مطالب دوره‌ها
مثال - نمایش درصد پیشرفت عملیات توسط SignalR
برنامه‌های وب در سناریوهای بسیاری نیاز دارند تا درصد پیشرفت عملیاتی را به کاربران گزارش دهند. نمونه ساده آن، گزارش درصد پیشرفت میزان دریافت یک فایل است و یا اعلام درصد انجام یک عملیات طولانی از سمت سرور به کاربر. در ادامه قصد داریم این موضوع را توسط SignalR پیاده سازی کنیم.


نکته‌ای در مورد نگارش‌های مختلف SignalR
اگر برنامه شما قرار است دات نت 4 را پشتیبانی کند، آخرین نگارش SignalR که با آن سازگار است، نگارش 1.1.3 می‌باشد. بنابراین اگر دستور ذیل را اجرا کنید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR
SignalR 2 را نصب می‌کند که با دات نت 4 و نیم به بعد سازگار است.
اگر دستور ذیل را اجرا کنید، SiganlR 1.x را نصب می‌کند که با دات نت 4 به بعد سازگار است:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR -Version 1.1.3
پیش فرض این مطلب نیز استفاده از نگارش 1.1.3 می‌باشد تا بازه بیشتری از وب سرورها را شامل شود.
با اینکار Microsoft.AspNet.SignalR.JS نیز به صورت خودکار نصب می‌گردد و به این ترتیب کلاینت جاوا اسکریپتی SiganlR نیز در برنامه قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات فایل Global.asax.cs

سطر فراخوانی متد RouteTable.Routes.MapHubs باید در ابتدای متد Application_Start فایل Global.asax.cs قرار گیرد (پیش از هر تنظیم دیگری). تفاوتی هم نمی‌کند که برنامه وب فرم است یا MVC. به این ترتیب مسیریابی‌های SignalR تنظیم شده و مسیر http://localhost/signalr/hubs قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات اسکریپت‌های سمت کلاینت مورد نیاز

پس از نصب بسته SignalR، سه اسکریپت ذیل باید به ابتدای صفحه وب اضافه شوند تا کلاینت‌های جاوا اسکریپتی SignalR بتوانند با سرور ارتباط برقرار کنند:
 <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="Scripts/jquery.signalR-1.1.3.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
این تنظیمات نیز برای هر دو نوع برنامه‌های وب فرم و MVC یکسان است.


تعریف کلاس Hub برنامه

using Microsoft.AspNet.SignalR;

namespace WebFormsSample03.Common
{
    public class ProgressHub : Hub
    {
        /// <summary>
        /// این متد استاتیک تعریف شده تا در برنامه به صورت مستقیم قابل استفاده باشد
        /// یا می‌شد اصلا این متد تعریف نشود و از همان دریافت زمینه هاب در کنترلر استفاده گردد
        /// </summary>        
        public static void UpdateProgressBar(int value, string connectionId)
        {
            var ctx = GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext<ProgressHub>();
            ctx.Clients.Client(connectionId).updateProgressBar(value); //فراخوانی یک متد در سمت کلاینت
        }
    }
}
متدی که در کلاس هاب برنامه تعریف شده، از نوع استاتیک است. از این جهت که می‌خواهیم این متد را در خارج از این هاب و در یک کنترلر Web API فراخوانی کنیم. زمانیکه متدی به صورت استاتیک تعریف می‌شود، ارتباط آن با وهله جاری کلاس یا this قطع خواهد شد. به همین جهت نیاز است تا از طریق متد GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext مجددا به context کلاس هاب دسترسی پیدا کنیم.
البته تعریف این متد در اینجا ضروری نبود. حتی می‌شد بدنه کلاس هاب را خالی تعریف کرد و متد GetHubContext را مستقیما داخل یک کنترلر فراخوانی نمود.
متد UpdateProgressBar، مقدار value را به تنها یک کلاینت که Id آن مساوی connectionId دریافتی است، ارسال می‌کند. این کلاینت باید یک callback جاوا اسکریپتی را جهت تامین متد پویای updateProgressBar تدارک ببیند.


کلاس Web API کنترلر دریافت فایل‌ها

فرقی نمی‌کند که برنامه شما از نوع وب فرم است یا MVC. امکانات Web API در هر دو نوع پروژه، قابل دسترسی است (همان ایده یک ASP.NET واحد).
بنابراین نیاز است یک کنترلر وب API جدید را به پروژه اضافه کرده و محتوای آن را به شکل ذیل تغییر دهیم:
using System.Threading;
using System.Web.Http;
using WebFormsSample03.Common;

namespace WebFormsSample03
{
    public class DownloadRequest
    {
        public string Url { set; get; }
        public string ConnectionId { set; get; }
    }

    public class DownloaderController : ApiController
    {
        public void Post([FromBody]DownloadRequest data)
        {
            //todo: start downloading the data.Url ....

            ProgressHub.UpdateProgressBar(10, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(40, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(64, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(77, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(92, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(99, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(100, data.ConnectionId);
        }
    }
}
اگر برنامه شما وب فرم است، باید تنظیمات مسیریابی ذیل را نیز به آن افزود. در برنامه‌های MVC4 این تنظیم به صورت پیش فرض وجود دارد:
using System;
using System.Web.Http;
using System.Web.Routing;

namespace WebFormsSample03
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            // Register the default hubs route: ~/signalr
            RouteTable.Routes.MapHubs();

            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
                name: "DefaultApi",
                routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
                defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
کاری که در این کنترلر انجام شده، شبیه سازی یک عملیات طولانی توسط متد Thread.Sleep است. همچنین این کنترلر، id کلاینت درخواست کننده یک url را نیز دریافت می‌کند. بنابراین می‌توان به نحو بهینه‌ای، تنها نتایج پیشرفت عملیات را به این کلاینت ارسال کرد و نه به سایر کلاینت‌ها.
همچنین در اینجا با توجه به مسیریابی تعریف شده، باید اطلاعات را به آدرس api/Downloader از نوع Post ارسال کرد.


تعریف کلاینت متصل به Hub

در سمت سرور، متد پویای updateProgressBar فراخوانی شده است. اکنون باید این متد را در سمت کلاینت پیاده سازی کنیم:
    <form id="form1" runat="server">
    <div>
    <input id="txtUrl" value="http://www.site.com/file.rar" type="text" />
        <input id="send" type="button" value="start download ..." />
        <br />
        <div id="bar" style="border: #000 1px solid; width:300px;"></div>
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.connection.hub.logging = true; //اطلاعات بیشتری را در جاوا اسکریپت کنسول مرورگر لاگ می‌کند
            var progressHub = $.connection.progressHub; //این نام مستعار پیشتر توسط ویژگی نام هاب تنظیم شده است
            progressHub.client.updateProgressBar = function (value) {
                //متدی که در اینجا تعریف شده دقیقا مطابق نام متد پویایی است که در هاب تعریف شده است
                //به این ترتیب سرور می‌تواند کلاینت را فراخوانی کند
                $("#bar").html(GaugeBar.generate(value));
            };
            $.connection.hub.start() // فاز اولیه ارتباط را آغاز می‌کند
            .done(function () {
                $("#send").click(function () {
                    $("#send").attr('disabled', 'disabled');
                    var myClientId = $.connection.hub.id;
                    // اکنون اتصال برقرار است به سرور
                    $.ajax({
                        type: "POST",
                        contentType: "application/json",
                        url: "/api/Downloader",
                        data: JSON.stringify({ Url: $("#txtUrl").val(), ConnectionId: myClientId })
                    }).success(function () {
                        $("#send").removeAttr('disabled');
                    }).fail(function () {
                        //                    
                    });
                });
            });
        });
    </script>
بر روی این فرم، یک جعبه متنی که Url را دریافت می‌کند و یک دکمه‌ی آغاز کار دریافت این Url، وجود دارد.
در ابتدای کار صفحه، اتصال به progressHub برقرار می‌شود. اگر دقت کنید، نام این هاب با حروف کوچک در اینجا (در سمت کلاینت) آغاز می‌گردد.
سپس با تعریف یک callback به نام progressHub.client.updateProgressBar، پیام‌های دریافتی از طرف سرور را به یک افزونه progress bar جی‌کوئری، برای نمایش ارسال می‌کند.
کار اتصال به رویداد کلیک دکمه‌ی آغاز دریافت فایل، در متد done باید انجام شود. این callback زمانی فراخوانی می‌گردد که کار اتصال به سرور با موفقیت صورت گرفته باشد.
سپس در ادامه توسط jQuery Ajax، اطلاعات Url و همچنین Id کلاینت را به مسیر api/Downloader یا همان web api controller ارسال می‌کنیم.



کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت نمائید:
  WebFormsSample03.zip
مطالب
C# 7 - More Expression-Bodied Members
یکی از امکانات جالب سی‌شارپ که در نسخه 6 معرفی شد، قابلیت Expression-Bodied Members بود. در نسخه 7 سی‌شارپ، امکانات جدیدتری اضافه شده است؛ به عنوان مثال اکنون می‌توان برای constructors, finalizers و همچنین get and set برای پراپرتی‌ها و ایندکسرها نیز از این قابلیت استفاده کرد.

 
استفاده از expression body برای constructors 
public class Person
{
    public string FirstName { get; set; }
    public Person(string firstName)
    {
        this.FirstName = firstName;
    }
}
به عنوان مثال اکنون سازنده‌ی کلاس فوق را می‌توانیم از روش block body متداول، به روش expression body، به صورت خلاصه‌تری بنویسیم:
public class Person
{
     public string FirstName { get; set; }
     public Person(string firstName) => this.FirstName = firstName;
}
البته محدودیت این روش این است که تنها برای یک پارامتر می‌توانیم به اینصورت عمل کنیم؛ اما در نسخه‌ 7.1  قرار است قابلیت استفاده از expression body برای بیشتر از یک پارامتر نیز اضافه شود:
public class Person
{
    public string Name { get; }
    public int Age { get; }

    public Person(string name, int age) => (Name, Age) = (name, age);
}

اما اگر نیاز داشتید برای بیشتر از دو متغیر از expression body استفاده کنید می‌توانید از Tuple برای شبیه‌سازی آن استفاده کنید(+):
public class Person
{
    private readonly (string name, int age) _tuple;    

    public string Name => _tuple.name;
    public int Age => _tuple.age;

    public Person(string name, int age) => _tuple = (name, age);
}

استفاده از expression body برای destructors 
public class Resource
{
    ~Resource() => Console.WriteLine("destructor");
}


 استفاده از expression body در get / set accessors 
 در سی‌شارپ 7 برای accessors نیز می‌توانیم از سینتکس جدید expression body استفاده کنیم. به عنوان مثال کد زیر را در نظر بگیرید:
private int _x;
public int X 
{
    get
    {
        return _x;
    }
    set
    {
        _x = value;
    }
}
کد فوق را می‌توانیم در سی‌شارپ 7 به صورت خلاصه‌تری بنویسیم:
private int _x;
public int X 
{
    get => _x;
    set => _x = value;
}

در ویژوال‌استودیوی 2017 نیز با قرار دادن ماوس بر روی پراپرتی x_، استفاده‌ی از سینتکس expression body به شما پیشنهاد داده خواهد شد:


همچنین برای Event Accessors نیز می‌توانیم از این قابلیت استفاده کنیم:

private EventHandler _someEvent;
public event EventHandler SomeEvent
{
    add => _someEvent += value;
    remove => _someEvent -= value;
}


مطالب
CoffeeScript #10

اصطلاحات عمومی CoffeeScript

Destructuring Assignments

با استفاده از Destructuring assignments می‌توانید خصوصیات را از آرایه‌ها یا اشیاء، با هر میزان عمقی استخراج کنید.

someObject = { a: 'value for a', b: 'value for b' }
{ a, b } = someObject
console.log "a is '#{a}', b is '#{b}'"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var a, b, someObject;

someObject = {
  a: 'value for a',
  b: 'value for b'
};

a = someObject.a, b = someObject.b;

console.log("a is '" + a + "', b is '" + b + "'");
این موضوع به خصوص در برنامه‌های کاربردی، وقتی نیاز به ماژول‌های دیگر است، مفید خواهد بود.
{join, resolve} = require('path')

join('/Users', 'Vahid')

External libraries

استفاده از کتابخانه‌های خارجی دقیقا مانند فراخوانی توابع CoffeeScript است. در پایان نوشتن کدهای CoffeeScript، همه به جاوااسکریپت تبدیل می‌شوند:

# Use local alias
$ = jQuery

$ ->
  # DOMContentLoaded
  $(".el").click ->
    alert("Clicked!")
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var $;
$ = jQuery;
$(function() {
  return $(".el").click(function() {
    return alert("Clicked!");
  });
});
از آنجاییکه خروجی همه کدهای CoffeeScript در داخل یک تابع بدون نام قرار می‌گیرد، می‌توانیم از یک متغیر محلی به نام $ به عنوان نام مستعار jQuery استفاده کنیم. این کار به شما کمک می‌کند تا حتی وقتی که حالت jQuery.noConflict نیز فراخوانی شده باشد، $ مجدد تعریف شده و اسکریپت ما به طور کامل اجرا شود.

Private variables

کلمه‌ی کلید do در CoffeeScript به ما اجازه می‌دهد تا توابع را مستقیما اجرا کنیم و این روش یک راه خوب برای کپسوله سازی و حفاظت از متغیرهاست. در مثال زیر متغیر classToType را در context یک تابع بدون نام که به وسیله‌ی do فراخوانی می‌شود، تعریف کرده‌ایم. تابع بدون نام دوم، مقدار نهایی از type است را برمی گرداند. از آنجایی که classToType در context تعریف شده است و هیچ ارجایی به آن نگهداری نمی‌شود، پس امکان دسترسی به آن خارج از این scope وجود ندارد.
# Execute function immediately
type = do ->
  classToType = {}
  for name in "Boolean Number String Function Array Date RegExp Undefined Null".split(" ")
    classToType["[object " + name + "]"] = name.toLowerCase()

  # Return a function
  (obj) ->
    strType = Object::toString.call(obj)
    classToType[strType] or "object"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var type;

type = (function() {
  var classToType, i, len, name, ref;
  classToType = {};
  ref = "Boolean Number String Function Array Date RegExp Undefined Null".split(" ");
  for (i = 0, len = ref.length; i < len; i++) {
    name = ref[i];
    classToType["[object " + name + "]"] = name.toLowerCase();
  }
  return function(obj) {
    var strType;
    strType = Object.prototype.toString.call(obj);
    return classToType[strType] || "object";
  };
})();
به بیان دیگر classToType به طور کامل private است و امکان دسترسی به آن از طریق تابع بدون نام اجرا کننده وجود ندارد. این الگو راه بسیار خوب و مناسبی برای کپسوله سازی scope و مخفی سازی متغیرها است.
مطالب
EF Code First #9

تنظیمات ارث بری کلاس‌ها در EF Code first


بانک‌های اطلاعاتی مبتنی بر SQL، تنها روابطی از نوع «has a» یا «دارای» را پشتیبانی می‌کنند؛ اما در دنیای شیءگرا روابطی مانند «is a» یا «هست» نیز قابل تعریف هستند. برای توضیحات بیشتر به مدل‌های زیر دقت نمائید:


using System;

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
public abstract class Person
{
public int Id { get; set; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public DateTime DateOfBirth { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
public class Coach : Person
{
public string TeamName { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
public class Player : Person
{
public int Number { get; set; }
public string Description { get; set; }
}
}

در این مدل‌ها که بر اساس ارث بری از کلاس شخص، تهیه شده‌اند؛ بازیکن، یک شخص است. مربی نیز یک شخص است؛ و به این ترتیب خوانده می‌شوند:

Coach "is a" Person
Player "is a" Person

در EF Code first سه روش جهت کار با این نوع کلاس‌ها و کلا ارث بری وجود دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت:

الف) Table per Hierarchy یا TPH

همانطور که از نام آن نیز پیدا است، کل سلسله مراتبی را که توسط ارث بری تعریف شده است، تبدیل به یک جدول در بانک اطلاعاتی می‌کند. این حالت، شیوه برخورد پیش فرض EF Code first با ارث بری کلاس‌ها است و نیاز به هیچگونه تنظیم خاصی ندارد.
برای آزمایش این مساله، کلاس Context را به نحو زیر تعریف نمائید و سپس اجازه دهید تا EF بانک اطلاعاتی معادل آن‌را تولید کند:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Context
{
public class Sample05Context : DbContext
{
public DbSet<Person> People { set; get; }
}
}

ساختار جدول تولید شده آن همانند تصویر زیر است:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، تمام کلاس‌های مشتق شده از کلاس شخص را تبدیل به یک جدول کرده است؛ به علاوه یک فیلد جدید را هم به نام Discriminator به این جدول اضافه نموده است. برای درک بهتر عملکرد این فیلد، چند رکورد را توسط برنامه به بانک اطلاعاتی اضافه می‌کنیم. حاصل آن به شکل زیر خواهد بود:


از فیلد Discriminator جهت ثبت نام کلاس‌های متناظر با هر رکورد، استفاده شده است. به این ترتیب EF حین کار با اشیاء دقیقا می‌داند که چگونه باید خواص متناظر با کلاس‌های مختلف را مقدار دهی کند.
به علاوه اگر به ساختار جدول تهیه شده دقت کنید، مشخص است که در حالت TPH، نیاز است فیلدهای متناظر با کلاس‌های مشتق شده از کلاس پایه، همگی null پذیر باشند. برای نمونه فیلد Number که از نوع int تعریف شده، در سمت بانک اطلاعاتی نال پذیر تعریف شده است.
و برای کوئری نوشتن در این حالت می‌توان از متد الحاقی OfType جهت فیلتر کردن اطلاعات بر اساس کلاسی خاص، کمک گرفت:

db.People.OfType<Coach>().FirstOrDefault(x => x.LastName == "Coach L1")


سفارشی سازی نحوه نگاشت TPH

همانطور که عنوان شد، TPH‌ نیاز به تنظیمات خاصی ندارد و حالت پیش فرض است؛ اما برای مثال می‌توان بر روی مقادیر و نوع ستون Discriminator تولیدی، کنترل داشت. برای این منظور باید از Fluent API به نحو زیر استفاده کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class CoachConfig : EntityTypeConfiguration<Coach>
{
public CoachConfig()
{
// For TPH
this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(1));
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class PlayerConfig : EntityTypeConfiguration<Player>
{
public PlayerConfig()
{
// For TPH
this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(2));
}
}
}

در اینجا توسط متد Map، نام فیلد discriminator به PersonType تغییر کرده. همچنین چون مقدار پیش فرض تعیین شده توسط متد HasValue عددی است، نوع این فیلد در سمت بانک اطلاعاتی به int null تغییر می‌کند.


ب) Table per Type یا TPT

در حالت TPT، به ازای هر کلاس موجود در سلسله مراتب تعیین شده، یک جدول در سمت بانک اطلاعاتی تشکیل می‌گردد.
در جداول متناظر با Sub classes، تنها همان فیلدهایی وجود خواهند داشت که در کلاس‌های هم نام وجود دارد و فیلدهای کلاس پایه در آن‌ها ذکر نخواهد گردید. همچنین این جداول دارای یک Primary key نیز خواهند بود (که دقیقا همان کلید اصلی جدول پایه است که به آن Shared primary key هم گفته می‌شود). این کلید اصلی، به عنوان کلید خارجی اشاره کننده به کلاس یا جدول پایه نیز تنظیم می‌گردد:


برای تنظیم این نوع ارث بری، تنها کافی است ویژگی Table را بر روی Sub classes قرار داد:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
[Table("Coaches")]
public class Coach : Person
{
public string TeamName { set; get; }
}
}

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
[Table("Players")]
public class Player : Person
{
public int Number { get; set; }
public string Description { get; set; }
}
}

یا اگر حالت Fluent API را ترجیح می‌دهید، همانطور که در قسمت‌های قبل نیز ذکر شد، معادل ویژگی Table در اینجا، متد ToTable است.

ج) Table per Concrete type یا TPC

در تعاریف ارث بری که تاکنون بررسی کردیم، مرسوم است کلاس پایه را از نوع abstract تعریف کنند. به این ترتیب هدف اصلی، Sub classes تعریف شده خواهند بود؛ چون نمی‌توان مستقیما وهله‌ای را از کلاس abstract تعریف شده ایجاد کرد.
در حالت TPC، به ازای هر sub class غیر abstract، یک جدول ایجاد می‌شود. هر جدول نیز حاوی فیلدهای کلاس پایه می‌باشد (برخلاف حالت TPT که جداول متناظر با کلاس‌های مشتق شده، تنها حاوی همان خواص و فیلدهای کلاس‌های متناظر بودند و نه بیشتر). به این ترتیب عملا جداول تشکیل شده در بانک اطلاعاتی، از وجود ارث بری در سمت کدهای ما بی‌خبر خواهند بود.


برای پیاده سازی TPC نیاز است از Fluent API استفاده شود:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class PersonConfig : EntityTypeConfiguration<Person>
{
public PersonConfig()
{
// for TPC
this.Property(x => x.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.None);
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class CoachConfig : EntityTypeConfiguration<Coach>
{
public CoachConfig()
{
// For TPH
//this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(1));

// for TPT
//this.ToTable("Coaches");

//for TPC
this.Map(m =>
{
m.MapInheritedProperties();
m.ToTable("Coaches");
});
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class PlayerConfig : EntityTypeConfiguration<Player>
{
public PlayerConfig()
{
// For TPH
//this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(2));

// for TPT
//this.ToTable("Players");

//for TPC
this.Map(m =>
{
m.MapInheritedProperties();
m.ToTable("Players");
});
}
}
}

ابتدا نوع فیلد Id از حالت Identity خارج شده است. این مورد جهت کار با TPC ضروری است در غیراینصورت EF هنگام ثبت، به مشکل بر می‌خورد، از این لحاظ که برای دو شیء، به یک Id خواهد رسید و امکان ثبت را نخواهد داد. بنابراین در یک چنین حالتی استفاده از نوع Guid برای تعریف primary key شاید بهتر باشد. بدیهی است در این حالت باید Id را به صورت دستی مقدار دهی نمود.
در ادامه توسط متد MapInheritedProperties، به همان مقصود لحاظ کردن تمام فیلدهای ارث بری شده در جدول حاصل، خواهیم رسید. همچنین نام جداول متناظر نیز ذکر گردیده است.


سؤال : از این بین، بهتر است از کدامیک استفاده شود؟

- برای حالت‌های ساده از TPH استفاده کنید. برای مثال یک بانک اطلاعاتی قدیمی دارید که هر جدول آن 200 تا یا شاید بیشتر فیلد دارد! امکان تغییر طراحی آن هم وجود ندارد. برای اینکه بتوان به حس بهتری حین کارکردن با این نوع سیستم‌های قدیمی رسید، می‌شود از ترکیب TPH و ComplexTypes (که در قسمت‌های قبل در مورد آن بحث شد) برای مدیریت بهتر این نوع جداول در سمت کدهای برنامه استفاده کرد.
- اگر علاقمند به استفاده از روابط پلی‌مرفیک هستید ( برای مثال در کلاسی دیگر، ارجاعی به کلاس پایه Person وجود دارد) و sub classes دارای تعداد فیلدهای کمی هستند، از TPH استفاده کنید.
- اگر تعداد فیلدهای sub classes زیاد است و بسیار بیشتر است از کلاس پایه، از روش TPT استفاده کنید.
- اگر عمق ارث بری و تعداد سطوح تعریف شده بالا است، بهتر است از TPC استفاده کنید. حالت TPT از join استفاده می‌کند و حالت TPC از union برای تشکیل کوئری‌ها کمک خواهد گرفت
نظرات مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت اول
یک نکته‌ی تکمیلی: ساده شدن تعریف Lambda Expressions در C# 10.0


تا پیش از C# 10.0 جهت تعریف Lambda Expressions نیاز بود تا کمی بیشتر کد نوشت. برای مثال:
Func<string, int> parse = (string s) => int.Parse(s);
در یک چنین تعاریفی، ذکر صریح Func و Action ضروری است.

با ارائه‌ی C# 10.0، مفهومی به نام natural lambda expression ارائه شده‌است که در آن کامپایلر سعی می‌کند تا نوع این Action و Funcها را بر اساس تعریف lambda expression، تشخیص دهد. در این حالت قطعه کد فوق، به صورت زیر خلاصه می‌شود:
 var parse = (string s) => int.Parse(s);
البته باید دقت داشت که این type inferring، بر اساس ذکر دقیق نوع‌های سمت راست عبارت فوق میسر شده؛ وگرنه قطعه کد زیر، با خطای «The delegate type could not be inferred» کامپایل نمی‌شود؛ چون نوع پارامتر lambda مشخص نشده‌است:
var upper = (s) => s.ToUpperInvariant();

همچنین در C# 10.0 می‌توان این نوع پیش‌فرض تشخیص داده شده‌ی توسط کامپایلر را نیز صراحتا مشخص کرد و تغییر داد:
var createException = (bool b) => b ? new ArgumentNullException() : new DivideByZeroException();
قطعه کد فوق نیز با خطای «The delegate type could not be inferred» کامپایل نمی‌شود؛ چون دقیقا مشخص نیست که چه نوع خروجی را باید مدنظر قرار داد. در این حالت می‌توان این نوع را به صورت زیر، پیش از تعریف Lambda Expression قرار داد و مشخص کرد:
var createException = Exception (bool b) => b ? new ArgumentNullException() : new DivideByZeroException();
در این حالت نوع خروجی، از نوع Exception درنظر گرفته شده‌است. مثالی دیگر در این زمینه:
var oneTwoThreeArray = () => new[]{1, 2, 3}; // inferred type is Func<int[]>
var oneTwoThreeList = IList<int> () => new[]{1, 2, 3}; // same body, but inferred type is now Func<IList<int>>

این natural return types، به method groups نیز بسط یافته‌است. منظور از method groups، متدهایی بدون ذکر لیست آرگومان‌های آن‌ها است:
Func<int> read = Console.Read;
Action<string> write = Console.Write;
این‌ها نیز در C# 10.0 به صورت خلاصه‌ی زیر قابل بیان هستند:
var read = Console.Read; // Just one overload; Func<int> inferred
var write = Console.Write; // ERROR: Multiple overloads, can't choose
البته در اینجا اگر متدی چندین overload داشته باشد، دیگر نمی‌توان از روش خلاصه شده‌ی فوق استفاده کرد.

و در آخر امکان تعریف ویژگی‌ها (attributes) نیز بر روی lambda expressions در C# 10.0 میسر شده‌است:
var choose = [Example(2)][Example(3)] object (bool b) => b ? 1 : "two";

پ.ن.
تمام این‌ها در جهت پشتیبانی و ساده کردن کار با Minimal APIs ارائه شده‌ی در ASP.NET Core 6x به زبان #C اضافه شده‌اند.
مطالب
9# آموزش سیستم مدیریت کد Git : کار به صورت remote
تا اینجا هر آنچه درباره git آموختیم در رابطه با عملکرد git به صورت محلی بود. اما یکی از ویژگی‌های سیستم‌های توزیع شده، امکان استفاده از آن‌ها به صورت remote می‌باشد.
در مورد git تفاوت چندانی بین سرور‌ها و کلاینت‌ها وجود ندارد. تنها تفاوت، نحوه‌ی پیکربندی سرور است که این امکان را می‌دهد تا چندین کلاینت به صورت همزمان به آن متصل شده و با repository آن کار کنند. اما عملا تفاوتی بین repository موجود در کلاینت و سرور نیست.
تذکر ۱: در این مقاله از وب سایت github برای توضیح مثال‌ها استفاده شده است. github قدیمی‌ترین و قدرتمندترین وب سایت برای مدیریت repository‌های git است. اما اجباری در انتخاب آن نیست؛ زیرا انتخاب‌های فراوانی از جمله bitbucket   نیز وجود دارد.
تذکر ۲: نام مستعار origin اجباری نیست؛ اما از آن جهت که نام پیش فرض است، در اکثر مثال‌ها و توضیحات استفاده شده است.
قبل از شروع مبحث بهتر است کمی درباره‌ی پروتکل‌های ارتباطی پشتیبانی شده توسط git صحبت کنیم:
git از ۴ نوع پروتکل پشتیبانی می‌کند:
۱) (http(s: پروتکل http با پورت ۸۰ و https با پورت ۴۴۳ کار می‌کند و معمولا فایروال‌ها مشکلی با این پروتکل‌ها ندارند. از هر دوی آن‌ها می‌توان برای عملیات نوشتن و یا خواندن استفاده نمود و می‌توان آن‌ها را به گونه‌ای تنظیم کرد که برای برقراری ارتباط نیاز به تائید هویت داشته باشند.
۲) git: پروتکلی فقط خواندنی است که به صورت  anonymous و بر روی پورت ۹۴۱۸ کار می‌کند. شکل استفاده از آن به صورت زیر است و معمولا در github کاربرد فراوانی دارد:
git://github.com/[username]/[repositoryname].git
۳) ssh: همان پروتکل استفاده شده در یونیکس است که بر اساس مقادیر کلیدهای عمومی و خصوصی تعیین هویت را انجام می‌دهد. شکل استفاده از آن به صورت زیر است و بر روی پورت ۲۲ کار می‌کند و امکان نوشتن و خواندن را می‌دهد:
git@github.com:[username]/[repositoryname].git
۴) file: تنها استفاده محلی دارد و امکان نوشتن و خواندن را می‌دهد.

نحوه‌ی عملکرد git به صورت remote:
به طور کلی هر برنامه‌نویس نیاز به دو نوع از دستورات دارد تا همواره repository محلی با remote هماهنگ باشد:
۱) بتواند به طریقی داده‌های موجود در repository محلی خود را به سمت سرور بفرستد.
۲) این امکان را داشته باشد تا repository محلی خود را با استفاده از repository در سمت سرور آپدیت نماید تا از آخرین تغییراتی که توسط بقیه اعضای گروه صورت گرفته است آگاهی یابد.

طریقه رفتار git برای کار با repository‌های remote به صورت زیر است:
هنگامی‌که کاربر قصد دارد تا repository یا شاخه‌ای از آن را به سمت سرور بفرستد، git ابتدا یک شاخه با نام همان شاخه به اضافه /origin ایجاد می‌کند. مثلا برای شاخه master، آن نام به صورت زیر می‌شود:
origin/master
عملکرد این شاخه دقیقا مانند دیگر شاخه‌های git است؛ با این تفاوت که امکان check-in یا out برای این نوع شاخه‌ها وجود ندارد. زیرا git باید این شاخه‌ها را با شاخه‌ها متناظرشان در remote هماهنگ نگه دارد.
از این پس این شاخه‌ی ایجاد شده، به عنوان واسطی بین شاخه محلی و شاخه راه دور عمل می‌کند.

cloning:
با استفاده از دستور clone می‌توان یک repository در سمت سرور را به طور کامل در سمت کلاینت کپی کرد. به عنوان مثال repository مربوط به کتابخانه jquery از وب سایت github به صورت زیر است:
git clone https://github.com/jquery/jquery.git
همچنین می‌توان با استفاده از دستور زیر پوشه‌ای با نامی متفاوت را برای repository محلی انتخاب نمود:
git clone [URL][directory name]

اضافه کردن یک remote repository:
برای آن‌که بتوان تغییرات یک remote repository را به repository محلی منتقل نمود، ابتدا باید آن را به لیست repository‌های ریموت که در فایل config. ذخیره می‌شود به شکل زیر اضافه نمود:
git remote add [alias][URL]
در دستور فوق، برای repository باید یک نام مستعار تعریف کرد و در بخش URL باید آدرسی که سرور به وسیله آن امکان دریافت اطلاعات را به ما می‌دهد، نوشت. البته این بستگی به نوع پروتکل انتخابی دارد. به عنوان مثال:
git remote add origin https://github.com/jquery/jquery.git
اگر بخواهیم لیست repository‌هایی که به صورت remote اضافه شده‌اند را مشاهده کنیم، از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
git remote
در صورتی‌که دستور فوق را با v- تایپ کنید اطلاعات کامل‌تری در رابطه با repository‌ها مشاهده خواهید کرد.
همچنین برای حذف یک remote repository از دستور زیر استفاده می‌‌کنیم:
git remote [alias] -rm
در صورتی‌که بخواهید لیستی از شاخه‌های remote را مشاهده کنید کافیست از دستور زیر استفاده کنید:
git branch -r
همچنین می‌توان از دستور زیر برای نمایش تمامی شاخه‌ها استفاده کرد:
git branch -a

fetch:
برای دریافت اطلاعات از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
git fetch [alias][alias/branch name]
در صورتی‌که تنها یک repository باشد می‌توان از نوشتن نام مستعار صرفنظر نمود. همچنین اگر شاخه یا شاخه‌های مورد نظر به صورت track شده باشند، می‌توان قسمت دوم دستور فوق را نیز ننوشت.
اگر بعد از اجرای دستور فوق، بر روی یک شاخه log بگیرید، خواهید دید که تغییرات در شاخه محلی اعمال نشده است زیرا دستور فوق تنها داده‌ها را بر روی شاخه [origin/[branchname ذخیره کرده است. برای آپدیت شدن شاخه اصلی باید با استفاده از دستور merge آن را در شاخه مورد نظر ادغام کرد.

pulling:
چون کاربرد دو دستور fetch و merge به صورت پشت سر هم زیاد است git دو دستور فوق را با استفاده از pull انجام می‌دهد:
pull [alias][remote branch name ]
اگر دو مقدار فوق را برای دستور pull تعیین نکنید، ممکن است در هنگام اجرای دستور فوق با خطایی مواجه شوید مبنی بر اینکه git نمی‌داند دقیقا شاخه ریموت را با کدام شاخه محلی باید ادغام کند. این مشکل زمانی پیش می‌آید که برای شاخه ریموت یک شاخه محلی متناظر وجود نداشته باشد. برای ایجاد تناظر بین دو شاخه ریموت و لوکال درگذشته باید فایل config. را تغییر می‌دادیم، اما نسخه جدید git دستوری را برای آن دارد:
git branch --set-upstream [local brnach][alias/branch name]
با اجرای این دستور از این پس شاخه محلی تغییرات شاخه remote را دنبال می‌کند.

pushing:
با استفاده از push می‌توان تغییرات ایجاد شده را به remote repository انتقال داد:
git push -u [alias][branch name ]
وجود u- در اینجا بدین معنا است که ما میخواهیم تغییرات repository در سمت سرور دنبال شود. در صورت استفاده نکردن از u- بایستی برای push هر بار مقادیر داخل کروشه‌ها را بنویسیم. در صورتی‌که بعدا بخواهیم، می‌توان توسط همان دستوری که در قسمت pull گفته شد دو شاخه را به هم وابسته کنیم.
tag:
همانطور که قبلا گفته شد تگ‌ها برای نشانه‌گذاری و دسترسی راحت‌تر به به commitها هستند. برای ایجاد یک تگ از دستور زیر استفاده می‌شود:
git tag [tag name]
همچنین می‌توان با a- برای تگ پیامی نوشت و یا با s- آن را امضا کرد. برای مشاهده تگ‌ها از دستور زیر استفاده می‌شود:
git tag
در حالت پیشفرض git تگ‌ها را push نمی‌کند. برای push کردن تگ‌ها باید دستور push را با اصلاح‌کننده tages-- به کارببرید.
مطالب
کامپوننت‌های جنریک در Blazor
طرح مشکل! نیاز به دریافت انواع و اقسام مقادیر یک جنس (مانند اعداد و یا تاریخ) در کامپوننت‌های Blazor

فرض کنید می‌خواهید عددی را در کامپوننتی، دریافت کنید. می‌توان اینکار را با تعریف یک پارامتر عمومی به صورت زیر انجام داد:
[Parameter] public int Value { get; set; }
و ... مشکل از همینجا شروع می‌شود! خوب، برای نوع‌های double ، decimal ، float ، long و غیره چه باید کرد؟ آیا باید به ازای هر کدام، یک پارامتر مخصوص را تعریف کنیم؟ و یا اگر خواستیم زمان و تاریخ را از کاربر دریافت کنیم، آیا باید او را مجبور به ارائه‌ی فقط DateTime کنیم و یا ... شاید بهتر باشد به او بگوییم اگر «رشته‌ای» را در اختیار ما قرار دهید، ما یکبار دیگر خودمان کار تبدیل آن‌را به نوع تاریخ انجام خواهیم داد!
برای حل این نوع مشکلات، می‌توان در Blazor پارامترها را جنریک تعریف کرد. برای نمونه اگر به طراحی یک سری کامپوننت‌های پایه‌ای Blazor دقت کنیم، امکان دریافت مستقیم انواع و اقسام اعداد و یا انواع و اقسام نوع‌های مرتبط با زمان را دارند؛ بدون اینکه این اطلاعات را به صورت رشته‌ای دریافت کنند و یا به ازای هر نوع عددی، یک پارامتر جداگانه را تعریف و یا اینکه استفاده کننده را محدود به ورود تنها یک نوع عددی و یا زمانی خاص کرده باشند.


نحوه‌ی جنریک تعریف کردن یک کامپوننت در Blazor

Blazor فایل‌های razor. را در حین پروسه‌ی build، به cs. تبدیل می‌کند و از آنجائیکه فایل‌های razor. الزامی به تعریف نام کلاس مرتبط را ندارند و این نام به صورت خودکار دقیقا از نام خود فایل، دریافت می‌شود، نیاز است راهی را یافت تا بتوان کلاس مرتبط را به صورت Generic تعریف کرد. برای این منظور، دایرکتیو ویژه‌ای به نام typeparam@ پیش‌ بینی شده‌است که توسط آن می‌توان یک یا چند نوع/پارامتر جنریک جدا شده‌ی توسط کاما را تعریف کنیم (تعریف شده‌ی در فایل فرضی MyGenericComponent.razor):
@typeparam T

@code {
    [Parameter] public T Value { get; set; }
}
در این مثال کامپوننتی را مشاهده می‌کنید که مقدار دریافتی خود را به صورت جنریک از نوع T دریافت می‌کند. این T باید توسط دایرکتیو typeparam@ دقیقا قید شود تا در حین ساخت خودکار کلاس معادل این فایل، مورد استفاده قرار گیرد.


نحوه‌ی جنریک تعریف کردن کامپوننت‌های دارای code-behind

اگر قسمت code@ فایل‌های razor. را به فایل‌های code-benind منتقل می‌کنید و داخل فایل razor.، کد #C نمی‌نویسید، روش جنریک تعریف کردن یک کامپوننت، به صورت زیر خواهد بود (برای مثال دو فایل MyGenericComponentWithCodeBehind.razor و MyGenericComponentWithCodeBehind.razor.cs تعریف شده‌اند):
using Microsoft.AspNetCore.Components;

namespace BlazorGenericComponents.Pages;

public partial class MyGenericComponentWithCodeBehind<T>
{
    [Parameter] public T Value { get; set; }
}
در اینجا ذکر دایرکتیو typeparam@ در فایل razor. متناظر هم باید صورت گیرد:
@typeparam T
یعنی هر دو کلاس نهایی حاصل از این فایل‌ها که به صورت partial تعریف شده‌اند (و در آخر یکی می‌شوند)، باید به صورت جنریک تعریف شوند.


روش مقید کردن پارامترهای جنریک در کامپوننت‌ها

از زمان دات نت 6 به بعد، امکان محدود کردن بازه‌ی نوع‌های قابل پذیرش T نیز میسر شده‌است:
@typeparam T where T : IMyInterface


روش مشخص کردن صریح نوع پارامترهای جنریک، در حین استفاده‌ی از آن‌ها

عموما نیازی به مشخص کردن نوع پارامترهای جنریک، در حین استفاده‌ی از آن‌ها نیست و کامپایلر بر اساس نوع مقدار ورودی، سعی خواهد کرد این نوع را به صورت خودکار تشخیص دهد؛ اما اگر به هر دلیلی چنین امری ممکن نبود و خطایی را دریافت کردید، می‌توان نوع پارامتر جنریک را به صورت زیر مشخص کرد:
<MyGenericComponent Value="10" T="int"/>
در اینجا نام پارامتر جنریک، ذکر شده و سپس نوعی به آن انتساب داده می‌شود.


روش پردازش پارامترهای جنریک در کامپوننت‌ها

تا اینجا امکان پذیرش نوع‌های جنریک را توسط استفاده کننده میسر کردیم؛ اما قسمت دیگر آن، نحوه‌ی کار با نوع T، درون یک کامپوننت است:
using Microsoft.AspNetCore.Components;

namespace BlazorGenericComponents.Pages;

public partial class MyGenericComponentWithCodeBehind<T>
{
    private string FormattedValue { set; get; }

    [Parameter] public T Value { get; set; }

    [Parameter] public string Format { get; set; }

    protected override void OnParametersSet()
    {
        FormattedValue = ConvertNumberToText();
    }

    private string ConvertNumberToText()
    {
        return Value switch
        {
            short shortValue => shortValue.ToString(Format),
            ushort ushortValue => ushortValue.ToString(Format),
            int intValue => intValue.ToString(Format),
            uint uintValue => uintValue.ToString(Format),
            byte byteValue => byteValue.ToString(Format),
            sbyte sbyteValue => sbyteValue.ToString(Format),
            decimal decimalValue => decimalValue.ToString(Format),
            double doubleValue => doubleValue.ToString(Format),
            float floatValue => floatValue.ToString(Format),
            long longValue => longValue.ToString(Format),
            ulong ulongValue => ulongValue.ToString(Format),
            _ => string.Empty
        };
    }
}
برای مثال فرض کنید کامپوننت جنریک ما قرار است انواع و اقسام اعداد را بپذیرد و سپس بر اساس Format مشخص شده، آن‌ها را نمایش دهد. در اینجا جهت واکنش نشان دادن به تغییرات Value، می‌توان از روال رخ‌داد گردان OnParametersSet استفاده کرد. سپس در متد ConvertNumberToText، بر اساس هر نوع میسر عددی، باید منطق ویژه‌ای را تهیه کرد که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید.

و در آخر نمایش نهایی آن هم در فایل razor. متناظر، به این صورت خواهد بود:
@typeparam T

@FormattedValue
مطالب
وی‍‍ژگی های پیشرفته ی AutoMapper - قسمت دوم
در ادامه قسمت قبلی به برسی ویژگی‌های پیشرفته‌ی AutoMapper می‌پردازیم...


Custom type converters
همانطور که از اسمش مشخصه، زمانی کاربرد داره که نوع عضو یا اعضای یک شی در مبداء، با معادلشون در مقصد یکی نیستند. مثلا فرض کنید نوع Bool در مبداء رو می‌خواهیم به نوع String در مقصد نگاشت کنیم؛ همون Yes و No  معروف بجای True یا False .
کلاس‌های زیر رو در نظر بگیرید:
public class Source
{
    public string Value1 { get; set; }
    public string Value2 { get; set; }
    public string Value3 { get; set; }
}

public class Destination
{
    public int Value1 { get; set; }
    public DateTime Value2 { get; set; }
    public Type Value3 { get; set; }
}
طبق مستندات AutoMapper  اگه بخواهیم این دو رو نگاشت کنیم Exception  میده چون AutoMapper  نمیدونه چطوری باید مثلا Int  رو به String تبدیل کنه؛ برای همین ما باید به AutoMapper  بگیم چطور این تبدیل نوع رو انجام بده.

نکته: در تستی که من انجام دادم، AutoMapper  تبدیل نوع‌های ابتدایی رو خودش انجام میده؛ مثلا همین تبدیل Int به String  رو!

یکی از روش‌های مهیا کردن تبدیل کننده‌ی نوع، پیاده سازی اینترفیس ITypeConverter<TSource, TDestination> هست. تقریبا مثل کاری که در WPF  و SL با پیاده سازی اینترفیس IValueConverter انجام می‌دادیم.   
من برای تست از همون  تبدیل نوع Bool  به String استفاده میکنم و البته بخاطر ساده بودن دیگه  Model ‌ها رو نمی‌نویسم.
ابتدا تعریف کلاس تبدیل کننده‌ی نوع:
public class BooltoStringTypeConvertor : ITypeConverter<bool, string>
    {
        public string Convert(ResolutionContext context)
        {
            return (bool)context.SourceValue ? "Yes" : "No";
        }
    }
و نحوه استفاده:
Mapper.CreateMap<bool,string>().ConvertUsing<BooltoStringTypeConvertor>();
            Mapper.CreateMap<Product, ProductDto>();
            Mapper.AssertConfigurationIsValid();

var product = new Product { Id = 1,Name ="PC" ,InStock = true };
var productDto = Mapper.Map<Product, ProductDto>(product);
خروجی به شکل زیر میشه.

نکته: TypeConvertor‌ها میدان دیدشون سراسریه و نیازی نیست به ازای هر نگاشتی اونو به AutoMapper  معرفی کنیم Global Scope.

Custom value resolvers

کلاس‌های زیر رو در نظر بگیرید

public class Person
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }
}

public class PersonDTO
{
    public int Id { get; set; }

    public string RawData { get; set; }
}
فرض کنید داخل RawData  تمامی اعضای شی مبداء رو به صورت Comma Delimited ذخیره کنیم. برای این کار می‌تونیم از Value Resolver استفاده کنیم.
یک روش برای این کار ارث بری از کلاس Abstract  ی بنام ValueResolver<TSource, TDestination> هست.
public class CommaDelimetedResolver:ValueResolver<Person,string>
    {
        protected override string ResolveCore(Person source)
        {
            return string.Join(",", source.Id, source.FirstName, source.LastName);
        }
    }
و نحوه استفاده
Mapper.CreateMap<Person, PersonDTO>().ForMember(
                des => des.RawData, op => op.ResolveUsing<CommaDelimetedResolver>());


var person = new Person
{
Id = 1,
FirstName = "Mohammad",
LastName = "Saheb",
};

var personDTO = Mapper.Map<Person, PersonDTO>(person);
و خروجی به شکل زیر میشه

نکته: توجه کنید این فقط یک مثال بود و این کار رو با روش‌های دیگه هم میشه انجام داد مثلا MapFrom  و...
نکته: میدان دید Value Resolver‌ها سراسری نیست و باید به ازای هر نگاشتی اونو معرفی کنیم.

Custom Value Formatters
فرض کنید تاریخ رو در بانک، به صورت میلادی ذخیره کرده‌اید و می‌خواهید سمت View به صورت شمسی نمایش بدید. بنابراین در مبدا ویژگی بنام MiladiDate از نوع DateTime دارید و در مقصد ویژگی بنام ShamsiDate از نوع String. هنگام نگاشت، AutoMapper  به صورت پیش فرض ToString رو فراخونی میکنه که بدرد ما نمیخوره و...
برای این کار میشه  از Value Formatter استفاده کرد با پیاده سازی اینترفیس IValueFormatter.
public class ShamsiFormatter:IValueFormatter
    {
        public string FormatValue(ResolutionContext context)
        {
            return ToShamsi(context.SourceValue.ToString());
        }
    }
نحوه استفاده
Mapper.CreateMap<Person, PersonDTO>().ForMember(
            des => des.ShamsiDate, op => op.AddFormatter<ShamsiFormatter>());
مطالب
SortedSet در دات نت 4

SortedSet قرار گرفته در فضای نام System.Collections.Generic دات نت 4، لیستی از اشیاء به صورت خودکار مرتب شده را ارائه می‌دهد. SortedSet نیز همانند HashSet از اعضای منحصربفردی تشکیل خواهد شد اما اینبار به شکلی مرتب شده. برای پیاده سازی آن از red-black tree data structure استفاده شده است که مهم‌ترین مزیت آن امکان افزودن و یا حذف اشیاء به آن بدون کاهش قابل توجه کارآیی برنامه است.

مثال اول:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample1()
{
var setRange = new SortedSet<int> { 2, 5, 6, 2, 1, 4, 8 };

foreach (var i in setRange)
{
Console.WriteLine(i);
}
}

static void Main()
{
sample1();
}
}
}
در این مثال با نحوه‌ی ایجاد این لیست جنریک خود مرتب شونده‌ی تکراری نپذیر (!) آشنا می‌شوید. اگر این مثال را اجرا نمائید، خروجی آن مرتب شده است و همچنین تنها شامل یک عدد 2 است (اعضای تکراری را حذف می‌کند).

مثال دوم:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample2()
{
var setRange = new SortedSet<int>();
var random = new Random();

for (int counter = 0; counter < 100; counter++)
{
var rnd = random.Next(-180, 181);
if (!setRange.Add(rnd))
{
Console.WriteLine("Couldn't add {0}", rnd);
}
}

Console.WriteLine("Result set:");
foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item);
}
}

static void Main()
{
sample2();
}
}
}
در این مثال نحوه‌ی افزودن اعضای مختلف به این لیست ویژه، توسط متد Add آن بیان شده است. اگر آیتمی در این لیست موجود باشد، مجددا اضافه نشده و حاصل متد Add آن، False خواهد بود.

مثال سوم:
اگر از سایر انواع سفارشی تعریف شده استفاده نمائید، باید روش مقایسه‌ی آن‌ها را نیز با پیاده سازی اینترفیس استاندارد IComparable ارائه دهید؛ در غیر اینصورت با خطای At least one object must implement IComparable متوقف خواهید شد.

using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class FileInfo
{
public string Name { set; get; }
public long Size { set; get; }
}

class FileInfoComparer : IComparer<FileInfo>
{
public int Compare(FileInfo x, FileInfo y)
{
var caseiComp = new CaseInsensitiveComparer();
return caseiComp.Compare(x.Name, y.Name);
}
}


class Program
{

static void sample3()
{
var setRange = new SortedSet<FileInfo>(new FileInfoComparer())
{
new FileInfo
{
Name = "file1.txt",
Size = 100
},
new FileInfo
{
Name = "file2.txt",
Size = 10
},
new FileInfo
{
Name = "file3.txt",
Size = 300
}
};

foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item.Name);
}
}

static void Main()
{
sample3();

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

در این مثال اشیایی از نوع کلاس FileInfo به لیست ویژه‌ی ما اضافه شده‌اند. برای اینکه امکان مقایسه‌ی آن‌ها فراهم باشد ، کلاس FileInfoComparer با پیاده سازی اینترفیس IComparer ، روش مقایسه دو شیء از این دست را ارائه می‌دهد.