مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 3 - انواع ارجاعی و نحوه‌ی ایجاد اشیاء

انواع ارجاعی

قبلا در مورد مقادیر ارجاعی صحبت کردیم. در اینجا نیز به این موضوع اشاره می‌کنیم که هر مقدار ارجاعی، نمونه‌ای ایجاد شده از یک نوع ارجاعی می‌باشد. انواع ارجاعی در واقع ساختارهایی هستند که جهت گروه بندی داده‌ها و عملکرد بین آنها استفاده می‌شوند. در سایر زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، به انواع ارجاعی، کلاس و به مقادیر ارجاعی، شیء می‌گویند. در جاوا اسکریپت نیز، به مقادیر ارجاعی و یا نمونه‌های ایجاد شده از انواع ارجاعی، شیء می‌گویند. به انواع ارجاعی، توصیف گر شیء نیز می‌گویند؛ زیرا ویژگی‌ها و متدهای آن شیء را معرفی و توصیف می‌نماید.


نحوه‌ی ایجاد شیء از نوع ارجاعی Object

از آنجاییکه نوع ارجاعی Object هیچ ویژگی و متد خاصی ندارد، متداول‌ترین نوع ارجاعی جهت ایجاد اشیاء سفارشی می‌باشد. به دو روش می‌توان نمونه‌ای را از یک Object ایجاد نمود. روش اول استفاده از عملگر new و بصورت زیر می‌باشد:

var person = new Object ();
person . name = "Meysam" ;
person . age = 32 ;

با استفاده از عملگر new، شیء person را از نوع Object ایجاد نمودیم که شامل دو ویژگی (Property) به نام‌های name و age می‌باشد. در واقع شیء person ساختاری را جهت نگهداری اطلاعات یک شخص معرفی می‌کند. این عمل موجب جلوگیری از پراکندگی تعریف متغیرها و گروه بندی آنها در قالب یک شیء می‌شود. روش دوم استفاده از Object Literal Notation یا نماد تحت الفظی شیء و بصورت زیر می‌باشد:

var person = {
    name : "Meysam" ,
    age : 32
};

Object Literal Notation ، دستور میانبری برای ایجاد یک شیء از نوع Object می‌باشد. در مثال فوق هم، همانند روش اول، شیء person را با دو ویژگی name و age ایجاد نمود‌ه‌ایم. در این روش، نام ویژگی‌ها می‌توانند به صورت رشته‌ای و عددی نیز به یک شیء اختصاص یابد.

var person = {
    "name" : "Meysam" ,
    "age" : 32
};

معمولا از دو روش فوق زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهیم اشیایی را ایجاد نماییم که ویژگی‌های آن‌ها فقط خواندنی باشند. با استفاده از روش دوم، حتی می‌توان یک شیء خالی را ایجاد نمود که در ابتدا هیچ ویژگی ای ندارد  و در مراحل بعد، ویژگی‌هایی را به آن اضافه نمود.

var person = {}; // var person = new Object();
person . name = "Meysam" ;
person . age = 32 ;

در مثال فوق شیء person بدون ویژگی‌ها تعریف شده است؛ سپس به آن ویژگی‌هایی را اضافه نموده‌ایم.

استفاده از روش Object Literal Notation ، یکی از روش‌های محبوب برنامه نویسان جاوا اسکریپت می‌باشد. زیرا با کمترین کد و بصورت بصری، شیء ای را ایجاد نموده و مثلا به یک متد ارسال می‌نمایند. به مثال زیر توجه کنید:

function displayInfo ( arg ) {
    var output = "" ;
    if ( arg . name != undefined )
        output += "Name: " + arg . name + "\n" ;
    if ( arg . age != undefined )
        output += "Age: " + arg . age + "\n" ;
    return output ;
}

alert (displayInfo ({
    name : "Meysam" ,
    age : 32
}));

alert (displayInfo ({
    name : "Sohrab"
}));

در این مثال یک تابع تعریف شده است که آرگومان ورودی آن یک شیء می‌باشد. در تابع بررسی می‌شود که اگر ویژگی name و یا age برای این آرگومان تعریف شده بود، خروجی تابع را تولید نماید. در واقع این ویژگی‌ها اختیاری می‌باشند و می‌توانند ارسال نگردند. در زمان فراخوانی تابع نیز شیء ای را بصورت Object Literal Notation ایجاد نموده و به تابع ارسال کردیم.

این الگو برای ارسال آرگومان، زمانی استفاده می‌شود که تعداد زیادی آرگومان اختیاری داریم و می‌خواهیم به تابع ارسال نماییم. معمولا کار با آرگومان‌های نامی (Named Arguments) راحت‌تر است ولی زمانیکه تعداد آرگومان‌های اختیاری زیاد باشند، مدیریت و نگهداری آنها سخت و طاقت فرسا می‌گردد و ظاهر زشتی را به تابع می‌دهد. بهترین راهکار جهت مدیریت چنین شرایطی این است که آرگومان‌های اجباری را به صورت آرگومان‌های نامی تعریف کنیم و آرگومان‌های اختیاری را به صورت یک شیء به تابع ارسال کنیم.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه نمود این است که جهت دسترسی به ویژگی‌های یک شیء از (.) استفاده می‌شود. همچنین می‌توان به یک ویژگی با استفاده از [] و بصورت یک آرایه دسترسی داشت که در این صورت نام ویژگی بصورت رشته‌ای در [] ذکر خواهد شد.

alert ( person . name );
alert ( person [ "name" ]);

در عمل تفاوتی بین دو مورد فوق وجود ندارد. مهمترین مزیت استفاده از [] این است که می‌توانید توسط یک متغیر به ویژگی‌های یک شیء دسترسی داشته باشید. همچنین اگر نام ویژگی شامل کاراکترهایی باشد که خطای گرامری رخ می‌دهد یا از اسامی رزرو شده استفاده کرده باشید، می‌توانید از [] جهت دسترسی به ویژگی استفاده نمایید.

var propertyName = "name" ;
alert ( person [ propertyName ]);
alert ( person [ "first name" ]);

در دستور alert اول، با استفاده از یک متغیر به ویژگی name از شیء person دسترسی پیدا نمودیم. در دستور آخر نیز، به دلیل وجود space در نام ویژگی، مجبور هستیم جهت دسترسی به ویژگی first name از [] استفاده نماییم.


بررسی نوع ارجاعی Function

توابع در واقع یک شیء و نمونه‌ای از نوع ارجاعی Function می‌باشند که می‌توانند همانند سایر اشیاء ویژگی‌ها و متدهای خاص خود را داشته باشند. بنابراین می‌توان در یک عبارت، تابعی را به یک شیء نسبت داد. به مثال زیر توجه کنید:

var sum = function ( a , b ) {
    return a + b ;
};

alert ( sum ( 10 , 20 ));

خروجی :

    30


شیء sum را تعریف نموده و یک تابع را به آن اختصاص دادیم که شامل دو آرگومان ورودی می‌باشد. حال می‌توان با شیء sum همانند یک تابع رفتار نمود و تابع مورد نظر را فراخوانی کرد. توجه داشته باشید که هیچ نامی را در زمان تعریف تابع به آن اختصاص نداده‌ایم. به این شکل تعریف تابع، Function Expression می‌گویند.

همانند سایر اشیاء، نام تابع نیز اشاره‌گری به تابع می‌باشد. بنابراین می‌توان توابع را نیز به یکدیگر نسبت داد. به مثال زیر توجه کنید:

function sum ( a , b ) {
    return a + b ;
}
alert ( sum ( 10 , 10 ));

var anotherSum = sum ;
alert ( anotherSum ( 10 , 10 ));

sum = null ;
alert ( anotherSum ( 10 , 10 ));
alert ( sum ( 10 , 10 )); // Error: Object is not a function;

خروجی :

    20

    20

    20

    Error: Object is not a function


ابتدا تابعی را به نام sum ایجاد نمودیم که دو عدد را با هم جمع می‌کند. دقت داشته باشید که به این شکل تعریف تابع sum ، اعلان تابع یا Function Declaration می‌گویند. سپس متغیری را به نام anotherSum ، تعریف نموده و sum را به آن نسبت دادیم. توجه داشته باشید که در زمان انتساب یک تابع به یک متغیر نباید () را ذکر کنیم، زیرا ذکر () به منزله‌ی فراخوانی تابع و اختصاص خروجی آن به متغیر می‌باشد و نه انتساب اشاره گر تابع به آن متغیر. فراخوانی sum و anotherSum خروجی یکسانی را دارند؛ زیرا هر دو به یک تابع اشاره می‌کنند. در خطوط بعدی، شیء sum را با مقدار null تنظیم نمودیم. در واقع با این کار اشاره‌گر sum برابر null شده است؛ یعنی دیگر به هیچ تابعی اشاره نمی‌کند. ولی تابع همچنان در حافظه وجود دارد؛ زیرا اشاره‌گر دیگری به نام anotherSum در حال اشاره نمودن به آن می‌باشد. در مرحله‌ی بعدی که sum را فراخوانی نمودیم، به دلیل null بودن آن، خطا رخ خواهد داد.


بازنگری مجدد به مبحث Overloading

در اینجا فقط می‌خواهیم اشاره‌ای کنیم به مبحث Overloading که قبلا در مورد آن بحث کردیم تا دلیل فنی عدم وجود Overloading را در جاوا اسکریپت درک کنیم. همانطور که قبلا بیان شد، نام تابع در واقع اشاره گری به تابع می‌باشد؛ بنابراین تعریف دو تابع هم نام، همانند اختصاص مجدد مقدار یا تغییر مقدار یک متغیر می‌باشد. به مثال زیر توجه کنید:

function calc ( num1 , num2 ) {
    return num1 + num2 ;
}

function calc ( num1 , num2 ) {
    return num1 - num2 ;
}

همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تابع دوم جایگزین تابع اول می‌گردد. در واقع تعریف فوق همانند تعریف زیر می‌باشد:

var calc = function ( num1 , num2 ) {
    return num1 + num2 ;
};

calc = function ( num1 , num2 ) {
    return num1 - num2 ;
};

همانطور که می‌بینید، ابتدا متغیری به نام calc تعریف شده‌است و با یک تابع مقداردهی اولیه شده است. سپس با تابع دوم مقداردهی مجدد گردیده است و دیگر به تابع قبلی اشاره نمی‌کند. بنابراین همیشه تابع آخر جایگزین توابع قبلی می‌گردد. 


Function Declaration در مقابل Function Expression

این دو روش تعریف و استفاده از توابع تقریبا مشابه هم می‌باشند و فقط یک تفاوت اصلی بین آنها وجود دارد و آن به نحوه‌ی رفتار موتور پردازشی جاوا اسکریپت بر می‌گردد. Function Declaration قبل از اینکه کدهای جاوا اسکریپت خوانده و اجرا شوند، خوانده شده و در دسترس خواهند بود؛ اما Function Expression تا زمانی که روال اجرای کد به این خط از کد نرسد، اجرا نخواهد شد و در دسترس نخواهد بود. به مثال Function Declaration زیر توجه کنید:

alert ( sum ( 10 , 20 ));

function sum ( a , b ) {
    return a + b ;
}

خروجی :

    30


قبل از اعلان تابع sum ، این تابع فراخوانی شده است؛ ولی هیچ خطایی رخ نمی‌دهد. زیرا قبل از اجرای دستورات، تابع sum خوانده و در دسترس خواهد بود. اما اگر تابع فوق بصورت Function Expression تعریف شده بود، خطا رخ می‌داد و برنامه اجرا نمی‌شد.

alert ( sum ( 10 , 20 )); // Error: undefined is not a function

var sum = function ( a , b ) {
    return a + b ;
};

خروجی :

    Error: undefined is not a function


همانطور که می‌بینید، در خط اول برنامه، خطای اجرایی رخ داده است. زیرا هنوز روال اجرایی برنامه به خط تعریف تابع sum نرسیده‌است. بنابراین تابع sum در دسترس نخواهد بود و فراخوانی آن موجب بروز خطا می‌گردد.


ارسال تابع به عنوان ورودی یا خروجی توابع دیگر

همانطور که قبلا بیان شد، نام تابع در واقع یک متغیر می‌باشد که به تابع مورد نظر اشاره می‌کند. بنابراین می‌توان همانند یک متغیر با آن رفتار نموده و به عنوان آرگومان ورودی و یا مقدار خروجی یک تابع آن را ارسال نمود. به مثال زیر توجه کنید:

function add ( a , b ) {
    return a + b ;
}

function mult ( a , b ) {
    return a * b ;
}

function calc ( a , b , fn ) {
    return a * b + fn ( a , b );
}

alert ( calc ( 10 , 20 , add ));
alert ( calc ( 10 , 20 , mult ));

خروجی :

    230

    400


دو تابع به نامهای add و mult با دو آرگومان ورودی تعریف شده‌اند که به ترتیب حاصل جمع و حاصل ضرب دو آرگومان را بر می‌گردانند. تابع calc نیز با 3 آرگومان ورودی تعریف شده‌است که قصد داریم برای آرگومان سوم یک تابع را ارسال نماییم. تابع calc در 2 مرحله فراخوانی شده‌است که در یک مرحله تابع add و در مرحله‌ی دیگر تابع mult به عنوان آرگومان ورودی ارسال شده‌اند. همانطور که از قبل می‌دانید، نام تابع اشاره‌گری به خود تابع می‌باشد. در تابع calc نیز با فراخوانی آرگومان fn در واقع داریم تابع ارسالی را فراخوانی می‌نماییم. حال به مثال زیر توجه کنید که یک تابع را به عنوان خروجی بر می‌گرداند:

function createFunction ( a , b ) {
    return function ( c ) {
        var d = ( a + b ) * c ;
        return d ;
    };
}

var fn = createFunction ( 10 , 20 );
alert ( fn ( 30 ));

خروجی :

    900


تابع createFunction دارای 2 آرگومان ورودی می‌باشد و یک تابع را با 1 آرگومان ورودی بر می‌گرداند. در ابتدا تابع createFunction را با آرگومان‌های 10 و 20 فراخوانی نمودیم. خروجی این تابع که خود یک تابع با یک آرگومان ورودی می‌باشد، به عنوان خروجی برگردانده شده و در متغیر fn قرار می‌گیرد. سپس تابع fn با آرگومان ورودی 30 فراخوانی می‌گردد که مقادیر 10 و 20 را با هم جمع نموده و در 30 ضرب می‌نماید. 

اشتراک‌ها
دوره Cryptography

Introduction and Motivation
Perfect Secrecy and Its Limitations
Private-Key Encryption
Message Authentication
Hash Functions
Number Theory and Mathematical Background
The Public-Key Revolution
Public-Key Encryption
Digital Signatures

دوره Cryptography
مطالب
قالبی برای ایجاد آزمون‌های NUnit مخصوص ReSharper

افزونه‌ی ReSharper به‌دلیل یکپارچه کردن امکان استفاده از NUnit در ویژوال استودیو، یکی از انتخاب‌های اول جهت انجام آزمایشات واحد در این محیط به شمار می‌رود.
اخیرا آقای Genisio چند قالب ایجاد آزمون‌های NUnit را مخصوص ReSharper ایجاد کرده‌اند، که در ادامه در مورد نحوه‌ی استفاده از آن‌ها توضیح داده خواهد شد.
پس از دریافت فایل‌ها، برای استفاده، به منوی ReSharper گزینه‌ی live templates مراجعه نمائید. سپس بر روی نوار ابزار صفحه‌ی باز شده، روی دکمه‌ی import کلیک نموده و فایل‌ها را معرفی کنید.
NewTestFileTemplate.xml از نوع file template است.
TestTemplates.xml از نوع live template می‌باشد.


اکنون مجددا به منوی اصلی ReSharper مراجعه کنید و مسیر زیر را طی نمائید:

ReSharper -> new from template -> more …




گزینه‌ی Test اضافه شده را انتخاب کرده و سپس قسمت Add to quicklist را نیز انتخاب نمائید.
به این صورت گزینه‌ی Test به این منو افزوده خواهد شد و هر بار که بر روی آن کلیک شود، یک کلاس حاضر و آماده مطابق قالب اصلی یک کلاس استاندارد NUnit برای شما ایجاد خواهد شد.
همچنین در این مجموعه یک سری live template نیز موجود است که کار آن‌ها فعال سازی intellisense ویژوال استودیو جهت ایجاد یک سری متدها به صورت خودکار است. برای مثال اگر کلمه‌ی test را تایپ کنید و سپس دکمه‌ی tab و یا enter را فشار دهید، بلافاصله بدنه‌ی خالی یک متد تست برای شما ایجاد خواهد شد.
سایر میان‌بر‌های در نظر گرفته شده، به شرح زیر هستند:
test – Create a new [Test] method
setup – Create a [SetUp] method
teardown – Create a new [TearDown] method
ise – Assert that condition is equal to value
ist – Assert that condition is true
isf – Assert that condition is false
isn – Assert that condition is null
isnn – Assert that condition is not null


نظرات مطالب
آشنایی با Fluent interfaces
لطفا در مطلب فوق از قسمت «بنابراین صورت مساله به این ترتیب اصلاح می‌شود» را مطالعه کنید. هدف مقید کردن استفاده کننده از API به انتخاب متدهایی خاص است و نه هر متد ممکنی در طول یک زنجیره.
نظرات مطالب
تبدیل صفحات یک فایل PDF به تصویر، با استفاده از Acrobat SDK
شما زمانیکه قرار هست با نسخه‌ی خط فرمان کار کنید نیازی به هیچ نوع محصور کننده‌ای ندارید.
public static class Cmd
{
    public static int Execute(string filename, string arguments)
    {
        var startInfo = new ProcessStartInfo
        {
            CreateNoWindow = true,
            FileName = filename,
            Arguments = arguments,
        };
        using (var process = new Process { StartInfo = startInfo })
        {
            try
            {
                process.Start();
                process.WaitForExit(30000);
                return process.ExitCode;
            }
            catch (Exception exception)
            {
                if (!process.HasExited)
                {
                    process.Kill();
                }
                return (int)ExitCode.Exception;
            }
        }
    }
}
بازخوردهای پروژه‌ها
مشکل با نوشتن تابع تجمعی سفارشی(از طریق پیاده سازی IAggregateFunction)
با سلام؛ ضمن تشکر از اینکه تجربیاتتون رو رایگان در اختیار بقیه قرار می‌دید، به شخصه خیلی استفاده کردم.
سوالی داشتم در رابطه با پیاده سازی اینترفیس IAggregateFunction  
من میخوام یه گزارش بنویسم که تو اون ستون آخرش میخواد مانده تجمعی را حساب کنه.
بنابراین میخواستم با پیاده سازی این اینترفیس و همچنین بازنویسی متد ProcessingBoundary آخرین مقدار رو به عنوان خروجی تابع تجمعی ارسال کنم.
public object ProcessingBoundary(IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            if (columnCellsSummaryData == null || !columnCellsSummaryData.Any()) return 0;

            var list = columnCellsSummaryData;
            var lastItem = list.Last();

            return lastItem.CellData.PropertyValue;

        }
در پروژه‌ی دیگه ای این اینترفیس رو پیاده سازی کردم و مشکلی نبود ولی در پروژه جاری
که پروژه ایست با مشخصات:
نوع پروژه : WPF with MVVM
از Prism و Unity هم برای ماژولار شدن استفاده کردم.
خطای زیر رو میده : 
Method 'set_DisplayFormatFormula' in type 'Hezareh.Modules.Accounting.Reporting.ViewModels.MySampleAggregateFunction' from assembly 'Hezareh.Modules.Accounting, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null' does not have an implementation.
در صورتی که اینترفیس IAggregateFunction به صورت کامل توسط کلاس  MySampleAggregateFunction پیاده سازی شده است و این هم کد کامل کلاس که همون کد مثال Sum خودتونه، که فقط تابع  ProcessingBoundary رو تغییر دادم. این هم کد کاملش :
 public class MySampleAggregateFunction : IAggregateFunction
    {
        public MySampleAggregateFunction()
        {

        }

        /// <summary>
        /// Fires before rendering of this cell.
        /// Now you have time to manipulate the received object and apply your custom formatting function.
        /// It can be null.
        /// </summary>
        public Func<object, string> DisplayFormatFormula { set; get; }

        #region Fields (6)

        double _groupAvg;
        long _groupRowNumber;
        double _groupSum;
        double _overallAvg;
        long _overallRowNumber;
        double _overallSum;

        #endregion Fields

        #region Properties (2)

        /// <summary>
        /// Returns current groups' aggregate value.
        /// </summary>
        public object GroupValue
        {
            get { return _groupAvg; }
        }

        /// <summary>
        /// Returns current row's aggregate value without considering the presence of the groups.
        /// </summary>
        public object OverallValue
        {
            get { return _overallAvg; }
        }

        #endregion Properties

        #region Methods (4)

        // Public Methods (1) 

        /// <summary>
        /// Fires after adding a cell to the main table.
        /// </summary>
        /// <param name="cellDataValue">Current cell's data</param>
        /// <param name="isNewGroupStarted">Indicated starting a new group</param>
        public void CellAdded(object cellDataValue, bool isNewGroupStarted)
        {
            checkNewGroupStarted(isNewGroupStarted);

            _overallRowNumber++;
            _groupRowNumber++;

            double cellValue;
            if (double.TryParse(cellDataValue.ToSafeString(), NumberStyles.AllowThousands | NumberStyles.AllowLeadingSign, CultureInfo.InvariantCulture, out cellValue))
            {
                groupAvg(cellValue);
                overallAvg(cellValue);
            }
        }
        // Private Methods (3) 

        private void checkNewGroupStarted(bool newGroupStarted)
        {
            if (newGroupStarted)
            {
                _groupRowNumber = 0;
                _groupAvg = 0;
                _groupSum = 0;
            }
        }

        private void groupAvg(double cellValue)
        {
            _groupSum += cellValue;
            _groupAvg = _groupSum / _groupRowNumber;
        }

        private void overallAvg(double cellValue)
        {
            _overallSum += cellValue;
            _overallAvg = _overallSum / _overallRowNumber;
        }

        /// <summary>
        /// A general method which takes a list of data and calculates its corresponding aggregate value.
        /// It will be used to calculate the aggregate value of each pages individually, with considering the previous pages data.
        /// </summary>
        /// <param name="columnCellsSummaryData">List of data</param>
        /// <returns>Aggregate value</returns>
        public object ProcessingBoundary(IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            if (columnCellsSummaryData == null || !columnCellsSummaryData.Any()) return 0;

            var list = columnCellsSummaryData;
            var lastItem = list.Last();

            return lastItem.CellData.PropertyValue;

        }
        #endregion Methods

    }
و همچنین این هم تنظیمات ستونی که از این تابع تجمعی میخوام استفاده کنم.
columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<VoucherRowPrintViewModel>(x => x.CaclulatedRemains);
                    column.CellsHorizontalAlignment(PdfRpt.Core.Contracts.HorizontalAlignment.Right);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(5);
                    column.Width(1.5f);
                    column.ColumnItemsTemplate(template =>
                    {
                        template.TextBlock();
                        template.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                    });
                    column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                    {
                        aggregateFunction.CustomAggregateFunction(new MySampleAggregateFunction());
                        aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                    });
                    column.HeaderCell("مانده");
                });
ممنون میشم در صورت امکان کمکم کنید.
نظرات مطالب
پیاده سازی Unobtrusive Ajax در ASP.NET Core 1.0
یک نکته‌ی تکمیلی
متد IsAjaxRequest و ویژگی AjaxOnly در ASP.NET Core، یک چنین تعاریفی را پیدا می‌کنند:
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ActionConstraints;
using Microsoft.AspNetCore.Routing;

namespace WebToolkit
{
    public static class AjaxExtensions
    {
        private const string RequestedWithHeader = "X-Requested-With";
        private const string XmlHttpRequest = "XMLHttpRequest";

        public static bool IsAjaxRequest(this HttpRequest request)
        {
            return request?.Headers != null && request.Headers[RequestedWithHeader] == XmlHttpRequest;
        }
    }

    public class AjaxOnlyAttribute : ActionMethodSelectorAttribute
    {
        public override bool IsValidForRequest(RouteContext routeContext, ActionDescriptor action)
        {
            return routeContext.HttpContext.Request.IsAjaxRequest();
        }
    }
}
مطالب
تنظیمات و نکات کاربردی کتابخانه‌ی JSON.NET
پس از بررسی مقدماتی امکانات کتابخانه‌ی JSON.NET، در ادامه به تعدادی از تنظیمات کاربردی آن با ذکر مثال‌هایی خواهیم پرداخت.


گرفتن خروجی CamelCase از JSON.NET

یک سری از کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی سمت کلاینت، به نام‌های خواص CamelCase نیاز دارند و حالت پیش فرض اصول نامگذاری خواص در دات نت عکس آن است. برای مثال بجای UserName به userName نیاز دارند تا بتوانند صحیح کار کنند.
روش اول حل این مشکل، استفاده از ویژگی JsonProperty بر روی تک تک خواص و مشخص کردن نام‌های مورد نیاز کتابخانه‌ی جاوا اسکریپتی به صورت صریح است.
روش دوم، استفاده از تنظیمات ContractResolver می‌باشد که با تنظیم آن به CamelCasePropertyNamesContractResolver به صورت خودکار به تمامی خواص به صورت یکسانی اعمال می‌گردد:
var json = JsonConvert.SerializeObject(obj, new JsonSerializerSettings
{
   ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver()
});


درج نام‌های المان‌های یک Enum در خروجی JSON

اگر یکی از عناصر در حال تبدیل به JSON، از نوع enum باشد، به صورت پیش فرض مقدار عددی آن در JSON نهایی درج می‌گردد:
using Newtonsoft.Json;

namespace JsonNetTests
{
    public enum Color
    {
        Red,
        Green,
        Blue,
        White
    }

    public class Item
    {
        public string Name { set; get; }
        public Color Color { set; get; }
    }

    public class EnumTests
    {
        public string GetJson()
        {
            var item = new Item
            {
                Name = "Item 1",
                Color = Color.Blue 
            };

            return JsonConvert.SerializeObject(item, Formatting.Indented);
        }
    }
}
با این خروجی:
{
  "Name": "Item 1",
  "Color": 2
}
اگر علاقمند هستید که بجای عدد 2، دقیقا مقدار Blue در خروجی JSON درج گردد، می‌توان به یکی از دو روش ذیل عمل کرد:
الف) مزین کردن خاصیت از نوع enum به ویژگی JsonConverter از نوع StringEnumConverter:
  [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]
  public Color Color { set; get; }
ب) و یا اگر می‌خواهید این تنظیم به تمام خواص از نوع enum به صورت یکسانی اعمال شود، می‌توان نوشت:
return JsonConvert.SerializeObject(item, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   Converters = { new StringEnumConverter() }
});


تهیه خروجی JSON از مدل‌های مرتبط، بدون Stack overflow

دو کلاس گروه‌های محصولات و محصولات ذیل را درنظر بگیرید:
   public class Category
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<Product> Products { get; set; }

        public Category()
        {
            Products = new List<Product>();
        }
    }

    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual Category Category { get; set; }
    }
این نوع طراحی در Entity framework بسیار مرسوم است. در اینجا طرف‌های دیگر یک رابطه، توسط خاصیتی virtual معرفی می‌شوند که به آن‌ها خواص راهبری یا navigation properties هم می‌گویند.
با توجه به این دو کلاس، سعی کنید مثال ذیل را اجرا کرده و از آن، خروجی JSON تهیه کنید:
using System.Collections.Generic;
using Newtonsoft.Json;
using Newtonsoft.Json.Converters;

namespace JsonNetTests
{
    public class SelfReferencingLoops
    {
        public string GetJson()
        {
            var category = new Category
            {
                Id = 1,
                Name = "Category 1"
            };
            var product = new Product
            {
                Id = 1,
                Name = "Product 1"
            };

            category.Products.Add(product);
            product.Category = category;

            return JsonConvert.SerializeObject(category, new JsonSerializerSettings
            {
                Formatting = Formatting.Indented,
                Converters = { new StringEnumConverter() }
            });
        }
    }
}
برنامه با این استثناء متوقف می‌شود:
 An unhandled exception of type 'Newtonsoft.Json.JsonSerializationException' occurred in Newtonsoft.Json.dll
Additional information: Self referencing loop detected for property 'Category' with type 'JsonNetTests.Category'. Path 'Products[0]'.
اصل خطای معروف فوق «Self referencing loop detected» است. در اینجا کلاس‌هایی که به یکدیگر ارجاع می‌دهند، در حین عملیات Serialization سبب بروز یک حلقه‌ی بازگشتی بی‌نهایت شده و در آخر، برنامه با خطای stack overflow خاتمه می‌یابد.

راه حل اول:
به تنظیمات JSON.NET، مقدار ReferenceLoopHandling = ReferenceLoopHandling.Ignore را اضافه کنید تا از حلقه‌ی بازگشتی بی‌پایان جلوگیری شود:
return JsonConvert.SerializeObject(category, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   ReferenceLoopHandling = ReferenceLoopHandling.Ignore,
   Converters = { new StringEnumConverter() }
});
راه حل دوم:
به تنظیمات JSON.NET، مقدار PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects را اضافه کنید تا مدیریت ارجاعات اشیاء توسط خود JSON.NET انجام شود:
return JsonConvert.SerializeObject(category, new JsonSerializerSettings
{
   Formatting = Formatting.Indented,
   PreserveReferencesHandling = PreserveReferencesHandling.Objects,
   Converters = { new StringEnumConverter() }
});
خروجی حالت دوم به این شکل است:
{
  "$id": "1",
  "Id": 1,
  "Name": "Category 1",
  "Products": [
    {
      "$id": "2",
      "Id": 1,
      "Name": "Product 1",
      "Category": {
        "$ref": "1"
      }
    }
  ]
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، دو خاصیت $id و $ref توسط JSON.NET به خروجی JSON اضافه شده‌است تا توسط آن بتواند ارجاعات و نمونه‌های اشیاء را تشخیص دهد.
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش هفتم)
در اینجا قصد داریم که دیتاهای استاتیک و دیتاهای پویا را بررسی کنیم. همانطور که میدانید مونگو تنها خواصی را که در کلاس وجود دارند ذخیره میکند و همان‌ها را هم در برگشت به کلاس انتساب میدهد. ولی ممکن است برای بعضی از اسناد هر بار فیلدهایی را تعریف کنیم که در کلاس اصلی پراپرتی برای آن وجود ندارد. فیلدهایی که ممکن است در زمان اجرا آن‌ها را بشناسیم. برای این کار دو روش متفاوت توسط تیم فنی مونگو پیشنهاد شده است.
اولین روش این است که یک پراپرتی را مثلا به عنوان متادیتا به کلاس اضافه و در قالب کلید و مقدار آن‌ها را مقدار دهی کنیم:
public class Book:Entity
    {
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        public BsonDocument ExtraFields { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
        public ObjectId Image { get; set; }
        public int Year { get; set; }
        public DateTime LastStock { get; set; }

    }
 در مدل Book، یک فیلد را به نام ExtraField اضافه میکنیم و نوع آن را BsonDocument میگذاریم . آن را به شکل زیر مقدار دهی می‌کنیم:
     var book = new Book()
            {
      
                Title = "Gone With Wind",
                ISBN = "43442424",
                Price = 50000,
                Year = 1936,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-13),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Persian"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Margaret Mitchell"
                   }
               },
                ExtraFields=new BsonDocument("Translator", "Ali Mahboobi")
            };
در اینجا ما یک فیلد را اضافه کرد‌ه‌ایم که نام آن Translator بوده و مقدارش را علی محبوبی گذاشتیم. اگر به سند ذخیره شده‌ی آن نگاهی بیندازیم می‌بینیم که این دیتا به شکل زیر ذخیره شده است:

همینطور که می‌بینید این فیلد جدید به عنوان یک شیء جدا یا یک سند توکار ذخیره شده‌است. ولی اگر میخواهید به عنوان یک فیلد، همانند دیگر فیلدها ذخیره شود، باید فیلد ExtraField را به ویژگی BsonExtraElement مزین کنید. پس مدل را به شکل زیر بازنویسی میکنیم:

public class Book:Entity
    {
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        [BsonExtraElements]
        public BsonDocument ExtraFields { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
        public ObjectId Image { get; set; }
        public int Year { get; set; }
        public DateTime LastStock { get; set; }

    }
حال اگر مقادیر ذخیره شده را بررسی کنیم، باید شکل زیر را ببینید:


الان translator همانند دیگر فیلدها به یک شکل نمایش داده میشود.
در این روش فقط تیم مونگو اخطار داده است که مراقب باشید قبلا فیلدی به این نام نبوده باشد تا بعدا دچار مشکل و تصادم شود.
مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت چهارم - تعیین نوع هوک‌های useState و useRef
پس از بررسی روش تعیین نوع‌های خواص props در قسمت‌های قبل، اکنون نوبت به بررسی روش تعیین نوع‌های انواع React Hooks است. در این قسمت دو هوک پرکاربرد useState و useRef را بررسی می‌کنیم.


روش تعیین نوع useState Hook

برای این منظور در ابتدا فایل جدید src\components\Input.tsx را ایجاد کرده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import React, { useState } from "react";

export const Input = () => {
  const [name, setName] = useState("");
  return <input value={name} onChange={(e) => setName(e.target.value)} />;
};
همچنین تعریف المان آن‌را نیز به فایل src\App.tsx جهت نمایش </ Input> با ذکر "import { Input } from "./components/Input، انجام می‌دهیم.

پس از این تعاریف ... برنامه بدون مشکل کار می‌کند و کامپایل می‌شود. اکنون سؤال اینجا است که آیا تایپ‌اسکریپت در ایجا اصلا کاری را هم انجام می‌دهد؟ برای درک این موضوع، سطر useState را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
const [name, setName] = useState(0);
بلافاصله خطای زیر ظاهر می‌شود:

عنوان می‌کند که مقدار رشته‌ای e.target.value، به مقدار عددی name قابل انتساب نیست. به عبارتی TypeScript از قابلیت Type Inference خود در اینجا استفاده می‌کند. درست است که به ظاهر نوعی را برای useState و خروجی منتسب به آن تعیین نکرده‌ایم، اما بر اساس نوع مقدار پیش‌فرض آن، نوع name و setName به صورت خودکار مشخص می‌شوند و نیازی به ذکر صریح این نوع، نیست. برای مثال در حالت اول چون مقدار پیش‌فرض useState را یک رشته‌ی خالی معرفی کرده بودیم، نوع name نیز string درنظر گرفته شده بود. در حالت دوم بر اساس مقدار پیش‌فرض عددی useState، اینبار نوع name نیز یک number خواهد بود و دیگر نمی‌توان یک مقدار رشته‌ای را مانند e.target.value به آن انتساب داد. مزیت کار کردن با TypeScript در اینجا، مشاهده‌ی آنی خطای یک چنین استفاده‌ها و انتساب‌های نادرستی است.

مفهوم Type Inference را در تصاویر زیر بهتر می‌توان مشاهده کرد. اشاره‌گر ماوس را به تعریف useState نزدیک کنید. در توضیحاتی که ظاهر می‌شود، بر اساس نوع مقدار پیش‌فرض آن، نوع آرگومان جنریک متد useState نیز به صورت خودکار تغییر می‌کند:



و نکته‌ی مهم اینجا است که نیازی به ذکر صریح این نوع جنریک، مانند مثال زیر نیست:
const [name, setName] = useState<string>("");
و سطر فوق با سطر زیر که بیانگر Type Inference است، دقیقا یکی است:
const [name, setName] = useState("");

سؤال: اگر مقدار اولیه‌ی useState را null تعیین کردیم و یا اصلا تعریف نکردیم و undefined بود، چطور؟
در یک چنین حالتی که نوع دقیق state، از طریق مقدار اولیه‌ی آن قابل استنتاج نیست، نیاز هست همانند تصاویر فوق، تعریف جنریک useState را به نحو صریحی ذکر کرده و آن‌را با union types تکمیل کنیم:
const [name, setName] = useState<string | null>(null);
به این ترتیب عنوان کرده‌ایم که نوع name در اینجا می‌تواند رشته‌ای و یا نال باشد.


روش تعیین نوع useRef Hook

در ادامه می‌خواهیم نحوه‌ی تعیین نوع DOM Elements را در React بررسی کنیم. با استفاده از useRef می‌توان به ارجاعی از یک DOM Element دسترسی یافت.
import React, { useRef, useState } from "react";

export const Input = () => {
  const [name, setName] = useState("");
  const inputRef = useRef(null);

  if (inputRef && inputRef.current) {
    console.log("ref", inputRef.current.value);
  }
  return (
    <input
      ref={inputRef}
      value={name}
      onChange={(e) => setName(e.target.value)}
    />
  );
};
برای اینکار ابتدا useRef را با یک مقدار اولیه‌ی null، توسط ویژگی ref، به یک DOM Element خاص متصل می‌کنیم. تا اینجا برنامه بدون مشکل کار می‌کند؛ اما زمانیکه خواستیم برای مثال به inputRef.current.value دسترسی پیدا کنیم، دیگر تعریف ساده‌ی useRef(null) پاسخگو نبوده و خطای زیر گزارش می‌شود:


عنوان می‌کند نوعی که inputRef.current دارد، نال است و نال به همراه خاصیت value نیست. برای اینکه نوع inputRef را بهتر بتوانیم بررسی کنیم، دقیقا بر روی آن کلیک راست کرده و گزینه‌ی Go to Type Definition را انتخاب کنید. بلافاصله به تعریف زیر هدایت خواهیم شد:
interface MutableRefObject<T> {
   current: T;
}
inputRef، از نوع MutableRefObject جنریک است که تنها دارای یک خاصیت current است. نوع T آن هم در اینجا با توجه به مقدار اولیه‌ی آن، null درنظر گرفته شده‌است. به همین جهت هرچند می‌دانیم inputRef.current به المان input صفحه اشاره می‌کند، اما نمی‌توانیم به خواص و متدهای آن دسترسی پیدا کنیم.
برای رفع این مشکل فقط کافی است نوع المان مدنظر را صریحا به عنوان آرگومان جنریک useRef معرفی کنیم:
const inputRef = useRef<HTMLInputElement>(null);
نحوه‌ی تشخیص این نوع هم ساده‌است. فقط کافی است اشاره‌گر ماوس را بر روی المانی خاص قرار دهید. بلافاصله نوع آن مشخص می‌شود:



فعال بودن Strict Null Checking در پروژه‌های TypeScript ای React

نکات مطلب «نوع‌های نال نپذیر در TypeScript» به صورت پیش‌فرض در پروژه‌های تایپ اسکریپتی React هم فعال هستند؛ چون پرچم strict واقع در فایل tsconfig.json پروژه، به صورت پیش‌فرض به true تنظیم شده‌است و این پرچم، Strict Null Checking را نیز شامل می‌شود. برای آزمایش فعال بودن آن، کدهای فوق را به صورت زیر تغییر دهید تا صرفا if آن حذف شود:
//if (inputRef && inputRef.current) {
  console.log("ref", inputRef.current.value);
//}
بلافاصله خطای امکان نال بودن inputRef.current در اولین بار رندر کامپوننت جاری را دریافت خواهید کرد:

که برای رفع آن، همانند قبل باید ذکر if بررسی نال بودن inputRef و خاصیت current آن‌را اضافه کرد؛ تا دیگر در زمان اجرای برنامه، با شانس نال بودن یکی از این‌دو مواجه نشویم و به کیفیت بالاتری در برنامه‌ی خود برسیم.
روش بررسی if (inputRef && inputRef.current) معادل ساده‌تری را نیز در TypeScript 3.7 به بعد دارد که به Optional Chaining معروف است؛ به صورت زیر:
console.log("ref", inputRef?.current?.value);
در این حالت دیگر نیازی به ذکر if یاد شده نیست و وجود .? به معنای ادامه‌ی این زنجیره، در صورت نال نبودن قطعه‌ی قبلی است.