مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت چهارم
در این قسمت قصد داریم به بررسی Behavior‌ ها در فریمورک MediatR بپردازیم. کدهای این قسمت به‌روزرسانی و از این ریپازیتوری قابل دسترسی است.

با استفاده از Behavior‌ها امکان پیاده سازی AOP را براحتی خواهید داشت. Behavior‌ها، مانند Filter‌‌ ها در ASP.NET MVC هستند. همانطور که با استفاده از متدهای OnActionExecuting و OnActionExecuted میتوانستیم اعمالی را قبل و بعد از اجرای یک اکشن‌متد انجام دهیم، چنین قابلیتی را با Behavior‌ها در MediatR نیز خواهیم داشت. مزیت اینکار این است که شما میتوانید کدهای Cross-Cutting-Concern خود را یکبار نوشته و چندین بار بدون تکرار مجدد، از آن استفاده کنید.


Performance Counter Behavior

فرض کنید میخواهید زمان انجام کار یک متد را اندازه گیری کرده و در صورت طولانی بودن زمان انجام آن، لاگی را مبنی بر کند بودن بیش از حد مجاز این متد، ثبت کنید. شاید اولین راهی که برای انجام اینکار به ذهنتان بیاید این باشد که داخل تمام متدهایی که میخواهیم زمان انجام آنها را  محاسبه کنیم، چنین کدی را تکرار کنیم:
public class SomeClass
{
    private readonly ILogger _logger;

    public SomeClass(ILogger logger)
    {
        _logger = logger;
    }

    public void SomeMethod()
    {
        Stopwatch stopwatch = new Stopwatch();
        stopwatch.Start();

        // TODO: Do some work here

        stopwatch.Stop();

        if (stopwatch.ElapsedMilliseconds > TimeSpan.FromSeconds(5).Milliseconds)
        {
            // This method has taken a long time, So we log that to check it later.
            _logger.LogWarning($"SomeClass.SomeMethod has taken {stopwatch.ElapsedMilliseconds} to run completely !");
        }
    }
}
در این صورت تمام متدهایی که نیاز به محاسبه زمان پردازش را دارند، باید به کلاسشان Logger تزریق شود. Stopwatch باید ایجاد، Start و Stop شود و در نهایت، بررسی کنیم که آیا زمان انجام این متد از حداکثری که برای آن مشخص کرده‌ایم گذشته است یا خیر.

علاوه بر این تصور کنید روزی تصمیم بگیرید که حداکثر زمان برای Log کردن را از 5 ثانیه به 10 ثانیه تغییر دهید. در این صورت بدلیل اینکه در همه متدها این قطعه کد تکرار شده‌است، مجبور به تغییر تمام کدهای برنامه برای اصلاح این بخش خواهید شد. در اینجا اصل DRY نقض شده‌است.

 

برای حل این مشکل از Behavior‌ها استفاده میکنیم. برای پیاده سازی Behavior‌ها داخل MediatR، کافیست از interface ای بنام IPipelineBehavior ارث بری کنیم:
public class RequestPerformanceBehavior<TRequest, TResponse> :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
{
    private readonly ILogger<RequestPerformanceBehavior<TRequest, TResponse>> _logger;

    public RequestPerformanceBehavior(ILogger<RequestPerformanceBehavior<TRequest, TResponse>> logger)
    {
        _logger = logger;
    }

    public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
    {
        Stopwatch stopwatch = new Stopwatch();
        stopwatch.Start();

        TResponse response = await next();

        stopwatch.Stop();

        if (stopwatch.ElapsedMilliseconds > TimeSpan.FromSeconds(5).Milliseconds)
        {
            // This method has taken a long time, So we log that to check it later.
            _logger.LogWarning($"{request} has taken {stopwatch.ElapsedMilliseconds} to run completely !");
        }

        return response;
    }
}
همانطور که میبینید منطق کد ما تغییری نکرده‌است. از IPipelineBehavior ارث بری کرده و متد Handle آن را پیاده سازی کرده‌ایم. همانند Middleware‌ ها در ASP.NET Core، در اینجا نیز یک RequestHandlerDelegate بنام next داریم که با اجرا و return آن، روند اجرای بقیه Command/Query‌ها ادامه پیدا خواهد کرد.

سپس باید Behavior‌های خود را از طریق DI به MediatR معرفی کنیم. داخل Startup.cs به این صورت RequestPerformanceBehavior خود را Register میکنیم:
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(RequestPerformanceBehavior<,>));

در نهایت برای تست کارکرد این Behavior، در کوئری GetCustomerByIdQueryHandler خود 5 ثانیه Delay ایجاد میکنیم تا طول اجرای آن، از Maximum زمان مشخص شده بیشتر و Log انجام شود:
public class GetCustomerByIdQueryHandler : IRequestHandler<GetCustomerByIdQuery, CustomerDto>
{
    private readonly ApplicationDbContext _context;
    private readonly IMapper _mapper;

    public GetCustomerByIdQueryHandler(ApplicationDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(GetCustomerByIdQuery request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = await _context.Customers
            .FindAsync(request.CustomerId);

        if (customer == null)
        {
            throw new RestException(HttpStatusCode.NotFound, "Customer with given ID is not found.");
        }

        // For testing PerformanceBehavior
        await Task.Delay(5000, cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

پس از اجرای برنامه و فراخوانی GetCustomerById ، داخل Console این پیغام را خواهید دید:



Transaction Behavior


یکی دیگر از استفاده‌های Behavior‌ها میتواند پیاده سازی Transaction و Rollback باشد. فرض کنید میخواهیم افزودن یک مشتری به دیتابیس فقط زمانی صورت گیرد که تمام کارهای داخل Command با موفقیت و بدون رخ دادن Exception انجام شود. برای انجام اینکار میتوان یک TransactionBehavior نوشت تا بدنه Command‌ها را داخل یک TransactionScope قرار دهد و در صورت وقوع Exception ، عمل Rollback صورت گیرد :
public class TransactionBehavior<TRequest, TResponse> :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
{
    public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
    {
        var transactionOptions = new TransactionOptions
        {
            IsolationLevel = IsolationLevel.ReadCommitted,
            Timeout = TransactionManager.MaximumTimeout
        };

        using (var transaction = new TransactionScope(TransactionScopeOption.Required, transactionOptions,
            TransactionScopeAsyncFlowOption.Enabled))
        {
            TResponse response = await next();

            transaction.Complete();

            return response;
        }
    }
}

سپس این Behavior را داخل DI Container خود Register میکنیم :
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(TransactionBehavior<,>));

در نهایت متد Handle در CreateCustomerCommandHandler را که در قسمت‌های قبل ایجاد کردیم، تغییر داده و بعد از SaveChanges مربوط به Entity Framework، یک Exception را صادر میکنیم:
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;
    readonly IMediator _mediator;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context,
        IMapper mapper,
        IMediator mediator)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
        _mediator = mediator;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Domain.Customer customer = _mapper.Map<Domain.Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        throw new Exception("======= MY CUSTOM EXCEPTION =======");

        // Raising Event ...
        await _mediator.Publish(new CustomerCreatedEvent(customer.FirstName, customer.LastName, customer.RegistrationDate), cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

اگر برنامه را اجرا کنید خواهید دید با اینکه Exception ما بعد از SaveChanges رخ داده است، اما بدلیل استفاده از Transaction Behavior ای که نوشتیم، عملیات Rollback صورت گرفته و داخل دیتابیس رکوردی ثبت نشده‌است.

* نکته : قبل از استفاده از Transaction‌ها حتما این مطالب ( 1 , 2 ) را مطالعه کنید.

MediatR دارای 2 اینترفیس IRequestPreProcessor و IRequestPostProcessor نیز هست که اگر نیاز داشته باشید یک عمل فقط قبل یا بعد از انجام یک Command/Query صورت گیرد، میتوانید از آنها استفاده کنید.

همچنین پیاده سازی‌های پیشفرضی از این 2 اینترفیس با نام‌های RequestPreProcessorBehavior و RequestPostProcessorBehavior داخل فریمورک، بطور پیشفرض وجود دارد که قبل و بعد از تمامی Handler‌ها اجرا خواهند شد.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت دوازدهم
متادیتاها شامل بلوکی از داده‌های باینری هستند که شامل چندین جدول شده و جدول‌ها نیز به سه دسته تقسیم می‌شوند:
  1. جداول تعاریف Definition Table
  2. جداول ارجاع References Table
  3. جداول manifest

جداول تعریف

جدول زیر تعدادی از جداول تعریف‌ها را توضیح می‌دهد:
 ModuleDef  شامل آدرس یا مدخلی است که ماژول در آن تعریف شده است. این آدرس شامل نام ماژول به همراه پسوند آن است؛ بدون ذکر مسیر. در صورتی که کامپایل به صورت GUID انجام گرفته باشد، Version ID ماژول هم همراه آن‌ها خواهد بود. در صورتیکه نام فایل تغییر کند، این جدول باز نام اصلی ماژول را به همراه خواهد داشت. هر چند تغییر نام فایل به شدت رد شده و ممکن است باعث شود CLR نتواند در زمان اجرا آن را پیدا کند.
 TypeDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر نوعی است که تعریف شده است. هر آدرس ورودی شامل نام نوع ، پرچمها (همان مجوز‌های public و private و ...) می‌باشد. همچنین شامل اندیس هایی به متدها است که شامل جدول MethodDef می‌باشند یا فیلدهایی که شامل جدول FieldDef می‌باشند و الی آخر...
 MethodDef  شامل آدرسی برای هر متد تعریف شده در ماژول است که شامل  نام متد و پرچم هاست. همچنین شامل امضای متد و نقطه‌ی آغاز کد IL آن در ماژول هم می‌شود و آن آدرس هم میتواند ارجاعی به جدول ParamDef جهت شناسایی پارامترها باشد.
 FieldDef  شامل اطلاعاتی در مورد فیلدهاست که این اطلاعات ، پرچم، نام و نوع فیلد را مشخص می‌کنند.
 ParamDef  حاوی اطلاعات پارامتر متدهاست که این اطلاعات شامل پرچم‌ها (in , out ,retval) ، نوع و نام است.
 PropertyDef   برای هر پراپرتی یا خصوصیت، شامل یک آدرس است که شامل نام، نوع و پرچم می‌شود.
 EventDef  برای هر رویداد شامل یک آدرس است که این آدرس شامل نام و نوع است.

جداول ارجاعی
موقعی که کد شما کامپایل می‌شود، اگر شما به اسمبلی دیگری ارجاع داشته باشید، از جداول ارجاع کمک گرفته می‌شود که در جدول زیر تعدادی از این جداول فهرست شده‌اند:
 AssemblyRef  شامل آدرس اسمبلی است که ماژولی به آن ارجاع داده است و این آدرس شامل اطلاعات ضروری جهت اتصال به اسمبلی می‌شود و این اطلاعات شامل نام اسمبلی (بدون ذکر پسوند و مسیر)، شماره نسخه اسمبلی، سیستم فرهنگی و منطقه‌ای تعیین شده اسمبلی culture و یک کلید عمومی که عموما توسط ناشر ایجاد می‌گردد که هویت ناشر آن اسمبلی را مشخص می‌کند. هر آدرس شامل یک پرچم و یک کد هش هست که بری ارزیابی از صحت و بی خطا بودن بیت‌های اسمبلی ارجاع شده Checksum استفاده می‌شود.
 ModuleRef  شامل یک آدرس ورودی به هدر PE ماژول است به نوع‌های پیاده سازی شده آن ماژول در آن اسمبلی. هر آدرس شامل نام فایل و پسوند آن بدون ذکر مسیر است. این جدول برای اتصال به نوع‌هایی استفاده می‌شود که در یک ماژول متفاوت از ماژول اسمبلی صدا زده شده پیاده سازی شده است.
 TypeRef  شامل یک آدرس یا ورودی برای هر نوعی است که توسط ماژول ارجاع داده شده است. هر آدرس شامل نام نوع و آدرسی است که نوع در آن جا قرار دارد. اگر این نوع داخل نوع دیگری پیاده سازی شود، ارجاعات به سمت یک جدول TypeDef خواهد بود. اگر نوع داخل همان ماژول تعریف شده باشد، ارجاع به سمت جدول ModuleDef خواهد بود و اگر نوع در ماژول دیگری از آن اسمبلی پیاده سازی شده باشد، ارجاع به سمت یک جدول ModuleRef خواهد بود و اگر نوع در یک اسمبلی جداگانه تعریف شده باشد، ارجاع به جدول AssemblyRef خواهد بود.
 MemberRef  شامل یک آدرس ورودی برای هر عضو (فیلد و متدها و حتی پراپرتی و رویدادها) است که توسط آن آن ماژول ارجاع شده باشد. هر آدرس شامل نام عضو، امضاء و یک اشاره‌گر به جدول TypeRef است، برای نوع‌هایی که به تعریف عضو پرداخته‌اند. 
البته جداولی که در بالا هستند فقط تعدادی از آن جداول هستند، ولی قصد ما تنها یک آشنایی کلی با جداول هر قسمت بود. در مورد جداول manifest بعد‌تر صحبت می‌کنیم.
ابزارهای متنوع و زیادی هستند که برای بررسی و آزمایش متادیتاها استفاده می‌شوند. یکی از این ابزارها ILDasm.exe می‌باشد. برای دیدن متادیتاهای یک فایل اجرایی فرمان زیر را صادر کنید:
ILDasm Program.exe
صدور فرمان بالا باعث اجرای ILDasm و بارگزاری اسمبلی‌های program.exe می‌شود. برای مشاهده‌ی اطلاعات جداول متا به صورت شکیل و قابل خواندن برای انسان، در منوی برنامه، مسیر زیر را طی کنید:
View/MetaInfo/Show
با طی کردن گزینه‌های بالا، اطلاعات به صورت زیر نمایش داده می‌شوند:
===========================================================
ScopeName : Program.exe
MVID : {CA73FFE8­0D42­4610­A8D3­9276195C35AA}
===========================================================
Global functions
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Global fields
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Global MemberRefs
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
TypeDef #1 (02000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
TypDefName: Program (02000002)
Flags : [Public] [AutoLayout] [Class] [Sealed] [AnsiClass]
[BeforeFieldInit] (00100101)
Extends : 01000001 [TypeRef] System.Object
Method #1 (06000001) [ENTRYPOINT]
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
MethodName: Main (06000001)
Flags : [Public] [Static] [HideBySig] [ReuseSlot] (00000096)
RVA : 0x00002050
ImplFlags : [IL] [Managed] (00000000)
CallCnvntn: [DEFAULT]
ReturnType: Void
No arguments.
Method #2 (06000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
MethodName: .ctor (06000002)
Flags : [Public] [HideBySig] [ReuseSlot] [SpecialName]
[RTSpecialName] [.ctor] (00001886)
RVA : 0x0000205c
ImplFlags : [IL] [Managed] (00000000)
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
No arguments.
TypeRef #1 (01000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000001
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Object
MemberRef #1 (0a000004)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000004) .ctor:
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
No arguments.
TypeRef #2 (01000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000002
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Runtime.CompilerServices.CompilationRelaxationsAttribute
MemberRef #1 (0a000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000001) .ctor:
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
1 Arguments
Argument #1: I4
TypeRef #3 (01000003)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000003
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Runtime.CompilerServices.RuntimeCompatibilityAttribute
MemberRef #1 (0a000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000002) .ctor:
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
No arguments.
TypeRef #4 (01000004)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000004
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Console
MemberRef #1 (0a000003)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000003) WriteLine:
CallCnvntn: [DEFAULT]
ReturnType: Void
1 Arguments
Argument #1: String
Assembly
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x20000001
Name : Program
Public Key :
Hash Algorithm : 0x00008004
Version: 0.0.0.0
Major Version: 0x00000000
Minor Version: 0x00000000
Build Number: 0x00000000
Revision Number: 0x00000000
Locale: <null>
Flags : [none] (00000000)
CustomAttribute #1 (0c000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
CustomAttribute Type: 0a000001
CustomAttributeName:
System.Runtime.CompilerServices.CompilationRelaxationsAttribute ::
instance void .ctor(int32)
Length: 8
Value : 01 00 08 00 00 00 00 00 > <
ctor args: (8)
CustomAttribute #2 (0c000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
CustomAttribute Type: 0a000002
CustomAttributeName: System.Runtime.CompilerServices.RuntimeCompatibilityAttribute ::
instance void .ctor()
Length: 30
Value : 01 00 01 00 54 02 16 57 72 61 70 4e 6f 6e 45 78 > T WrapNonEx<
: 63 65 70 74 69 6f 6e 54 68 72 6f 77 73 01 >ceptionThrows <
ctor args: ()
AssemblyRef #1 (23000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x23000001
Public Key or Token: b7 7a 5c 56 19 34 e0 89
Name: mscorlib
Version: 4.0.0.0
Major Version: 0x00000004
Minor Version: 0x00000000
Build Number: 0x00000000
Revision Number: 0x00000000
Locale: <null>
HashValue Blob:
Flags: [none] (00000000)
User Strings
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
70000001 : ( 2) L"Hi"
Coff symbol name overhead: 0
لازم نیست که تمامی اطلاعات بالا را به طور کامل بفهمید. همین که متوجه شوید برنامه شامل  TypeDef است که نام آن Program است و این نوع به صورت یک کلاس عمومی sealed است که از نوع system.object ارث بری کرده است (یک نوع ارجاع از اسمبلی دیگر) و برنامه شامل دو متد main و یک سازنده ctor. است، کافی هست.
متد Main یک متد عمومی و ایستا static است که شامل کد IL است و هیچ خروجی ندارد و هیچ آرگومانی را نمی‌پزیرد. متد سازنده عمومی است و شامل کد IL است، سازنده هیچ نوع خروجی ندارد و هیچ آرگومانی هم نمی‌پذیرد و یک اشاره‌گر که به یک object در حافظه که موقع صدا زدن ساخته خواهد شد.
ابزار ILDasm امکاناتی بیشتری از آنچه که دیدید ارائه می‌کند. به عنوان نمونه اگر مسیر زیر را در منوها طی کنید:
View/statistics
اطلاعات آماری زیر نمایش داده می‌شود:
File size : 3584
PE header size : 512 (496 used) (14.29%)
PE additional info : 1411 (39.37%)
Num.of PE sections : 3
CLR header size : 72 ( 2.01%)
CLR meta­data size : 612 (17.08%)
CLR additional info : 0 ( 0.00%)
CLR method headers : 2 ( 0.06%)
Managed code : 20 ( 0.56%)
Data : 2048 (57.14%)
Unaccounted : ­1093 (­30.50%)
Num.of PE sections : 3
.text ­ 1024
.rsrc ­ 1536
.reloc ­ 512
CLR meta­data size : 612
Module ­ 1 (10 bytes)
TypeDef ­ 2 (28 bytes) 0 interfaces, 0 explicit layout
TypeRef ­ 4 (24 bytes)
MethodDef ­ 2 (28 bytes) 0 abstract, 0 native, 2 bodies
MemberRef ­ 4 (24 bytes)
CustomAttribute­ 2 (12 bytes)
Assembly ­ 1 (22 bytes)
AssemblyRef ­ 1 (20 bytes)
Strings ­ 184 bytes
Blobs ­ 68 bytes
UserStrings ­ 8 bytes
Guids ­ 16 bytes
Uncategorized ­ 168 bytes
CLR method headers : 2
Num.of method bodies ­ 2
Num.of fat headers ­ 0
Num.of tiny headers ­ 2
Managed code : 20
Ave method size ­ 10
اطلاعات بالا شامل نمایش حجم فایل به بایت و سایر قسمت‌های تشکیل دهنده فایل است...
توجه: ILDasm یک باگ دارد که بر نمایش اندازه‌ی فایل تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود شما نتوانید به اطلاعات ثبت شده اعتماد داشته باشید.
مطالب
بازسازی کد: جایگزینی متد با شیء (Replace method with method object)
زیبایی متدهای کوچک، در قابل درک بودن آنها نهفته است. هدف نهایی بیشتر روش‌های بازسازی کد، تغییر تکه کدی بزرگ و در هم تنیده، به تکه‌های کوچک قابل درک‌تر است. مهمترین مانع در شکستن تکه کدهای طولانی، وجود متغیرهای موقتی در آن است. چند روش بازسازی کد مطرح شده به طور خاص به این موضوع توجه دارند. 
زمانیکه متد طولانی ای در کد وجود داشته باشد که نتوان (به راحتی) آن را به چند متد کوچکتر تقسیم کرد، معمولا از این روش بازسازی کد استفاده می‌شود. 
در این روش می‌توان کلاسی را تعریف کرد و متد مربوطه را به آن کلاس منتقل کرد. در نتیجه متغیرهای حاضر در متد را می‌توان در کلاس، به فیلدهای اطلاعاتی تبدیل کرد. پس از این تغییر حتی می‌توان فراتر رفت و متد ابتدایی را به راحتی به چند متد معنی دار در کلاس مقصد تبدیل کرد. 
فرض کنید در کلاس زیر متدی نسبتا طولانی برای محاسبه قیمت سفارش وجود دارد.  
public class Order { 
    public decimal Price() { 
        var primaryBasePrice = 10000; 
        var branchDiscountBasePrice = 9000; 
        var taxPercentage = 9; 
        // calculate price 
    } 
}
متدی مانند متد Price معمولا پیچیده‌تر از موردی است که در این مثال آورده شده است. علارغم این، متد ذکر شده با توجه به متغیرهای محلی موقتی ای که دارد و روالی که در آن نیاز به پیاده سازی است، ممکن است به اندازه‌ای به متغیرهای مربوطه وابسته باشد که نتوان آن را به متدهای کوچکتر در همین کلاس تقسیم کرد و یا تقسیم کردن آن در همین کلاس کمک چندانی به ما نکند. در چنین شرایطی بازسازی کد مورد نظر این نوشتار انجام می‌شود و کد، شکلی شبیه به تکه کد زیر را به خود می‌گیرد. 
public class Order 
{ 
    public decimal Price() { 
        return new PriceCalculator(this).Compute(); 
    } 
} 
public class PriceCalculator 
{ 
    private Order orderInstance ;
    public PriceCalculator(Order order) 
    { 
        orderInstance = order;
    } 
    public decimal Compute() 
    { 
        var primaryBasePrice = 10000; 
        var branchDiscountBasePrice = 9000; 
        var taxPercentage = 9; 
        // calculate price 
    } 
}

در بازسازی ذکر شده، کلاسی با نام PriceCalculator برای روال محاسبه قیمت ایجاد شده و متدی با نام Compute در آن ساخته شده است که محاسبه قیمت را انجام می‌دهد. به دلیل این که ممکن است در کد مربوط به محاسبه قیمت، از خصوصیات موجود در کلاس Order استفاده شود، شیء مربوطه نیز به صورت پارامتر به کلاس محاسبه قیمت پاس داده می‌شود. 
همانطور که در ابتدای مطلب ذکر شد، بعد از این بازسازی کد می‌توان متغیرهای محلی موقتی را به صورت فیلدهای کلاس PriceCalculator تغییر داد و حتی متد را با سادگی بیشتری به چند متد تقسیم کرد. به طور مثال همچنین می‌توان روالهایی مانند محاسبه تخفیف و مالیات را نیز با استفاده از الگوی طراحی decorator در PriceCalculator پیاده سازی نمود.  

مراحل انجام این بازسازی کد  

  1. کلاس جدیدی بسازید و نام آن را بر اساس نام متد مورد نظر خود انتخاب نمایید. 
  2. به کلاس ساخته شده فیلدی برای نگه داری شیء کلاس مرجع (در مثال ما Order) متد اصلی ایجاد کنید.
  3. به کلاس جدید سازنده‌ای برای پاس دادن شیء کلاس مرجع (در مثال ما Order) ایجاد کنید. 
  4. در کلاس جدید متدی با نام مناسب (در مثال ما Compute) ایجاد کنید. 
  5. بدنه متد مورد نظر را به بدنه متد ایجاد شده در کلاس جدید کپی کنید و تمامی رفرنسها به اعضای کلاس مرجع را با رفرنس به شیء موجود آن تغییر دهید. 
  6. کد را کامپایل کنید. 
  7. فراخوانی متد اصلی را با فراخوانی متد شیء کلاس جدید ایجاد شده تغییر دهید.  
یکی از فواید مهم این بازسازی کد، جداسازی منطقی از کد که به صورت متد بوده و تبدیل آن به کلاس است. زمانیکه روالی به کلاس مستقلی تبدیل می‌شود، می‌توان از الگوهای طراحی دیگری برای بهبود بیشتر آن استفاده نمود. همچنین انتقال و استفاده دوباره آن نیز بسیار آسان‌تر خواهد شد. 
مطالب
متد جدید Order در دات نت 7
دات نت 7 به همراه دو متد جدید Order و OrderDescending است که مرتب سازی مجموعه‌های ساده را انجام می‌دهند.


روش متداول مرتب سازی مجموعه‌های ساده تا پیش از دات نت 7

فرض کنید لیستی از اعداد را داریم:
var numbers = new List<int> { -7, 1, 5, -6 };
تا پیش از دات نت 7 با استفاده از متدهای OrderBy و OrderByDescending موجود به همراه LINQ، امکان مرتب سازی صعودی و نزولی این لیست وجود دارد:
var sortedNumbers1 = numbers.OrderBy(n => n);
var sortedNumbers2 = numbers.OrderByDescending(n => n);
که در اینجا ذکر پارامتر keySelector ضروری است:
public static IOrderedEnumerable<TSource> OrderBy<TSource,TKey>(
   [NotNull] this IEnumerable<TSource> source,
   [NotNull] Func<TSource,TKey> keySelector)
هرچند می‌شد طراحی آن ساده‌تر باشد و حداقل برای مجموعه‌های ساده، نیازی به ذکر آن نباشد.


روش جدید مرتب سازی مجموعه‌های ساده در دات نت 7

دات نت 7 به همراه دو متد جدید Order و OrderDescending است که دیگر نیازی به ذکر پارامتر keySelector ذکر شده را ندارند:
var sortedNumbers3 = numbers.Order();
var sortedNumbers4 = numbers.OrderDescending();
و امضای آن‌ها به صورت زیر است:
public static IOrderedEnumerable<T> Order<T>(this IEnumerable<T> source)
public static IOrderedEnumerable<T> OrderDescending<T>(this IEnumerable<T> source)
که در حقیقت دو متد الحاقی جدید قابل اعمال بر روی انواع و اقسام IEnumerableها هستند.


در مورد سایر مجموعه‌های پیچیده چطور؟

فرض کنید کلاس User را:
public class User
{
   public string Name { set; get; }
   public int Age { set; get; }
}
 به همراه لیستی از آن تعریف کرده‌ایم:
List<User> users = new()
                           {
                               new User { Name = "User 1", Age = 34 },
                               new User { Name = "User 2", Age = 24 },
                           };
سؤال: آیا اگر متد Order را بر روی این لیست فراخوانی کنیم:
var orderedUsers = users.Order();
برای مثال این مجموعه بر اساس نام و سن مرتب خواهد شد؟ که پاسخ آن خیر است و همچنین استثنائی را صادر می‌کند بر این مبنا که باید کلاس User، اینترفیس IComparable را پیاده سازی کند تا بتوان آن‌ها را مقایسه کرد؛ برای مثال چیزی شبیه به تغییرات زیر:
public class User : IComparable<User>
{
    public string Name { set; get; }
    public int Age { set; get; }

    public int CompareTo(User? other)
    {
        if (ReferenceEquals(this, other))
        {
            return 0;
        }

        if (ReferenceEquals(null, other))
        {
            return 1;
        }

        var nameComparison = string.Compare(Name, other.Name, StringComparison.Ordinal);
        if (nameComparison != 0)
        {
            return nameComparison;
        }

        return Age.CompareTo(other.Age);
    }
}
که در یک چنین مواردی شاید بهتر باشد از همان متد OrderBy پیشین استفاده کرد که الزامی به پیاده سازی اینترفیس IComparable را ندارد:
var orderedUsers2 = users.OrderBy(user => user.Name).ThenBy(user => user.Age);
مطالب
بهبود کارآیی حلقه‌های foreach در دات نت 7
بالاخره تفاوت کارآیی بین حلقه‌های for و foreach در دات نت 7 برطرف شده‌است که این مورد نیز یکی دیگر از دلایل بهبود کارآیی LINQ در دات نت 7 است. در این مطلب به همراه آزمایشی، این مورد را بررسی خواهیم کرد.


تدارک یک آزمایش برای بررسی کارآیی حلقه‌های for و foreach در دات نت 7

یک برنامه‌ی کنسول جدید را ایجاد کرده و سپس کتابخانه‌ی BenchmarkDotNet را با TargetFramework دات نت 7 به صورت زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net7.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="BenchmarkDotNet" Version="0.13.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
در ادامه به این پروژه، کلاس زیر را اضافه می‌کنیم:
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;

namespace NET7Loops;

[SimpleJob(RuntimeMoniker.Net60)]
[SimpleJob(RuntimeMoniker.Net70)]
[MemoryDiagnoser(false)]
public class Benchmarks
{
    private int[] ItemsArray;
    private List<int> ItemsList;

    [GlobalSetup]
    public void Setup()
    {
        var random = new Random(420);
        var randomItems = Enumerable.Range(0, 1000).Select(_ => random.Next());
        ItemsArray = randomItems.ToArray();
        ItemsList = randomItems.ToList();
    }

    [Benchmark]
    public void For_Array()
    {
        for (var i = 0; i < ItemsArray.Length; i++)
        {
            var item = ItemsArray[i];
        }
    }

    [Benchmark]
    public void For_List()
    {
        for (var i = 0; i < ItemsList.Count; i++)
        {
            var item = ItemsList[i];
        }
    }

    [Benchmark]
    public void ForEach_Array()
    {
        foreach (var item in ItemsArray)
        {
        }
    }

    [Benchmark]
    public void ForEach_List()
    {
        foreach (var item in ItemsList)
        {
        }
    }
}
که توسط دستورات زیر در حالت release اجرا شده و نتایج نهایی را نمایش می‌دهد:
using BenchmarkDotNet.Running;
using NET7Loops;

BenchmarkRunner.Run<Benchmarks>();
توضیحات:

- می‌توان یک پروژه را یکبار بر اساس دات نت 7 و یکبار هم بر اساس دات نت 6 با تغییر target framework آن‌ها کامپایل و اجرا کرد تا بتوان نتایج این دو را با هم مقایسه کرد و یا می‌توان با ذکر [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net60)] و همچنین [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net70)]، این مورد را به صورت خودکار به BenchmarkDotNet دات نت واگذار کرد.
- در این آزمایش، ابتدا یک آرایه و یک لیست را تهیه می‌کنیم.
- سپس یکبار حلقه‌های for و foreach را بر روی آرایه و همین عملیات را بر روی لیست تهیه شده، تکرار می‌کنیم.

نتایج حاصل به صورت زیر هستند:


همانطور که در نتایج فوق هم مشاهده می‌کنید:
در دات نت 6
- تفاوتی بین کارآیی حلقه‌ها‌ی for و foreach، زمانیکه بر روی یک آرایه اجرا می‌شوند، وجود ندارد.
- اما کارآیی حلقه‌ی foreach نسبت به حلقه‌ی for، زمانیکه بر روی یک لیست اجرا می‌شوند، تقریبا 50 درصد کمتر است.

در دات نت 7
- تفاوتی بین کارآیی حلقه‌ها‌ی for و forach، زمانیکه بر روی یک آرایه اجرا می‌شوند، وجود ندارد. بنابراین از این لحاظ با دات نت 6 تفاوتی ندارد.
- اما کارآیی حلقه‌ی foreach نسبت به حلقه‌ی for، زمانیکه بر روی یک لیست اجرا می‌شود، تقریبا یکسان و قابل چشم‌پوشی است. یعنی در دات نت 7، کارآیی این دو حلقه یکی شده‌است. اما چرا؟


روشی در جهت یافتن یکی بودن سرعت حلقه‌های for و foreach بر اساس خروجی کامپایلر

با مشاهده‌ی نتایج حاصل از BenchmarkDotNet می‌توان به بهبود کارآیی حاصل پی‌برد؛ اما برای مثال چرا زمانیکه از آرایه استفاده می‌شود، حتی در دات نت 6، تفاوتی بین دو حلقه‌ی for و foreach وجود ندارد، اما زمانیکه از لیست‌ها استفاده می‌شود، این کارآیی 50 درصد افت می‌کند؟
برای پاسخ به این سؤال می‌توان از IL Viewer موجود در Rider استفاده کرد که آخرین نگارش آن به همراه نمایش #Low-level C هم هست:

این همان خروجی است که توسط کامپایلر، پیش از تولید کدهای باینری نهایی، تهیه می‌شود. یعنی اگر قصد داشته باشیم تا درک کامپایلر را نسبت به قطعه کدی مشاهده کنیم، می‌توان به این خروجی مراجعه کرد که به صورت زیر است:
// Decompiled with JetBrains decompiler
// Type: NET7Loops.Benchmarks
// Assembly: NET7Loops, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null
// MVID: E398BEE7-8123-4C55-AF9A-F7D83DDA73F1
// Assembly location: C:\Prog\1401\Net7Tests\NET7Loops\bin\Debug\net7.0\NET7Loops.dll
// Compiler-generated code is shown

using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace NET7Loops
{
  [NullableContext(1)]
  [Nullable(0)]
  [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net60, -1, -1, -1, -1, null, false)]
  [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net70, -1, -1, -1, -1, null, false)]
  [MemoryDiagnoser(false)]
  public class Benchmarks
  {
    private int[] ItemsArray;
    private List<int> ItemsList;

    [GlobalSetup]
    public void Setup()
    {
      Benchmarks.<>c__DisplayClass2_0 cDisplayClass20 = new Benchmarks.<>c__DisplayClass2_0();
      cDisplayClass20.random = new Random(420);
      IEnumerable<int> source = Enumerable.Range(0, 1000).Select<int, int>(new Func<int, int>((object) cDisplayClass20, __methodptr(<Setup>b__0)));
      this.ItemsArray = source.ToArray<int>();
      this.ItemsList = source.ToList<int>();
    }

    [Benchmark(23, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void For_Array()
    {
      for (int index = 0; index < this.ItemsArray.Length; ++index)
      {
        int items = this.ItemsArray[index];
      }
    }

    [Benchmark(32, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void For_List()
    {
      for (int index = 0; index < this.ItemsList.Count; ++index)
      {
        int items = this.ItemsList[index];
      }
    }

    [Benchmark(41, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void ForEach_Array()
    {
      int[] itemsArray = this.ItemsArray;
      for (int index = 0; index < itemsArray.Length; ++index)
      {
        int num = itemsArray[index];
      }
    }

    [Benchmark(49, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void ForEach_List()
    {
      List<int>.Enumerator enumerator = this.ItemsList.GetEnumerator();
      try
      {
        while (enumerator.MoveNext())
        {
          int current = enumerator.Current;
        }
      }
      finally
      {
        enumerator.Dispose();
      }
    }

    public Benchmarks()
    {
      base..ctor();
    }

    [CompilerGenerated]
    private sealed class <>c__DisplayClass2_0
    {
      [Nullable(0)]
      public Random random;

      public <>c__DisplayClass2_0()
      {
        base..ctor();
      }

      internal int <Setup>b__0(int _)
      {
        return this.random.Next();
      }
    }
  }
}
در این خروجی بهتر می‌توان مشاهده کرد که چرا در حالت استفاده‌ی از آرایه‌ها، تفاوتی بین حلقه‌های for و foreach نیست؛ چون هر دو به صورت حلقه‌ی for تفسیر می‌شوند:
for (int index = 0; index < this.ItemsArray.Length; ++index)
{
   int items = this.ItemsArray[index];
}
اما زمانیکه به لیست‌ها می‌رسیم، حلقه‌ی foreach به صورت زیر تفسیر می‌شود که بدیهی است نسبت به حلقه‌ی for، کندتر اجرا خواهد شد:
      List<int>.Enumerator enumerator = this.ItemsList.GetEnumerator();
      try
      {
        while (enumerator.MoveNext())
        {
          int current = enumerator.Current;
        }
      }
      finally
      {
        enumerator.Dispose();
      }
اگر این خروجی را برای دات نت 6 و دات نت 7 تهیه کنیم، به یک جواب خواهیم رسید. یعنی از دیدگاه #Low-level C، تفاوتی بین IL دات نت 6 و 7 از این لحاظ وجود ندارد. تفاوتی اصلی در بهبودهای JIT دات نت 7 است که سبب شده، خروجی نهایی حلقه‌‌های foreach با for یکی باشد.
مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به بررسی امکانات داخلی فریمورک MediatR بپردازیم. سورس این قسمت مقاله در این ریپازیتوری قابل دسترسی است.

نصب و راه اندازی


در ابتدا یک پروژه جدید ASP.NET Core از نوع API را ایجاد میکنیم و با استفاده از Nuget Package Manager ، پکیج MediatR را داخل پروژه نصب میکنیم:
Install-Package MediatR

بعد از نصب نیاز داریم تا نیازمندی‌های این فریمورک را داخل DI Container خود Register کنیم. اگر از DI Container پیشفرض ASP.NET Core استفاده کنیم ، کافیست پکیج متناسب آن با Microsoft.Extensions.DependencyInjection را نصب کرده و به‌راحتی نیازمندی‌های MediatR را فراهم سازیم:
Install-Package MediatR.Extensions.Microsoft.DependencyInjection
بعد از نصب کافیست این کد را به متد ConfigureServices فایل Startup.cs پروژه خود اضافه کنید تا نیازمندی‌های MediatR داخل DI Container شما Register شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    services.AddMediatR();
}

* اگر از DI Container‌های دیگری استفاده میکنید، میتوانید با استفاده از توضیحات این لینک MediatR را داخل Container مورد نظرتان Register کنید.

IRequest

همانطور که در مطلب قبل گفتیم، در CQRS متدهای برنامه به 2 قسمت Command و Query تقسیم میشوند. در MediatR اینترفیسی بنام IRequest ایجاد شده‌است و تمامی Class‌های Command/Query ما که درخواست انجام کاری را میدهند، از این interface ارث بری خواهند کرد.

دلیل نامگذاری این interface به IRequest این است که ما درخواست افزودن یک مشتری جدید را ایجاد میکنیم و قسمت دیگری از برنامه، وظیفه پاسخگویی به این درخواست را برعهده خواهد داشت.

IRequest دارای 2 Overload از نوع Generic و Non-Generic است.
پیاده سازی Non-Generic آن برای درخواست‌هایی است که Response برگشتی ندارند ( معمولا Command‌ها ) و منتظر جوابی از سمت آن‌ها نیستیم و پیاده سازی Generic آن، نوع Response ای را که بعد از پردازش درخواست برگشت داده میشود، مشخص میسازد.

برای مثال قصد داریم مشتری جدیدی را در برنامه خود ایجاد کنیم. کلاس Customer به این صورت تعریف شده است:
public class Customer
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public DateTime RegistrationDate { get; set; }
}

و Dto متناسب با آن نیز به این صورت تعریف شده است :
public class CustomerDto
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public string RegistrationDate { get; set; }
}

افزودن مشتری، یک Command است؛ زیرا باعث افزودن رکوردی جدیدی به دیتابیس و تغییر State برنامه میشود. کلاس جدیدی به اسم CreateCustomerCommand ایجاد کرده و از IRequest ارث بری میکنیم و نوع Response برگشتی آن را CustomerDto قرار میدهیم:
public class CreateCustomerCommand : IRequest<CustomerDto>
{
    public CreateCustomerCommand(string firstName, string lastName)
    {
        FirstName = firstName;
        LastName = lastName;
    }

    public string FirstName { get; }

    public string LastName { get; }
}

کلاس CreateCustomerCommand نیازمندی‌های خود را از طریق Constructor مشخص میسازد. برای ایجاد کردن یک مشتری حداقل چیزی که لازم است، Firstname و Lastname آن است و بعد از ارسال مقادیر مورد نیاز به سازنده این کلاس، مقادیر بدلیل get-only بودن قابل تغییر نیستند.
در اینجا مفهوم immutability بطور کامل رعایت شده است.

Immutability


IRequestHandler


هر Request نیاز به یک Handler دارد تا آن را پردازش کند. در MediatR کلاس‌هایی که وظیفه پردازش یک IRequest را دارند، از اینترفیس IRequestHandler ارث بری کرده و متد Handle آن را پیاده سازی میکنند. اگر متد شما Synchronous است میتوانید از کلاس RequestHandler بطور مستقیم ارث بری کنید.

در ادامه مثال قبلی، کلاسی به اسم CreateCustomerCommandHandler ایجاد و از IRequestHandler ارث بری میکنیم و منطق افزودن مشتری به دیتابیس را پیاده سازی میکنیم:
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = _mapper.Map<Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

ورودی اول IRequestHandler، کلاسی است که درخواست، آن را پردازش خواهد کرد و پارامتر ورودی دوم، کلاسی است که در نتیجه پردازش بعنوان Response برگشت داده خواهد شد.

همانطور که میبینید در این Handler از DbContext مربوط به Entity Framework برای ثبت اطلاعات داخل دیتابیس و IMapper مربوط به AutoMapper برای نگاشت CreateCustomerCommand به Customer استفاده شده است.

تنظیمات Profile مربوط به AutoMapper ما به این صورت است تا در هنگام نگاشت CreateCustomerCommand ، مقدار RegistrationDate مربوط به Customer برابر با زمان فعلی قرار داده شود و برای نگاشت Customer به CustomerDto نیز ، تاریخ RegistrationDate با فرمتی قابل فهم به کاربران نمایش داده شود :
public class DomainProfile : Profile
{
    public DomainProfile()
    {
        CreateMap<CreateCustomerCommand, Customer>()
            .ForMember(c => c.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(_ => DateTime.Now));

        CreateMap<Customer, CustomerDto>()
            .ForMember(cd => cd.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(c => c.RegistrationDate.ToShortDateString()));
    }
}

در نهایت با inject کردن اینترفیس IMediator به کنترلر خود و فرستادن یک درخواست POST به این اکشن، درخواست ایجاد مشتری را توسط متد Send میدهیم :
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateCustomer([FromBody] CreateCustomerCommand createCustomerCommand)
{
    CustomerDto customer = await _mediator.Send(createCustomerCommand);
    return CreatedAtAction(nameof(GetCustomerById), new { customerId = customer.Id }, customer);
}

همانطور که میبینید ما در اینجا فقط درخواست، فرستاده‌ایم و وظیفه پیدا کردن Handler این درخواست را فریمورک MediatR برعهده گرفته‌است و ما هیچ جایی بطور مستقیم Handler خود را صدا نزده ایم. ( Hollywood Principle: Don't Call Us, We Call You )


روند پیاده سازی Query‌ها نیز دقیقا شبیه به Command است و نمونه‌ای از آن داخل ریپازیتوری ذکر شده‌ی در ابتدای مطلب وجود دارد.
اینترفیس IMediator علاوه بر متد Send ، دارای متد دیگری بنام Publish نیز هست که وظیفه Raise کردن Event‌ها را برعهده دارد که در مقالات بعدی از آن استفاده خواهیم کرد.

چند نکته :
1- در نامگذاری Command‌ها، کلمه Command در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال: CreateCustomerCommand
2- در نامگذاری Query‌ها، کلمه Query در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال : GetCustomerByIdQuery
3- در نامگذاری Handler‌ها، از ترکیب Command/Query + Handler استفاده میکنیم؛ مثال : CreateCustomerCommandHandler, GetCustomerByIdQueryHandler
4- در این قسمت Request‌های ما بدون هیچ Validation ای وارد Handler هایشان میشدند که این نیاز اکثر برنامه‌ها نیست. در قسمت بعدی با استفاده از Fluent Validation پارامترهای Request هایمان را بطور خودکار اعتبارسنجی میکنیم.
نظرات مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 3#
با اجازه دوست عزیزم مهندس فتح الهی
من به نظرم Helpers رو اگه به شکل زیر Re factor کنیم بهتر باشه :)
اول یه کلاس تعریف می‌کنیم و اطلاعات لازم برای ترسیم پیش نمایش رو تو اون کلاس میزاریم
public class ShapeSpecification
    {
        public PointF StartPoint{get;set;}
        public PointF EndPoint{get;set;}
        public Color ForeColor{get;set;}
        public byte Thickness{get;set;}
        public bool IsFill{get;set;}
        public Brush BackgroundBrush{get;set;}
    }
یه کلاس دیگه هم نقاط ابتدا و انتها و طول و عرض رو تو خودش داره
public class StartPoints
    {
        public float XPoint { get; set; }
        public float YPoint { get; set; }
        public float Width { get; set; }
        public float Height { get; set; }
    }
حالا یه اینترفیس تعریف می‌کنیم که فقط یه متد داره به نام   Draw
 public interface IPeiview
    {
        void Draw(ShapeSpecification shapeScepification);
    }
حالا می‌رسیم به کلاس Helpers اصلیمون که میتونه هم استاتیک باشه و هم معمولی به دو شکل زیر
public class Helpers
    {
        private readonly IPeiview peiview;

        public Helpers(IPeiview peiview)
        {
            this.peiview = peiview;
        }

        public void Draw(ShapeSpecification shapeSpecification)
        {
            peiview.Draw(shapeSpecification);
        }
    }
 public static  class Helpers
    {

        public static void Draw(ShapeSpecification shapeSpecification, IPeiview peiview)
        {
            peiview.Draw(shapeSpecification);
        }
    }
که فقط یه متد ساده Draw داره و اونم تابع Draw اینترفیسی که بش دادیم رو صدا میزینه
یه کلاس دیگه هم تعریف میکنیم که مسئولیتش تشخیص بوم‌های چهارگانه است برای شروع نقطه‌ی ترسیم
public static class AreaParser
    {
        public static StartPoints Parse(PointF startPoint, PointF endPoint)
        {
            var startPoints = new StartPoints();

            startPoints.Width = Math.Abs(endPoint.X - startPoint.X);
            startPoints.Height = Math.Abs(endPoint.Y - startPoint.Y);

            if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = startPoint.X;
                startPoints.YPoint = startPoint.Y;
            }

            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = endPoint.X;
                startPoints.YPoint = endPoint.Y;
            }

            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = endPoint.X;
                startPoints.YPoint = startPoint.Y;
            }

            else if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                startPoints.XPoint = startPoint.X;
                startPoints.YPoint = endPoint.Y;
            }
            return startPoints;
        }
    }
نکته: این کلاس رو اگه با Func ایجاد کنیم خیلی بهتر و تمیزتر  وقشنکتر هم میشد که من می‌گزرم فعلا ازش
حالا ما هر شکل جدید که اضافه کنیم به پروژه Paint خودمون و قصد پیش نمایش اونو داشته باشیم فقط کافیه یه کلاس برا پیش نمایشش ایجاد کنیم که کلاس Ipreview رو Implement کنه و متد Draw مخصوص به خودش را داشته باشه و از شر Swith‌های طولانی خلاص میشیم مثلا من برای دایره اینکارو کردم
public class CirclePreview:IPeiview
    {
        private readonly Graphics graphics;

        public CirclePreview(Graphics graphics)
        {
            this.graphics = graphics;
        }
        public void Draw(ShapeSpecification shapeScepification)
        {
            var startPoints = AreaParser.Parse(shapeScepification.StartPoint, shapeScepification.EndPoint);

            float raduis = Math.Max(startPoints.Width, startPoints.Height);

            if (shapeScepification.IsFill)
                this.graphics.FillEllipse(shapeScepification.BackgroundBrush, startPoints.XPoint, startPoints.YPoint, raduis, raduis);
            else
                this.graphics.DrawEllipse(new Pen(shapeScepification.ForeColor, shapeScepification.Thickness), startPoints.XPoint, startPoints.YPoint, raduis, raduis);
        }
    }


نظرات مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت دوم - الگوی Service Locator
یک نکته‌ی تکمیلی: طراحی یک کلاس ServiceLocator برای NET Core.

گاهی از اوقات مجبور به کار با کتابخانه‌هایی هستید که برای کار با تزریق وابستگی‌ها طراحی نشده‌اند. برای مثال این کتابخانه‌ها کلاسی را از شما دریافت می‌کنند، این کلاس را خودشان وهله سازی کرده و در نهایت استفاده خواهند کرد. چون وهله سازی این کلاس در اختیار شما نیست و همچنین کتابخانه‌ی فراخوان نیز از تزریق وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس دریافتی، پشتیبانی نمی‌کند، تنها راه حل باقیمانده، استفاده از الگوی Service Locator خواهد بود. برای این منظور می‌توانید از دو کلاس زیر کمک بگیرید:
using System;
using System.Threading;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Utils
{
    public static class ServiceLocatorProvider
    {
        private static readonly Lazy<IServiceProvider> _serviceProviderBuilder =
            new Lazy<IServiceProvider>(GetServiceProvider, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        /// <summary>
        /// A lazy loaded thread-safe singleton
        /// </summary>
        public static IServiceProvider Current { get; } = _serviceProviderBuilder.Value;

        private static IServiceProvider GetServiceProvider()
        {
            var services = new ServiceCollection();
            ConfigureServices(services);
            return services.BuildServiceProvider();
        }

        private static void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // TODO: add other services here ... services.AddSingleton ....
        }
    }

    public static class ServiceLocator
    {
        public static object GetService(Type serviceType)
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetService(serviceType);
        }

        public static TService GetService<TService>()
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetService<TService>();
        }

        public static object GetRequiredService(Type serviceType)
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService(serviceType);
        }

        public static TService GetRequiredService<TService>()
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetService<TService>();
        }

        public static void RunScopedService<T, S>(Action<S, T> callback)
        {
            using (var serviceScope = ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>().CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<S>();

                callback(context, serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<T>());
                if (context is IDisposable disposable)
                {
                    disposable.Dispose();
                }
            }
        }

        public static void RunScopedService<S>(Action<S> callback)
        {
            using (var serviceScope = ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>().CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<S>();
                callback(context);
                if (context is IDisposable disposable)
                {
                    disposable.Dispose();
                }
            }
        }

        public static T RunScopedService<T, S>(Func<S, T> callback)
        {
            using (var serviceScope = ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>().CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<S>();
                return callback(context);
            }
        }
    }
}
در اینجا باید متد ConfigureServices کلاس ServiceLocatorProvider را همانند قبل تنظیم و تعاریف سرویس‌های مدنظر خود را اضافه کنید. سپس در هر قسمتی از برنامه می‌توانید از متدهایی مانند ()<ServiceLocator.GetRequiredService<TService استفاده نمائید. در مورد متدهای RunScopedService آن در قسمت سوم بیشتر بحث شده‌است.
مطالب
ASP.NET MVC #12

تولید خودکار فرم‌های ورود و نمایش اطلاعات در ASP.NET MVC بر اساس اطلاعات مدل‌ها

در الگوی MVC، قسمت M یا مدل آن یک سری ویژگی‌های خاص خودش را دارد:
شما را وادار نمی‌کند که مدل را به نحو خاصی طراحی کنید. شما را مجبور نمی‌کند که کلاس‌های مدل را برای نمونه همانند کلاس‌های کنترلرها، از کلاس خاصی به ارث ببرید. یا حتی در مورد نحوه‌ی دسترسی به داده‌ها نیز، نظری ندارد. به عبارتی برنامه نویس است که می‌تواند بر اساس امکانات مهیای در کل اکوسیستم دات نت، در این مورد آزادانه تصمیم گیری کند.
بر همین اساس ASP.NET MVC یک سری قرارداد را برای سهولت اعتبار سنجی یا تولید بهتر رابط کاربری بر اساس اطلاعات مدل‌ها، فراهم آورده است. این قراردادها هم چیزی نیستند جز یک سری metadata که نحوه‌ی دربرگیری اطلاعات را در مدل‌ها توضیح می‌دهند. برای دسترسی به آن‌ها پروژه جاری باید ارجاعی را به اسمبلی‌های System.ComponentModel.DataAnnotations.dll و System.Web.Mvc.dll داشته باشد (که VS.NET به صورت خودکار در ابتدای ایجاد پروژه اینکار را انجام می‌دهد).

یک مثال کاربردی

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. در پوشه مدل‌های آن، مدل اولیه‌ای را با محتوای زیر ایجاد نمائید:

using System;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public decimal Salary { set; get; }
public string Address { set; get; }
public bool IsMale { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
}
}

سپس یک کنترلر جدید را هم به نام EmployeeController با محتوای زیر به پروژه اضافه نمائید:

using System;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication8.Models;

namespace MvcApplication8.Controllers
{
public class EmployeeController : Controller
{
public ActionResult Create()
{
var employee = new Employee { AddDate = DateTime.Now };
return View(employee);
}
}
}

بر روی متد Create کلیک راست کرده و یک View ساده را برای آن ایجاد نمائید. سپس محتوای این View را به صورت زیر تغییر دهید:

@model MvcApplication8.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Create";
}

<h2>Create An Employee</h2>

@using (Html.BeginForm(actionName: "Create", controllerName: "Employee"))
{
@Html.EditorForModel()
<input type="submit" value="Save" />
}

اکنون اگر پروژه را اجرا کرده و مسیر http://localhost/employee/create را وارد نمائید، یک صفحه ورود اطلاعات تولید شده به صورت خودکار را مشاهده خواهید کرد. متد Html.EditorForModel بر اساس اطلاعات خواص عمومی مدل، یک فرم خودکار را تشکیل می‌دهد.
البته فرم تولیدی به این شکل شاید آنچنان مطلوب نباشد، از این جهت که برای مثال Id را هم لحاظ کرده، در صورتیکه قرار است این Id توسط بانک اطلاعاتی انتساب داده شود و نیازی نیست تا کاربر آن‌را وارد نماید. یا مثلا برچسب AddDate نباید به این شکل صرفا بر اساس نام خاصیت متناظر با آن تولید شود و مواردی از این دست. به عبارتی نیاز به سفارشی سازی کار این فرم ساز توکار ASP.NET MVC وجود دارد که ادامه بحث جاری را تشکیل خواهد داد.



سفارشی سازی فرم ساز توکار ASP.NET MVC با کمک Metadata خواص

برای اینکه بتوان نحوه نمایش فرم خودکار تولید شده را سفارشی کرد، می‌توان از یک سری attribute و data annotations توکار دات نت و ASP.NET MVC استفاده کرد و نهایتا این metadata توسط فریم ورک، مورد استفاده قرار خواهند گرفت. برای مثال:

using System;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employee
{
//[ScaffoldColumn(false)]

[HiddenInput(DisplayValue=false)]
public int Id { set; get; }

public string Name { set; get; }

[DisplayName("Annual Salary ($)")]
public decimal Salary { set; get; }

public string Address { set; get; }

[DisplayName("Is Male?")]
public bool IsMale { set; get; }

[DisplayName("Start Date")]
[DataType(DataType.Date)]
public DateTime AddDate { set; get; }
}
}

در اینجا به کمک ویژگی HiddenInput از نمایش عمومی خاصیت Id جلوگیری خواهیم کرد یا توسط ویژگی DisplayName، برچسب دلخواه خود را به عناصر فرم تشکیل شده، انتساب خواهیم داد. اگر نیاز باشد تا خاصیتی کلا از رابط کاربری حذف شود می‌توان از ویژگی ScaffoldColumn با مقدار false استفاده کرد. یا توسط DataType، مشخص کرده‌ایم که نوع ورودی فقط قرار است Date باشد و نیازی به قسمت Time آن نداریم.
DataType شامل نوع‌های از پیش تعریف شده دیگری نیز هست. برای مثال اگر نیاز به نمایش TextArea بود از مقدار MultilineText، ‌استفاده کنید:

[DataType(DataType.MultilineText)]

یا برای نمایش PasswordBox از مقدار Password می‌توان کمک گرفت. اگر نیاز دارید تا آدرس ایمیلی به شکل یک لینک mailto نمایش داده شود از مقدار EmailAddress استفاده کنید. به کمک مقدار Url، متن خروجی به صورت خودکار تبدیل به یک آدرس قابل کلیک خواهد شد.
اکنون اگر پروژه را مجددا کامپایل کنیم و به آدرس ایجاد یک کارمند جدید مراجعه نمائیم، با رابط کاربری بهتری مواجه خواهیم شد.



سفارشی سازی ظاهر فرم ساز توکار ASP.NET MVC

در ادامه اگر بخواهیم ظاهر این فرم را اندکی سفارشی‌تر کنیم، بهتر است به سورس صفحه تولیدی در مرورگر مراجعه کنیم. در اینجا یک سری عناصر HTML محصور شده با div را خواهیم یافت. هر کدام از این‌ها هم با classهای css خاص خود تعریف شده‌اند. بنابراین اگر علاقمند باشیم که رنگ و قلم و غیره این موارد تغییر دهیم، تنها کافی است فایل css برنامه را ویرایش کنیم و نیازی به دستکاری مستقیم کدهای برنامه نیست.



انتساب قالب‌های سفارشی به خواص یک شیء

تا اینجا در مورد نحوه سفارشی سازی رنگ، قلم، برچسب و نوع داده‌های هر کدام از عناصر نهایی نمایش داده شده، توضیحاتی را ملاحظه نمودید.
در فرم تولیدی نهایی، خاصیت bool تعریف شده به صورت خودکار به یک checkbox تبدیل شده است. چقدر خوب می‌شد اگر امکان تبدیل آن مثلا به RadioButton انتخاب مرد یا زن بودن کارمند ثبت شده در سیستم وجود داشت. برای اصلاح یا تغییر این مورد، باز هم می‌توان از متادیتای خواص، جهت تعریف قالبی خاص برای هر کدام از خواص مدل استفاده کرد.
به پوشه Views/Shared مراجعه کرده و یک پوشه جدید به نام EditorTemplates را ایجاد نمائید. بر روی این پوشه کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه باز شده، گزینه «Create as a partial view» را انتخاب نمائید و نام آن‌را هم مثلا GenderOptions وارد کنید. همچنین گزینه «Create a strongly typed view» را نیز انتخاب کنید. مقدار Model class را مساوی bool وارد نمائید. فعلا یک hello داخل این صفحه جدید وارد کرده و سپس خاصیت IsMale را به نحو زیر تغییر دهید:

[DisplayName("Gender")]
[UIHint("GenderOptions")]
public bool IsMale { set; get; }

توسط ویژگی UIHint، می‌توان یک خاصیت را به یک partial view متصل کرد. در اینجا خاصیت IsMale به partial view ایی به نام GenderOptions متصل شده است. اکنون اگر برنامه را کامپایل و اجرا کرده و آدرس ایجاد یک کارمند جدید را ملاحظه کنید، بجای Checkbox باید یک hello نمایش داده شود.
محتویات این Partial view هم نهایتا به شکل زیر خواهند بود:

@model bool
<p>@Html.RadioButton("", false, !Model) Female</p>
<p>@Html.RadioButton("", true, Model) Male</p>

در اینجا Model که از نوع bool تعریف شده، به خاصیت IsMale اشاره خواهد کرد. دو RadioButton هم برای انتخاب بین حالت زن و مرد تعریف شده‌اند.

یا یک مثال جالب دیگر در این زمینه می‌تواند تبدیل enum به یک Dropdownlist باشد. در این حالت partial view ما شکل زیر را خواهد یافت:

@model Enum
@Html.DropDownListFor(m => m, Enum.GetValues(Model.GetType())
.Cast<Enum>()
.Select(m => {
string enumVal = Enum.GetName(Model.GetType(), m);
return new SelectListItem() {
Selected = (Model.ToString() == enumVal),
Text = enumVal,
Value = enumVal
};
}))

و برای استفاده از آن، از ویژگی زیر می‌توان کمک گرفت (مزین کردن خاصیتی از نوع یک enum دلخواه، جهت تبدیل خودکار آن به یک دراپ داون لیست):

[UIHint("Enum")]


سایر متدهای کمکی تولید و نمایش خودکار اطلاعات از روی اطلاعات مدل‌های برنامه

متدهای دیگری نیز در رده‌ی Templated helpers قرار می‌گیرند. اگر از متد Html.EditorFor استفاده کنیم، از تمام این اطلاعات متادیتای تعریف شده نیز استفاده خواهد کرد. همانطور که در قسمت قبل (قسمت 11) نیز توضیح داده شد، صفحه استاندارد Add view در VS.NET به همراه یک سری قالب تولید فرم‌های Create و Edit هم هست که دقیقا کد نهایی تولیدی را بر اساس همین متد تولید می‌کند.
استفاده از Html.EditorFor انعطاف پذیری بیشتری را به همراه دارد. برای مثال اگر یک طراح وب، طرح ویژه‌ای را در مورد ظاهر فرم‌های سایت به شما ارائه دهد، بهتر است از این روش استفاده کنید. اما خروجی نهایی Html.EditorForModel به کمک تعدادی متادیتا و اندکی دستکاری CSS، از دیدگاه یک برنامه نویس بی نقص است!
به علاوه، متد Html.DisplayForModel نیز مهیا است. بجای اینکه کار تولید رابط کاربری اطلاعات نمایش جزئیات یک شیء را انجام دهید، اجازه دهید تا متد Html.DisplayForModel اینکار را انجام دهد. سفارشی سازی آن نیز همانند قبل است و بر اساس متادیتای خواص انجام می‌شود. در این حالت، مسیر پیش فرض جستجوی قالب‌های UIHint آن، Views/Shared/DisplayTemplates می‌باشد. همچنین Html.DisplayFor نیز جهت کار با یک خاصیت مدل تدارک دیده شده است. البته باید درنظر داشت که استفاده از پوشه Views/Shared اجباری نیست. برای مثال اگر از پوشه Views/Home/DisplayTemplates استفاده کنیم، قالب‌های سفارشی تهیه شده تنها جهت Viewهای کنترلر home قابل استفاده خواهند بود.
یکی دیگر از ویژگی‌هایی که جهت سفارشی سازی نحوه نمایش خودکار اطلاعات می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، DisplayFormat است. برای مثال اگر مقدار خاصیت در حال نمایش نال بود، می‌توان مقدار دیگری را نمایش داد:

[DisplayFormat(NullDisplayText = "-")]

یا اگر علاقمند بودیم که فرمت اطلاعات در حال نمایش را تغییر دهیم، به نحو زیر می‌توان عمل کرد:

[DisplayFormat(DataFormatString  = "{0:n}")]

مقدار DataFormatString در پشت صحنه در متد string.Format مورد استفاده قرار می‌گیرد.
و اگر بخواهیم که این ویژگی در حالت تولید فرم ویرایش نیز درنظر گرفته شود، می‌توان خاصیت ApplyFormatInEditMode را نیز مقدار دهی کرد:

[DisplayFormat(DataFormatString  = "{0:n}", ApplyFormatInEditMode = true)]



بازنویسی قالب‌های پیش فرض تولید فرم یا نمایش اطلاعات خودکار ASP.NET MVC

یکی دیگر از قرارداهای بکارگرفته شده در حین استفاده از قالب‌های سفارشی، استفاده از نام اشیاء می‌باشد. مثلا در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates، اگر یک Partial view به نام String.cshtml وجود داشته باشد، از این پس نحوه رندر کلیه خواص رشته‌ای تمام مدل‌ها، بر اساس محتوای فایل String.cshtml مشخص می‌شود؛ به همین ترتیب در مورد datetime و سایر انواع مهیا.
برای مثال اگر خواستید تمام تاریخ‌های میلادی دریافتی از بانک اطلاعاتی را شمسی نمایش دهید، فقط کافی است یک فایل datetime.cshtml سفارشی را تولید کنید که Model آن تاریخ میلادی دریافتی است و نهایتا کار این Partial view، رندر تاریخ تبدیل شده به همراه تگ‌های سفارشی مورد نظر می‌باشد. در این حالت نیازی به ذکر ویژگی UIHint نیز نخواهد بود و همه چیز خودکار است.
به همین ترتیب اگر نام مدل ما Employee باشد و فایل Partial view ایی به نام Employee.cshtml در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates قرار گیرد، متد Html.DisplayForModel به صورت پیش فرض از محتوای این فایل جهت رندر اطلاعات نمایش جزئیات شیء Employee استفاده خواهد کرد.
داخل Partial viewهای سفارشی تعریف شده به کمک خاصیت ViewData.TemplateInfo.FormattedModelValue مقدار نهایی فرمت شده قابل استفاده را فراهم می‌کند. این مورد هم از این جهت حائز اهمیت است که نیازی نباشد تا ویژگی DisplayFormat را به صورت دستی پردازش کنیم. همچنین اطلاعات ViewData.ModelMetadata نیز دراینجا قابل دسترسی هستند.



سؤال: Partial View چیست؟

همانطور که از نام Partial view بر‌می‌آید، هدف آن رندر کردن قسمتی از صفحه است به همراه استفاده مجدد از کدهای تولید رابط کاربری در چندین و چند View؛ چیزی شبیه به User controls در ASP.NET Web forms البته با این تفاوت که Page life cycle و Code behind و سایر موارد مشابه آن در اینجا حذف شده‌اند. همچنین از Partial viewها برای به روز رسانی قسمتی از صفحه حین فراخوانی‌های Ajaxایی نیز استفاده می‌شود. مهم‌ترین کاربرد Partial views علاوه بر استفاده مجدد از کدها، خلوت کردن Viewهای شلوغ است جهت ساده‌تر سازی نگهداری آن‌ها در طول زمان (یک نوع Refactoring فایل‌های View محسوب می‌شوند).
پسوند این فایل‌ها نیز بسته به موتور View مورد استفاده تعیین می‌شود. برای مثال حین استفاده از Razor، پسوند Partial views همان cshtml یا vbhtml می‌باشد. یا اگر از web forms view engine استفاده شود، پسوند آن‌ها ascx است (همانند User controls در وب فرم‌ها).
البته چون در حالت استفاده از موتور Razor، پسوند View و Partial viewها یکی است، مرسوم شده است که نام Partial viewها را با یک underline شروع کنیم تا بتوان بین این دو تمایز قائل شد.
اگر این فایل‌ها را در پوشه Views/Shared تعریف کنیم، در تمام Viewها قابل استفاده خواهند بود. اما اگر مثلا در پوشه Views/Home آن‌هارا قرار دهیم، تنها در Viewهای متعلق به کنترلر Home، قابل بکارگیری می‌باشند.
Partial views را نیز می‌توان strongly typed تعریف کرد و به این ترتیب با مشخص سازی دقیق نوع model آن، علاوه بر بهره‌مندی از Intellisense خودکار، رندر آن‌را نیز تحت کنترل کامپایلر قرار داد.
مقدار Model در یک View بر اساس اطلاعات مدلی که به آن ارسال شده است تعیین می‌گردد. اما در یک Partial view که جزئی از یک View را نهایتا تشکیل خواهد داد، بر اساس مقدار ارسالی از طریق View معین می‌گردد.

یک مثال
در ادامه قصد داریم کد حلقه نمایش لیستی از عناصر تولید شده توسط VS.NET را به یک Partial view منتقل و Refactor کنیم.
ابتدا یک منبع داده فرضی زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Id = 1, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-3), Name = "Emp-01", Salary = 3000},
new Employee { Id = 2, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-2), Name = "Emp-02", Salary = 2000},
new Employee { Id = 3, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-1), Name = "Emp-03", Salary = 1000}
};
}
}
}

سپس از آن در یک کنترلر برای بازگشت لیستی از کارکنان استفاده خواهیم کرد:

public ActionResult EmployeeList()
{
var list = new Employees().CreateEmployees();
return View(list);
}

View متناظر با این متد را هم با کلیک راست بر روی متد، انتخاب گزینه Add view و سپس ایجاد یک strongly typed view از نوع کلاس Employee، ایجاد خواهیم کرد.
در ادامه قصد داریم بدنه حلقه زیر را refactor کنیم و آن‌را به یک Parial view منتقل نمائیم تا View ما اندکی خلوت‌تر و مفهوم‌تر شود:

@foreach (var item in Model) {
<tr>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Name)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Salary)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Address)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.IsMale)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.AddDate)
</td>
<td>
@Html.ActionLink("Edit", "Edit", new { id=item.Id }) |
@Html.ActionLink("Details", "Details", new { id=item.Id }) |
@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id })
</td>
</tr>
}

سپس بر روی پوشه Views/Employee کلیک راست کرده و گزینه Add|View را انتخاب کنید. در اینجا نام _EmployeeItem را وارد کرده و همچنین گزینه Create as a partial view و create a strongly typed view را نیز انتخاب کنید. نوع مدل هم Employee خواهد بود. به این ترتیب فایل زیر تشکیل خواهد شد:
\Views\Employee\_EmployeeItem.cshtml

ابتدای نام فایل‌را با underline شروع کرده‌ایم تا بتوان بین Viewها و Partial views تفاوت قائل شد. همچنین این Partial view چون داخل پوشه Employee تعریف شده، فقط در Viewهای کنترلر Employee در دسترس خواهد بود.
در ادامه کل بدنه حلقه فوق را cut کرده و در این فایل جدید paste نمائید. مرحله اول refactoring یک view به همین نحو آغاز می‌شود. البته در این حالت قادر به استفاده از Partial view نخواهیم بود چون اطلاعاتی که به این فایل ارسال می‌گردد و مدلی که در دسترس آن است از نوع Employee است و نه لیستی از کارمندان. به همین جهت باید item را با Model جایگزین کرد:

@model MvcApplication8.Models.Employee

<tr>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Name)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Salary)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Address)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.IsMale)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.AddDate)
</td>
<td>
@Html.ActionLink("Edit", "Edit", new { id = Model.Id }) |
@Html.ActionLink("Details", "Details", new { id = Model.Id }) |
@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id = Model.Id })
</td>
</tr>


سپس برای استفاده از این Partial view در صفحه نمایش لیست کارمندان خواهیم داشت:

@foreach (var item in Model) {
@Html.Partial("_EmployeeItem", item)
}

متد Html.Partial، اطلاعات یک Partial view را پردازش و تبدیل به یک رشته کرده و در اختیار Razor قرار می‌دهد تا در صفحه نمایش داده شود. پارامتر اول آن نام Partial view مورد نظر است (نیازی به ذکر پسوند فایل نیست) و پارامتر دوم، اطلاعاتی است که به آن ارسال خواهد شد.
متد دیگری هم وجود دارد به نام Html.RenderPartial. کار این متد نوشتن مستقیم در Response است، برخلاف Html.Partial که فقط یک رشته را بر می‌گرداند.



نمایش اطلاعات از کنترلر‌های مختلف در یک صفحه

Html.Partial بر اساس اطلاعات مدل ارسالی از یک کنترلر، کار رندر قسمتی از آن‌را در یک View خاص عهده دار خواهد شد. اما اگر بخواهیم مثلا در یک صفحه یک قسمت را به نمایش آخرین اخبار و یک قسمت را به نمایش آخرین وضعیت آب و هوا اختصاص دهیم، از روش دیگری به نام RenderAction می‌توان کمک گرفت. در اینجا هم دو متد Html.Action و Html.RenderAction وجود دارند. اولی یک رشته را بر می‌گرداند و دومی اطلاعات را مستقیما در Response درج می‌کند.

یک مثال:
کنترلر جدیدی را به نام MenuController به پروژه اضافه کنید:
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication8.Controllers
{
public class MenuController : Controller
{
[ChildActionOnly]
public ActionResult ShowMenu(string options)
{
return PartialView(viewName: "_ShowMenu", model: options);
}
}
}

سپس بر روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا قصد داریم یک partial view که نامش با underline شروع می‌شود را اضافه کنیم. مثلا با محتوای زیر ( با توجه به اینکه مدل ارسالی از نوع رشته‌ای است):

@model string

<ul>
<li>
@Model
</li>
</ul>

حین فراخوانی متد Html.Action، یک متد در یک کنترلر فراخوانی خواهد شد (که شامل ارائه درخواست و طی سیکل کامل پردازشی آن کنترلر نیز خواهد بود). سپس آن متد با بازگشت دادن یک PartialView، اطلاعات پردازش شده یک partial view را به فراخوان بازگشت می‌دهد. اگر نامی ذکر نشود، همان نام متد در نظر گرفته خواهد شد. البته از آنجائیکه در این مثال در ابتدای نام Partial view یک underline قرار دادیم، نیاز خواهد بود تا این نام صریحا ذکر گردد (چون دیگر هم نام متد یا ActionName آن نیست). ویژگی ChildActionOnly سبب می‌شود تا این متد ویژه تنها از طریق فراخوانی Html.Action در دسترس باشد.
برای استفاده از آن هم در Viewایی دیگر خواهیم داشت:

@Html.Action(actionName: "ShowMenu", controllerName: "Menu", 
routeValues: new { options = "some data..." })

در اینجا هم پارامتر ارسالی به کمک anonymously typed objects مشخص و مقدار دهی شده است.


سؤال مهم: چه تفاوتی بین RenderPartial و RenderAction وجود دارد؟ به نظر هر دو یک کار را انجام می‌دهند، هر دو مقداری HTML را پس از پرداش به صفحه تزریق می‌کنند.
پاسخ: اگر View والد، دارای کلیه اطلاعات لازم جهت نمایش اطلاعات Partial view است، از RenderPartial استفاده کنید. به این ترتیب برخلاف حالت RenderAction درخواست جدیدی به ASP.NET Pipeline صادر نشده و کارآیی نهایی بهتر خواهد بود. صرفا یک الحاق ساده به صفحه انجام خواهد شد.
اما اگر برای رندر کردن این قسمت از صفحه که قرار است اضافه شود، نیاز به دریافت اطلاعات دیگری خارج از اطلاعات مهیا می‌باشد، از روش RenderAction استفاده کنید. برای مثال اگر در صفحه جاری قرار است لیست پروژه‌ها نمایش داده شود و در کنار صفحه مثلا منوی خاصی باید قرار گیرد، اطلاعات این منو در View جاری فراهم نیست (و همچنین مرتبط به آن هم نیست). بنابراین از روش RenderAction برای حل این مساله می‌توان کمک گرفت.
به صورت خلاصه برای نمایش اطلاعات تکراری در صفحات مختلف سایت در حالتیکه این اطلاعات از قسمت‌های دیگر صفحه ایزوله است (مثلا نمایش چند ویجت مختلف در صفحه)، روش RenderAction ارجحیت دارد.


یک نکته
فراخوانی متدهای RenderAction و RenderPartial در حین کار با Razor باید به شکل فراخوانی یک متد داخل {} باشند:

@{ Html.RenderAction("About"); }
And not @Html.RenderAction("About")

علت این است که @ به تنهایی به معنای نوشتن در Response است. متد RenderAction هم خروجی ندارد و مستقیما در Response اطلاعات خودش را درج می‌کند. بنابراین این دو با هم همخوانی ندارند و باید به شکل یک متد معمولی با آن رفتار کرد.
اگر حجم اطلاعاتی که قرار است در صفحه درج شود بالا است، متدهای RenderAction و RenderPartial نسبت به Html.Action و Html.Partial کارآیی بهتری دارند؛ چون یک مرحله تبدیل کل اطلاعات به رشته و سپس درج نتیجه در Response، در آن‌ها حذف شده است.


مطالب
WebStorage: قسمت دوم
در این مقاله قصد داریم نحوه‌ی کدنویسی webstorage را با کتابخانه‌هایی که در مقاله قبل معرفی کردیم بررسی کنیم.
ابتدا روش ذخیره سازی و بازیابی متداول آن را بررسی میکنیم که تنها توسط دو تابع صورت می‌گیرد. مطلب زیر برگرفته از w3Schools است:
دسترسی به شیء webstorage به صورت زیر امکان پذیر است:
window.localStorage
window.sessionStorage
ولی بهتر است قبل از ذخیره و بازیابی، از پشتیبانی مرورگر از webstorage اطمینان حاصل نمایید:
if(typeof(Storage) !== "undefined") {
    // Code for localStorage/sessionStorage.
} else {
    // Sorry! No Web Storage support..
}
برای ذخیره سازی و سپس خواندن به شکل زیر عمل می‌کنیم:
localStorage.setItem("lastname", "Smith");

//========================
localStorage.getItem("lastname");
خواندن می‌تواند حتی به شکل زیر هم صورت بگیرد:
var a=localStorage.lastname;
استفاده از store.js برای مرورگرهایی که از webstorage پشتیبانی نمی‌کنند به شکل زیر است:
//ذخیره مقدار
store.set('username', 'marcus')

//بازیابی مقدار
store.get('username')

//حذف مقدار
store.remove('username')

//حذف تمامی مقادیر ذخیره شده
store.clear()

//ذخیره ساختار
store.set('user', { name: 'marcus', likes: 'javascript' })

//بازیابی ساختار به شکل قبلی
var user = store.get('user')
alert(user.name + ' likes ' + user.likes)

//تغییر مستقیم مقدار قبلی
store.getAll().user.name == 'marcus'

//بازخوانی تمام مقادیر ذخیر شده توسط یک حلقه
store.forEach(function(key, val) {
    console.log(key, '==', val)
})
همچنین بهتر هست از یک فلگ برای بررسی فعال بودن storage استفاده نمایید. به این دلیل که گاهی کاربرها از پنجره‌های private استفاده می‌کنند که ردگیری اطلاعات آن ممکن نیست و موجب خطا می‌شود.
<script src="store.min.js"></script>
<script>
    init()
    function init() {
        if (!store.enabled) {
            alert('Local storage is not supported by your browser. Please disable "Private Mode", or upgrade to a modern browser.')
            return
        }
        var user = store.get('user')
        // ... and so on ...
    }
</script>
در صورتیکه بخشی از داده‌ها را توسط localstorage ذخیره نمایید و بخواهید از طریق storage به آن دسترسی داشته باشید، خروجی string خواهد بود؛ صرف نظر از اینکه شما عدد، شیء یا آرایه‌ای را ذخیره کرده‌اید.
در صورتیکه ساختار JSON را ذخیره کرده باشید، می‌توانید رشته برگردانده شده را با json.stringify و json.parse بازیابی و به روز رسانی کنید.
در حالت cross browser تهیه‌ی یک sessionStorage امکان پذیر نیست. ولی می‌توان به روش ذیل و تعیین یک زمان انقضاء آن را محدود کرد:
var storeWithExpiration = {
// دریافت کلید و مقدار و زمان انقضا به میلی ثانیه
    set: function(key, val, exp) {
//ایجاد زمان فعلی جهت ثبت تاریخ ایجاد
        store.set(key, { val:val, exp:exp, time:new Date().getTime() })
    },
    get: function(key) {
        var info = store.get(key)
//در صورتی که کلید داده شده مقداری نداشته باشد نال را بر میگردانیم
        if (!info) { return null }
//تاریخ فعلی را منهای تاریخ ثبت شده کرده و در صورتی که
//از مقدار میلی ثاینه بیشتر باشد یعنی منقضی شده و نال بر میگرداند
        if (new Date().getTime() - info.time > info.exp) { return null }
        return info.val
    }
}

// استفاده عملی از کد بالا
// استفاده از تایمر جهت نمایش واکشی داده‌ها قبل از نقضا و بعد از انقضا
storeWithExpiration.set('foo', 'bar', 1000)
setTimeout(function() { console.log(storeWithExpiration.get('foo')) }, 500) // -> "bar"
setTimeout(function() { console.log(storeWithExpiration.get('foo')) }, 1500) // -> null

مورد بعدی استفاده از سورس  cross-storage  است. اگر به یاد داشته باشید گفتیم یکی از احتمالاتی که برای ما ایجاد مشکل می‌کند، ساب دومین هاست که ممکن است دسترسی ما به یک webstorage را از ساب دومین دیگر از ما بگیرد.
این کتابخانه به دو جز تقسیم شده است یکی هاب Hub و دیگری Client .
ابتدا نیاز است که هاب را آماده سازی و با ارائه یک الگو از آدرس وب، مجوز عملیات را دریافت کنیم. در صورتیکه این مرحله به فراموشی سپرده شود، انجام هر نوع عمل روی دیتاها در نظر گرفته نخواهد شد.
CrossStorageHub.init([
  {origin: /\.example.com$/,            allow: ['get']},
  {origin: /:\/\/(www\.)?example.com$/, allow: ['get', 'set', 'del']}
]);
حرف $ در انتهای عبارت باعث مشود که دامنه‌ها با دقت بیشتری در Regex بررسی شوند و دامنه زیر را معتبر اعلام کند:
valid.example.com
ولی دامنه زیر را نامعتبر اعلام می‌کند:
invalid.example.com.malicious.com
همچنین می‌توانید تنظیماتی را جهت هدر‌های CSP و CORS، نیز اعمال نمایید:
{
  'Access-Control-Allow-Origin':  '*',
  'Access-Control-Allow-Methods': 'GET,PUT,POST,DELETE',
  'Access-Control-Allow-Headers': 'X-Requested-With',
  'Content-Security-Policy':      "default-src 'unsafe-inline' *",
  'X-Content-Security-Policy':    "default-src 'unsafe-inline' *",
  'X-WebKit-CSP':                 "default-src 'unsafe-inline' *",
}
پس کار را بدین صورت آغاز می‌کنیم، یک فایل به نام hub.htm درست کنید و هاب را آماده سازید:
hub.htm
<script type="text/javascript" src="~/Scripts/cross-storage/hub.js"></script>
<script>
 CrossStorageHub.init([
      {origin: /.*localhost:300\d$/, allow: ['get', 'set', 'del']}
    ]);
  </script>
کد بالا فقط درخواست‌های هاست لوکال را از پورتی که ابتدای آن با 300 آغاز می‌شود، پاسخ می‌دهد و مابقی درخواست‌ها را رد می‌کند. متدهای ایجاد، ویرایش و حذف برای این آدرس معتبر اعلام شده است. 
در فایل دیگر که کلاینت شناخته می‌شود باید فایل hub معرفی شود تا تنظیمات هاب خوانده شود:
var storage = new CrossStorageClient('http://localhost:3000/example/hub.html');

var setKeys = function () {
      
return storage.set('key1', 'foo').then(function() {
return storage.set('key2', 'bar');
      });
};
در خط اول، فایل هاب معرفی شده و تنظیمات روی این صفحه اعمال می‌شود. سپس در خطوط بعدی داده‌ها ذخیره می‌شوند. از آنجا که با هر یکبار ذخیره، return صورت می‌گیرد و تنها اجازه‌ی ورود یک داده را داریم، برای حل این مشکل متد then پیاده سازی شده است. متغیر setKeys شامل یک آرایه از کلیدها خواهد بود.
نحوه‌ی ذخیره سازی بدین شکل هم طبق مستندات صحیح است:
storage.onConnect().then(function() {

  return storage.set('key', {foo: 'bar'});

}).then(function() {

  return storage.set('expiringKey', 'foobar', 10000);

});
در کد بالا ابتدا یک داده دائم ذخیره شده است و در کد بعد یک داده موقت که بعد از 10 ثانیه اعتبار خود را از دست می‌دهد.
برای خواندن داده‌های ذخیره شده به نحوه زیر عمل می‌کنیم:
storage.onConnect().then(function() {
  return storage.get('key1');
}).then(function(res) {
  return storage.get('key1', 'key2', 'key3');
}).then(function(res) {
  // ...
});
کد بالا نحوه‌ی خواندن مقادیر را به شکل‌های مختلفی نشان میدهد و مقدار بازگشتی آن‌ها یک آرایه از مقادیر است؛ مگر اینکه تنها یک مقدار برگشت داده شود. مقدار بازگشتی در تابع بعدی به عنوان یک آرگومان در دسترس است. در صورتی که خطایی رخ دهد، قابلیت هندل آن نیز وجود دارد:
storage.onConnect()
    .then(function() {
      return storage.get('key1', 'key2');
    })

.then(function(res) {
      console.log(res); // ['foo', 'bar']
    })['catch'](function(err) {
      console.log(err);
    });
برای باقی مسائل چون به دست آوردن لیست کلیدهای ذخیره شده، حذف کلید‌های مشخص شده، پاکسازی کامل داده‌ها و ... به مستندات رجوع کنید.
در اینجا جهت سازگاری با مرورگرهای قدیمی خط زیر را به صفحه اضافه کنید:
<script src="https://s3.amazonaws.com/es6-promises/promise-1.0.0.min.js"></script>
ذخیره‌ی اطلاعات به شکل یونیکد، فضایی دو برابر کدهای اسکی میبرد و با توجه به محدود بودن حجم webstorage به 5 مگابایت ممکن است با کمبود فضا مواجه شوید. در صورتیکه قصد فشرده سازی اطلاعات را دارید می‌توانید از کتابخانه lz-string استفاده کنید. ولی توجه به این نکته ضروری است که در صورت نیاز، عمل فشرده سازی را انجام دهید و همینطوری از آن استفاده نکنید.

IndexedDB API
آخرین موردی که بررسی می‌شود استفاده از IndexedDB API است که با استفاده از آن میتوان با webstorage همانند یک دیتابیس رفتار کرد و به سمت آن کوئری ارسال کرد. 
var request = indexedDB.open("library");

request.onupgradeneeded = function() {
  // The database did not previously exist, so create object stores and indexes.
  var db = request.result;
  var store = db.createObjectStore("books", {keyPath: "isbn"});
  var titleIndex = store.createIndex("by_title", "title", {unique: true});
  var authorIndex = store.createIndex("by_author", "author");

  // Populate with initial data.
  store.put({title: "Quarry Memories", author: "Fred", isbn: 123456});
  store.put({title: "Water Buffaloes", author: "Fred", isbn: 234567});
  store.put({title: "Bedrock Nights", author: "Barney", isbn: 345678});
};

request.onsuccess = function() {
  db = request.result;
};
کد بالا ابتدا به دیتابیس library متصل می‌شود و اگر وجود نداشته باشد، آن را می‌سازد. رویداد onupgradeneeded برای اولین بار اجرا شده و در آن می‌توانید به ایجاد جداول و اضافه کردن داده‌های اولیه بپردازید؛ یا اینکه از آن جهت به ارتقاء ورژن دیتابیس استفاده کنید. خصوصیت result، دیتابیس باز شده یا ایجاد شده را باز می‌گرداند. در خط بعدی جدولی با کلید کد ISBN کتاب تعریف شده است. در ادامه هم دو ستون اندیس شده برای عنوان کتاب و نویسنده معرفی شده است که عنوان کتاب را یکتا و بدون تکرار در نظر گرفته است. سپس در جدولی که متغیر store به آن اشاره می‌کند، با استفاده از متد put، رکوردها داخل آن درج می‌شوند. در صورتیکه کار با موفقیت انجام شود رویداد onSuccess فراخوانی می‌گردد.
برای انجام عملیات خواندن و نوشتن باید از تراکنش‌ها استفاده کرد:
var tx = db.transaction("books", "readwrite");
var store = tx.objectStore("books");

store.put({title: "Quarry Memories", author: "Fred", isbn: 123456});
store.put({title: "Water Buffaloes", author: "Fred", isbn: 234567});
store.put({title: "Bedrock Nights", author: "Barney", isbn: 345678});

tx.oncomplete = function() {
  // All requests have succeeded and the transaction has committed.
};
در خط  اول ابتدا یک خط تراکنشی بین ما و جدول books با مجوز خواندن و نوشتن باز می‌شود و در خط بعدی جدول books را در اختیار می‌گیریم و همانند کد قبلی به درج داده‌ها می‌پردازیم. در صورتیکه عملیات با موفقیت به اتمام برسد، متغیر تراکنش رویدادی به نام oncomplete فراخوانی می‌گردد. در صورتیکه قصد دارید تنها مجوز خواندن داشته باشید، عبارت readonly را به کار ببرید.
var tx = db.transaction("books", "readonly");
var store = tx.objectStore("books");
var index = store.index("by_author");

var request = index.openCursor(IDBKeyRange.only("Fred"));
request.onsuccess = function() {
  var cursor = request.result;
  if (cursor) {
    // Called for each matching record.
    report(cursor.value.isbn, cursor.value.title, cursor.value.author);
    cursor.continue();
  } else {
    // No more matching records.
    report(null);
  }
};
در دو خط اول مثل قبل، تراکنش را دریافت می‌کنیم و از آنجا که می‌خواهیم داده را بر اساس نام نویسنده واکشی کنیم، ستون اندیس شده نام نویسنده را دریافت کرده و با استفاده از متد opencursor درخواست خود را مبنی بر واکشی رکوردهایی که نام نویسنده fred است، ارسال میداریم. در صورتیکه عملیات با موفقیت انجام گردد و خطایی دریافت نکنیم رویداد onsuccess فراخوانی می‌گردد. در این رویداد با دو حالت برخورد خواهیم داشت؛ یا داده‌ها یافت می‌شوند و رکوردها برگشت داده می‌شوند یا هیچ رکوردی یافت نشده و مقدار نال برگشت خواهد خورد. با استفاده از cursor.continue می‌توان داده‌ها را به ترتیب واکشی کرده و مقادیر رکورد را با استفاده خصوصیت value  به سمت تابع report ارسال کرد.
کدهای بالا همه در مستندات معرفی شده وجود دارند و ما پیشتر توضیح ابتدایی در مورد آن دادیم و برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به همان مستندات معرفی شده رجوع کنید. برای idexedDB هم می‌توانید از این منابع +  +  +  استفاده کنید که خود w3c منبع فوق العاده‌تری است.