مطالب
معرفی Decorator Design Pattern

فرض کنید که می‌خواهیم یک برنامه برای یک فروشگاه نوشیدنی (مانند coffee shop) بنویسیم ، این فروشگاه در ابتدای کار ممکن است ، منوی ساده‌ای جهت ارائه به مشتری داشته باشد. برای مثال ممکن است که فقط 3 یا 4 محصول داشته باشد. بنابراین ممکن است ما برنامه‌ای را که می‌خواهیم برای این مشتری بنویسیم به صورت زیر طراحی کنیم:

 


که بسیار طبیعی و درست می‌باشد. اما حالا در نظر بگیرید که این فروشگاه در آینده ممکن است محصولات خود را افزایش بدهد و یا حالاتی که ممکن است این محصولات با هم ادغام شوند را در نظر بگیرید. برای مثال ممکن است شما بخواهید که قهوه‌تان را با شیر نوش جان کنید و یا ....

بنابراین تعداد این حالات را در نظر بگیرید که در آینده ممکن است چقدر زیاد بشود:

 

خوب پس چه‌کاری ما می‌توانیم برای نگهداری این برنامه انجام بدهیم؟ یکی از راه‌هایی که ممکن است به فکر ما برسد این است که روش بالا روش احمقانه ای است‌. چرا ما باید به همه‌ی این کلاس‌ها نیاز داشته باشیم. ما می‌توانیم که چاشنی‌ها را در کلاس اصلی نگه‌داری کنیم و کلاس محصولاتمان را از کلاس اصلی به ارث ببریم اجازه دهید تا این کار را با هم انجام بدهیم

خوب با این روش ما n   کلاس تشکیل شده در رویکرد اول را فقط به 5 کلاس تبدیل کردیم. خوب این روشی بسیار ایده‌ال به نظر می‌رسد. اما ممکن است در آینده که تعداد چاشنی‌های ما بالا می‌رود و همچنین تعداد محصولاتمان نیز ممکن است بیشتر شود مجبور شویم که تعداد این کلاس‌ها را بیشتر کنیم،  و یا فکر کنید که ما می‌خواهیم هریک از چاشنی‌هایمان، یک قیمت را نسبت بدهیم. بنابراین مجبوریم که تمامی این‌ها را در کلاس پایه اضافه کنیم؛ بله درست است، ما با کلاس پایه‌ی حجیمی روبرو می‌شویم که بیشتر خواص و یا متدهای آن برای زیر کلاس‌های دیگر مناسبت نیستند. خوب آیا روش بهتری برای جلوگیری از این مشکل داریم؟ بلی.

خوب ما به این مسئله به این صورت نگاه می‌کنیم که شروع می‌کنیم با نوشیدنی‌ها و آن‌ها را با چاشنی‌ها در زمان اجرا تزیین (Decorate) می‌کنیم؛ نه کامپایل.

برای مثال اگر مشتری ما یک نوشیدنی DarkRoast با Mocha و Whip خواست، سپس ما :
1- یک شی از DarkRoast  ایجاد می‌کنیم .
2- آن را با یک شی از  Mocha  تزئین می‌کنیم.
3- آن را با یک شی از Whip - تزیین می‌کنیم.
4- متد Cost()  را صدا می‌زنیم و  یک Delegation  را برای اضافه کردن قیمت چاشنی‌ها در نظر می‌گیریم.

بسیار خوب؛ اما ما عملیات تزئین یک شی را چگونه انجام می‌دهیم و delegation ما چگونه عمل می‌کند .
یک اشاره : به شیء تزئین کننده، مانند یک Wrappers فکر کنید. اجاز بدهید ببینم که چه طور این کار را انجام می‌دهیم.
1- یک شی از DarkRoast  ایجاد می‌کنیم.
 
 

2- آن را با یک شی از  Mocha  تزئین می‌کنیم.

3- آن را با یک شی از Whip تزیین می‌کنیم 


 4- حالا زمان محاسبه قیمت محصول برای مشتری فرا رسیده است. ما این کار را را با صدا زدن بیرونی‌ترین Decorator(Whip)  انجام می‌دهیم و شی  whip به کمک  Delegate مابقی توابع cost را صدا می‌زند.



  در آخر شما می‌توانید پیاده سازی این برنامه را به زبان جاوا در زیر مشاهد نمایید.

public abstract class Beverage
{
     string description ="unknow beverage";
     public String getDescription(){
         return description;
     }
     public abstract double cost();
}

public abstract class CondimentDecorator extends Beverage {
    public abstract string getDescription();
}

public class Espersso extends Beverage{
   public Espersso()
   {
      description="Espersso";
   }
   public double cost(){
     return 1.99;
   }
}

public class HouseBelend extends Beverage {
   public HouseBelend()
   {
     description="HouseBelend";
   }
   public double cost()
   {
     return .89;
   }
}

public class mocha extends condimateDecorator {
  Beverage beverage;
  public mocha(Beverage beverage)
  {
     this.beverage=beverage;
  }
   public string getDescription(){
      return beverage.getdescription() + "Mocha";
   }
   public double cost(){
     return .20 +beverage.cost
   }
}


// Now Use These classes in Final form
Beverage beverage=new Espersso();
//Customers want a coffe with double milk and whip
beverage=new mocha(beverage);
beverage=new mocha(meverage);
beverage=new whip(beverage);

system.out.println(beverage.getDescription() + "$" +beverage.cost());
مطالب
طراحی یک ماژول IpBlocker در ASP.NET MVC
همانطور که میدانید وب سایت‌های اینترنتی در معرض انواع و اقسام حملات قرار دارند و یکی از این حملات Dos است. در این نوشتار میخواهیم تکه کدی را ارائه دهیم، تا این نوع حملات را دفع نماید. همانطور که میدانید یک درخواست Http باید از ماژول‌های مختلفی عبور نماید تا به یک Http Handler برسد.
ابتدا باید یک Enum تعریف کنیم تا نوع درخواست کاربر را مشخص کند. مثلا 100 درخواست ابتدایی را به عنوان FirstVisite در نظر گرفته و اگر تعداد درخواستها از 100 گذشت، در دسته Revisit قرار میگیرند و ... . البته این بستگی به شما دارد که مقادیر را چقدر در نظر بگیرید؛ اما دقت کنید.
private enum VisiteType
        {
            FirstVisite = 2,
            Reviste = 4,
        }
در مرحله بعدی باید آدرس Ip بیننده سایت را بدست آورده وچک کنیم که این آدرس Ip در کش موجود هست یا خیر. اگر موجود بود مقدار متغیر hits را افزایش میدهیم و چک میکنیم که متغیر با کدام یک از مقادیر Enum برابری میکند و آن را در کش سیستم ذخیره میکنیم.
if (httpContext.Cache[ipAddress] != null)
                {
                    hits++;

                    if (hits == (int)VisiteType.FirstVisite)
                    {
                        httpContext.Cache.Insert(key: ipAddress,
                           value: hits,
                           dependencies: null,
                           absoluteExpiration: DateTime.UtcNow.AddSeconds(1),
                           slidingExpiration: Cache.NoSlidingExpiration);
                        return;
                    }
در تکه کد بالا چون درخواست به حد معین و معقولی رسیده است، آدرس بعد از یک ثانیه از کش حذف میشود. اما اگر درخواستهای غیرمعقولی به سرور ارسال شود، باید پاسخ را قطع و آدرس Ip را در کش ذخیره و این آدرس Ip باید به مدت معینی در کش مانده و بلاک شود.
using System;
using System.Net;
using System.Web;
using System.Web.Caching;

namespace IpBlocker
{
    public class IpBlocker : IHttpModule
    {
        private int hits = 0;
        /// <summary>
        /// Define enum to specify visite type
        /// </summary>
        private enum VisiteType
        {
            FirstVisite = 2,
            Reviste = 4,
        }
        public void Init(HttpApplication context)
        {
            context.BeginRequest += OnBeginRequest;
        }
        public void Dispose()
        {

        }

        public void OnBeginRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            var httpApplication = sender as HttpApplication;
            var httpContext = httpApplication?.Context;
            ProcessRequest(httpApplication, httpContext);
        }

        private void ProcessRequest(HttpApplication application, HttpContext httpContext)
        {
            //Checke if browser is a search engine web crawler
            if (httpContext.Request.Browser.Crawler)
                return;

            var ipAddress = application.Context.Request.UserHostAddress;

            if (httpContext.Cache[ipAddress] == null)
            {
                // Reset hits for new request after blocking ip
                if (hits > 0)
                    hits = 0;

                hits++;

                httpContext.Cache.Insert(key: ipAddress,
                   value: hits,
                   dependencies: null,
                   absoluteExpiration: DateTime.UtcNow.AddSeconds(1),
                   slidingExpiration: Cache.NoSlidingExpiration);

                return;
            }          

            else
            {
                if (httpContext.Cache[ipAddress] != null)
                {
                    hits++;

                    if (hits == (int)VisiteType.FirstVisite)
                    {
                        httpContext.Cache.Insert(key: ipAddress,
                           value: hits,
                           dependencies: null,
                           absoluteExpiration: DateTime.UtcNow.AddSeconds(1),
                           slidingExpiration: Cache.NoSlidingExpiration);
                        return;
                    }

                    if (hits == (int)VisiteType.Reviste)
                    {

                        httpContext.Cache.Insert(key: ipAddress,
                           value: hits,
                           dependencies: null,
                           absoluteExpiration: DateTime.UtcNow.AddSeconds(1),
                           slidingExpiration: Cache.NoSlidingExpiration);
                        return;
                    }
                    if (hits > (int)VisiteType.Reviste)
                    {
                        httpContext.Cache.Insert(key: ipAddress,
                            value: hits,
                            dependencies: null,
                            absoluteExpiration: DateTime.UtcNow.AddMinutes(1),
                            slidingExpiration: Cache.NoSlidingExpiration);

                        httpContext.Response.StatusCode = (int)HttpStatusCode.Forbidden;
                        httpContext.Response.SuppressContent = true;
                        httpContext.Response.End();
                    }
                }
            }
        }
    }
}
در کد بالا محدودیت زمانی یک دقیقه در نظر گرفته شده است.

مطالب
Soft Delete در Entity Framework 6
برای حذف نمودن یک رکورد از دیتابیس 2 راه وجود دارد : 1- حذف به صورت فیزیکی 2- حذف به صورت منطقی ( مورد بحث این مطلب )
در حذف رکورد به صورت منطقی، طراحان دیتابیس، فیلدی را با نام‌های متفاوتی همچون Flag , IsDeleted , IsActive , و غیره، در جداول ایجاد می‌نمایند. خوب، این روش مزایا و معایب خاص خودش را دارد. مثلا شما در هر پرس و جویی که ایجاد می‌نمایید، بایستی این مورد را چک نموده و رکوردهایی را فراخوانی نمایید که فیلد IsDeleted آن برابر با false باشد. و همچنین در زمان حذف رکورد، برنامه نویس بایستی از متد Update به جای حذف فیزیکی استفاده نماید که تمام این موارد حاکی از مشکلات خاص این روش است. 
در این مقاله سعی داریم که مشکلات ذکر شده در بالا را با ایجاد SoftDelete در EF 6 برطرف نماییم .*یکی از پیش نیاز‌های این پست مطالعه ( سری آموزشی EF CodeFirst ) در سایت جاری می‌باشد.
برای شروع، ما نیاز به داشتن یک Attribute برای مشخص ساختن موجودیت هایی داریم که بایستی بر روی آنها SoftDelete فعال گردد. پس برای اینکار کلاسی را به شکل زیر طراحی مینماییم:
using System.Data.Entity.Core.Metadata.Edm;
public class SoftDeleteAttribute : Attribute
    {
        public string ColumnName { get; set; }
        public SoftDeleteAttribute(string column)
        {
            ColumnName = column;
        }
        public static string GetSoftDeleteColumnName(EdmType type)
        {
            MetadataProperty column = type.MetadataProperties.Where(x => x.Name.EndsWith("customannotation:SoftDeleteColumnName")).SingleOrDefault();
            return column == null ? null : (string)column.Value;
        }
    }
توضیحات کد بالا: در متد سازنده، نام فیلدی را که قرار است بر روی آن SoftDelete به صورت اتوماتیک ایجاد شود، دریافت می‌نماییم و متد GetSoftDeleteColumnName در واقع با استفاده از متادیتاهایی که بر روی فیلد‌ها وجود دارد، فیلدی که انتهای نام آن متادیتای "customannotation:SoftDeleteColumnName" را دارد، انتخاب نموده و برگشت می‌دهد.
سؤال: متادیتای  "customannotation:SoftDeleteColumnName"  از کجا آمد؟ برای پاسخ به این سوال کافیست ادامه‌ی مطلب را کامل مطالعه نمایید.
حال این Attribute برای استفاده در موجودیت‌های ما آمده است. برای استفاده کافیست به روش زیر عمل نمایید .
    [SoftDelete("IsDeleted")]
    public class TblUser 
    {        
        [Key]
        public int TblUserID { get; set; }

        [MaxLength(30)]
        public string Name { get; set; }

        public bool IsDeleted { get; set; }
    }
برای معرفی این قابلیت جدید به EF 6 کافیست در DbContext برنامه در متد OnModelCreating به نحو زیر عمل نماییم.
 protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            var Conv = new AttributeToTableAnnotationConvention<SoftDeleteAttribute, string>(
                "SoftDeleteColumnName",
                (type, attribute) => attribute.Single().ColumnName);
            modelBuilder.Conventions.Add(Conv);

        }
در واقع ما در اینجا به Ef می‌گوییم که یک Annotation جدید، با نام SoftDeleteColumnName به Entity که توسط این Attribute مزین شده است، اضافه نماید و همچنین مقدار این Annotation را نام فیلدی که در متد سازنده SoftDeleteAttribute معرفی گردیده است قرار دهد.
برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آیا Annotation جدید به مدل برنامه اضافه شده است یا نه کافیست بر روی فایل cs کانتکست DbContext، کلیک راست نموده و در منوی نمایش داده شده گزینه‌ی EntityFramework و سپس گزینه View Entity Data Model را انتخاب نمایید . مانند تصویر زیر:

در پنجره باز شده به قسمت سوم یعنی <StorageModels> مراجعه نمایید و بایستی گزینه زیر را مشاهده نمایید .

 <EntityType Name="TblUser" customannotation:SoftDeleteColumnName="IsDeleted">

تا اینجای کار ما توانستیم یک Annotation جدید را به Ef اضافه نماییم .

در مرحله بعد بایستی به Ef دستور دهیم که در تولید Query بر روی این Entity، این مورد را نیز لحاظ کند.

برای این کار کلاسی را ایجاد می‌نماییم که از اینترفیس IDbCommandTreeInterceptor ارث بری می‌نماید. مانند کد زیر :

public class SoftDeleteInterceptor : IDbCommandTreeInterceptor
    {
        public void TreeCreated(DbCommandTreeInterceptionContext interceptionContext)
        {
            if (interceptionContext.OriginalResult.DataSpace == System.Data.Entity.Core.Metadata.Edm.DataSpace.SSpace)
            {
                var QueryCommand = interceptionContext.Result as DbQueryCommandTree;
                if (QueryCommand != null)
                {
                    var newQuery = QueryCommand.Query.Accept(new SoftDeleteQueryVisitor());
                    interceptionContext.Result = new DbQueryCommandTree(QueryCommand.MetadataWorkspace, QueryCommand.DataSpace, newQuery);
                }
            }
       }
}

در ابتدا تشخیص داده می‌شود که نوع خروجی Query آیا از نوع Storage Model است . ( برای توضیحات بیشتر ) سپس پرس و جوی تولید شده را با استفاده از الگوی visitor تغییر داده و Query جدید را تولید نموده و در انتها Query جدیدی را به جای Query قبلی جایگزین می‌نماییم.

در اینجا ما نیاز به داشتن کلاس  SoftDeleteQueryVisitor  برای تغییر دادن Query و اضافه نمودن IsDeleted <>1 به Query می‌باشیم.

یک کلاس دیگری با نام  SoftDeleteQueryVisitor  به شکل زیر  به برنامه اضافه می‌نماییم.

  public class SoftDeleteQueryVisitor : DefaultExpressionVisitor
    {
        public override DbExpression Visit(DbScanExpression expression)
        {
            var column = SoftDeleteAttribute.GetSoftDeleteColumnName(expression.Target.ElementType);
            if (column!=null)
            {
                var Binding = DbExpressionBuilder.Bind(expression);
                return DbExpressionBuilder.Filter(Binding, DbExpressionBuilder.NotEqual(DbExpressionBuilder.Property(DbExpressionBuilder.Variable(Binding.VariableType, Binding.VariableName), column), DbExpression.FromBoolean(true)));
            }
            else
            {
                return base.Visit(expression);
            }
        }
    }
در متد Visit تشخیص داده می‌شود که آیا Query ساخته شده دارای customannotation:SoftDeleteColumnName است؟ چنانچه این Annotation را دارا باشد، نام فیلدی را که بالای Entity ذکر شده است، بازگشت می‌دهد و در خط بعدی، نام این فیلد را با مقدار مخالف True به Query تولید شده اضافه می‌نماید.

در نهایت برای اینکه EF تشخیص دهد که یک‌چنین Interceptor ایی وجود دارد، بایستی در کلاس DbContextConfig، کلاس SoftDeleteInterceptor را اضافه نماییم؛ همانند کد زیر:

 public class DbContextConfig : DbConfiguration
    {
        public DbContextConfig()
        {
             AddInterceptor(new SoftDeleteInterceptor());
        }
    }

تا اینجا در تمام Query‌های تولید شده بر روی Entity که با خاصیت SoftDelete مزین شده است، مقدار IsDeleted <> 1 را به صورت اتوماتیک اعمال می‌نماید. حتی به صورت هوشمند چنانچه این موجودیت در یک Join استفاده شده باشد این شرط را قبل از Join به Query تولید شده اضافه می‌نماید.

در مقاله بعدی در مورد تغییر کد Remove به کد Update توضیح داده خواهد شد.


برای مطالعه بیشتر

Entity Framework: Building Applications with Entity Framework 6

مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 6#
در ادامه پست پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 5# ، در این پست به تشریح کلاس دایره و بیضی می‌پردازیم.

ابتدا به تشریح کلاس ترسیم بیضی (Ellipse) می‌پردازیم.
using System.Drawing;

namespace PWS.ObjectOrientedPaint.Models
{
    /// <summary>
    /// Ellipse Draw
    /// </summary>
    public class Ellipse : Shape
    {
        #region Constructors (2)

        /// <summary>
        /// Initializes a new instance of the <see cref="Ellipse" /> class.
        /// </summary>
        /// <param name="startPoint">The start point.</param>
        /// <param name="endPoint">The end point.</param>
        /// <param name="zIndex">Index of the z.</param>
        /// <param name="foreColor">Color of the fore.</param>
        /// <param name="thickness">The thickness.</param>
        /// <param name="isFill">if set to <c>true</c> [is fill].</param>
        /// <param name="backgroundColor">Color of the background.</param>
        public Ellipse(PointF startPoint, PointF endPoint, int zIndex, Color foreColor, byte thickness, bool isFill, Color backgroundColor)
            : base(startPoint, endPoint, zIndex, foreColor, thickness, isFill, backgroundColor)
        {
            ShapeType = ShapeType.Ellipse;
        }

        /// <summary>
        /// Initializes a new instance of the <see cref="Ellipse" /> class.
        /// </summary>
        public Ellipse()
        {
            ShapeType = ShapeType.Ellipse;
        }

        #endregion Constructors

        #region Methods (1)

        // Public Methods (1) 

        /// <summary>
        /// Draws the specified g.
        /// </summary>
        /// <param name="g">The g.</param>
        public override void Draw(Graphics g)
        {
            if (IsFill)
                g.FillEllipse(BackgroundBrush, StartPoint.X, StartPoint.Y, Width, Height);
            g.DrawEllipse(Pen, StartPoint.X, StartPoint.Y, Width, Height);
            base.Draw(g);
        }

        #endregion Methods
    }
}
این کلاس از شی Shape ارث برده و دارای دو سازنده ساده می‌باشد که نوع شی ترسیمی را مشخص می‌کنند، در متد Draw نیز با توجه به توپر یا توخالی بودن شی ترسیم آن انجام میشود، در این کلاس باید متد HasPointInShape بازنویسی (override) شود، در این متد باید تعیین شود که یک نقطه در داخل بیضی قرار گرفته است یا خیر که متاسفانه فرمول بیضی خاطرم نبود. البته به صورت پیش فرض نقطه با توجه به چهارگوشی که بیضی را احاطه می‌کند سنجیده می‌شود.

کلاس دایره (Circle) از کلاس بالا (Ellipse) ارث بری دارد که کد آن را در زیر مشاهده می‌نمایید.
using System;
using System.Drawing;

namespace PWS.ObjectOrientedPaint.Models
{
    /// <summary>
    /// Circle
    /// </summary>
    public class Circle : Ellipse
    {
#region Constructors (2) 

        /// <summary>
        /// Initializes a new instance of the <see cref="Circle" /> class.
        /// </summary>
        /// <param name="startPoint">The start point.</param>
        /// <param name="endPoint">The end point.</param>
        /// <param name="zIndex">Index of the z.</param>
        /// <param name="foreColor">Color of the fore.</param>
        /// <param name="thickness">The thickness.</param>
        /// <param name="isFill">if set to <c>true</c> [is fill].</param>
        /// <param name="backgroundColor">Color of the background.</param>
        public Circle(PointF startPoint, PointF endPoint, int zIndex, Color foreColor, byte thickness, bool isFill, Color backgroundColor)
        {
            float x = 0, y = 0;
            float width = Math.Abs(endPoint.X - startPoint.X);
            float height = Math.Abs(endPoint.Y - startPoint.Y);
            if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                x = startPoint.X;
                y = startPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                x = endPoint.X;
                y = endPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                x = endPoint.X;
                y = startPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                x = startPoint.X;
                y = endPoint.Y;
            }
            StartPoint = new PointF(x, y);
            var side = Math.Max(width, height);
            EndPoint = new PointF(x + side, y + side);
            ShapeType = ShapeType.Circle;
            Zindex = zIndex;
            ForeColor = foreColor;
            Thickness = thickness;
            BackgroundColor = backgroundColor;
            IsFill = isFill;
        }

        /// <summary>
        /// Initializes a new instance of the <see cref="Circle" /> class.
        /// </summary>
        public Circle()
        {
            ShapeType = ShapeType.Circle;
        }

#endregion Constructors 

#region Methods (1) 

// Public Methods (1) 

        /// <summary>
        /// Points the in sahpe.
        /// </summary>
        /// <param name="point">The point.</param>
        /// <param name="tolerance">The tolerance.</param>
        /// <returns>
        ///   <c>true</c> if [has point in sahpe] [the specified point]; otherwise, <c>false</c>.
        /// </returns>
        public override bool HasPointInSahpe(PointF point, byte tolerance = 5)
        {
            float width = Math.Abs(EndPoint.X+tolerance - StartPoint.X-tolerance);
            float height = Math.Abs(EndPoint.Y+tolerance - StartPoint.Y-tolerance);
            float diagonal = Math.Max(height, width);
            float raduis = diagonal / 2;
            float dx = Math.Abs(point.X - (X + Width / 2));
            float dy = Math.Abs(point.Y - (Y + height / 2));
            return (dx + dy <= raduis);
        }

#endregion Methods 
    }
}
این کلاس شامل دو سازنده می‌باشد، که در سازنده اول با توجه به نقاط ایتدا و انتهای ترسیم شکل مقدار طول و عرض مستطیل احاطه کننده دایره محاسبه شده و باتوجه به آنها بزرگترین ضلع به عنوان قطر دایره در نظر گرفته می‌شود و EndPoint شکل مورد نظر تعیین می‌شود.

در متد HasPointInShape  با استفاده از فرمول دایره تعیین می‌شود که آیا نقطه پارامتر ورودی متد در داخل دایره واقع شده است یا خیر (جهت انتخاب شکل برای جابجایی یا تغییر اندازه).
در پست‌های بعد به پیاده سازی اینترفیس نرم افزار خواهیم پرداخت.

موفق و موید باشید

در ادامه مطالب قبل:
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 1# 
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 2# 
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 3#
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 4# 
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 5# 
مطالب
وی‍‍ژگی های پیشرفته ی AutoMapper - قسمت دوم
در ادامه قسمت قبلی به برسی ویژگی‌های پیشرفته‌ی AutoMapper می‌پردازیم...


Custom type converters
همانطور که از اسمش مشخصه، زمانی کاربرد داره که نوع عضو یا اعضای یک شی در مبداء، با معادلشون در مقصد یکی نیستند. مثلا فرض کنید نوع Bool در مبداء رو می‌خواهیم به نوع String در مقصد نگاشت کنیم؛ همون Yes و No  معروف بجای True یا False .
کلاس‌های زیر رو در نظر بگیرید:
public class Source
{
    public string Value1 { get; set; }
    public string Value2 { get; set; }
    public string Value3 { get; set; }
}

public class Destination
{
    public int Value1 { get; set; }
    public DateTime Value2 { get; set; }
    public Type Value3 { get; set; }
}
طبق مستندات AutoMapper  اگه بخواهیم این دو رو نگاشت کنیم Exception  میده چون AutoMapper  نمیدونه چطوری باید مثلا Int  رو به String تبدیل کنه؛ برای همین ما باید به AutoMapper  بگیم چطور این تبدیل نوع رو انجام بده.

نکته: در تستی که من انجام دادم، AutoMapper  تبدیل نوع‌های ابتدایی رو خودش انجام میده؛ مثلا همین تبدیل Int به String  رو!

یکی از روش‌های مهیا کردن تبدیل کننده‌ی نوع، پیاده سازی اینترفیس ITypeConverter<TSource, TDestination> هست. تقریبا مثل کاری که در WPF  و SL با پیاده سازی اینترفیس IValueConverter انجام می‌دادیم.   
من برای تست از همون  تبدیل نوع Bool  به String استفاده میکنم و البته بخاطر ساده بودن دیگه  Model ‌ها رو نمی‌نویسم.
ابتدا تعریف کلاس تبدیل کننده‌ی نوع:
public class BooltoStringTypeConvertor : ITypeConverter<bool, string>
    {
        public string Convert(ResolutionContext context)
        {
            return (bool)context.SourceValue ? "Yes" : "No";
        }
    }
و نحوه استفاده:
Mapper.CreateMap<bool,string>().ConvertUsing<BooltoStringTypeConvertor>();
            Mapper.CreateMap<Product, ProductDto>();
            Mapper.AssertConfigurationIsValid();

var product = new Product { Id = 1,Name ="PC" ,InStock = true };
var productDto = Mapper.Map<Product, ProductDto>(product);
خروجی به شکل زیر میشه.

نکته: TypeConvertor‌ها میدان دیدشون سراسریه و نیازی نیست به ازای هر نگاشتی اونو به AutoMapper  معرفی کنیم Global Scope.

Custom value resolvers

کلاس‌های زیر رو در نظر بگیرید

public class Person
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }
}

public class PersonDTO
{
    public int Id { get; set; }

    public string RawData { get; set; }
}
فرض کنید داخل RawData  تمامی اعضای شی مبداء رو به صورت Comma Delimited ذخیره کنیم. برای این کار می‌تونیم از Value Resolver استفاده کنیم.
یک روش برای این کار ارث بری از کلاس Abstract  ی بنام ValueResolver<TSource, TDestination> هست.
public class CommaDelimetedResolver:ValueResolver<Person,string>
    {
        protected override string ResolveCore(Person source)
        {
            return string.Join(",", source.Id, source.FirstName, source.LastName);
        }
    }
و نحوه استفاده
Mapper.CreateMap<Person, PersonDTO>().ForMember(
                des => des.RawData, op => op.ResolveUsing<CommaDelimetedResolver>());


var person = new Person
{
Id = 1,
FirstName = "Mohammad",
LastName = "Saheb",
};

var personDTO = Mapper.Map<Person, PersonDTO>(person);
و خروجی به شکل زیر میشه

نکته: توجه کنید این فقط یک مثال بود و این کار رو با روش‌های دیگه هم میشه انجام داد مثلا MapFrom  و...
نکته: میدان دید Value Resolver‌ها سراسری نیست و باید به ازای هر نگاشتی اونو معرفی کنیم.

Custom Value Formatters
فرض کنید تاریخ رو در بانک، به صورت میلادی ذخیره کرده‌اید و می‌خواهید سمت View به صورت شمسی نمایش بدید. بنابراین در مبدا ویژگی بنام MiladiDate از نوع DateTime دارید و در مقصد ویژگی بنام ShamsiDate از نوع String. هنگام نگاشت، AutoMapper  به صورت پیش فرض ToString رو فراخونی میکنه که بدرد ما نمیخوره و...
برای این کار میشه  از Value Formatter استفاده کرد با پیاده سازی اینترفیس IValueFormatter.
public class ShamsiFormatter:IValueFormatter
    {
        public string FormatValue(ResolutionContext context)
        {
            return ToShamsi(context.SourceValue.ToString());
        }
    }
نحوه استفاده
Mapper.CreateMap<Person, PersonDTO>().ForMember(
            des => des.ShamsiDate, op => op.AddFormatter<ShamsiFormatter>());
بازخوردهای دوره
انتقال خودکار Data Annotations از مدل‌ها به ViewModelهای ASP.NET MVC به کمک AutoMapper
این سورس کد  ASP.NET MVC هست:
    public static class ModelValidatorProviders
    {
        private static readonly ModelValidatorProviderCollection _providers = new ModelValidatorProviderCollection()
        {
            new DataAnnotationsModelValidatorProvider(),
            new DataErrorInfoModelValidatorProvider(),
            new ClientDataTypeModelValidatorProvider()
        };

        public static ModelValidatorProviderCollection Providers
        {
            get { return _providers; }
        }
    }
در اینجا DataAnnotationsModelValidatorProvider وجود دارد و مشکلی نیست.
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت چهارم - پرهیز از الگوی Service Locator در برنامه‌های وب
الگوی Service locator را در قسمت دوم بررسی کردیم. همانطور که عنوان شد، بهتر است تا جائیکه امکان دارد از بکارگیری آن به علت ضدالگو بودن پرهیز کرد. در ادامه قسمت‌های مختلف یک برنامه‌ی ASP.NET Core را که می‌توان بدون نیاز به استفاده‌ی الگوی Service locator، تزریق وابستگی‌ها را در آن‌ها انجام داد، مرور می‌کنیم.


در کلاس آغازین برنامه

در اینجا در متد Configure آن تنها کافی است اینترفیس سرویس مدنظر خود را مانند IAmACustomService، به صورت یک پارامتر جدید اضافه کنید. کار وهله سازی آن توسط Service Provider برنامه به صورت خودکار صورت می‌گیرد:
public class Startup 
{ 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { } 
  
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IAmACustomService customService) 
    { 
        // ....    
    }         
}

یک نکته‌ی مهم: اگر طول عمر IAmACustomService را Scoped تعریف کرده‌اید و این سرویس از نوع IDisposable نیز می‌باشد، این روش کارآیی نداشته و باید از نکته‌ی «روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core» که در قسمت قبل معرفی شد استفاده کنید.


در میان افزارها

هم سازنده‌ی یک میان افزار و هم متد Invoke آن قابلیت تزریق وابستگی‌ها را دارند:
public class TestMiddleware 
{ 
    public TestMiddleware(RequestDelegate next, IAmACustomService service) 
    { 
        // ... 
    } 
 
    public async Task Invoke(HttpContext context, IAmACustomService service) 
    { 
        // ... 
    }     
}
از سازنده‌ی آن برای تزریق وابستگی سرویس‌هایی با طول عمر Singleton استفاده کنید. ServiceProvider به همراه ویژگی است به نام Scope Validation. در این حالت اگر طول عمر سرویسی Singleton باشد (مانند طول عمر یک میان‌افزار) و در سازنده‌ی آن یک سرویس با طول عمر Scoped تزریق شود، در زمان اجرا یک استثناء را صادر می‌کند؛ چون در این حالت رفتار این سرویس Scoped نیز Singleton می‌شود که احتمالا مدنظر شما نیست. در این حالت از پارامترهای اضافی متد Invoke می‌توان برای تزریق وابستگی‌هایی با طول عمر Transient و یا Scoped استفاده کرد.
البته می‌توان این Scope Validation را در فایل program.cs به نحو زیر غیرفعال کرد، ولی بهتر است اینکار را انجام ندهید و همان مقدار پیش‌فرض آن بسیار مناسب است:
public static IWebHostBuilder CreateDefaultBuilder(string[] args) 
{ 
            var builder = new WebHostBuilder() 
//...
                .UseDefaultServiceProvider((context, options) => 
                { 
                    options.ValidateScopes = context.HostingEnvironment.IsDevelopment(); 
                }) 
//...

در کنترلرها

سازنده‌های کنترلرهای برنامه‌های ASP.NET Core قابلیت تزریق وابستگی‌ها را دارند:
public class HelloController : Controller 
{ 
    private readonly IAmACustomService _customService; 
 
    public HelloController(IAmACustomService customService) 
    { 
        _customService = customService; 
    } 
 
    public IActionResult Get() 
    { 
        // ... 
    } 
}
در اینجا حتی می‌توان با استفاده از ویژگی FromServices، یک سرویس را توسط پارامترهای یک اکشن متد نیز درخواست کرد:
[HttpGet("[action]")]
public IActionResult Index([FromServices] IAmACustomService service)
{  
   // ...
}
در این حالت بجای model binding، کار دریافت این سرویس درخواستی صورت می‌گیرد.


در مدل‌ها

ویژگی FromServices بر روی مدل‌ها نیز کار می‌کند.
public IActionResult Index(TestModel model)
{
  // ...
}
در اینجا نحوه‌ی تعریف TestModel را به همراه ویژگی FromServices مشاهده می‌کنید:
public class TestModel 
{        
    public string Name { get; set; } 
 
    [FromServices] 
    public IAmACustomService CustomService { get; set; } 
}
این حالت که property injection نیز نام دارد، نیاز به خاصیتی با یک public setter را دارد.


در Viewها

در Razor Views نیز می‌توان توسط inject directive@ کار تزریق وابستگی‌ها را انجام داد:
 @inject IAmACustomService CustomService
 

در ویژگی‌ها و فیلترها

در ASP.NET Core تزریق وابستگی‌های در سازنده‌های فیلترها نیز کار می‌کند:
public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute  
{  
    private ILogger<ApiExceptionFilter> _logger;  
    private IHostingEnvironment _environment;  
    private IConfiguration _configuration;  
  
    public ApiExceptionFilter(IHostingEnvironment environment, IConfiguration configuration, ILogger<ApiExceptionFilter> logger)  
    {  
        _environment = environment;  
         _configuration = configuration;  
         _logger = logger;  
    }
در این حالت چون سازنده‌ی این ویژگی، پارامتر دار شده‌است و این پارامترها نیز یک مقدار ثابت قابل کامپایل نیستند، برای معرفی یک چنین فیلتری باید از ServiceFilterها به صورت زیر استفاده کرد:
[Route("api/[controller]")]  
[ApiController]  
[ServiceFilter(typeof(ApiExceptionFilter))]  
public class ValuesController : ControllerBase  
{
مطالب دوره‌ها
استفاده از Factories برای حذف Service locators در برنامه‌های WinForms
یک برنامه‌ی WinForms را درنظر بگیرید که از دو فرم تشکیل شده است.
فرم اول کار نمایش فرم 2 را به عهده دارد.
فرم دوم کار ارسال ایمیل را انجام می‌دهد. این ایمیل نیز از طریق سرویس ذیل فراهم می‌شود:
namespace WinFormsIoc.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmail(string from, string to, string title, string message);
    }
}

namespace WinFormsIoc.Services
{
    public class EmailsService : IEmailsService
    {
        public void SendEmail(string from, string to, string title, string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
پیاده سازی متد SendEmail در اینجا مدنظر نیست. نکته‌ی مهم، مدیریت تامین و تزریق وابستگی‌های تعریف شده در سازنده‌ی آن است:
    public partial class Form2 : Form
    {
        private readonly IEmailsService _emailsService;
        public Form2(IEmailsService emailsService)
        {
            _emailsService = emailsService;
            InitializeComponent();
        }
احتمالا شاید عنوان کنید که در فرم اول، زمانیکه نیاز است فرم دوم نمایش داده شود، می‌نویسیم new Form2 و در پارامتر آن با استفاده از متد ObjectFactory.GetInstance سازنده‌ی آن‌را فراهم می‌کنیم:
 var form2 = new Form2(ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>());
form2.Show();
و یا اگر مدتی با IoC Containers کار کرده باشید، شاید پیشنهاد دهید که فقط بنویسید:
 var form2 = ObjectFactory.GetInstance<Form2>();
form2.Show();
و همین! به صورت خودکار اگر n پارامتر تزریق شده هم در سازنده‌ی فرم دوم وجود داشته باشند، بر اساس تنظیمات اولیه‌ی IoC Container مورد استفاده، نمونه سازی شده و برنامه بدون مشکل کار خواهد کرد.

مشکل! این دو راه حل هیچکدام به عنوان تزریق وابستگی‌ها شناخته نمی‌شوند و به الگوی Service locator معروف هستند. مشکل آن‌ها این است که کدهای ما در حال حاضر وابستگی مستقیمی به IoC container مورد استفاده پیدا کرده‌اند. در حالت اول ما خودمان دستی درخواست داده‌ایم که کدام وابستگی باید وهله سازی شود و در حالت دوم همانند حالت اول، کدهای ObjectFactory.GetInstance، مختص به یک IoC Container خاص است. نحوه‌ی صحیح کار با IoC Container‌ها باید به این نحو باشد که یکبار در آغاز برنامه تنظیم شوند و در ادامه سایر کلاس‌های برنامه طوری کار کنند که انگار IoC Container ایی وجود خارجی ندارد.


راه حل: ObjectFactory.GetInstance را کپسوله کنید.

using System.Windows.Forms;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public interface IFormFactory
    {
        T Create<T>() where T : Form;
    }
}

using System.Windows.Forms;
using StructureMap;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public class FormFactory : IFormFactory
    {
        public T Create<T>() where T : Form
        {
            return ObjectFactory.GetInstance<T>();
        }
    }
}
در اینجا یک اینترفیس را تعریف کرده‌ایم که متد ایجاد وهله‌ا‌ی از یک فرم را ارائه می‌دهد. پیاده سازی آن در برنامه‌‌ای که از StructureMap استفاده می‌کند، مطابق کلاس FormFactory است. اگر IoC Container دیگری باشد، فقط باید این پیاده سازی را تغییر دهید و نه کل برنامه را. اکنون برای استفاده از آن، IFormFactory را در سازنده‌ی کلاسی که نیاز دارد فرم‌های دیگر را نمایش دهد، تزریق می‌کنیم:
using System;
using System.Windows.Forms;
using WinFormsIoc.IoC;

namespace WinFormsIoc
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        private readonly IFormFactory _formFactory;
        public Form1(IFormFactory formFactory)
        {
            _formFactory = formFactory;
            InitializeComponent();
        }

        private void btnShowForm2_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var form2 = _formFactory.Create<Form2>();
            form2.Show();
        }
    }
}
در کدهای فوق، فرم اول برنامه را ملاحظه می‌کنید که قرار است فرم دوم را نمایش دهد. IFormFactory در سازنده‌ی آن تزریق شده‌است. با فراخوانی متد Create آن، فرم دوم برنامه به همراه تمام وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن وهله سازی می‌شوند.
نکته‌ی مهم این کدها عدم وابستگی مستقیم آن به هیچ نوع IoC Container خاصی است. این فرم اصلا نمی‌داند که IoC Container ایی در برنامه وجود دارد یا خیر.


مشکل! با تغییر سازنده‌ی Form1 برنامه دیگر کامپایل نمی‌شود!
اگر فایل Program.cs را باز کنید، یک چنین سطری را دارد:
 Application.Run(new Form1());
چون سازنده‌ی فرم یک، اکنون پارامتر جدیدی پیدا کرده‌است، در اینجا می‌توان ObjectFactory.GetInstance را مستقیما بکار برد (در این حالت خاص که مرتبط است به کلاس آغازین برنامه، با توجه به اینکه وهله سازی آن مستقیما و خارج از کنترل ما انجام می‌شود، دیگر چاره‌ای نداریم و مجبور هستیم از الگوی Service locator استفاده کنیم).
 Application.Run(ObjectFactory.GetInstance<Form1>());

مثال کامل این بحث را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
WinFormsIoc.zip
مطالب
روشی برای مقایسه‌ی مقادیر تمام خواص دو شیء در آزمون‌های واحد
در زمان نوشتن تست‌های مختلف (Unit - Integration - UI) گاهی اوقات پیش می‌آید که بخواهید تمامی خصوصیت‌های یک شیء را تایید کنید. معمولا نوشتن اعتبارسنجی برای همه خصوصیت‌ها و همین طور پیام‌های استثناء برای هر یک در زمان عدم تایید اعتبار، کار بسیار زمانبری است. در این مقاله به شما نشان خواهم داد که چگونه با نوشتن یک اعتبارسنج عمومی از اتلاف زمان زیادی جلوگیری کنید.

با استفاده از کلاس زیر می‌توان کار اعتبارسنجی را با استفاده از Reflection به راحتی انجام داد. در اینجا برای اعتبارسنجی DateTime از کلاس DateTimeAssert استفاده کرده‌ایم.
public class PropertiesValidator<TK, T> where T : new() where TK : new()
{
    static TK _instance;

    public static TK Instance
    {
        get
        {
            if (_instance == null)
            {
                _instance = new TK();
            }
            return _instance;
        }
    }

    public void Validate(T expectedObject, T realObject, params string[] propertiesNotToCompare)
    {
        var properties = realObject.GetType().GetProperties();
        foreach (var currentRealProperty in properties)
        {
            if (!propertiesNotToCompare.Contains(currentRealProperty.Name))
            {
                var currentExpectedProperty = expectedObject.GetType().GetProperty(currentRealProperty.Name);
                var exceptionMessage = $"The property {currentRealProperty.Name} of class {currentRealProperty.DeclaringType?.Name} was not as expected.";

                if (currentRealProperty.PropertyType != typeof(DateTime) && currentRealProperty.PropertyType != typeof(DateTime?))
                {
                    Assert.AreEqual( currentExpectedProperty.GetValue( expectedObject,
                                                                        null ),
                                        currentRealProperty.GetValue( realObject,
                                                                    null ),
                                        exceptionMessage );
                }
                else
                {
                    DateTimeAssert.Validate( currentExpectedProperty.GetValue( expectedObject,
                                                                                null ) as DateTime?,
                                                currentRealProperty.GetValue( realObject,
                                                                            null ) as DateTime?,
                                                TimeSpan.FromMinutes( 5 ) );
                }
            }
        }
    }
}


طرز استفاده

فرض کنید مدلی داریم با این مشخصات:
public class ObjectToAssert
{
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTime LastVisit { get; set; }
}
و دو نمونه از آن را ایجاد کرده ایم:
var expectedObject = new ObjectToAssert
                        {
                            FirstName = "Vahid",
                            LastName = "Mohammad Taheri",
                            LastVisit = new DateTime( 2016, 11, 14, 0, 10, 50 )
                        };
var actualObject = new ObjectToAssert
                        {
                            FirstName = "Vahid",
                            LastName = "Mohammad Taheri",
                            LastVisit = new DateTime( 2016, 11, 14, 0, 13, 50 )
                        };
کلاسی را با ارث بری از PropertiesValidator ایجاد می‌کنیم:
public class ObjectToAssertValidator : PropertiesValidator<ObjectToAssertValidator, ObjectToAssert>
{
    public void Validate(ObjectToAssert expected, ObjectToAssert actual)
    {
        this.Validate(expected, actual, "FirstName");
    }
}

نکته
: در صورتی که می‌خواهید خصوصیتی را استثناء کنید از اعتبارسنجی، می‌توانید آن‌را به عنوان پارامتر سوم به بعد به تابع Validate ارسال کنید. طبق کد بالا FirstName به صورت استثناء تعریف شده است.


اکنون دو نمونه ساخته شده از ObjectToAssert بالا را با فراخوانی دستور زیر اعتبارسنجی می‌کنیم:
ObjectToAssertValidator.Instance.Validate(expectedObject, actualObject);
نظرات مطالب
ساخت یک Form Generator ساده در MVC
- برای دریافت اطلاعات یک فرم مشخص:
        public IList<Value> GetValues(int formId)
        {
            return _values.Include(x => x.Field)
                          .Where(value => value.FormId == formId)
                          .ToList();
        }
- این پروژه از دیدگاه دریافت اطلاعات از کاربر و همچنین تولید فرم پویا جالب است (صرفا قسمت UI آن). به لطف نبود ViewState، طراحی فرم‌های پویا در اینجا خیلی ساده‌تر است از وب‌فرم‌ها.
- اما از دیدگاه ذخیره سازی این اطلاعات پویا ... مشکل دارد. در طراحی بانک اطلاعاتی آن فرض شده‌است که برنامه مثلا فرم یک را دارد. این فرم یک، 10 فیلد پویا یا بیشتر را دارد. این 10 فیلد فقط یکبار توسط کاربر پر می‌شوند. اگر کاربر قرار باشد بار دوم این فرم یک را پر کند، امکان پذیر نیست. در کلاس Value آن که فقط محتوای یک فیلد را ذخیره می‌کند، مفهومی به نام ردیف سند جاری وجود ندارد. به ازای هر فیلد یک ردیف مجزا داریم؛ اما مشخص نیست این ردیف‌ها متعلق به کدام سند هستند (منظور از سند، شمار منحصربفرد پر کردن فرم جاری است؛ هر کاربر یک فرم را بیش از یکبار می‌تواند پر کند).
 برای حل این نوع مشکلات (برای اینکه به ازای مقدار هر فیلد فرم پویا، یک ردیف مجزا تولید نشود و schemaless کار کرد) یا باید از یک بانک اطلاعاتی NoSQL استفاده کرد که مثلا کل فرم را در قالب یک شیء JSON سریالایز کند و آن‌را داخل یک فیلد از یک ردیف (یک سند) ذخیره کند. یا اگر با SQL Server کار می‌کنید، فیلد XML آن چنین قابلیتی را دارد. کل اطلاعات دریافتی فرم را تبدیل به XML کنید و سپس ذخیره. به این صورت امکان تهیه کوئری و گزارش گرفتن‌های پیشرفته و بهینه را به همراه تعریف ایندکس و مسایل دیگر نیز خواهید داشت. اینبار هر ردیف بانک اطلاعاتی، مفهوم یک سند کامل را پیدا می‌کند؛ بجای اینکه هر ردیف فقط یک مقدار از یک فیلد باشد. همچنین در این حالت هر ردیف می‌تواند محتوای فرمی را ذخیره کند که با ردیف بعدی کاملا متفاوت است (بر اساس طراحی پویای متفاوت هر فرم).