نظرات مطالب
خلاص شدن از شر deep null check
متاسفانه روش فوق کد نویسی را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می‌دهد، مگر این که روش استفاده از متد الحاقی شما را به خوبی متوجه نشده باشم
به مثال زیر دقت کنید:
public class Customer
    {
        public CustomerInfo Info { get; set; }
        public Int32 GetNameLength()
        {
            return this.IfNotDefault(city => city.Info)
                .IfNotDefault(info => info.CityInfo)
                .IfNotDefault(cityInfo => cityInfo.Name)
                .IfNotDefault(name => name.Length);
        }
    }
    public class CustomerInfo
    {
        public CustomerCityInfo CityInfo { get; set; }
    }
    public class CustomerCityInfo
    {
        public String Name { get; set; }
    }
و برای استفاده داریم:
            Customer customer = new Customer();
            String cityName = customer
                .IfNotDefault(cust => cust.Info)
                .IfNotDefault(info => info.CityInfo)
                .IfNotDefault(city => city.Name);
            Int32 length = customer.GetNameLength();
در حالی که با متد الحاقی زیر داریم
public static TValue GetValue<TObj, TValue>(this TObj obj, Func<TObj, TValue> member, TValue defaultValueOnNull = default(TValue))
        {
            if (member == null)
                throw new ArgumentNullException("member");

            if (obj == null)
                throw new ArgumentNullException("obj");

            try
            {
                return member(obj);
            }
            catch (NullReferenceException)
            {
                return defaultValueOnNull;
            }
        }  
            تعریف ساده‌تر کلاس
   public class Customer
    {
        public CustomerInfo Info { get; set; }

        public Int32 GetNameLength()
        {
            return this.Info.CityInfo.Name.Length;
        }
    }

    public class CustomerInfo
    {
        public CustomerCityInfo CityInfo { get; set; }
    }

    public class CustomerCityInfo
    {
        public String Name { get; set; }
    }  
و سادگی در استفاده
             Customer customer = new Customer();

            String cityName = customer.GetValue(cust => cust.Info.CityInfo.Name, "Not Selected");

            Int32 i = customer.GetValue(cust => cust.GetNameLength());    
شاید بگویید استفاده از Try-Catch سیستم را کند می‌کند، البته نه در آن حدی که فکر می‌کنید، و اگر قسمتی از کد شما به تعداد زیادی در بازه‌ی زمانی کوتاه فراخوانی می‌شود، می‌توانید آنرا به صورت کاملا عادی بنویسید، چون واقعا تعداد این شرایط زیاد نیست و این مورد سناریوی فراگیری نیست، در عوض خوانایی کد بسیار بسیار بالاتر از حالات عادی است.
در ضمن دقت کنید که تا زمانی که خطای NullReference رخ ندهد، سرعت سیستم در حد همان حداقل نیز کاهش نمی‌یابد، بدین جهت که بسیاری از افراد فکر می‌کنند Try-Catch نوشتن به خودی خود برنامه را کند می‌کند، ولی این رخ دادن خطا و جمع آوری StackTrace و ... است که برنامه را کند می‌کند، که شاید در خیلی از موارد اصلا رخ ندهد.
البته کدهای نوشته صرفا نمونه کد است، به هیچ وجه اصول طراحی در آن رعایت نشده است، بلکه سعی کرده ام مثال واضح‌تری بزنم
موفق و پایدار باشید
مطالب
افزودن تصدیق ایمیل به ASP.NET Identity در MVC 5
در پست قبلی نحوه سفارشی کردن پروفایل کاربران در ASP.NET Identity را مرور کردیم. اگر بیاد داشته باشید یک فیلد آدرس ایمیل به کلاس کاربر اضافه کردیم. در این پست از این فیلد استفاده میکنیم تا در پروسه ثبت نام ایمیل‌ها را تصدیق کنیم. بدین منظور پس از ثبت نام کاربران یک ایمیل فعالسازی برای آنها ارسال می‌کنیم که حاوی یک لینک است. کاربران با کلیک کردن روی این لینک پروسه ثبت نام خود را تایید می‌کنند و می‌توانند به سایت وارد شوند. پیش از تایید پروسه ثبت نام، کاربران قادر به ورود نیستند.


در ابتدا باید اطلاعات کلاس کاربر را تغییر دهید تا دو فیلد جدید را در بر گیرد. یک فیلد شناسه تایید (confirmation token) را ذخیره می‌کند، و دیگری فیلدی منطقی است که مشخص می‌کند پروسه ثبت نام تایید شده است یا خیر. پس کلاس ApplicationUser  حالا باید بدین شکل باشد.
public class ApplicationUser : IdentityUser
{
    public string Email { get; set; }
    public string ConfirmationToken { get; set; }
    public bool IsConfirmed { get; set; }
}
اگر پیش از این کلاس ApplicationUser را تغییر داده اید، باید مهاجرت‌ها را فعال کنید و دیتابیس را بروز رسانی کنید. حالا می‌توانیم از این اطلاعات جدید در پروسه ثبت نام  استفاده کنیم و برای کاربران ایمیل‌های تاییدیه را بفرستیم.
private string CreateConfirmationToken()
{
    return ShortGuid.NewGuid();
}
 
private void SendEmailConfirmation(string to, string username, string confirmationToken)
{
    dynamic email = new Email("RegEmail");
    email.To = to;
    email.UserName = username;
    email.ConfirmationToken = confirmationToken;
    email.Send();
}
 
//
// POST: /Account/Register
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> Register(RegisterViewModel model)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        string confirmationToken = CreateConfirmationToken();
        var user = new ApplicationUser()
        {
            UserName = model.UserName,
            Email = model.Email,
            ConfirmationToken = confirmationToken, 
                IsConfirmed = false };
        var result = await UserManager.CreateAsync(user, model.Password);
        if (result.Succeeded)
        {
            SendEmailConfirmation(model.Email, model.UserName, confirmationToken);
            return RedirectToAction("RegisterStepTwo", "Account");
        }
        else
        {
            AddErrors(result);
        }
    }
 
    // If we got this far, something failed, redisplay form
    return View(model);
}
برای تولید شناسه‌های تایید (tokens) از کلاسی بنام ShortGuid استفاده شده است. این کلاس یک مقدار GUID را encode می‌کند که در نتیجه آن مقدار خروجی کوتاه‌تر بوده و برای استفاده در URL‌ها ایمن است. کد این کلاس را از این وبلاگ گرفته ام. پس از ایجاد حساب کاربری باید شناسه تولید شده را به آن اضافه کنیم و مقدار فیلد IsConfirmed را به false تنظیم کنیم. برای تولید ایمیل‌ها من از Postal استفاده می‌کنم. Postal برای ساختن ایمیل‌های دینامیک شما از موتور Razor استفاده می‌کند. می‌توانید ایمیل‌های ساده (plain text) یا HTML بسازید، عکس و فایل در آن درج و ضمیمه کنید و امکانات بسیار خوب دیگر. اکشن متد RegisterStepTwo تنها کاربر را به یک View هدایت می‌کند که پیامی به او نشان داده می‌شود.
بعد از اینکه کاربر ایمیل را دریافت کرد و روی لینک تایید کلیک کرد به اکشن متد RegisterConfirmation باز می‌گردیم.
private bool ConfirmAccount(string confirmationToken)
{
    ApplicationDbContext context = new ApplicationDbContext();
    ApplicationUser user =  context.Users.SingleOrDefault(u => u.ConfirmationToken == confirmationToken);
    if (user != null)
    {
        user.IsConfirmed = true;
        DbSet<ApplicationUser> dbSet = context.Set<ApplicationUser>();
        dbSet.Attach(user);
        context.Entry(user).State = EntityState.Modified;
        context.SaveChanges();
 
        return true;
    }
    return false;
}
 
[AllowAnonymous]
public ActionResult RegisterConfirmation(string Id)
{
    if (ConfirmAccount(Id))
    {
        return RedirectToAction("ConfirmationSuccess");
    }
    return RedirectToAction("ConfirmationFailure");
}
متد ConfirmAccount سعی می‌کند کاربری را در دیتابیس پیدا کند که شناسه تاییدش با مقدار دریافت شده از URL برابر است. اگر این کاربر پیدا شود، مقدار خاصیت IsConfirmed را به true تغییر می‌دهیم و همین مقدار را به تابع باز می‌گردانیم. در غیر اینصورت false بر می‌گردانیم. اگر کاربر تایید شده است، می‌تواند به سایت وارد شود. برای اینکه مطمئن شویم کاربران پیش از تایید ایمیل شان نمی‌توانند وارد سایت شوند، باید اکشن متد Login را کمی تغییر دهیم.
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> Login(LoginViewModel model, string returnUrl)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        var user = await UserManager.FindAsync(model.UserName, model.Password);
        if (user != null && user.IsConfirmed)
        {
            await SignInAsync(user, model.RememberMe);
            return RedirectToLocal(returnUrl);
        }
        else
        {
            ModelState.AddModelError("", "Invalid username or password.");
        }
    }
 
    // If we got this far, something failed, redisplay form
    return View(model);
}
تنها کاری که می‌کنیم این است که به دنبال کاربری می‌گردیم که فیلد IsConfirmed آن true باشد. اگر مقدار این فیلد false باشد کاربر را به سایت وارد نمی‌کنیم و پیغام خطایی نمایش می‌دهیم.
همین. این تمام چیزی بود که برای اضافه کردن تصدیق ایمیل به اپلیکیشن خود نیاز دارید. از آنجا که سیستم ASP.NET Identity با Entity Framework مدیریت می‌شود و با مدل Code First ساخته شده، سفارشی کردن اطلاعات کاربران و سیستم عضویت ساده‌تر از همیشه است.



توضیحاتی درباره کار با Postal

اگر به متد SendEmailConfirmation دقت کنید خواهید دید که آبجکتی از نوع Email می‌سازیم (که در اسمبلی‌های Postal وجود دارد) و از آن برای ارسال ایمیل استفاده می‌کنیم. عبارت "RegEmail" نام نمایی است که باید برای ساخت ایمیل استفاده شود. این متغیر از نوع dynamic است، مانند خاصیت ViewBag. بدین معنا که می‌توانید مقادیر مورد نظر خود را بصورت خواص دینامیک روی این آبجکت تعریف کنید. از آنجا که Postal از موتور Razor استفاده می‌کند، بعدا در View ایمیل خود می‌توانید به این مقادیر دسترسی داشته باشید.
در پوشه Views پوشه جدیدی بنام Emails بسازید. سپس یک فایل جدید با نام RegEmail.cshtml در آن ایجاد کنید. کد این فایل را با لیست زیر جایگزین کنید.
To: @ViewBag.To
From: YOURNAME@gmail.com
Subject: Confirm your registration

Hello @ViewBag.UserName,
Please confirm your registration by following the link bellow.

@Html.ActionLink(Url.Action("RegisterConfirmation", "Account", new { id = @ViewBag.ConfirmationToken }), "RegisterConfirmation", "Account", new { id = @ViewBag.ConfirmationToken }, null)
این فایل، قالب ایمیل‌های شما خواهد بود. ایمیل‌ها در حال حاظر بصورت plain text ارسال می‌شوند. برای اطلاعات بیشتر درباره ایمیل‌های HTML و امکانات پیشرفته‌تر به سایت پروژه Postal  مراجعه کنید.

همانطور که مشاهده می‌کنید در این نما همان خاصیت‌های دینامیک تعریف شده را فراخوانی می‌کنیم تا مقادیر لازم را بدست آوریم.

  • ViewBag.To آدرس ایمیل گیرنده را نشان می‌دهد.
  • ViewBag.UserName نام کاربر جاری را نمایش می‌دهد.
  • ViewBag.ConfirmationToken شناسه تولید شده برای تایید کاربر است.
در این قالب لینکی به متد RegisterConfirmation در کنترلر Account وجود دارد که شناسه تایید را نیز با پارامتری بنام id انتقال می‌دهد.

یک فایل ViewStart.cshtml_ هم در این پوشه بسازید و کد آن را با لیست زیر جایگزین کنید.
@{ Layout = null; /* Overrides the Layout set for regular page views. */ }
مطالب
بررسی علت CPU Usage بالای برنامه در حال اجرا

فرض کنید به یک سرور مراجعه کرده‌اید و شکایت از CPU Usage مربوط به پروسه w3wp.exe یا همان IIS Worker Process است که بالای 90 درصد می‌باشد. بر روی این سرور هم هیچ چیز دیگری نصب نیست و مطابق مقررات موجود، قرار هم نیست که برنامه‌ای نصب شود. اکنون سؤال این است که چطور تشخیص می‌دهید، کدام قسمت یکی از برنامه‌ها‌ی دات نتی در حال اجرا (در اینجا یکی از برنامه‌های ASP.NET هاست شده)، سبب بروز این مشکل شده است؟ کدام ترد بیشترین زمان CPU را به خود اختصاص داده است؟ چطور باید خطایابی کرد؟
اولین کاری که در این موارد توصیه می‌شود مراجعه به برنامه‌ی معروف process explorer و بررسی برگه‌ی threads آن است. در اینجا حتی می‌توان call stacks مرتبط با یک ترد را هم مشاهده کرد. اما ... این برگه در مورد پروسه‌ها و تردهای دات نتی، اطلاعات چندانی را در اختیار ما قرار نمی‌دهد.
خوشبختانه امکان دیباگ پروسه‌های دات نتی در حال اجرا توسط کتابخانه‌ی MdbgCore.dll پیش بینی شده است. این فایل را در یکی از مسیر‌های ذیل می‌توانید پیدا کنید:
C:\Program Files\Microsoft SDKs\Windows\vXYZ\bin\MdbgCore.dll
C:\Program Files\Microsoft SDKs\Windows\vXYZ\bin\NETFX 4.0 Tools\MdbgCore.dll

در ادامه می‌خواهیم توسط امکانات این کتابخانه، به stack trace تردهای در حال اجرای یک برنامه دات نتی دسترسی پیدا کرده و سپس نام متدهای مرتبط را نمایش دهیم:
using System;
using System.Collections;
using System.Diagnostics;
using Microsoft.Samples.Debugging.MdbgEngine;

namespace CpuAnalyzer
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
var engine = new MDbgEngine();

var processesByName = Process.GetProcessesByName("MyApp");
if (processesByName.Length == 0)
throw new InvalidOperationException("specified process not found.");
var processId = processesByName[0].Id;

var process = engine.Attach(processId);
process.Go().WaitOne();

foreach (MDbgThread thread in (IEnumerable)process.Threads)
{
foreach (MDbgFrame frame in thread.Frames)
{
if (frame == null || frame.Function == null) continue;
Console.WriteLine(frame.Function.FullName);
}
}

process.Detach().WaitOne();
}
}
}
در اینجا در ابتدا نیاز است تا pid یا process-id مرتبط با برنامه در حال اجرا یافت شود. سپس از این pid جهت اتصال (engine.Attach) به پروسه مورد نظر استفاده خواهیم کرد. در ادامه کلیه تردهای این پروسه در حال دیباگ لیست شده و سپس MDbgFrameهای این ترد بررسی می‌شوند و نام متدهای مرتبط در کنسول نمایش داده خواهند شد.
خوب در مرحله بعد شاید بد نباشد که این متدها را بر اساس CPU usage آن‌ها مرتب کنیم. به این ترتیب بهتر می‌توان تشخیص داد که کدام متد مشکل ساز بوده است. برای این منظور باید به API ویندوز و تابع GetThreadTimes مراجعه کرد و اولین پارامتر ورودی آن، همان thread.CorThread.Handle اولین حلقه مثال فوق می‌باشد. هر کدام که جمع KernelTime + UserTime بیشتری داشت، همان است که مشکل درست کرده است.
[DllImport("kernel32.dll", CharSet = CharSet.Auto, SetLastError = true)]
public static extern bool GetThreadTimes(IntPtr handle, out long creation, out long exit, out long kernel, out long user);
این مورد را به عنوان تمرین بررسی کرده و ادامه دهید! همچنین بهتر است جهت دستیابی به اطلاعاتی معتبر، اولین حلقه برنامه فوق، حداقل 10 بار اجرا شود تا اطلاعات آماری بهتری را بتوان ارائه داد. البته در این حالت نکته‌ی زیر باید رعایت شود:
for (int i = 0; i < 10; i++)
{
foreach (MDbgThread thread in (IEnumerable)process.Threads)
{
//...
}
process.Go();
Thread.Sleep(1000);
process.AsyncStop().WaitOne();
}

در کل این مثال جای کار زیاد دارد. برای مثال طراحی یک رابط کاربری برای آن و نمایش جزئیات بیشتر. به همین منظور حداقل سه پروژه مشابه را می‌توان نام برد:

مطالب
آشنایی با الگوی طراحی Builder
سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
از شما خواسته شده است تا نحوه‌ی ساخت تلفن همراه را پیاده سازی نمایید. شما در گام اول 2 نوع تلفن همراه را شناسایی نموده‌اید (Android و Windows Phone). پس از شناسایی، احتمالا هر کدام از این انواع را یک کلاس در نظر می‌گیرید و به کمک یک واسط یا کلاس انتزاعی، شروع به ساخت کلاس می‌نمایید، تا در آینده اگر تلفن همراه جدیدی شناسایی شد، راحت‌تر بتوان آن را در پیاده سازی دخیل نمود.
اگر چنین فکر کرده اید باید گفت که 90% با الگوی طراحی Builder آشنا هستید و از آن نیز استفاده می‌کنید؛ بدون اینکه متوجه باشید از این الگو استفاده کرده‌اید. در کدهای زیر این الگو را قدم به قدم بررسی خواهیم نمود.
قدم 1: تلفن همراه چه بخش هایی می‌تواند داشته باشد؟ (برای مثال یک OS دارند، یک Name دارند و یک Screen) همچنین برای اینکه تلفن همراهی بتواند ساخته شود ابتدا بایستی نام آن‌را بدانیم. کدهای زیر همین رویه را تصدیق می‌نمایند:
public class Product
{
        public Product(string name)
        {
            Name = name;
        }
        public string Name { get; set; }
        public string Screen { get; set; }
        public string OS { get; set; }
        public override string ToString()
        {
            return string.Format(Screen + "/" + OS + "/" + Name);
        }
}
یک کلاس ساخته‌ایم و نام آن را Product گذاشتیم. بخش‌های مختلفی را نیز در آن تعریف نموده‌ایم. تابع ToString را برای استفاده‌های بعدی override کرده‌ایم (فعلا نیازی بدان نداریم).
قدم 2: برای ساخت تلفن همراه چه کارهایی باید انجام شود؟ (برای مثال بایستی OS روی آن نصب شود، Screen آن مشخص شود. همچنین بایستی به طریقی بتوانم تلفن همراه ساخته شده‌ی خود را نیز پیدا کنم). کدهای زیر همین رویه را تصدیق می‌نمایند:
    public interface IBuilder
    {
        void BuildScreen();
        void BuildOS();
        Product Product { get; }
    }
یک واسط تعریف کرده‌ایم تا به کمک آن هر تلفن همراهی را که خواستیم بسازیم.
قدم 3: از آنجا که فقط دو نوع تلفن همراه را فعلا شناسایی کرده‌ایم (Android و Windows Phone) نیاز داریم تا این دو تا را بسازیم.
ابتدا تلفن همراه Android را می‌سازیم:
  public class ConcreteBuilder1 : IBuilder
    {
        public Product p;
        public ConcreteBuilder1()
        {
            p = new Product("Android Cell Phone");
        }
        public void BuildScreen()
        {
            p.Screen = "Touch Screen 16 Inch!";
        }

        public void BuildOS()
        {
            p.OS = "Android 4.4";
        }
        public Product Product
        {
            get { return p; }
        }
    }
سپس تلفن همراه Windows Phone را می‌سازیم:
    public class ConcreteBuilder2 : IBuilder
    {
        public Product p;

        public ConcreteBuilder2()
        {
            p = new Product("Windows Phone");
        }
        public void BuildScreen()
        {
            p.Screen = "Touch Screen 32 Inch!";
        }

        public void BuildOS()
        {
            p.OS = "Windows Phone 2014";
        }
        public Product Product
        {
            get { return p; }
        }
    }
قدم 4: اول باید OS نصب شود یا Screen مشخص شود؟ برای اینکه توالی کار را مشخص سازم نیاز به یک کلاس دیگر دارم تا اینکار را انجام دهد:
    public class Director
    {
        public void Construct(IBuilder builder)
        {
            builder.BuildScreen();
            builder.BuildOS();
        }
    }
این کلاس در متد Construct خود یک ورودی از نوع IBuilder می‌گیرد و براساس توالی مورد نظر، شروع به ساخت آن می‌کند.
قدم 5: نهایتا میخواهم به برنامه‌ی خود بگویم که تلفن همراه Android را بسازد:
Director d = new Director();
ConcreteBuilder1 cb1 = new ConcreteBuilder1();
d.Construct(cb1);
Console.WriteLine(cb1.p.ToString());
و به این صورت تلفن همراه من آماده است!
متد ToString در اینجا، همان ToString ابتدای بحث است که آن را  Override کردیم.
به این نکته توجه کنید که اگر یک تلفن همراه جدید شناسایی شود، چه مقدار تغییری در کدها نیاز دارید؟ برای مثال تلفن همراه BlackBerry شناسایی شده‌است. تنها کاری که لازم است این است که یک کلاس بصورت زیر ساخته شود:
    public class BlackBerry: IBuilder
    {
        public Product p;

        public BlackBerry ()
        {
            p = new Product("BlackBerry");
        }
        public void BuildScreen()
        {
            p.Screen = "Touch Screen 8 Inch!";
        }

        public void BuildOS()
        {
            p.OS = "BlackBerry XXX";
        }
        public Product Product
        {
            get { return p; }
        }
    }
مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت سوم - ایجاد endpoints مقدماتی
در دو قسمت قبل، ساختار ابتدایی برنامه‌ی Minimal API's بلاگ دهی را ایجاد کردیم. در این قسمت می‌خواهیم بررسی کنیم، معادل‌های کنترلرهای MVC و اکشن متدهای آن‌ها در سیستم جدید Minimal API، به چه صورتی ایجاد می‌شوند.


ایجاد اولین endpoint از نوع Get مبتنی بر Minimal API

برای افزودن اولین endpoint برنامه، به فایل Program.cs برنامه مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
// ...

app.UseHttpsRedirection();

app.MapGet("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx) =>
{
    var authors = await ctx.Authors.ToListAsync();
    return authors;
});

app.Run();
app.MapGet، معادل یک اکشن متد کنترلرهای MVC را که از نوع HttpGet هستند، ارائه می‌دهد. در همینجا می‌توان آدرس دقیق این endpoint را به عنوان پارامتر اول، مشخص کرد که پس از فراخوانی آن در مرورگر، یک Delegate که هندلر نام دارد (پارامتر دوم این متد)، اجرا می‌شود تا Response ای را ارائه دهد.
همانطور که مشاهده می‌کنید می‌توان در اینجا، این Delegate را از نوع Lambda expressions تعریف کرد و با ذکر MinimalBlogDbContext به صورت یک پارامتر آن، کار تزریق وابستگی‌های خودکار آن نیز صورت می‌گیرد. شبیه به حالتی که می‌توان یک سرویس را به عنوان پارامتر یک اکشن متد، با ذکر ویژگی [FromServices] در کنترلرهای MVC معرفی کرد؛ البته در اینجا بدون نیاز به ذکر این ویژگی (هرچند هنوز هم قابل ذکر است). مزیت آن این است که هر endpoint، تنها سرویس‌های مورد نیاز خودش را دریافت می‌کند و نه یک لیست قابل توجه از تمام سرویس‌هایی که قرار است در قسمت‌های مختلف یک کنترلر استفاده شوند.
پس از آن می‌توان با Context ای که در اختیار داریم، عملیات مدنظر را پیاده سازی کرده و یک خروجی را ارائه دهیم. در اینجا دیگر نیازی به تعریف IActionResult‌ها و امثال آن نیست و همه چیز ساده شده‌است.


ایجاد اولین endpoint از نوع Post مبتنی بر Minimal API

app.MapPost، معادل یک اکشن متد کنترلرهای MVC را که از نوع HttpPost هستند، ارائه می‌دهد:
//...

app.UseHttpsRedirection();

//...

app.MapPost("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx, AuthorDto authorDto) =>
{
    var author = new Author();
    author.FirstName = authorDto.FirstName;
    author.LastName = authorDto.LastName;
    author.Bio = authorDto.Bio;
    author.DateOfBirth = authorDto.DateOfBirth;

    ctx.Authors.Add(author);
    await ctx.SaveChangesAsync();

    return author;
});

app.Run();

internal record AuthorDto(string FirstName, string LastName, DateTime DateOfBirth, string? Bio);
در ابتدا یک Dto را که حاوی اطلاعات نویسنده‌ی جدیدی است، معادل خواص مدل Author دومین برنامه، تعریف می‌کنیم. سپس می‌توان این Dto را نیز به صورت یک پارامتر جدید به Lambda Expression متد app.MapPost معرفی کرد تا کار نگاشت اطلاعات دریافتی به آن، به صورت خودکار انجام شود (حالت پیش‌فرض آن [FromBody] است که نیازی به ذکر آن نیست).
سعی شده‌است تا این مثال در ساده‌ترین شکل ممکن خودش ارائه شود. در ادامه کار نگاشت خواص Dto را به مدل دومین برنامه، توسط AutoMapper انجام خواهیم داد.
مابقی نکات متد app.MapPost نیز مانند متد app.MapGet است؛ برای مثال در اینجا نیز تعریف مسیر endpoint، توسط اولین پارامتر این متد صورت می‌گیرد و نحوه‌ی تزریق سرویس DbContext برنامه نیز یکی است.


آزمایش برنامه‌ی Minimal API's

برنامه‌ی Minimal API's تهیه شده، به همراه یک Swagger از پیش تنظیم شده نیز هست. به همین جهت برای کار با این API الزاما نیازی به استفاده‌ی از مثلا برنامه‌ی Postman یا راه حل‌های مشابه نیست. بنابراین فقط کافی است تا برنامه‌ی API را اجرا کرده و در رابط کاربری ظاهر شده در آدرس https://localhost:7085/swagger/index.html، بر روی دکمه‌ی Try it out هر کدام از endpointها کلیک کنیم. برای مثال اگر چنین کاری را در قسمت Post انجام دهیم، به تصویر زیر می‌رسیم:



در اینجا پس از ویرایش اطلاعات شیء JSON ای که برای ما تدارک دیده‌است، فقط کافی است بر روی دکمه‌ی execute ذیل آن کلیک کنیم تا اطلاعات این Dto را به app.MapPost متناظر فوق ارسال کند و برای نمونه خروجی بازگشتی از سرور را نیز در همینجا نمایش می‌دهد که در آن، Id رکورد نیز پس از ثبت در بانک اطلاعاتی، مشخص است:



شروع به Refactoring و خلوت کردن فایل Program.cs

اگر بخواهیم به همین نحو تمام endpoints و dtoها را داخل فایل Program.cs اضافه کنیم، پس از مدتی به یک فایل بسیار حجیم و غیرقابل نگهداری خواهیم رسید. بنابراین در مرحله‌ی اول، تنظیمات سرویس‌ها و میان افزارها را به خارج از آن منتقل می‌کنیم. برای این منظور پوشه‌ی جدید Extensions را به همراه دو کلاس زیر ایجاد می‌کنیم:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Dal;

namespace MinimalBlog.Api.Extensions;

public static class ServiceCollectionExtensions
{
    public static IServiceCollection AddApplicationServices(this IServiceCollection services,
        WebApplicationBuilder builder)
    {
        if (builder == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(builder));
        }

        builder.Services.AddEndpointsApiExplorer();
        builder.Services.AddSwaggerGen();

        var connectionString = builder.Configuration.GetConnectionString("Default");
        builder.Services.AddDbContext<MinimalBlogDbContext>(opt => opt.UseSqlServer(connectionString));

        return services;
    }
}
کار این متد الحاقی، خارج کردن تنظیمات سرویس‌های برنامه از کلاس Program است.

همچنین نیاز به متد الحاقی دیگری برای خارج کردن تنظیمات میان‌افزارها داریم:
namespace MinimalBlog.Api.Extensions;

public static class WebApplicationExtensions
{
    public static WebApplication ConfigureApplication(this WebApplication app)
    {
        if (app == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(app));
        }

        if (app.Environment.IsDevelopment())
        {
            app.UseSwagger();
            app.UseSwaggerUI();
        }

        app.UseHttpsRedirection();

        return app;
    }
}
پس از این تغییرات، اکنون ابتدای کلاس Program برنامه‌ی Api به صورت زیر تغییر می‌کند و خلاصه می‌شود:
var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);
builder.Services.AddApplicationServices(builder);

var app = builder.Build();
app.ConfigureApplication();

در قسمت بعد، endpoints را از این کلاس آغازین برنامه خارج می‌کنیم.
مطالب
الگوی استخر اشیاء Object Pool Pattern
الگوی استخر اشیاء، جزو الگوهای تکوینی است و کار آن جلوگیری از ایجاد اشیاء تکراری و محافظت از به هدر رفتن حافظه است. نحوه کار این الگو بدین شکل است که وقتی کاربر درخواست نمونه‌ای از یک شیء را می‌دهد، بعد از اتمام کار، شیء نابود نمی‌شود؛ بلکه به استخر بازگشت داده می‌شود تا در درخواست‌های آینده، مجددا مورد استفاده قرار گیرد. این کار موجب عدم هدر رفتن حافظه و همچنین بالا رفتن کارآیی برنامه می‌گردد. این الگو به خصوص برای اشیایی که مدت کوتاهی مورد استفاده قرار میگیرند و آماده سازی آن‌ها هزینه بر است بسیار کارآمد می‌باشد. از آنجا که هزینه‌ی ساخت و نابود سازی در حد بالایی قرار دارد و آن شیء به طور مکرر مورد استفاده قرار می‌گیرد، زمان زیادی صرفه جویی می‌شود.

در این الگو ابتدا شیء از استخر درخواست می‌شود. اگر قبلا ایجاد شده باشد، مجددا مورد استفاده قرار می‌گیرد. در غیر این صورت نمونه جدیدی ایجاد می‌شود و وقتی که کار آن پایان یافت به استخر بازگشت داده شده و نگهداری می‌شود، تا زمانی که مجددا درخواست استفاده از آن برسد.
 یکی از نکات مهم و کلیدی این است که وقتی کار شیء مربوطه تمام شد، باید اطلاعات شیء قبلی و داده‌های آن نیز پاکسازی شوند؛ در غیر این صورت احتمال آسیب و خطا در برنامه بالا می‌رود و این الگو را به یک ضد الگو تبدیل خواهد کرد.
نمونه‌ای از پیاده سازی این الگو را در دات نت، می‌توانید در data provider‌های مخصوص SQL Server نیز ببینید. از آنجا که ایجاد اتصال به دیتابیس، هزینه بر بوده و دستورات در کوتاه‌ترین زمان ممکن اجرا می‌شوند، این کانکشن‌ها یا اتصالات بعد از بسته شدن از بین نمی‌روند، بلکه در استخر مانده تا زمانیکه مجددا نمونه مشابهی از آن‌ها درخواست شود تا دوباره مورد استفاده قرار بگیرند تا از هزینه اولیه برای ایجاد آن‌ها پرهیز شود. استفاده از این الگو در برنامه نویسی با سوکت ها، تردها و کار با اشیاء گرافیکی بزرگ مثل فونت‌ها و تصاویر Bitmap کمک شایانی می‌کند. ولی در عوض برای اشیای ساده می‌تواند کارآیی را به شدت کاهش دهد.

الگوی بالا را در سی شارپ بررسی می‌کنیم:
ابتدا کلاس PooledObject را به عنوان یک شیء بزرگ و پر استفاده ایجاد می‌کنیم:
 public class PooledObject
    {
        DateTime _createdAt = DateTime.Now;

        public DateTime CreatedAt
        {
            get { return _createdAt; }
        }

        public string TempData { get; set; }

        public void DoSomething(string name)
        {
            Console.WriteLine($"{name} : {TempData} is written on {CreatedAt}");
        }
    }
tempdata ویژگی است که باید برای هر شیء، مجزا باشد. پس باید دقت داشت برای استفاده‌های بعدی نیاز است پاک سازی شود.
بعد از آن کلاس پول را پیاده سازی می‌کنیم:
public static class Pool
{
    private static List<PooledObject> _available = new List<PooledObject>();
    private static List<PooledObject> _inUse = new List<PooledObject>();
 
    public static PooledObject GetObject()
    {
        lock(_available)
        {
            if (_available.Count != 0)
            {
                PooledObject po = _available[0];
                _inUse.Add(po);
                _available.RemoveAt(0);
                return po;
            }
            else
            {
                PooledObject po = new PooledObject();
                _inUse.Add(po);
                return po;
            }
        }
    }
 
    public static void ReleaseObject(PooledObject po)
    {
        CleanUp(po);
 
        lock (_available)
        {
            _available.Add(po);
            _inUse.Remove(po);
        }
    }
 
    private static void CleanUp(PooledObject po)
    {
        po.TempData = null;
    }
}
در کلاس بالا، کاربر با متد GetObject، درخواست شی‌ءایی را می‌کند و متد نگاه می‌کند که اگر لیست موجودی، پر باشد، اولین نمونه‌ی در دسترس را ارسال می‌کند. ولی در صورتیکه نمونه‌ای از آن نباشد، یک نمونه‌ی جدید را ایجاد کرده و آن را در لیست مورد استفاده‌ها قرار می‌دهد و به کاربر باز می‌گرداند.
متد Release Object وظیفه‌ی بازگرداندن شیء را به استخر، دارد که از لیست در حال استفاده‌ها آن را حذف کرده و به لیست موجودی اضافه می‌کند. متد Cleanup در این بین وظیفه ریست کردن شیء را دارد تا مشکلی که در بالا بیان کردیم رخ ندهد.
کد زیر را اجرا می‌کنیم:
            var obj1 = Pool.GetObject();
            obj1.DoSomething("obj1");

            Thread.Sleep(2000);
            var obj2 = Pool.GetObject();
            obj2.DoSomething("obj2");
            Pool.ReleaseObject(obj1);

            Thread.Sleep(2000);
            var obj3 = Pool.GetObject();
            obj3.DoSomething("obj3");
نتیجه به شکل زیر است:
obj1 :  is written on 4/21/2016 11:25:26 AM
obj2 :  is written on 4/21/2016 11:25:28 AM
obj3 :  is written on 4/21/2016 11:25:26 AM
ابتدا شیء obj1 ایجاد می‌شود و سپس obj2 و بعد از آن obj1 به لیست موجودی‌ها بازگشته و برای obj3 همان شیء را بازگشت می‌هد که برای obj1 ساخته بود. توقف تردها در این مثال برای مشاهده‌ی بهتر زمان است.
نظرات مطالب
راه اندازی StimulSoft Report در ASP.NET MVC
مانند مثال بالا می‌توانید به سطوح جزییات گزارش خود بیافزایید. به طور مثال مدل‌های زیر را در نظر بگیرید:
  public class CustomerServiceReport
  {
        public string ReportTitle { get; set; }
        public string ReportDate { get; set; }
        //...

        public List<CustomerRow> Customers { get; set; } = new List<CustomerRow>(); 
  }

 public class CustomerRow
 {
        public int CustomerId { get; set; }
        public string CustomerName { get; set; }
        public string Phone { get; set; }
        //...

        public List<ServiceRow> Services { get; set; } = new List<ServiceRow>();  
} public class ServiceRow { public int ServiceId { get; set; } public string ServiceName { get; set; } public int Count { get; set; } public long Price { get; set; } }
که در فایل mrt مربوط به گزارش به صورت زیر پیاده‌سازی می‌شود

در برنامه هم به صورت زیر دیتای مورد نیاز گزارش - به صورت نمونه - ایجاد می‌شود و در انتها با استفاده از RegBusinessObject و SynchronizeBusinessObjects به گزارش ثبت و ارسال می‌گردد.
var data = new CustomerServiceReport
{
    ReportDate = "1399/09/04",
    ReportTitle = "گزارش سرویس‌های مشتریان"
};

for (int i = 0; i < 5; i++)
{
    var customer = new CustomerRow
    {
        CustomerId = i + 1,
        CustomerName = $"مشتری شماره {i + 1}",
        Phone = "001122"
    };

    for (int j = 0; j < 3; j++)
    {
        var service = new ServiceRow
        {
            ServiceId = j + 1,
            ServiceName = $"سرویس شماره {j + 1}",
            Count = (j + 1) * 10,
            Price = (j + 1) * 10000
        };

        customer.Services.Add(service); //اضافه کردن سرویس به هر مشتری
    }

    data.Customers.Add(customer); // اضافه کردن مشتری به گزارش
}

var report = new StiReport();
report.RegBusinessObject("CustomerServiceReport", data);
report.Dictionary.SynchronizeBusinessObjects();

مطالب
پیاده سازی RabbitMQ
RabbitMq شبیه به یک صف FIFO عمل میکند؛ یعنی داده‌ها به ترتیب وارد queue میشوند و به ترتیب نیز به Consumer‌ها ارسال میشوند. برای شروع، یک سولوشن جدید را به نام RabbitMqExample ایجاد میکنیم و پروژه‌های زیر را به آن اضافه میکنیم.
  • یک پروژه از نوع Asp.Net Core Web Application ایجاد میکنیم به نام RabbiMqExample.Producer که همان ارسال کننده (Producer) میباشد.
  • یک پروژه از نوع Asp.Net Core Web Application به نام RabbitMqExample.Consumer برای دریافت کننده (Consumer).
  • یک پروژه از نوع Class library .Net Core به نام RabbitMqExample.Common که شامل سرویس‌ها و مدل‌های مشترک بین Producer و Consumer میباشد.
ابتدا در لایه Common یک کلاس برای دریافت اطلاعات RabbitMq از appsettings.json ایجاد میکنیم.
public class RabbitMqConfiguration
{
    public string HostName { get; set; }
    public string Username { get; set; }
    public string Password { get; set; }
}
سپس یک سرویس را برای برقراری ارتباط با RabbitMq ایجاد میکنیم
public interface IRabbitMqService
{
    IConnection CreateChannel();
}

public class RabbitMqService : IRabbitMqService
{
    private readonly RabbitMqConfiguration _configuration;
    public RabbitMqService(IOptions<RabbitMqConfiguration> options)
    {
        _configuration = options.Value;
    }
    public IConnection CreateChannel()
    {
        ConnectionFactory connection = new ConnectionFactory()
        {
            UserName = _configuration.Username,
            Password = _configuration.Password,
            HostName = _configuration.HostName
        };
        connection.DispatchConsumersAsync = true;
        var channel = connection.CreateConnection();
        return channel;
    }
}
در متد CreateChannel، اطلاعات موردنیاز برای ارتباط با RabbitMq را مانند هاست، نام کاربری و کلمه عبور، وارد میکنیم که از appsettings.json خوانده شده‌اند. مقدار پیش‌فرض نام کاربری و کلمه عبور، guest میباشد.
 اگر بخواهید Consumer شما داده‌های queue‌ها را به صورت async دریافت کند، باید مقدار پراپرتی DispatchConsumersAsync مربوط به ConnectionFactory را برابر true کنید. مقدار پیشفرض آن false است.  
در ادامه یک کلاس را برای رجیستر کردن سرویس‌ها ایجاد میکنیم؛ در لایه Common.
public static class StartupExtension
{
    public static void AddCommonService(this IServiceCollection services, IConfiguration configuration)
    {
        services.Configure<RabbitMqConfiguration>(a => configuration.GetSection(nameof(RabbitMqConfiguration)).Bind(a));
        services.AddSingleton<IRabbitMqService, RabbitMqService>();
    }
}
پکیج‌های مورد نیاز این لایه :
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions" Version="5.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Configuration.Binder" Version="5.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.DependencyInjection" Version="5.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.DependencyInjection.Abstractions" Version="5.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Options" Version="5.0.0" />
    <PackageReference Include="RabbitMQ.Client" Version="6.2.1" />
  </ItemGroup>
تا به اینجا موارد مربوط به لایه Common تمام شده؛ در ادامه باید یک Consumer و یک Producer را ایجاد کنیم.
در لایه Consumer برای دریافت داده‌ها از RabbitMq؛ یک سرویس را به نام ConsumerService ایجاد میکنیم:
public interface IConsumerService
{
    Task ReadMessgaes();
}

public class ConsumerService : IConsumerService, IDisposable
{
    private readonly IModel _model;
    private readonly IConnection _connection;
    public ConsumerService(IRabbitMqService rabbitMqService)
    {
        _connection = rabbitMqService.CreateChannel();
        _model = _connection.CreateModel();
        _model.QueueDeclare(_queueName, durable: true, exclusive: false, autoDelete: false);
        _model.ExchangeDeclare("UserExchange", ExchangeType.Fanout, durable: true, autoDelete: false);
        _model.QueueBind(_queueName, "UserExchange", string.Empty);
    }
    const string _queueName = "User";
    public async Task ReadMessgaes()
    {
        var consumer = new AsyncEventingBasicConsumer(_model);
        consumer.Received += async (ch, ea) =>
        {
            var body = ea.Body.ToArray();
            var text = System.Text.Encoding.UTF8.GetString(body);
            Console.WriteLine(text);
            await Task.CompletedTask;
            _model.BasicAck(ea.DeliveryTag, false);
        };
        _model.BasicConsume(_queueName, false, consumer);
        await Task.CompletedTask;
    }

    public void Dispose()
    {
        if (_model.IsOpen)
            _model.Close();
        if (_connection.IsOpen)
            _connection.Close();
    }
}
ابتدا connection را ایجاد کرده‌ایم؛ توسط متد CreateChannel که آنرا در سرویس قبلی پیاده سازی کردیم.
بعد از ایجاد IModel، باید queue مربوطه را معرفی کنیم که با استفاده از متد QueueDeclare این کار را انجام داده‌ایم. 
پارامترهای متد QueueDeclare:
  • پارامتر اول، اسم queue میباشد 
  • پارامتر durable مشخص میکند که داده‌ها به صورت مانا باشند یا نه. اگر برابر true باشد، دیتاهای مربوط به queue‌ها، در دیسک ذخیره میشوند؛ اما اگر برابر false باشد، بر روی حافظه ذخیره میشوند. در محیط‌هایی که مانایی اطلاعات مهم میباشد، باید مقدار این پارامتر را true کنید.
  • پارامتر سوم: اطلاعات بیشتر
  • پارامتر autoDelete اگر برابر true باشد، زمانی که تمامی Consumer‌ها ارتباطشان با RabbitMq قطع شود، queue هم پاک میشود. اما اگر برابر true باشد، queue باقی میماند؛ حتی اگر هیچ Consumer ای به آن وصل نباشد.
در ادامه باید Exchange مربوط به queue را مشخص کنیم. متد ExchangeDeclare یک Exchange را ایجاد میکند. پارامتر‌های متد ExchangeDeclare:
  • نام Exchange
  • نوع Exchange که میتواند Headers , Topic ,  Fanout یا Direct باشد. اگر برابر Fanout باشد و اگر داده‌ای وارد Exchange شود، آن‌را به تمامی queue هایی که به آن بایند شده‌است، ارسال میکند. اما اگر نوع آن Direct باشد، داده را به یک queue مشخص ارسال میکند؛ با استفاده از پارامتر routeKey.
  • پارامتر‌های بعدی، durable و autoDelete هستند که همانند پارامترهای QueueDeclare عمل میکنند.
سپس در ادامه با استفاده از متد QueueBind میتوانیم queue ایجاد شده را به exchange ایجاد شده، بایند کنیم. پارامتر اول، اسم queue و پارامتر دوم، اسم exchange میباشد و پارامتر سوم، routeKey میباشد و چون نوع Exchange ایجاد شده از نوع Fanout است، آنرا خالی میگذاریم. 

چون هنگام تعریف queue مقدار پارامتر DispatchConsumersAsync مربوط به ConnectionFactory را برابر true کردیم، در اینجا نیز باید بجای EventingBasicConsumer، از AsyncEventingBasicConsumer استفاده کنیم. اگر مقدار DispatchConsumersAsync برابر false باشد، باید از EventingBasicConsumer برای ایجاد Consumer استفاده کنید. 

سپس باید EventHandler مربوط به دریافت داده‌ها از queue را پیاده سازی کنیم. event مربوط به Received، زمانی اجرا میشود که داده‌ای به queue ارسال شود. زمانیکه داده‌ای ارسال میشود، وارد event مربوطه میشود و ابتدا آنرا به صورت byte دریافت میکنیم. سپس رشته‌ی ارسالی آن‌را توسط متد GetString، بدست می‌آوریم و داده‌ی ارسال شده را در صفحه‌ی کنسول نمایش میدهیم.

 در ادامه به RabbitMq اطلاع میدهیم که داده‌ای که ارسال شده برای queue، توسط Consumer دریافت شده؛ با استفاده از متد BasicAck. این کار یک delivery  به RabbitMq ارسال میکند تا دیتای ارسال شده را را پاک کند. اگر این متد را فراخوانی نکنیم، هربار که برنامه اجرا میشود، تمامی دیتاهای قبلی را مجددا دریافت میکنیم و تا زمانیکه delivery را به RabbitMq نفرستیم، داده‌ها را پاک نمیکند.

نکته آخر در Consumer، متد BasicConsume است که عملا Consumer ایجاد شده را به RabbitMq معرفی میکند. برای دریافت داده‌ها و ثبت Consumer، نیازمند آن هستیم تا یکبار متد ReadMessage فراخوانی شود. برای همین یک HostedService ایجاد میکنیم تا یکبار این متد را فراخوانی کند:
public class ConsumerHostedService : BackgroundService
{
    private readonly IConsumerService _consumerService;

    public ConsumerHostedService(IConsumerService consumerService)
    {
        _consumerService = consumerService;
    }

    protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
    {
        await _consumerService.ReadMessgaes();
    }
}
در نهایت سرویس‌های ایجاد شده را رجیستر میکنیم؛ در Startup لایه Consumer
public class Startup
{
    public Startup(IConfiguration configuration)
    {
        Configuration = configuration;
    }

    public IConfiguration Configuration { get; set; }
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddCommonService(Configuration);
        services.AddSingleton<IConsumerService, ConsumerService>();
        services.AddHostedService<ConsumerHostedService>();
    }
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
    {
    }
}
تا به اینجا کارهای مربوط به Consumer تمام شده و باید قسمت Producer آنرا پیاده سازی کنیم.
در لایه Producer یک کنترلر به نام RabbitController را ایجاد میکنیم که شامل یک متد میباشد که داده‌ها را به Queue ارسال میکند:
[Route("api/[controller]/[action]")]
[ApiController]
public class RabbitController : ControllerBase
{
    private readonly IRabbitMqService _rabbitMqService;

    public HomeController(IRabbitMqService rabbitMqService)
    {
        _rabbitMqService = rabbitMqService;
    }
    [HttpPost]
    public IActionResult SendMessage()
    {
        using var connection = _rabbitMqService.CreateChannel();
        using var model = connection.CreateModel();
        var body = Encoding.UTF8.GetBytes("Hi");
        model.BasicPublish("UserExchange",
                             string.Empty,
                             basicProperties: null,
                             body: body);

        return Ok();
    }
}
در متد SendMessage، ابتدا ارتباط خود را با RabbitMq برقرار میکنیم و سپس دیتای "Hi" را به صورت byte، به RabbitMq ارسال میکنیم؛ توسط متد BasicPublish.
پارامتر اول، اسم Exchange است و پارامتر دوم، routeKey و body هم دیتای ارسالی میباشد. در نهایت سرویس‌های مربوط به لایه Producer را رجیستر میکنیم؛ در Startup لایه Consumer:
public class Startup
{
    public Startup(IConfiguration configuration)
    {
        Configuration = configuration;
    }

    public IConfiguration Configuration { get; set; }
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddControllers();
        services.AddCommonService(Configuration);
    }
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
    {
        app.UseRouting();

        app.UseEndpoints(endpoints =>
        {
            endpoints.MapDefaultControllerRoute();
        });
    }
}
اکنون اگر هر دو پروژه را اجرا کنید و متد SendMessage مربوط به کنترلر Rabbit را فراخوانی کنید، بعد از آنکه پیام شما ارسال شد، در صفحه کنسول مربوط به Consumer، رشته ارسال شده را مشاهده میکنید.
فایل appsetting.json مربوط به پروژه‌های Consumer و Producer:
{
  "RabbitMqConfiguration": {
    "HostName": "localhost",
    "Username": "guest",
    "Password": "guest"
  }
}
فایل docker-compose.yml برای اجرای RabbitMq بر روی داکر:
version: "3.2"
services:
  rabbitmq:
    image: rabbitmq:3-management-alpine
    container_name: 'rabbitmq'
    ports:
        - 5672:5672
        - 15672:15672
کدهای این مقاله را میتوانید از گیت‌هاب دانلود کنید.
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت پنجم

استفاده از LINQ جهت انجام کوئری‌ها توسط NHibernate

نگارش نهایی 1.0 کتابخانه‌ی LINQ to NHibernate اخیرا (حدود سه ماه قبل) منتشر شده است. در این قسمت قصد داریم با کمک این کتابخانه، اعمال متداول انجام کوئری‌ها را بر روی دیتابیس قسمت قبل انجام دهیم.
توسط این نگارش ارائه شده، کلیه اعمال قابل انجام با criteria API این فریم ورک را می‌توان از طریق LINQ نیز انجام داد (NHibernate برای کار با داده‌ها و جستجوهای پیشرفته بر روی آن‌ها، HQL : Hibernate Query Language و Criteria API را سال‌ها قبل توسعه داده است).

جهت دریافت پروایدر LINQ مخصوص NHibernate به آدرس زیر مراجعه نمائید:


پس از دریافت آن، به همان برنامه کنسول قسمت قبل، دو ارجاع را باید افزود:
الف) ارجاعی به اسمبلی NHibernate.Linq.dll
ب) ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم

در ابتدای متد Main برنامه قصد داریم تعدادی مشتری را به دیتابیس اضافه نمائیم. به همین منظور متد AddNewCustomers را به کلاس CDbOperations برنامه کنسول قسمت قبل اضافه نمائید. این متد لیستی از مشتری‌ها را دریافت کرده و آن‌ها را در طی یک تراکنش به دیتابیس اضافه می‌کند:

public void AddNewCustomers(params Customer[] customers)
{
using (ISession session = _factory.OpenSession())
{
using (ITransaction transaction = session.BeginTransaction())
{
foreach (var data in customers)
session.Save(data);

session.Flush();

transaction.Commit();
}
}
}
در اینجا استفاده از واژه کلیدی params سبب می‌شود که بجای تعریف الزامی یک آرایه از نوع مشتری‌ها، بتوانیم تعداد دلخواهی پارامتر از نوع مشتری را به این متد ارسال کنیم.

پس از افزودن این ارجاعات، کلاس جدیدی را به نام CLinqTest به برنامه کنسول اضافه نمائید. ساختار کلی این کلاس که قصد استفاده از پروایدر LINQ مخصوص NHibernate را دارد باید به شکل زیر باشد (به کلاس پایه NHibernateContext دقت نمائید):

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample1.Domain;

namespace ConsoleTestApplication
{
class CLinqTest : NHibernateContext
{ }
}
اکنون پس از مشخص شدن context یا زمینه، نحوه ایجاد یک کوئری ساده LINQ to NHibernate به صورت زیر می‌تواند باشد:

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample1.Domain;

namespace ConsoleTestApplication
{
class CLinqTest : NHibernateContext
{
ISessionFactory _factory;

public CLinqTest(ISessionFactory factory)
{
_factory = factory;
}

public List<Customer> GetAllCustomers()
{
using (ISession session = _factory.OpenSession())
{
var query = from x in session.Linq<Customer>() select x;
return query.ToList();
}
}
}
}
ابتدا علاوه بر سایر فضاهای نام مورد نیاز، فضای نام NHibernate.Linq به پروژه افزوده می‌شود. سپس از extension متدی به نام Linq بر روی اشیاء ISession از نوع یکی از موجودیت‌های تعریف شده در برنامه در قسمت‌های قبل، می‌توان جهت تهیه کوئری‌های Linq مورد نظر بهره برد.
در این کوئری، لیست تمامی مشتری‌ها بازگشت داده می‌شود.

سپس جهت استفاده و بررسی آن در متد Main برنامه خواهیم داشت:

static void Main(string[] args)
{
using (ISessionFactory session = Config.CreateSessionFactory(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString("Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true")
.ShowSql()
))
{

var customer1 = new Customer()
{
FirstName = "Vahid",
LastName = "Nasiri",
AddressLine1 = "Addr1",
AddressLine2 = "Addr2",
PostalCode = "1234",
City = "Tehran",
CountryCode = "IR"
};

var customer2 = new Customer()
{
FirstName = "Ali",
LastName = "Hasani",
AddressLine1 = "Addr..1",
AddressLine2 = "Addr..2",
PostalCode = "4321",
City = "Shiraz",
CountryCode = "IR"
};

var customer3 = new Customer()
{
FirstName = "Mohsen",
LastName = "Shams",
AddressLine1 = "Addr...1",
AddressLine2 = "Addr...2",
PostalCode = "5678",
City = "Ahwaz",
CountryCode = "IR"
};

CDbOperations db = new CDbOperations(session);
db.AddNewCustomers(customer1, customer2, customer3);

CLinqTest lt = new CLinqTest(session);
foreach (Customer customer in lt.GetAllCustomers())
{
Console.WriteLine("Customer: LastName = {0}", customer.LastName);
}
}

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();

}
در این متد ابتدا تعدادی رکورد تعریف و سپس به دیتابیس اضافه شدند. در ادامه لیست تمامی آن‌ها از دیتابیس دریافت و نمایش داده می‌شود.

مهمترین مزیت استفاده از LINQ در این نوع کوئری‌ها نسبت به روش‌های دیگر، استفاده از کدهای strongly typed دات نتی تحت نظر کامپایلر است، نسبت به رشته‌های معمولی SQL که کامپایلر کنترلی را بر روی آن‌ها نمی‌تواند داشته باشد (برای مثال اگر نوع یک ستون تغییر کند یا نام آن‌، در حالت استفاده از LINQ بلافاصله یک خطا را از کامپایلر جهت تصحیح مشکلات دریافت خواهیم کرد که این مورد در زمان استفاده از یک رشته معمولی صادق نیست). همچنین مزیت فراهم بودن Intellisense را حین نوشتن کوئری‌هایی از این دست نیز نمی‌توان ندید گرفت.

مثالی دیگر:
لیست تمام مشتری‌های شیرازی را نمایش دهید:
ابتدا متد GetCustomersByCity را به کلاس CLinqTest فوق اضافه می‌کنیم:

public List<Customer> GetCustomersByCity(string city)
{
using (ISession session = _factory.OpenSession())
{
var query = from x in session.Linq<Customer>()
where x.City == city
select x;
return query.ToList();
}
}
سپس برای استفاده از آن، چند سطر ساده زیر به ادامه متد Main اضافه می‌شوند:

foreach (Customer customer in lt.GetCustomersByCity("Shiraz"))
{
Console.WriteLine("Customer: LastName = {0}", customer.LastName);
}
یکی دیگر از مزایای استفاده از LINQ to NHibernate ، امکان بکارگیری LINQ بر روی تمامی دیتابیس‌های پشتیبانی شده توسط NHibernate است؛ برای مثال مای اس کیوال، اوراکل و ....
لیست کامل دیتابیس‌های پشتیبانی شده توسط NHibernate را در این آدرس می‌توانید مشاهده نمائید. (البته به نظر لیست آن، آنچنان هم به روز نیست؛ چون در نگارش آخر NHibernate ، پشتیبانی از اس کیوال سرور 2008 هم اضافه شده است)


نکته:
در کوئری‌های مثال‌های فوق همواره باید session.Linq<T> را ذکر کرد. اگر علاقمند بودید شبیه به روشی که در LINQ to SQL موجود است مثلا db.TableName بجای session.Linq<T> در کوئری‌ها ذکر گردد، می‌توان اصلاحاتی را به صورت زیر اعمال کرد:
یک کلاس جدید را به نام SampleContext به برنامه کنسول جاری با محتویات زیر اضافه نمائید:

using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample1.Domain;

namespace ConsoleTestApplication
{
class SampleContext : NHibernateContext
{
public SampleContext(ISession session)
: base(session)
{ }

public IOrderedQueryable<Customer> Customers
{
get { return Session.Linq<Customer>(); }
}

public IOrderedQueryable<Employee> Employees
{
get { return Session.Linq<Employee>(); }
}

public IOrderedQueryable<Order> Orders
{
get { return Session.Linq<Order>(); }
}

public IOrderedQueryable<OrderItem> OrderItems
{
get { return Session.Linq<OrderItem>(); }
}

public IOrderedQueryable<Product> Products
{
get { return Session.Linq<Product>(); }
}
}
}
در این کلاس به ازای تمام موجودیت‌های تعریف شده در پوشه domain برنامه اصلی خود (همان NHSample1 قسمت‌های اول و دوم)، یک متد از نوع IOrderedQueryable را باید تشکیل دهیم که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌نمائید.
سپس بازنویسی متد GetCustomersByCity بر اساس SampleContext فوق به صورت زیر خواهد بود که به کوئری‌های LINQ to SQL بسیار شبیه است:

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample1.Domain;

namespace ConsoleTestApplication
{
class CSampleContextTest
{
ISessionFactory _factory;

public CSampleContextTest(ISessionFactory factory)
{
_factory = factory;
}

public List<Customer> GetCustomersByCity(string city)
{
using (ISession session = _factory.OpenSession())
{
using (SampleContext db = new SampleContext(session))
{
var query = from x in db.Customers
where x.City == city
select x;
return query.ToList();
}
}
}
}
}
دریافت سورس برنامه تا این قسمت

و در تکمیل این بحث، می‌توان به لیستی از 101 مثال LINQ ارائه شده در MSDN اشاره کرد که یکی از بهترین و سریع ترین مراجع یادگیری مبحث LINQ است.


ادامه دارد ...


مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.