نظرات اشتراک‌ها
Upsource 1.0 منتشر شد
این برنامه فقط یک لایه نمایشی حرفه‌ای برای تقریبا تمام مخازن کد معروف مانند Git، SVN، مرکوریال و امثال آن است. بنابراین به خودی خود، مخزن کد نیست.
مطالب
شروع کار با Apache Cordova در ویژوال استودیو #3
در قسمت قبل توانستیم ابزارهای لازم را برای Apache Cordova، نصب کنیم. در این قسمت یک پروژه‌ی ساده را ایجاد کرده و در مورد ساختار آن توضیح خواهم داد. در ادامه‌ی مقالات از  AngularJS ، Bootstrap ,Typescript و jQuery Mobile  هم در پروژه‌ها استفاده خوهیم کرد.
برای شروع، از قسمت JavaScript یا Typescript، یک پروژه‌ی از نوع Blank App ایجاد کنید. به شکل زیر:


ترجیحا نوع Typescript را انتخاب کردم. البته در داخل فایل ts. امکان نوشتن جاوا اسکریپت هم هست. بعد از ایجاد پروژه اگر با تصویری شبیه به تصویر زیر روبرو شدید، در نتیجه تنظیمات نصب و راه اندازی به درستی صورت گرفته است.



اگر به قسمت solution explorer دقت کنید، فایلی به نام config.xml را مشاهده خواهید کرد. با کلیک بر روی این فایل، یک صفحه‌ی گرافیکی باز خواهد شد که این امکان را به شما می‌دهد که پلاگین‌های مورد نیاز خود، تنظیمات مربوط به نرم افزار تولیدی (مانند تنظیم ورژن ویندوزی که می‌خواهید app شما بر روی آن اجرا شود) و تنظیمات مربوط به هر یک از پلتفرم‌ها را به صورت مجزا در اختیار داشته باشید.



یک فایل index.html هم در قالب پیش‌فرض قرار داده شده که بعدا می‌توانید آن را تغییر دهید و یا صفحات دیگری را اضافه کنید. همان طور که در قسمت‌های قبل گفته شد، قرار است ما یک وب اپلیکیشن طراحی کنیم و آن را درون Container بومی Cordova بسته بندی کنیم. لذا محدودیتی برای استفاده‌ی از کتابخانه‌های مرتبط با CSS ، HTML و JavaScript  نداریم و در ادامه‌ی مقالات با مثال‌های متعددی از آن‌ها استفاده خواهیم کرد.

در فولدر scripts-->typeings-->cordova-->plugins  اینترفیس‌هایی که برای دسترسی به امکانات بومی دستگاه تلفن فعلا در Cordova پشتیبانی می‌شوند، قرار گرفته است.

برای استفاده از تکنولوژی‌های وب در محیط بومی دستگاه، در طی فرآیند کامپایل، Cordova یک اپلیکیشن را به وسیله دو چیز مهم که در زیر اشاره شده است، خواهد ساخت.


  • یک اپلیکیشن با یک کامپوننت  WebView که با مرورگر یکپارچه شده است.
  • یه سری از منابعی که در داخل فایل‌های اپلیکیشن وب ما قرار دارند.


برای یکپارچه شدن API‌های Cordova با وب پیج موجود، اندکی کد نیاز داریم که برای انکار لینکی شبیه لینک زیر را در فایل html خود استفاده می‌کنیم که فقط بعد از کامپایل وجود خارجی دارد؛ به صورت زیر:

<script src="cordova.js"></script>

در پایان هم برای فهمیدن اینکه API‌های Cordova در دسترس هستند، می‌توانیم رخداد مربوط به devicerady را مدیریت کنیم؛ به صورت زیر:

document.addEventListener("deviceready", onDeviceReady, false);
function onDeviceReady() { /* INIT */ }

برای مدیریت رخدادهای مربوط به pause و resume هم که نشان دهنده‌ی ادامه برنامه (خارج شدن از حالت pause) و حالت تعلیق هستند، می‌توان به شکل زیر عمل کرد:

 function onDeviceReady() {
            // Handle the Cordova pause and resume events
            document.addEventListener('pause', onPause, false);
            document.addEventListener('resume', onResume, false);

            // TODO: Cordova has been loaded. Perform any initialization that requires Cordova here.
        }

        function onPause() {
            // TODO: This application has been suspended. Save application state here.
        }

        function onResume() {
            // TODO: This application has been reactivated. Restore application state here.
        } 

حال قصد داریم پروژه‌ی خود را که قرار است یک متن ساده را نشان دهد، با استفاده از شبیه ساز اجر ا کنیم. برای این منظور از قسمت toolbar ویژوال استودیو ، Solution Platform خود را انتخاب کنید و سپس می‌توانید شبیه ساز مورد نظر خود را انتخاب کرده و برنامه را اجرا کنید. در اینجا محیط مورد نظر من اندروید است  و برای این منظور هم میتوانم از شبیه ساز Android Emulator یا Ripple استفاده کنم.  به دلیل سرعت کم شبیه ساز اندروید، می‌توانید شبیه ساز  YouWave را دانلود و اجرا کرده و در قسمتی که شبیه ساز را از toolbar ویژوال انتخاب می‌کردید، این بار گزینه‌ی Device را انتخاب کنید. بعد از کامپایل برنامه‌ی شما، فایل apk تولید شده بر روی شبیه ساز نصب خواهد شد و شما قادر خواهید بود آنرا اجرا کنید.

نتیجه‌ی نهایی 

 با شبیه ساز Ripple 


مطالعه بیشتر

https://msdn.microsoft.com/en-us/library/dn879821(v=vs.140).aspx 

http://blog.falafel.com/getting-started-with-cordova-and-multi-device-hybrid-app-in-visual-studio/ 

http://www.codeproject.com/Articles/860150/Visual-Studio-and-Apache-Cordova 


نکته : وقتی پروژه را برای اولین بار اجرا می‌کنید شاید کمی طول بکشد تا نتیجه‌ی نهایی را ببنید و آن هم به دلیل این است که ویژوال استودیو  باید مجموعه‌ای از package  های مورد نیاز Cordova را دانلود کند.

در مقاله بعد با jQuery Mobile آشنا خواهیم شد و یک مثال برای کار کردن با آن در نظر خواهم گرفت.


ادامه دارد ...

مطالب
Globalization در ASP.NET MVC
اگر بازار هدف یک محصول شامل چندین کشور، منطقه یا زبان مختلف باشد، طراحی و پیاده سازی آن برای پشتیبانی از ویژگی‌های چندزبانه یک فاکتور مهم به حساب می‌آید. یکی از بهترین روشهای پیاده سازی این ویژگی در دات نت استفاده از فایلهای Resource است. درواقع هدف اصلی استفاده از فایلهای Resource نیز Globalization است. Globalization برابر است با Internationalization + Localization که به اختصار به آن g11n میگویند. در تعریف، Internationalization (یا به اختصار i18n) به فرایند طراحی یک محصول برای پشتیبانی از فرهنگ(culture)‌ها و زبانهای مختلف و Localization (یا L10n) یا بومی‌سازی به شخصی‌سازی یک برنامه برای یک فرهنگ یا زبان خاص گفته میشود. (اطلاعات بیشتر در اینجا).
استفاده از این فایلها محدود به پیاده سازی ویژگی چندزبانه نیست. شما میتوانید از این فایلها برای نگهداری تمام رشته‌های موردنیاز خود استفاده کنید. نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که تقرببا تمامی منابع مورد استفاده در یک محصول را میتوان درون این فایلها ذخیره کرد. این منابع در حالت کلی شامل موارد زیر است:
- انواع رشته‌های مورد استفاده در برنامه چون لیبل‌ها و پیغام‌ها و یا مسیرها (مثلا نشانی تصاویر یا نام کنترلرها و اکشنها) و یا حتی برخی تنظیمات ویژه برنامه (که نمیخواهیم براحتی قابل نمایش یا تغییر باشد و یا اینکه بخواهیم با تغییر زبان تغییر کنند مثل direction و امثال آن)
- تصاویر و آیکونها و یا فایلهای صوتی و انواع دیگر فایل ها
- و ...
 نحوه بهره برداری از فایلهای Resource در دات نت، پیاده سازی نسبتا آسانی را در اختیار برنامه نویس قرار میدهد. برای استفاده از این فایلها نیز روشهای متنوعی وجود دارد که در مطلب جاری به چگونگی استفاده از آنها در پروژه‌های ASP.NET MVC پرداخته میشود.

Globalization در دات نت
فرمت نام یک culture دات نت (که در کلاس CultureInfo پیاده شده است) بر اساس استاندارد RFC 4646 (^ و ^) است. (در اینجا اطلاعاتی راجع به RFC یا Request for Comments آورده شده است). در این استاندارد نام یک فرهنگ (کالچر) ترکیبی از نام زبان به همراه نام کشور یا منطقه مربوطه است. نام زبان برپایه استاندارد ISO 639 که یک عبارت دوحرفی با حروف کوچک برای معرفی زبان است مثل fa برای فارسی و en برای انگلیسی و نام کشور یا منطقه نیز برپایه استاندارد ISO 3166 که یه عبارت دوحرفی با حروف بزرگ برای معرفی یک کشور یا یک منطقه است مثل IR برای ایران یا US برای آمریکاست. برای نمونه میتوان به fa-IR برای زبان فارسی کشور ایران و یا en-US برای زبان انگلیسی آمریکایی اشاره کرد. البته در این روش نامگذاری یکی دو مورد استثنا هم وجود دارد (اطلاعات کامل کلیه زبانها: National Language Support (NLS) API Reference). یک فرهنگ خنثی (Neutral Culture) نیز تنها با استفاده از دو حرف نام زبان و بدون نام کشور یا منطقه معرفی میشود. مثل fa برای فارسی یا de برای آلمانی. در این بخش نیز دو استثنا وجود دارد (^).
در دات نت دو نوع culture وجود دارد: Culture و UICulture. هر دوی این مقادیر در هر Thread مقداری منحصربه فرد دارند. مقدار Culture بر روی توابع وابسته به فرهنگ (مثل فرمت رشته‌های تاریخ و اعداد و پول) تاثیر میگذارد. اما مقدار UICulture تعیین میکند که سیستم مدیریت منابع دات نت (Resource Manager) از کدام فایل Resource برای بارگذاری داده‌ها استفاده کند. درواقع در دات نت با استفاده از پراپرتی‌های موجود در کلاس استاتیک Thread برای ثرد جاری (که عبارتند از CurrentCulture و CurrentUICulture) برای فرمت کردن و یا انتخاب Resource مناسب تصمیم گیری میشود. برای تعیین کالچر جاری به صورت دستی میتوان بصورت زیر عمل کرد:
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = new CultureInfo("fa-IR");
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture("fa-IR");
دراینجا باید اشاره کنم که کار انتخاب Resource مناسب با توجه به کالچر ثرد جاری توسط ResourceProviderFactory پیشفرض دات نت انجام میشود. در مطالب بعدی به نحوه تعریف یک پرووایدر شخصی سازی شده هم خواهم پرداخت.

پشتیبانی از زبانهای مختلف در MVC
برای استفاده از ویژگی چندزبانه در MVC دو روش کلی وجود دارد.
1. استفاده از فایلهای Resource برای تمامی رشته‌های موجود
2. استفاده از View‌های مختلف برای هر زبان
البته روش سومی هم که از ترکیب این دو روش استفاده میکند نیز وجود دارد. انتخاب روش مناسب کمی به سلیقه‌ها و عادات برنامه نویسی بستگی دارد. اگر فکر میکنید که استفاده از ویوهای مختلف به دلیل جداسازی مفاهیم درگیر در کالچرها (مثل جانمایی اجزای مختلف ویوها یا بحث Direction) باعث مدیریت بهتر و کاهش هزینه‌های پشتیبانی میشود بهتر است از روش دوم یا ترکیبی از این دو روش استفاده کنید. خودم به شخصه سعی میکنم از روش اول استفاده کنم. چون معتقدم استفاده از ویوهای مختلف باعث افزایش بیش از اندازه حجم کار میشود. اما در برخی موارد استفاده از روش دوم یا ترکیبی از دو روش میتواند بهتر باشد.

تولید فایلهای Resource
بهترین مکان برای نگهداری فایلهای Resource در یک پروژه جداگانه است. در پروژه‌های از نوع وب‌سایت پوشه‌هایی با نام App_GlobalResources یا App_LocalResources وجود دارد که میتوان از آنها برای نگهداری و مدیریت این نوع فایلها استفاده کرد. اما همانطور که در اینجا توضیح داده شده است این روش مناسب نیست. بنابراین ابتدا یک پروژه مخصوص نگهداری فایلهای Resource ایجاد کنید و سپس اقدام به تهیه این فایلها نمایید. سعی کنید که عنوان این پروژه به صورت زیر باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه نامگذاری اشیای مختلف در دات نت به این مطلب رجوع کنید.
<SolutionName>.Resources
برای افزودن فایلهای Resource به این پروژه ابتدا برای انتخاب زبان پیش فرض محصول خود تصمیم بگیرید. پیشنهاد میکنم که از زبان انگلیسی (en-US) برای اینکار استفاده کنید. ابتدا یک فایل Resource (با پسوند resx.) مثلا با نام Texts.resx به این پروژه اضافه کنید. با افزودن این فایل به پروژه، ویژوال استودیو به صورت خودکار یک فایل cs. حاوی کلاس متناظر با این فایل را به پروژه اضافه میکند. این کار توسط ابزار توکاری به نام ResXFileCodeGenerator انجام میشود. اگر به پراپرتی‌های این فایل resx. رجوع کنید میتوانید این عنوان را در پراپرتی Custom Tool ببینید. البته ابزار دیگری برای تولید این کلاسها نیز وجود دارد. این ابزارهای توکار برای سطوح دسترسی مخنلف استفاده میشوند. ابزار پیش فرض در ویژوال استودیو یعنی همان ResXFileCodeGenerator، این کلاسها را با دسترسی internal تولید میکند که مناسب کار ما نیست. ابزار دیگری که برای اینکار درون ویژوال استودیو وجود دارد PublicResXFileCodeGenerator است و همانطور که از نامش پیداست از سطح دسترسی public استفاده میکند. برای تغییر این ابزار کافی است تا عنوان آن را دقیقا در پراپرتی Custom Tool تایپ کنید.

نکته: درباره پراپرتی مهم Build Action این فایلها در مطالب بعدی بیشتر بحث میشود.
برای تعیین سطح دسترسی Resource موردنظر به روشی دیگر، میتوانید فایل Resource را باز کرده و Access Modifier آن را به Public تغییر دهید.

سپس برای پشتیبانی از زبانی دیگر، یک فایل دیگر Resource به پروژه اضافه کنید. نام این فایل باید همنام فایل اصلی به همراه نام کالچر موردنظر باشد. مثلا برای زبان فارسی عنوان فایل باید Texts.fa-IR.resx یا به صورت ساده‌تر برای کالچر خنثی (بدون نام کشور) Texts.fa.resx باشد. دقت کنید اگر نام فایل را در همان پنجره افزودن فایل وارد کنید ویژوال استودیو این همنامی را به صورت هوشمند تشخیص داده و تغییراتی را در پراپرتی‌های پیش فرض فایل Resource ایجاد میکند.
نکته: این هوشمندی مرتبه نسبتا بالایی دارد. بدین صورت که تنها درصورتیکه عبارت بعد از نام فایل اصلی Resource (رشته بعد از نقطه مثلا fa در اینجا) متعلق به یک کالچر معتبر باشد این تغییرات اعمال خواهد شد.
مهمترین این تغییرات این است که ابزاری را برای پراپرتی Custom Tool این فایلها انتخاب نمیکند! اگر به پراپرتی فایل Texts.fa.resx مراجعه کنید این مورد کاملا مشخص است. در نتیجه دیگر فایل cs. حاوی کلاسی جداگانه برای این فایل ساخته نمیشود. همچنین اگر فایل Resource جدید را باز کنید میبنید که برای Access Modifier آن گزینه No Code Generation انتخاب شده است.
در ادامه شروع به افزودن عناوین موردنظر در این دو فایل کنید. در اولی (بدون نام زبان) رشته‌های مربوط به زبان انگلیسی و در دومی رشته‌های مربوط به زبان فارسی را وارد کنید. سپس در هرجایی که یک لیبل یا یک رشته برای نمایش وجود دارد از این کلیدهای Resource استفاده کنید مثل:
<SolutionName>.Resources.Texts.Save
<SolutionName>.Resources.Texts.Cancel

استفاده از Resource در ویومدل ها
دو خاصیت معروفی که در ویومدلها استفاده میشوند عبارتند از: DisplayName و Required. پشتیبانی از کلیدهای Resource به صورت توکار در خاصیت Required وجود دارد. برای استفاده از آنها باید به صورت زیر عمل کرد:
[Required(ErrorMessageResourceName = "ResourceKeyName", ErrorMessageResourceType = typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
در کد بالا باید از نام فایل Resource اصلی (فایل اول که بدون نام کالچر بوده و به عنوان منبع پیشفرض به همراه یک فایل cs. حاوی کلاس مربوطه نیز هست) برای معرفی ErrorMessageResourceType استفاده کرد. چون ابزار توکار ویژوال استودیو از نام این فایل برای تولید کلاس مربوطه استفاده میکند.
متاسفانه خاصیت DisplayName که در فضای نام System.ComponentModel (در فایل System.dll) قرار دارد قابلیت استفاده از کلیدهای Resource را به صورت توکار ندارد. در دات نت 4 خاصیت دیگری در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations به نام Display (در فایل System.ComponentModel.DataAnnotations.dll) وجود دارد که این امکان را به صورت توکار دارد. اما قابلیت استفاده از این خاصیت تنها در MVC 3 وجود دارد. برای نسخه‌های قدیمیتر MVC امکان استفاده از این خاصیت حتی اگر نسخه فریمورک هدف 4 باشد وجود ندارد، چون هسته این نسخه‌های قدیمی امکان استفاده از ویژگی‌های جدید فریمورک با نسخه بالاتر را ندارد. برای رفع این مشکل میتوان کلاس خاصیت DisplayName را برای استفاده از خاصیت Display به صورت زیر توسعه داد:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
  {
    private readonly DisplayAttribute _display;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string resourceName, Type resourceType)
    {
      _display = new DisplayAttribute { ResourceType = resourceType, Name = resourceName };
    }
    public override string DisplayName
    {
      get
      {
        try
        {
          return _display.GetName();
        }
        catch (Exception)
        {
          return _display.Name;
        }
      }
    }
  }
در این کلاس با ترکیب دو خاصیت نامبرده امکان استفاده از کلیدهای Resource فراهم شده است. در پیاده سازی این کلاس فرض شده است که نسخه فریمورک هدف حداقل برابر 4 است. اگر از نسخه‌های پایین‌تر استفاده میکنید در پیاده سازی این کلاس باید کاملا به صورت دستی کلید موردنظر را از Resource معرفی شده بدست آورید. مثلا به صورت زیر:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
{
    private readonly PropertyInfo nameProperty;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string displayNameKey, Type resourceType = null)
        : base(displayNameKey)
    {
        if (resourceType != null)
            nameProperty = resourceType.GetProperty(base.DisplayName, BindingFlags.Static | BindingFlags.Public);
    }
    public override string DisplayName
    {
        get
        {
            if (nameProperty == null) base.DisplayName;
            return (string)nameProperty.GetValue(nameProperty.DeclaringType, null);
        }
    }
}
برای استفاده از این خاصیت جدید میتوان به صورت زیر عمل کرد:
[LocalizationDisplayName("ResourceKeyName", typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
البته بیشتر خواص متداول در ویومدلها از ویژگی موردبحث پشتیبانی میکنند.
نکته: به کار گیری این روش ممکن است در پروژه‌های بزرگ کمی گیج کننده و دردسرساز بوده و باعث پیچیدگی بی‌مورد کد و نیز افزایش بیش از حد حجم کدنویسی شود. در مقاله آقای فیل هک (Model Metadata and Validation Localization using Conventions) روش بهتر و تمیزتری برای مدیریت پیامهای این خاصیت‌ها آورده شده است.

پشتیبانی از ویژگی چند زبانه
مرحله بعدی برای چندزبانه کردن پروژه‌های MVC تغییراتی است که برای مدیریت Culture جاری برنامه باید پیاده شوند. برای اینکار باید خاصیت CurrentUICulture در ثرد جاری کنترل و مدیریت شود. یکی از مکانهایی که برای نگهداری زبان جاری استفاده میشود کوکی است. معمولا برای اینکار از کوکی‌های دارای تاریخ انقضای طولانی استفاده میشود. میتوان از تنظیمات موجود در فایل کانفیگ برای ذخیره زبان پیش فرض سیستم نیز استفاه کرد.
روشی که معمولا برای مدیریت زبان جاری میتوان از آن استفاده کرد پیاده سازی یک کلاس پایه برای تمام کنترلرها است. کد زیر راه حل نهایی را نشان میدهد:
public class BaseController : Controller
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    protected override void ExecuteCore()
    {
      var cookie = HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.ExecuteCore();
    }
  }
راه حل دیگر استفاده از یک ActionFilter است که نحوه پیاده سازی یک نمونه از آن در زیر آورده شده است:
public class LocalizationActionFilterAttribute : ActionFilterAttribute
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
    {
      var cookie = filterContext.HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        filterContext.HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.OnActionExecuting(filterContext);
    }
  }
نکته مهم: تعیین زبان جاری (یعنی همان مقداردهی پراپرتی CurrentCulture ثرد جاری) در یک اکشن فیلتر بدرستی عمل نمیکند. برای بررسی بیشتر این مسئله ابتدا به تصویر زیر که ترتیب رخ‌دادن رویدادهای مهم در ASP.NET MVC را نشان میدهد دقت کنید:

همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید رویداد OnActionExecuting که در یک اکشن فیلتر به کار میرود بعد از عملیات مدل بایندینگ رخ میدهد. بنابراین قبل از تعیین کالچر جاری، عملیات validation و یافتن متن خطاها از فایلهای Resource انجام میشود که منجر به انتخاب کلیدهای مربوط به کالچر پیشفرض سرور (و نه آنچه که کاربر تنظیم کرده) خواهد شد. بنابراین استفاده از یک اکشن فیلتر برای تعیین کالچر جاری مناسب نیست. راه حل مناسب استفاده از همان کنترلر پایه است، زیرا متد ExecuteCore قبل از تمامی این عملیات صدا زده میشود. بنابرابن همیشه کالچر تنظیم شده توسط کاربر به عنوان مقدار جاری آن در ثرد ثبت میشود.

امکان تعیین/تغییر زبان توسط کاربر
برای تعیین یا تغییر زبان جاری سیستم نیز روشهای گوناگونی وجود دارد. استفاده از زبان تنظیم شده در مرورگر کاربر، استفاده از عنوان زبان در آدرس صفحات درخواستی و یا تعیین زبان توسط کاربر در تنظیمات برنامه/سایت و ذخیره آن در کوکی یا دیتابیس و مواردی از این دست روشهایی است که معمولا برای تعیین زبان جاری از آن استفاده میشود. در کدهای نمونه ای که در بخشهای قبل آورده شده است فرض شده است که زبان جاری سیستم درون یک کوکی ذخیره میشود بنابراین برای استفاده از این روش میتوان از قطعه کدی مشابه زیر (مثلا در فایل Layout.cshtml_) برای تعیین و تغییر زبان استفاه کرد:
<select id="langs" onchange="languageChanged()">
  <option value="fa-IR">فارسی</option>
  <option value="en-US">انگلیسی</option>
</select>
<script type="text/javascript">
  function languageChanged() {
    setCookie("MyLanguageCookieName", $('#langs').val(), 365);
    window.location.reload();
  }
  document.ready = function () {
    $('#langs').val(getCookie("MyLanguageCookieName"));
  };
  function setCookie(name, value, exdays, path) {
    var exdate = new Date();
    exdate.setDate(exdate.getDate() + exdays);
    var newValue = escape(value) + ((exdays == null) ? "" : "; expires=" + exdate.toUTCString()) + ((path == null) ? "" : "; path=" + path) ;
    document.cookie = name + "=" + newValue;
  }
  function getCookie(name) {
    var i, x, y, cookies = document.cookie.split(";");
    for (i = 0; i < cookies.length; i++) {
      x = cookies[i].substr(0, cookies[i].indexOf("="));
      y = cookies[i].substr(cookies[i].indexOf("=") + 1);
      x = x.replace(/^\s+|\s+$/g, "");
      if (x == name) {
        return unescape(y);
      }
    }
  }
</script> 
متدهای setCookie و getCookie جاوا اسکریپتی در کد بالا از اینجا گرفته شده اند البته پس از کمی تغییر.
نکته: مطلب Cookieها بحثی نسبتا مفصل است که در جای خودش باید به صورت کامل آورده شود. اما در اینجا تنها به همین نکته اشاره کنم که عدم توجه به پراپرتی path کوکی‌ها در این مورد خاص برای خود من بسیار گیج‌کننده و دردسرساز بود. 
به عنوان راهی دیگر میتوان به جای روش ساده استفاده از کوکی، تنظیماتی در اختیار کاربر قرار داد تا بتواند زبان تنظیم شده را درون یک فایل یا دیتابیس ذخیره کرد البته با درنظر گرفتن مسائل مربوط به کش کردن این تنظیمات.
راه حل بعدی میتواند استفاده از تنظیمات مرورگر کاربر برای دریافت زبان جاری تنظیم شده است. مرورگرها تنظیمات مربوط به زبان را در قسمت Accept-Languages در HTTP Header درخواست ارسالی به سمت سرور قرار میدهند. بصورت زیر:
GET https://www.dntips.ir HTTP/1.1
...
Accept-Language: fa-IR,en-US;q=0.5
...
این هم تصویر مربوط به Fiddler آن:

نکته: پارامتر q در عبارت مشخص شده در تصویر فوق relative quality factor نام دارد و به نوعی مشخص کننده اولویت زبان مربوطه است. مقدار آن بین 0 و 1 است و مقدار پیش فرض آن 1 است. هرچه مقدار این پارامتر بیشتر باشد زبان مربوطه اولویت بالاتری دارد. مثلا عبارت زیر را درنظر بگیرید:
Accept-Language: fa-IR,fa;q=0.8,en-US;q=0.5,ar-BH;q=0.3
در این حالت اولویت زبان fa-IR برابر 1 و fa برابر 0.8 (fa;q=0.8) است. اولویت دیگر زبانهای تنظیم شده نیز همانطور که نشان داده شده است در مراتب بعدی قرار دارند. در تنظیم نمایش داده شده برای تغییر این تنظیمات در IE میتوان همانند تصویر زیر اقدام کرد:

در تصویر بالا زبان فارسی اولویت بالاتری نسبت به انگلیسی دارد. برای اینکه سیستم g11n دات نت به صورت خودکار از این مقادیر جهت زبان ثرد جاری استفاده کند میتوان از تنظیم زیر در فایل کانفیگ استفاده کرد:
<system.web>
    <globalization enableClientBasedCulture="true" uiCulture="auto" culture="auto"></globalization>
</system.web>
در سمت سرور نیز برای دریافت این مقادیر تنظیم شده در مرورگر کاربر میتوان از کدهای زیر استفاه کرد. مثلا در یک اکشن فیلتر:
var langs = filterContext.HttpContext.Request.UserLanguages;
پراپرتی UserLanguages از کلاس Request حاوی آرایه‌ای از استرینگ است. این آرایه درواقع از Split کردن مقدار Accept-Languages با کاراکتر ',' بدست می‌آید. بنابراین اعضای این آرایه رشته‌ای از نام زبان به همراه پارامتر q مربوطه خواهند بود (مثل "fa;q=0.8").
راه دیگر مدیریت زبانها استفاده از عنوان زبان در مسیر درخواستی صفحات است. مثلا آدرسی شبیه به www.MySite.com/fa/Employees نشان میدهد کاربر درخواست نسخه فارسی از صفحه Employees را دارد. نحوه استفاده از این عناوین و نیز موقعیت فیزیکی این عناوین در مسیر صفحات درخواستی کاملا به سلیقه برنامه نویس و یا کارفرما بستگی دارد. روش کلی بهره برداری از این روش در تمام موارد تقریبا یکسان است.
برای پیاده سازی این روش ابتدا باید یک route جدید در فایل Global.asax.cs اضافه کرد:
routes.MapRoute(
    "Localization", // Route name
    "{lang}/{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
    new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);
دقت کنید که این route باید قبل از تمام routeهای دیگر ثبت شود. سپس باید کلاس پایه کنترلر را به صورت زیر پیاده سازی کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void ExecuteCore()
  {
    var lang = RouteData.Values["lang"];
    if (lang != null && !string.IsNullOrWhiteSpace(lang.ToString()))
    {
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang.ToString());
    }
    base.ExecuteCore();
  }
}
این کار را در یک اکشن فیلتر هم میتوان انجام داد اما با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل داده شد استفاده از اکشن فیلتر برای تعیین زبان جاری کار مناسبی نیست.
نکته: به دلیل آوردن عنوان زبان در مسیر درخواستها باید کتترل دقیقتری بر کلیه مسیرهای موجود داشت!

استفاده از ویوهای جداگانه برای زبانهای مختلف
برای اینکار ابتدا ساختار مناسبی را برای نگهداری از ویوهای مختلف خود درنظر بگیرید. مثلا میتوانید همانند نامگذاری فایلهای Resource از نام زبان یا کالچر به عنوان بخشی از نام فایلهای ویو استفاده کنید و تمام ویوها را در یک مسیر ذخیره کنید. همانند تصویر زیر:

البته اینکار ممکن است به مدیریت این فایلها را کمی مشکل کند چون به مرور زمان تعداد فایلهای ویو در یک فولدر زیاد خواهد شد. روش دیگری که برای نگهداری این ویوها میتوان به کار برد استفاده از فولدرهای جداگانه با عناوین زبانهای موردنظر است. مانند تصویر زیر:

روش دیگری که برای نگهداری و مدیریت بهتر ویوهای زبانهای مختلف از آن استفاده میشود به شکل زیر است:

استفاه از هرکدام از این روشها کاملا به سلیقه و راحتی مدیریت فایلها برای برنامه نویس بستگی دارد. درهر صورت پس از انتخاب یکی از این روشها باید اپلیکشن خود را طوری تنظیم کنیم که با توجه به زبان جاری سیستم، ویوی مربوطه را جهت نمایش انتخاب کند.
مثلا برای روش اول نامگذاری ویوها میتوان از روش دستکاری متد OnActionExecuted در کلاس پایه کنترلر استفاده کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context)
  {
    var view = context.Result as ViewResultBase;
    if (view == null) return; // not a view
    var viewName = view.ViewName;
    view.ViewName = GetGlobalizationViewName(viewName, context);
    base.OnActionExecuted(context);
  }
  private static string GetGlobalizationViewName(string viewName, ControllerContext context)
  {
    var cultureName = Thread.CurrentThread.CurrentUICulture.Name;
    if (cultureName == "en-US") return viewName; // default culture
    if (string.IsNullOrEmpty(viewName))
      return context.RouteData.Values["action"] + "." + cultureName; // "Index.fa"
    int i;
    if ((i = viewName.IndexOf('.')) > 0) // ex: Index.cshtml
      return viewName.Substring(0, i + 1) + cultureName + viewName.Substring(i); // "Index.fa.cshtml"
    return viewName + "." + cultureName; // "Index" ==> "Index.fa"
  }
}
همانطور که قبلا نیز شرح داده شد، چون متد ExecuteCore قبل از OnActionExecuted صدا زده میشود بنابراین از تنظیم درست مقدار کالچر در ثرد جاری اطمینان داریم.
روش دیگری که برای مدیریت انتخاب ویوهای مناسب استفاده از یک ویوانجین شخصی سازی شده است. مثلا برای روش سوم نامگذاری ویوها میتوان از کد زیر استفاده کرد:
public sealed class RazorGlobalizationViewEngine : RazorViewEngine
  {
    protected override IView CreatePartialView(ControllerContext controllerContext, string partialPath)
    {
      return base.CreatePartialView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, partialPath));
    }
    protected override IView CreateView(ControllerContext controllerContext, string viewPath, string masterPath)
    {
      return base.CreateView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, viewPath), masterPath);
    }
    private static string GetGlobalizationViewPath(ControllerContext controllerContext, string viewPath)
    {
      //var controllerName = controllerContext.RouteData.GetRequiredString("controller");
      var request = controllerContext.HttpContext.Request;
      var lang = request.Cookies["MyLanguageCookie"];
      if (lang != null && !string.IsNullOrEmpty(lang.Value) && lang.Value != "en-US")
      {
        var localizedViewPath = Regex.Replace(viewPath, "^~/Views/", string.Format("~/Views/Globalization/{0}/", lang.Value));
        if (File.Exists(request.MapPath(localizedViewPath))) viewPath = localizedViewPath;
      }
      return viewPath;
    }
و برای ثبت این ViewEngine در فایل Global.asax.cs خواهیم داشت:
protected void Application_Start()
{
  ViewEngines.Engines.Clear();
  ViewEngines.Engines.Add(new RazorGlobalizationViewEngine());
}

محتوای یک فایل Resource
ساختار یک فایل resx. به صورت XML استاندارد است. در زیر محتوای یک نمونه فایل Resource با پسوند resx. را مشاهده میکنید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<root>
  <!-- 
    Microsoft ResX Schema ...
    -->
  <xsd:schema id="root" xmlns="" xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" xmlns:msdata="urn:schemas-microsoft-com:xml-msdata">
   ...
  </xsd:schema>
  <resheader name="resmimetype">
    <value>text/microsoft-resx</value>
  </resheader>
  <resheader name="version">
    <value>2.0</value>
  </resheader>
  <resheader name="reader">
    <value>System.Resources.ResXResourceReader, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <resheader name="writer">
    <value>System.Resources.ResXResourceWriter, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <data name="RightToLeft" xml:space="preserve">
    <value>false</value>
    <comment>RightToleft is false in English!</comment>
  </data>
</root>
در قسمت ابتدایی تمام فایلهای resx. که توسط ویژوال استودیو تولید میشود کامنتی طولانی وجود دارد که به صورت خلاصه به شرح محتوا و ساختار یک فایل Resource میپردازد. در ادامه تگ نسبتا طولانی xsd:schema قرار دارد. از این قسمت برای معرفی ساختار داده ای فایلهای XML استفاده میشود. برای آشنایی بیشتر با XSD (یا XML Schema) به اینجا مراجعه کنید. به صورت خلاصه میتوان گفت که XSD برای تعیین ساختار داده‌ها یا تعیین نوع داده ای اطلاعات موجود در یک فایل XML به کار میرود. درواقع تگهای XSD به نوعی فایل XML ما را Strongly Typed میکند. با توجه به اطلاعات این قسمت، فایلهای resx. شامل 4 نوع گره اصلی هستند که عبارتند از: metadata و assembly و data و resheader. در تعریف هر یک از گره‌ها در این قسمت مشخصاتی چون نام زیر گره‌های قابل تعریف در هر گره و نام و نوع خاصیتهای هر یک معرفی شده است.
بخش موردنظر ما در این مطلب قسمت انتهایی این فایلهاست (تگهای resheader و data). همانطور در بالا مشاهده میکنید تگهای reheader شامل تنظیمات مربوط به فایل resx. با ساختاری ساده به صورت name/value است. یکی از این تنظیمات resmimetype فایل resource را معرفی میکند که درواقع مشخص کننده نوع محتوای (Content Type) فایل XML است(^). برای فایلهای resx این مقدار برابر text/microsoft-resx است. تنظیم بعدی نسخه مربوط به فایل resx (یا Microsoft ResX Schema) را نشان میدهد. در حال حاضر نسخه جاری (در VS 2010) برابر 2.0 است. تنظیم بعدی مربوط به کلاسهای reader و writer تعریف شده برای استفاده از این فایلهاست. به نوع این کلاسهای خواننده و نویسنده فایلهای resx. و مکان فیزیکی و فضای نام آنها دقت کنید که در مطالب بعدی از آنها برای ویرایش و بروزرسانی فایلهای resource در زمان اجرا استفاده خواهیم کرد.
در پایان نیز تگهای data که برای نگهداری داده‌ها از آنها استفاده میشود. هر گره data شامل یک خاصیت نام (name) و یک زیرگره مقدار (value) است. البته امکان تعیین یک کامنت در زیرگره comment نیز وجود دارد که اختیاری است. هر گره data مینواند شامل خاصیت type و یا mimetype نیز باشد. خاصیت type مشخص کننده نوعی است که تبدیل text/value را با استفاده از ساختار TypeConverter پشتیبانی میکند. البته اگر در نوع مشخص شده این پشتیبانی وجود نداشته باشد، داده موردنظر پس از سریالایز شدن با فرمت مشخص شده در خاصیت mimetype ذخیره میشود. این mimetype اطلاعات موردنیاز را برای کلاس خواننده این فایلها (ResXResourceReader به صورت پیشفرض) جهت چگونگی بازیابی آبجکت موردنظر فراهم میکند. مشخص کردن این دو خاصیت برای انواع رشته ای نیاز نیست. انواع mimetype قابل استفاده عبارتند از:
- application/x-microsoft.net.object.binary.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Binary.BinaryFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود (راجع به انکدینگ base64 ^ و ^).
- application/x-microsoft.net.object.soap.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Soap.SoapFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
- application/x-microsoft.net.object.bytearray.base64: آبجکت ابتدا باید با استفاده از یک System.ComponentModel.TypeConverter به آرایه ای از بایت سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
نکته: امکان جاسازی کردن (embed) فایلهای resx. در یک اسمبلی یا کامپایل مستقیم آن به یک سَتِلایت اسمبلی (ترجمه مناسبی برای satellite assembly پیدا نکردم، چیزی شبیه به اسمبلی قمری یا وابسته و از این قبیل ...) وجود ندارد. ابتدا باید این فایلهای resx. به فایلهای resources. تبدیل شوند. اینکار با استفاده از ابزار Resource File Generator (نام فایل اجرایی آن resgen.exe است) انجام میشود (^ و ^). سپس میتوان با استفاده از Assembly Linker ستلایت اسمبلی مربوطه را تولید کرد (^). کل این عملیات در ویژوال استودیو با استفاده از ابزار msbuild به صورت خودکار انجام میشود!

نحوه یافتن کلیدهای Resource در بین فایلهای مختلف Resx توسط پرووایدر پیش فرض در دات نت
عملیات ابتدا با بررسی خاصیت CurrentUICulture از ثرد جاری آغاز میشود. سپس با استفاده از عنوان استاندارد کالچر جاری، فایل مناسب Resource یافته میشود. در نهایت بهترین گزینه موجود برای کلید درخواستی از منابع موجود انتخاب میشود. مثلا اگر کالچر جاری fa-IR و کلید درخواستی از کلاس Texts باشد ابتدا جستجو برای یافتن فایل Texts.fa-IR.resx آغاز میشود و اگر فایل موردنظر یا کلید درخواستی در این فایل یافته نشد جستجو در فایل Texts.fa.resx ادامه می‌یابد. اگر باز هم یافته نشد درنهایت این عملیات جستجو در فایل resource اصلی خاتمه می‌یابد و مقدار کلید منبع پیش فرض به عنوان نتیجه برگشت داده میشود. یعنی در تمامی حالات سعی میشود تا دقیقترین و بهترین و نزدیکترین نتیجه انتخاب شود. البته درصورتیکه از یک پرووایدر شخصی سازی شده برای کار خود استفاده میکنید باید چنین الگوریتمی را جهت یافتن کلیدهای منابع خود از فایلهای Resource (یا هرمنبع دیگر مثل دیتابیس یا حتی یک وب سرویس) درنظر بگیرید.

Globalization در کلاینت (javascript g11n)
یکی دیگر از موارد استفاده g11n در برنامه نویسی سمت کلاینت است. با وجود استفاده گسترده از جاوا اسکریپت در برنامه نویسی سمت کلاینت در وب اپلیکیشنها، متاسفانه تا همین اواخر عملا ابزار یا کتابخانه مناسبی برای مدیریت g11n در این زمینه وجود نداشته است. یکی از اولین کتابخانه‌های تولید شده در این زمینه کتابخانه jQuery Globalization است که توسط مایکروسافت توسعه داده شده است (برای آشنایی بیشتر با این کتابخانه به ^ و ^ مراجعه کنید). این کتابخانه بعدا تغییر نام داده و اکنون با عنوان Globalize شناخته میشود. Globalize یک کتابخانه کاملا مستقل است که وابستگی به هیچ کتابخانه دیگر ندارد (یعنی برای استفاده از آن نیازی به jQuery نیست). این کتابخانه حاوی کالچرهای بسیاری است که عملیات مختلفی چون فرمت و parse انواع داده‌ها را نیز در سمت کلاینت مدیریت میکند. همچنین با فراهم کردن منابعی حاوی جفتهای key/culture میتوان از مزایایی مشابه مواردی که در این مطلب بحث شد در سمت کلاینت نیز بهره برد. نشانی این کتابخانه در github اینجا است. با اینکه خود این کتابخانه ابزار کاملی است اما در بین کالچرهای موجود در فایلهای آن متاسفانه پشتیبانی کاملی از زبان فارسی نشده است. ابزار دیگری که برای اینکار وجود دارد پلاگین jquery localize است که برای بحث g11n رشته‌ها پیاده‌سازی بهتر و کاملتری دارد.

در مطالب بعدی به مباحث تغییر مقادیر کلیدهای فایلهای resource در هنگام اجرا با استفاده از روش مستقیم تغییر محتوای فایلها و کامپایل دوباره توسط ابزار msbuild و نیز استفاده از یک ResourceProvider شخصی سازی شده به عنوان یک راه حل بهتر برای اینکار میپردازم.
در تهیه این مطلب از منابع زیر استفاده شده است:

مطالب
PowerShell 7.x - قسمت هشتم - ماژول‌ها
توسط ماژول‌ها میتوانیم یک مجموعه از دستورات را گروه‌بندی کنیم و تحت عنوان یک پکیج ارائه دهیم که برای دیگران نیز قابل استفاده باشند. برای ایجاد یک ماژول کافی است اسکریپت‌های خود را درون یک فایل با پسوند psm1 قرار دهیم؛ به این فایل اصطلاحاً root module گفته میشود. در واقع میتوان گفت ماژول‌ها یک روش مناسب برای به اشتراک‌گذاری اسکریپت‌ها میباشند. تا اینجا با کمک پروفایل‌ها توانستیم امکان استفاده مجدد از توابع و اسکریپت‌ها را داشته باشیم؛ ماژول‌ها نیز یک روش دیگر برای بارگذاری اسکریپت‌ها درون شل هستند. زمانیکه شل را باز میکنیم PowerShell به صورت خودکار یکسری مسیر را برای بارگذاری ماژول‌ها اسکن میکند. توسط متغیر env:PSModulePath$ میتوانیم لیست این مسیرها را ببینیم:  
PS /> $env:PSModulePath -Split ":"

/Users/sirwanafifi/.local/share/powershell/Modules
/usr/local/share/powershell/Modules
/usr/local/microsoft/powershell/7/Modules
همانطور که عنوان شد برای ایجاد یک ماژول کافی است اسکریپت‌های خود را داخل یک فایل با پسوند psm1 ذخیره کنیم. به عنوان مثال میتوانیم تابع Get-PingReply را درون یک فایل با نام PingModule.psm1 ذخیره و سپس توسط دستور Import-Module ماژول را ایمپورت کنیم:  
PS /> Import-Module ./PingModule.psm1
سپس توسط دستور Get-Module PingModule میتوانیم جزئیات ماژول ایمپورت شده را مشاهده نمائیم: 
PS /> Get-Module PingModule

ModuleType Version    PreRelease Name                                ExportedCommands
---------- -------    ---------- ----                                ----------------
Script     0.0                   PingModule                          Get-PingReply
به صورت پیش‌فرض تمام توابع درون اسکریپت export خواهند شد. اگر ExportedCommands خالی باشد به این معنا است که ماژول به درستی ایمپورت نشده‌است. به عنوان مثال اگر سعی کنید فایل قبل را با پسوند ps1 به عنوان ماژول ایمپورت کنید. خطایی هنگام ایمپورت کردن مشاهده نخواهید کرد و قسمت ExportedCommands خالی خواهد بود. در این‌حالت نیز امکان استفاده از تابع درون اسکریپت را خواهیم داشت؛ اما هیچ تضمینی نیست که به صورت یک ماژول به درستی عمل کند. بنابراین بهتر است ماژول‌هایی که ایجاد میکنیم حتماً پسوند psm1 داشته باشند.
PS /> Import-Module ./PingModule.ps1
PS /> Get-Module PingModule

ModuleType Version    PreRelease Name                                ExportedCommands
---------- -------    ---------- ----                                ----------------
Script     0.0                   PingModule
ممکن است بخواهیم یکسری توابع را به صورت private تعریف کنیم و فقط تعداد محدودی از توابع به صورت public باشند. در این حالت میتوانیم درون فایل psm1 با کمک دستور Export-ModuleMember اینکار را انجام دهیم: 
Function Get-PingReply {
    // as before
}

Function Get-PrivateFunction {
    Write-Debug 'This is a private function'
}

Export-ModuleMember -Function @(
    'Get-PingReply'
)
اضافه کردن متادیتا به ماژول‌ها
برای هر ماژول میتوانیم با کمک module manifest یکسری متادیتا به ماژول اضافه کنیم. این متادیتا درون یک فایل با پسوند psd1 که محتویات آن در واقع یک Hashtable است ذخیره میشود. برای ایجاد فایل manifest میتوانیم از دستور New-ModuleManifest استفاده کنیم. به عنوان مثال برای ایجاد فایل manifest برای ماژول PingModule.psm1 اینگونه عمل خواهیم کرد:  
$moduleSettings = @{
    Path                 = './PingModule.psd1'
    Description          = 'A module to ping a remote system'
    RootModule           = 'PingModule.psm1'
    ModuleVersion        = '1.0.0'
    FunctionsToExport    = @(
        'Get-PingReply'
    )
    PowerShellVersion    = '5.1'
    CompatiblePSEditions = @(
        'Core'
        'Desktop'
    )
}
New-ModuleManifest @moduleSettings
تنها پراپرتی موردنیاز برای ایجاد module manifest پراپرتی Path میباشد. این پراپرتی به فایلی که متادیتا قرار است درون آن ایجاد شود اشاره دارد. همانطور که مشاهده میکنید یکسری پراپرتی دیگر نیز اضافه کرده‌ایم و توسط splatted hash table (با کمک @) به دستور New-ModuleManifest ارسال کرده‌ایم. به این معنا که کلیدها و مقادیر درون hash table به جای اینکه یکجا به عنوان یک آبجکت به دستور موردنظر ارسال شوند، به صورت جدا پاس داده شده‌اند. اما اگر از $ استفاده میکردیم: 
$moduleSettings = @{
    Author = 'John Doe'
    Description = 'This is a sample module'
}

New-ModuleManifest $moduleSettings
با خطای زیر مواجه میشدیم: 
New-ModuleManifest : A parameter cannot be found that matches parameter name 'Author'.
در نهایت فایل manifest در مسیر تعیین شده ایجاد خواهد شد: 
#
# Module manifest for module 'PingModule'
#
# Generated by: sirwanafifi
#
# Generated on: 01/01/2023
#

@{

    # Script module or binary module file associated with this manifest.
    RootModule           = './PingModule.psm1'

    # Version number of this module.
    ModuleVersion        = '1.0.0'

    # Supported PSEditions
    CompatiblePSEditions = 'Core', 'Desktop'

    # ID used to uniquely identify this module
    GUID                 = '3f8561fc-c004-4c8e-b2fc-4a4191504131'

    # Author of this module
    Author               = 'sirwanafifi'

    # Company or vendor of this module
    CompanyName          = 'Unknown'

    # Copyright statement for this module
    Copyright            = '(c) sirwanafifi. All rights reserved.'

    # Description of the functionality provided by this module
    Description          = 'A module to ping a remote system'

    # Minimum version of the PowerShell engine required by this module
    PowerShellVersion    = '5.1'

    # Name of the PowerShell host required by this module
    # PowerShellHostName = ''

    # Minimum version of the PowerShell host required by this module
    # PowerShellHostVersion = ''

    # Minimum version of Microsoft .NET Framework required by this module. This prerequisite is valid for the PowerShell Desktop edition only.
    # DotNetFrameworkVersion = ''

    # Minimum version of the common language runtime (CLR) required by this module. This prerequisite is valid for the PowerShell Desktop edition only.
    # ClrVersion = ''

    # Processor architecture (None, X86, Amd64) required by this module
    # ProcessorArchitecture = ''

    # Modules that must be imported into the global environment prior to importing this module
    # RequiredModules = @()

    # Assemblies that must be loaded prior to importing this module
    # RequiredAssemblies = @()

    # Script files (.ps1) that are run in the caller's environment prior to importing this module.
    # ScriptsToProcess = @()

    # Type files (.ps1xml) to be loaded when importing this module
    # TypesToProcess = @()

    # Format files (.ps1xml) to be loaded when importing this module
    # FormatsToProcess = @()

    # Modules to import as nested modules of the module specified in RootModule/ModuleToProcess
    # NestedModules = @()

    # Functions to export from this module, for best performance, do not use wildcards and do not delete the entry, use an empty array if there are no functions to export.
    FunctionsToExport    = 'Get-PingReply'

    # Cmdlets to export from this module, for best performance, do not use wildcards and do not delete the entry, use an empty array if there are no cmdlets to export.
    CmdletsToExport      = '*'

    # Variables to export from this module
    VariablesToExport    = '*'

    # Aliases to export from this module, for best performance, do not use wildcards and do not delete the entry, use an empty array if there are no aliases to export.
    AliasesToExport      = '*'

    # DSC resources to export from this module
    # DscResourcesToExport = @()

    # List of all modules packaged with this module
    # ModuleList = @()

    # List of all files packaged with this module
    # FileList = @()

    # Private data to pass to the module specified in RootModule/ModuleToProcess. This may also contain a PSData hashtable with additional module metadata used by PowerShell.
    PrivateData          = @{

        PSData = @{

            # Tags applied to this module. These help with module discovery in online galleries.
            # Tags = @()

            # A URL to the license for this module.
            # LicenseUri = ''

            # A URL to the main website for this project.
            # ProjectUri = ''

            # A URL to an icon representing this module.
            # IconUri = ''

            # ReleaseNotes of this module
            # ReleaseNotes = ''

            # Prerelease string of this module
            # Prerelease = ''

            # Flag to indicate whether the module requires explicit user acceptance for install/update/save
            # RequireLicenseAcceptance = $false

            # External dependent modules of this module
            # ExternalModuleDependencies = @()

        } # End of PSData hashtable

    } # End of PrivateData hashtable

    # HelpInfo URI of this module
    # HelpInfoURI = ''

    # Default prefix for commands exported from this module. Override the default prefix using Import-Module -Prefix.
    # DefaultCommandPrefix = ''

}
هر ماژول باید یک آی‌دی منحصر به فرد داشته باشد که به صورت Guid توسط یک پراپرتی با همین نام تعیین میشود. برای هر پراپرتی درون این فایل توضیحی به صورت کامنت نوشته شده است؛ اما برای دیدن جزئیات کامل میتوانید به اینجا مراجعه نمائید. در اینجا RootModule به PingModule.psm1 تنظیم شده است. تنظیم این پراپرتی نحوه نمایش module type را در خروجی Get-Module مشخص میکند. این مقدار اگر به فایل ماژول (psm1) اشاره کند، نوع ماژول script در نظر گرفته میشود، اگر به یک DLL اشاره کند به binary و در نهایت اگر به یک فایلی با پسوند دیگری اشاره کند manifest در نظر گرفته میشود. همچنین درون فایل فوق یکسری پراپرتی مانند CmdletsToExport, VariablesToExport, AliasesToExport به صورت خودکار تنظیم شده‌اند. در نهایت برای تست صحت فایل میتوانیم از دستور Test-ModuleManifest استفاده کنیم: 
PS /> Test-ModuleManifest ./PingModule.psd1   

ModuleType Version    PreRelease Name                                ExportedCommands
---------- -------    ---------- ----                                ----------------
Script     1.0.0                 PingModule                          Get-PingReply
پابلیش ماژول
در نهایت توسط Publish-Module میتوانیم ماژول موردنظرمان را درون یک مخزن PowerShell پابلیش کنیم. رایج‌ترین مخزن برای انتشار پکیج‌های PowerShell یک فید نیوگت (مانند PowerShell Gallery) است. همچنین میتوانیم یک مخزن لوکال نیز برای پابلیش پکیج‌ها نیز ایجاد کنیم و خروجی نهایی را به صورت یک فایل با پسوند nupkg با دیگران به اشتراک بگذاریم. برای اینکار ابتدا نیاز است یک مخزن لوکال را به PowerShell معرفی کنیم: 
PS /> Register-PSRepository -Name 'PSLocal' `                       
>>     -SourceLocation "$(Resolve-Path $RepoPath)" `
>>     -PublishLocation "$(Resolve-Path $RepoPath)" `
>>     -InstallationPolicy 'Trusted'
در کد فوق میتوانید مقدار متغیر RepoPath را به محل مدنظر روی سیستم‌تان تنظیم کنید. ساختار ماژولی که میخواهیم پابلیش کنیم نیز اینچنین خواهد بود: 
ProjectRoot 
| -- PingModule
     | -- PingModule.psd1 
     | -- PingModule.psm1
در ادامه برای پابلیش ماژول فوق درون ProjectRoot دستور Publish-Module را اینگونه اجرا خواهیم کرد: 
PS /> Publish-Module -Path ./PingModule/ -Repository PSLocal
خروجی دستور فوق یک فایل با پسوند nupkg در مسیر مخزنی است که معرفی کردیم. همچنین با کمک دستور Find-Module میتوانیم ماژول موردنظر را لیست کنیم: 
PS /> Find-Module -Name PingModule -Repository PSLocal

Version              Name                                Repository           Description
-------              ----                                ----------           -----------
0.0.1                PingModule                          PSLocal              Get-PingReply is a.
برای نصب ماژول روی یک سیستم دیگر نیز ابتدا باید مطمئن شوید که سیستم مقصد، مخزن لوکال را تعریف کرده باشد و در نهایت توسط دستور Install-Module میتوانیم ماژول موردنظر را نصب کنیم: 
PS /> Install-Module -Name PingModule -Repository PSLocal -Scope CurrentUser
همچنین امکان پابلیش کردن ورژن‌های متفاوت را نیز خواهیم داشت: 
ProjectRoot 
| -- PingModule
     | -- 1.0.0
          | -- PingModule.psd1 
          | -- PingModule.psm1
     | -- 1.0.1
          | -- PingModule.psd1 
          | -- PingModule.psm1
برای پابلیش کردن هر کدام از ماژول‌های فوق باید به ازای هر کدام یکبار دستور Publish-Module را اجرا کنیم: 
PS /> Publish-Module -Path ./PingModule/1.0.0 -Repository PSLocal
PS /> Publish-Module -Path ./PingModule/1.0.1 -Repository PSLocal
اکنون حین نصب ماژول میتوانیم ورژن را نیز تعیین کنیم؛ در غیراینصورت آخرین ورژن یعنی 1.0.1 نصب خواهد شد: 
PS /> Install-Module -Name PingModule -Repository PSLocal -Scope CurrentUser
PS /> Get-InstalledModule -Name PingModule                                                                            
Version              Name                                Repository           Description
-------              ----                                ----------           -----------
1.0.1                PingModule                          PSLocal              Get-PingReply is a.
ساختار مناسب برای ایجاد ماژول‌ها
برای توسعه ماژول‌های PowerShell توصیه میشود که از ساختار Multi-file layout استفاده شود به این معنا که بخش‌های مختلف پروژه به قسمت‌های کوچک‌تر و قابل‌نگهداری تقسیم شوند: 
ProjectRoot 
| -- PingModule
     | -- 1.0.0
          | -- Public/
          | -- Private/
          | -- PingModule.psd1
          | -- PingModule.psm1
در اینحالت باید اسکریپت‌ها و فایل‌های موردنیاز را توسط dot sourcing درون فایل ماژول بارگذاری کنیم: 
$ScriptList = Get-ChildItem -Path $PSScriptRoot/Public/*.ps1 -Filter *.ps1

foreach ($Script in $ScriptList) {
    . $Script.FullName
}

$ScriptList = Get-ChildItem -Path $PSScriptRoot/Private/*.ps1 -Filter *.ps1

foreach ($Script in $ScriptList) {
    . $Script.FullName
}
یک مثال عملی
در ادامه میخواهیم یک ماژول تهیه کنیم که قابلیت امضاء روی PDF را با کمک کتابخانه iTextSharp.LGPLv2.Core انجام دهیم و به شکل زیر برای کاربر قابل استفاده باشد: 
PS /> Set-PDFSingature -PdfToSign "./sample_invoice.pdf" -SignatureImage "./sample_signature.jpg"
بنابراین ساختار پروژه را اینگونه ایجاد خواهیم کرد: 
ProjectRoot 
| -- SignPdf
     | -- 1.0.0
          | -- Public/
               | -- dependencies/
                    | -- BouncyCastle.Crypto.dll
                    | -- System.Drawing.Common.dll
                    | -- Microsoft.Win32.SystemEvents.dll
                    | -- iTextSharp.LGPLv2.Core.dll
               | -- Set-PDFSingature.ps1
          | -- SignPdf.psd1
          | -- SignPdf.psm1
برای استفاده از پکیج ذکر شده نیاز خواهد بود که Dllهای موردنیاز را نیز به عنوان وابستگی به پروژه اضافه کنیم (محتویات پوشه dependencies) سپس درون فایل ماژول (SignPdf.psm1) همانطور که عنوان شد میبایست اسکریپت‌ها درون پوشه Public را بارگذاری کنیم و همچنین درون تابعی که قرار است Export شود را نیز تعیین کرده‌ایم (Set-PDFSingature) 
$ScriptList = Get-ChildItem -Path $PSScriptRoot/Public/*.ps1 -Filter *.ps1

foreach ($Script in $ScriptList) {
    . $Script.FullName
}

Export-ModuleMember -Function Set-PDFSingature
در ادامه درون فایل Set-PDFSignature پیاده‌سازی را انجام خواهیم داد: 
using namespace iTextSharp.text
using namespace iTextSharp.text.pdf
using namespace System.IO

Function Set-PDFSingature {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidateScript({
                if (Test-Path ([Path]::Join($(Get-Location), $_))) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "Signature image not found"
                }
                if ($_.EndsWith('.pdf')) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "File extension must be .pdf"
                }
            })]
        [string]$PdfToSign,
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidateScript({
                if (Test-Path ([Path]::Join($(Get-Location), $_))) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "Signature image not found"
                }
                if ($_.EndsWith('.png') -or $_.EndsWith('.jpg')) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "File extension must be .png or .jpg"
                }
            })]
        [string]$SignatureImage,
        [Parameter(Mandatory = $false, ValueFromPipeline = $true)]
        [int]$XPos = 130,
        [Parameter(Mandatory = $false, ValueFromPipeline = $true)]
        [int]$YPos = 50
    )
    Try {
        Add-Type -Path "$PSScriptRoot/dependencies/*.dll"
        $pdf = [PdfReader]::new("$(Get-Location)/$PdfToSign")
        $fs = [FileStream]::new("$(Get-Location)/$PdfToSign-signed.pdf", 
            [FileMode]::Create)
        $stamper = [PdfStamper]::new($pdf, $fs)
        $stamper.AcroFields.AddSubstitutionFont([BaseFont]::CreateFont())
        $content = $stamper.GetOverContent(1)
        $width = $pdf.GetPageSize(1).Width
        $image = [Image]::GetInstance("$(Get-Location)/$SignatureImage")
        $image.SetAbsolutePosition($width - $XPos, $YPos)
        $image.ScaleAbsolute(100, 30)
        $content.AddImage($image)
        $stamper.Close()
        $pdf.Close()
        $fs.Dispose()
    }
    Catch {
        Write-Host "Error: $($_.Exception.Message)"
    }
}
روال قرار دادن یک امضاء بر روی یک فایل PDF قبلاً در سایت توضیح داده شده است. کدهای فوق در واقع معادل PowerShell همان کدهای موجود در سایت هستند و نکته خاصی ندارند. در نهایت میتوانیم ماژول تهیه شده را روی مخزن موردنظر پابلیش کنیم: 
PS /> Publish-Module -Path ./SignPdf/1.0.0 -Repository PSLocal
برای نصب ماژول میتوانیم از دستور Install-Module استفاده کنیم: 
PS /> Install-Module -Name SignPdf -Repository PSLocal -Scope CurrentUser
در نهایت برای استفاده از ماژول ایجاد شده میتوانیم اینگونه عمل کنیم: 
PS /> Set-PDFSingature -PdfToSign "./sample_invoice.pdf" -SignatureImage "./sample_signature.jpg"
خروجی نیز فایل امضاء شده خواهد بود: 

کدهای ماژول را میتوانید از اینجا دانلود کنید. 

نظرات مطالب
MVC Scaffolding #3
در چهار سطر آخر این مقاله توضیح دادن. فایل قالب الگوی مخزن رو به پروژه اضافه کنید، بعد اون رو کمی ویرایش کرده و اینترفیس و پیاده سازی لایه سرویس رو اضافه کنید.
مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت اول - معرفی
مسیریابی در +Angular 2 به همراه قابلیت‌های فراوان و ویژه‌ای است که تعدادی از آن‌ها را تابحال در این سایت بررسی کرده‌ایم. مورد مقدماتی اول، نیاز به بازنویسی کامل دارد، مورد دوم جهت آشنایی با ساختار Angular CLI مفید است و مورد سوم یکی از مباحث تکمیلی آن است. به همین جهت در طی یک سری، ویژگی‌های متعدد سیستم مسیریابی +Angular 2 را از ابتدا بررسی خواهیم کرد.


مسیریابی در +Angular 2

عموما از مسیریابی جهت حرکت بین Viewهای مختلف برنامه استفاده می‌شود، اما کارهای بیشتری را نیز می‌توان با آن انجام داد؛ مانند ارسال اطلاعات، به مسیریابی‌ها، پیش بارگذاری اطلاعات، جهت نمایش در Viewها، گروه بندی و محافظت از مسیریابی‌ها، پویانمایی و انیمیشن و همچنین بهبود کارآیی، با بارگذاری async مسیرهای مختلف.
کار سیستم مسیریاب +Angular 2 زمانی شروع می‌شود که تغییری را در آدرس درخواستی از برنامه مشاهده می‌کند؛ یا از طریق درخواست آدرسی توسط مرورگر و یا هدایت به قسمتی خاص، از طریق کدنویسی. سپس مسیریاب به آرایه‌ی تنظیم شده‌ی مسیرهای سیستم مراجعه می‌کند تا بتواند تطابقی را بین آدرس درخواستی و یکی از کلیدهای تنظیم شده‌ی در آن پیدا کند. در این حالت اگر تطابقی یافت نشود، کارمسیریابی خاتمه خواهد یافت. در غیراینصورت کار ادامه یافته و سپس مسیریاب، محافظ‌های مسیر درخواستی را بررسی می‌کند تا مشخص شود که آیا کاربر مجاز به هدایت به این قسمت خاص از برنامه هست یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، مرحله‌ی بعد، پیش بارگذاری اطلاعات درخواستی جهت نمایش View مرتبط است. در ادامه کامپوننت متناظر با مسیریابی فعالسازی می‌شود. سپس قالب این کامپوننت را در قسمتی که توسط router-outlet مشخص می‌گردد، جایگذاری کرده و نمایش می‌دهد.


تعریف مسیر پایه یا Base path

اولین مرحله‌ی کار با سیستم مسیریابی +Angular 2، تعریف یک base path است. مسیرپایه، به زیرپوشه‌ای اشاره می‌کند که برنامه‌ی ما در آن قرار گرفته‌است:
 www.mysite.com/myapp
در این مثال، مسیرپایه برنامه، /myapp/ است.
مسیریاب از این مسیرپایه جهت ساخت آدرس‌های مسیریابی استفاده می‌کند. مقدار آن نیز به صورت ذیل در فایل index.html برنامه، درست پس از تگ head تعیین می‌گردد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <base href="/">
در اینجا با ذکر / ، به عنوان مسیرپایه، به ریشه‌ی سایت اشاره شده‌است. اگر برنامه‌ی شما قرار است در یک زیرپوشه قرار بگیرد، در این حالت نحوه‌ی تعیین این زیر پوشه به صورت ذیل خواهد بود:
<base href="/myapp/">


تعیین مسیرپایه جهت ارائه‌ی نهایی

استفاده از مسیر پایه / برای حالت توسعه و همچنین زمانیکه برنامه‌ی نهایی شما در ریشه‌ی سایت توزیع می‌شود، بسیار مناسب است. اما اگر برای حالت توسعه از مقدار / و برای حالت توزیع از مقدار /myapp/ بخواهید استفاده کنید، مدام نیاز خواهید داشت تا فایل index.html نهایی سایت را ویرایش کنید. برای این منظور Angular CLI دارای پرچمی است به نام base-href:
 > ng build --base-href /myapp/
به این ترتیب در زمان ساخت و توزیع نهایی برنامه توسط Angular CLI، کار تنظیم خودکار مسیرپایه نیز صورت خواهد گرفت.
حالت پیش فرض تولید برنامه‌های Angular توسط Angular CLI، تنظیم مسیرپایه در فایل src\index.html به صورت خودکار به / می‌باشد.


تعریف مسیریاب Angular

مسیریاب Angular در ماژولی به نام RouterModule قرار گرفته‌است و باید در ابتدای کار import شود. این ماژول شامل سرویسی است جهت هدایت کاربران به صفحات دیگر و مدیریت URLها، تنظیماتی برای تعریف جزئیات مسیریابی‌ها و تعدادی دایرکتیو که برای فعالسازی و نمایش مسیرها از آن‌ها استفاده می‌شود. برای مثال دایرکتیو RouterLink آن یک المان قابل کلیک HTML را به مسیر و کامپوننتی خاص در برنامه متصل می‌کند. RouterLinkActive، شیوه‌نامه‌ها را به لینک فعال انتساب می‌دهد و RouterOutlet محل نمایش قالب کامپوننت فعال شده را مشخص می‌کند.

یک مثال: در ادامه، یک پروژه‌ی جدید مبتنی بر Angular CLI را به نام angular-routing-lab به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد می‌کنیم:
 > ng new angular-routing-lab --routing
به علاوه قصد استفاده‌ی از بوت استرپ را نیز داریم. به همین جهت ابتدا به ریشه‌ی پروژه وارد شده و سپس دستور ذیل را صادر کنید تا بوت استرپ نیز نصب شود و پرچم save آن سبب به روز رسانی فایل package.json نیز گردد:
 > npm install bootstrap --save
پس از آن نیاز است به فایل angular-cli.json. مراجعه کرده و شیوه‌نامه‌ی بوت استرپ را تعریف کنیم:
  "apps": [
    {
      "styles": [
    "../node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
        "styles.css"
      ],
به این ترتیب به صورت خودکار این شیوه نامه به همراه توزیع برنامه حضور خواهد داشت و نیازی به تعریف مستقیم آن در فایل index.html نیست.

در ادامه اگر به فایل src\app\app-routing.module.ts مراجعه کنید، یک چنین محتوایی را خواهید یافت:
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  {
    path: '',
    children: []
  }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا برای شروع به کار با سیستم مسیریابی، RouterModule معرفی شده‌است. ابتدا import آن‌را مشاهده می‌کنید و سپس این ماژول به قسمت imports مربوط به NgModule اضافه شده‌است.
می‌توان این قسمت را خلاصه کرد و فایل app-routing.module.ts را نیز حذف کرد و سپس import لازم و تعریف ماژول آن‌را به ماژول آغازین برنامه یا همان src\app\app.module.ts نیز منتقل کرد. اما پس از مدتی تنظیمات مسیریابی آن، فایل ماژول اصلی برنامه را بیش از اندازه شلوغ خواهند کرد. بنابراین Angular-CLI تصمیم به ایجاد یک ماژول مستقل را برای تعریف تنظیمات مسیریابی برنامه گرفته‌است. سپس تعریف آن را به فایل src\app\app.module.ts به صورت خودکار اضافه می‌کند:
import { AppRoutingModule } from './app-routing.module';

@NgModule({
  imports: [
    AppRoutingModule
  ],

اگر به قسمت import مربوط به NgModule فایل src\app\app-routing.module.ts دقت کنید، این ماژول به همراه متد forRoot معرفی شده‌است.
@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
ماژول مسیریابی به همراه دو متد ذیل است:
الف) forRoot
- کار آن تعریف دایرکتیوهای مسیریابی، مدیریت تنظیمات مسیریابی و ثبت سرویس مسیریابی است.
- نکته‌ی مهم اینجا است که متد forRoot تنها یکبار باید در طول عمر یک برنامه تعریف شود.
- این متد آرایه‌ای از تنظیمات مسیریابی‌های تعریف شده را دریافت می‌کند.
ب) forChild
- کار آن تعریف دایرکتیوهای مسیریابی و مدیریت تنظیمات مسیریابی است؛ اما سرویس مسیریابی را مجددا ثبت نمی‌کند.
- از این متد در جهت تعریف مسیریابی‌های ماژول‌های ویژگی‌های مختلف برنامه و نظم بخشیدن به آن‌ها استفاده می‌شود.

بنابراین زمانیکه از forRoot استفاده می‌شود، سرویس مسیریابی تنها یکبار ثبت خواهد شد و تنها یک وهله از آن موجود خواهد بود. در ادامه هر کدام از ماژول‌های دیگر برنامه می‌توانند forChild خاص خودشان را داشته باشند.

اکنون تمام کامپوننت‌های قید شده‌ی در قسمت declaration، امکان دسترسی به دایرکتیوهای مسیریابی را پیدا می‌کنند. همچنین از آنجائیکه AppRoutingModule به همراه متد forRoot است، سرویس مسیریابی نیز در کل برنامه قابل دسترسی است.


تنظیمات اولیه مسیریابی برنامه

آرایه‌ی const routes: Routes فایل src\app\app-routing.module.ts در ابتدای کار خالی است. در اینجا کار تعریف URL segments و سپس اتصال آن‌ها به کامپوننت‌های متناظری جهت فعالسازی و نمایش قالب آن‌ها صورت می‌گیرد. این نمایش نیز در محل router-outlet تعریف شده‌ی در فایل src\app\app.component.html انجام می‌شود:
<h1>
  {{title}}
</h1>
<router-outlet></router-outlet>
به ازای هر router-outlet، تنها یک مسیر را در هر زمان می‌توان نمایش داد. بنابراین با فعال شدن هر کامپوننت، قالب آن، قالب کامپوننت پیشین را در router-outlet جایگزین خواهد کرد. امکان تعریف router-outletهای دیگری نیز وجود دارند که به آن‌ها secondary routes گفته می‌شود.

در ادامه برای تکمیل مثال جاری، دو کامپوننت جدید خوش‌آمد گویی و همچنین یافتن نشدن مسیرها را به برنامه اضافه می‌کنیم:
>ng g c welcome
>ng g c PageNotFound
که سبب ایجاد کامپوننت‌های src\app\welcome\welcome.component.ts و src\app\page-not-found\page-not-found.component.ts خواهند شد، به همراه به روز رسانی خودکار فایل src\app\app.module.ts جهت تکمیل قسمت declarations آن:
@NgModule({
  declarations: [
    AppComponent,
    WelcomeComponent,
    PageNotFoundComponent
  ],

سپس فایل src\app\app-routing.module.ts را به نحو ذیل تکمیل نمائید:
import { PageNotFoundComponent } from './page-not-found/page-not-found.component';
import { WelcomeComponent } from './welcome/welcome.component';
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent },
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا در ابتدا دو کامپوننت جدید تعریف شده، import شده‌اند.

یک نکته: افزونه‌ی auto import، کار تعریف کامپوننت‌ها را در VSCode بسیار ساده می‌کند و امکان تشکیل خودکار قسمت import را با ارائه‌ی یک intellisense به همراه دارد.

سپس کار تکمیل آرایه‌ی Routes انجام شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، این آرایه متشکل است از اشیایی که به همراه خاصیت path و سایر پارامترهای مورد نیاز هستند.
کار خاصیت path، تعیین URL segment متناظری است که این مسیریابی را فعال می‌کند. برای مثال اولین شیء تعریف شده با آدرس‌هایی مانند www.mysite.com/welcome متناظر است.
 { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
در اغلب حالات به همراه path، خاصیت کامپوننت متناظر با آن مسیر نیز ذکر می‌شود؛ مانندWelcomeComponent ایی که در اینجا مقدار دهی شده‌است. هنگامیکه این مسیریابی فعال می‌شود، قالب این کامپوننت‌است که در router-outlet نمایش داده خواهد شد (فایل src\app\welcome\welcome.component.html).

چند نکته:
- در حین تعریف مقدار خاصیت path، هیچ / آغاز کننده‌ای تعریف نشده‌است.
- مقدار خاصیت path، حساس به کوچکی و بزرگی حروف است.
- WelcomeComponent تعریف شده، یک رشته نیست و ارجاعی را به کامپوننت مرتبط دارد. به همین جهت نیاز به import statement ابتدایی را دارد و وجود آن توسط کامپایلر بررسی می‌شود.


تعیین مسیریابی پیش فرض سایت

اما زمانیکه برنامه برای بار اول بارگذاری می‌شود، چطور؟ در این حالت هیچ URL segment ایی وجود ندارد. بنابراین برای تنظیم مسیرپیش فرض سایت، خاصیت path، به یک رشته‌ی خالی همانند دومین شیء تنظیمات مسیریابی، تنظیم می‌شود:
   { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
در اینجا زمانیکه کاربر، ریشه‌ی سایت را درخواست می‌کند، به کامپوننت welcome هدایت خواهد شد. در این تنظیم خاصیت pathMatch نحوه‌ی تطابق با خاصیت path را مشخص می‌کند. مقدار full نیز به این معنا است که اگر تمام URL segment دریافتی خالی بود، از این تنظیم استفاده کن.


مدیریت مسیریابی آدرس‌های ناموجود در سایت

تنظیم سومی را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید:
 { path: '**', component: PageNotFoundComponent },
** به این معنا است که اگر مسیریاب موفق به تطابق URL segment دریافتی، با هیچکدام از pathهای تعریف شده نبود، از این تنظیم استفاده کند (catch all). برای مثال اگر کاربر آدرس www.mysite.com/someAddr را درخواست کند، چون URL segment آن در آرایه‌ی تنظیمات، تعریف نشده‌است، می‌خواهیم یک صفحه‌ی یافت نشد را نمایش دهیم.

یک نکته: ترتیب مسیریابی‌ها در آرایه‌ی تعریف آن‌ها اهمیت دارد. در اینجا از استراتژی «اولین تطابق یافته‌، برنده خواهد بود» استفاده می‌شود. بنابراین تنظیم ** باید در انتهای لیست ذکر شود؛ در غیراینصورت هیچکدام از مسیریابی‌های تعریف شده‌ی پس از آن پردازش نخواهند شد.


مدیریت تغییرات آدرس‌های برنامه

در طول عمر برنامه ممکن است نیاز به تغییر آدرس‌های برنامه باشد. برای مثال بجای مسیر welcome مسیر home نمایش داده شود:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
در این تنظیمات جدید برنامه، مسیر home به WelcomeComponent اشاره می‌کند. اما جهت هدایت آدرس‌های قدیمی welcome، به این آدرس جدید home می‌توان از redirectTo، مانند دومین شیء مسیریابی اضافه شده‌ی به آرایه‌ی تنظیمات استفاده کرد. به این ترتیب هم تغییرات آرایه‌ی Routes به حداقل می‌رسد و هم آدرس‌های ذخیره شده‌ی توسط کاربران هنوز هم معتبر خواهند بود.

نکته: redirectToها قابلیت تعریف زنجیره‌ای را ندارند. به این معنا که اگر ریشه‌ی سایت درخواست شود، ابتدا به مسیر welcome هدایت خواهیم شد. مسیر welcome هم یک redirectTo دیگر به مسیر home را دارد. اما در اینجا کار به این redirectTo دوم نخواهد رسید و این پردازش، زنجیره‌ای نیست. بنابراین مسیریابی پیش‌فرض را نیز باید ویرایش کرد و به home تغییر داد:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
به این ترتیب دیگر درخواست زنجیره‌وار redirectToها رخ نخواهد داد.

نکته: redirectToها می‌توانند local و یا absolute باشند. تعریف محلی آن‌ها مانند ذکر home و welcome در اینجا است و تنها سبب تغییر یک URL segment می‌شود. اما اگر در ابتدای مقادیر redirectToها یک / قرار دهیم، به معنای تعریف یک مسیر مطلق است و کل URL را جایگزین می‌کند.


تعیین محل نمایش قالب‌های کامپوننت‌ها

زمانیکه یک کامپوننت فعالسازی می‌شود، قالب آن در router-outlet نمایش داده خواهد شد. برای این منظور فایل src\app\app.component.html را گشوده و به نحو ذیل تغییر دهید:
<nav class="navbar navbar-default">
  <div class="container-fluid">
    <a class="navbar-brand">{{title}}</a>
    <ul class="nav navbar-nav">
      <li>
        <a [routerLink]="['/home']">Home</a>
      </li>
    </ul>
  </div>
</nav>
<div class="container">
  <router-outlet></router-outlet>
</div>
در اینجا دایرکتیو router-outlet محلی است که قالب کامپوننت فعالسازی شده، نمایش داده می‌شود. برای مثال اگر کاربر بر روی لینک Home کلیک کند، کامپوننت متناظر با آن از طریق تنظیمات مسیریابی یافت شده و فعالسازی می‌شود و سپس قالب آن در محل router-outlet رندر خواهد شد.

یک نکته: چون کامپوننت welcome از طریق مسیریابی نمایش داده می‌شود و دیگر به صورت مستقیم با درج تگ selector آن در صفحه فعالسازی نخواهد شد، می‌توان به تعریف کامپوننت آن مراجعه کرده و selector آن‌را حذف کرد.
 @Component({
//selector: 'app-welcome',
templateUrl: './welcome.component.html',
styleUrls: ['./welcome.component.css']
})

تا اینجا اگر دستور ng serve -o را صادر کنیم (کار build درون حافظه‌ای جهت محیط توسعه و نمایش خودکار برنامه در مرورگر)، چنین خروجی در مرورگر نمایان خواهد شد:


اگر به آدرس تنظیم شده‌ی در مرورگر دقت کنید، http://localhost:4200/home آدرسی است که در ابتدای نمایش سایت نمایان خواهد شد. علت آن نیز به تنظیم مسیریابی پیش فرض سایت برمی‌گردد.
و اگر یک مسیر غیرموجود را درخواست دهیم، قالب کامپوننت PageNotFound ظاهر می‌شود:



هدایت کاربران به قسمت‌های مختلف برنامه

کاربران را می‌توان به روش‌های مختلفی به قسمت‌های گوناگون برنامه هدایت کرد؛ برای مثال با کلیک بر روی المان‌های قابل کلیک HTML و سپس اتصال آن‌ها به کامپوننت‌های برنامه. استفاده‌ی کاربر از bookmark مرورگر و یا ورود مستقیم و دستی آدرس قسمتی از برنامه و یا کلیک بر روی دکمه‌های forward و back مرورگر. تنها مورد اول است که نیاز به تنظیم دارد و سایر قسمت‌ها به صورت خودکار مدیریت خواهند شد. نمونه‌ی آن‌را نیز با تعریف لینک Home پیشتر مشاهده کردید:
  <a [routerLink]="['/home']">Home</a>
- در اینجا با استفاده از یک دایرکتیو ویژه به نام routerLink، المان‌های قابل کلیک HTML را به خاصیت‌های path تعریف شده‌ی در تنظیمات مسیریابی برنامه متصل می‌کنیم. routerLink یک attribute directive است؛ بنابراین می‌توان آن‌را به یک المان قابل کلیک anchor tag، مانند مثال فوق نسبت داد.
- زمانیکه کاربر بر روی این لینک کلیک می‌کند، اولین path متناظر با routerLink یافت شده و فعالسازی خواهد شد.
- علت تعریف مقدار routerLink به صورت [] این است که آرایه‌ی پارامترهای لینک را مشخص می‌کند. بنابراین چون آرایه‌است، نیاز به [] دارد. اولین پارامتر این آرایه مفهوم root URL segment را دارد. در اینجا حتما نیاز است URL segment را با یک / شروع کرد. به علاوه باید دقت داشت که خاصیت path تنظیمات مسیریابی، حساس به حروف کوچک و بزرگ است. بنابراین این مورد را باید در اینجا نیز مدنظر داشت.
- پارامترهای دیگر routerLink می‌توانند مفهوم پارامترهای این segment و یا حتی segments دیگری باشند.

یک نکته: چون در مثال فوق، آرایه‌ی تعریف شده تنها دارای یک عضو است، آن‌را می‌توان به صورت ذیل نیز خلاصه نویسی کرد (one-time binding):
 <a routerLink="/home">Home</a>


تفاوت بین آدرس‌های HTML 5 و Hash-based

زمانیکه مسیریاب Angular کار پردازش آدرس‌های رسیده را انجام می‌دهد، اینکار در سمت کلاینت صورت می‌گیرد و تنها URL segment مدنظر را تغییر داده و این درخواست را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. به همین جهت سبب reload صفحه نمی‌شود. دو روش در اینجا جهت مدیریت سمت کلاینت آدرس‌ها قابل استفاده است:
الف) HTML 5 Style
- آدرسی مانند http://localhost:4200/home، یک آدرس به شیوه‌ی HTML 5 است. در اینجا مسیریاب Angular با استفاده از HTML 5 history pushState سبب به روز رسانی History مرورگر شده و آدرس‌ها را بدون ارسال درخواستی به سمت سرور، در همان سمت کلاینت تغییر می‌دهد.
- این روش حالت پیش فرض Angular است و نحوه‌ی نمایش آن بسیار طبیعی به نظر می‌رسد.
- در اینجا URL rewriting سمت سرور نیز جهت هدایت آدرس‌ها، به برنامه‌ی Angular ضروری است. برای مثال زمانیکه کاربری آدرس http://localhost:4200/home را مستقیما در مرورگر وارد می‌کند، این درخواست ابتدا به سمت سرور ارسال خواهد شد و چون چنین صفحه‌ای در سمت سرور وجود ندارد، پیغام خطای 404 را دریافت می‌کند. اینجا است که URL rewriting سمت سرور به فایل index.html برنامه، جهت مدیریت یک چنین حالت‌هایی ضروری است.
برای نمونه اگر از وب سرور IIS استفاده می‌کنید، تنظیم ذیل را به فایل web.config در قسمت system.webServer اضافه کنید (کار کرد آن هم وابسته‌است به نصب و فعالسازی ماژول URL Rewrite بر روی IIS):
<rewrite>
    <rules>
        <rule name="Angular 2+ pushState routing" stopProcessing="true">
            <match url=".*" />
                <conditions logicalGrouping="MatchAll">
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsFile" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsDirectory" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" pattern=".*\.[\d\w]+$" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_URI}" pattern="^/(api)" negate="true" />
                </conditions>
                <action type="Rewrite" url="/index.html" />
        </rule>
    </rules>
</rewrite>

ب) Hash-based
- آدرسی مانند http://localhost:4200/#/home یک آدرس به شیوه‌ی Hash-based بوده و مخصوص مرورگرهایی است بسیار قدیمی که از HTML 5 پشتیبانی نمی‌کنند. اینبار قطعات قرار گرفته‌ی پس از علامت # دارای نام URL fragments بوده و قابلیت پردازش در سمت کلاینت را دارا می‌باشند.
- اگر علاقمند به استفاده‌ی از این روش هستید، نیاز است خاصیت useHash را به true تنظیم کنید:
@NgModule({
   imports: [RouterModule.forRoot(routes, { useHash: true })],
-  این روش نیازی به URL rewriting سمت سرور ندارد. از آنجائیکه سرور هرچیزی را که پس # باشد ندید خواهد گرفت و سعی در یافتن آن‌، در سمت سرور نخواهد کرد.
نظرات مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت پنجم - اعتبارسنجی تنظیمات آغازین برنامه
پروژه ای دارای چندین زیر سیستم مجزا می‌باشد که کلاسهای FluentValidator هر زیر سیستم در همان زیر سیستم نوشته شده است. 
در Starup اگر از دستور زیر استفاده کنم :
 services.AddFluentValidation(config =>
 {
 config.RegisterValidatorsFromAssemblies(AppDomain.CurrentDomain.GetAssemblies());
 });
در حالت دیباگ لوکال درست عمل می‌کند ولی اگر environment ویژوال استودیو را بر روی stage,production و... قرار دهم و پروژه را اجر کنم خطای The invoked member is not supported in a dynamic assembly رخ میدهد.
مطالب
استفاده از GitHub Actions برای Build و توزیع خودکار پروژه‌های NET Core.
پیشتر مطلب « تولید و ارسال خودکار بسته‌های NuGet پروژه‌های NET Core. به کمک AppVeyor » را در این سایت مطالعه کرده‌اید. اخیرا GitHub نیز دقیقا همین امکانات یکپارچگی مداوم یا Continuous Integration را تحت عنوان GitHub Action، به مخازن کد خود اضافه کرده‌است. البته این قابلیت هنوز در مرحله‌ی بتا است و برای فعالسازی آن بر روی مخازن کد خود نیاز است در اینجا ثبت نام کنید. بعد از یکی دو روز صبر کردن، این برگه‌ی جدید، به مخازن کد شما اضافه خواهد شد:



فعالسازی GitHub Action مخصوص NET Core.

در ادامه قصد داریم از این قابلیت جدید، جهت Build خودکار پروژه‌های NET Core. و در آخر ارسال خودکار بسته‌های نیوگت متناظر آن‌ها به سایت nuget.org، استفاده کنیم. برای این منظور به برگه‌ی Actions مخزن کد خود مراجعه کنید (تصویر فوق). سپس در این صفحه، بر روی لینک Work flows for … more کلیک کنید:


تا امکان انتخاب گردش کاری متناظر با NET Core. ظاهر شود:


در اینجا بر روی دکمه‌ی «Set up this workflow» کلیک کنید تا صفحه‌ی ویرایشی این گردش کاری که با فرمت yml است، ظاهر شود.


 محتویات آن‌‌را برای نمونه می‌توانید به صورت زیر تغییر دهید:
name: .NET Core Build

on: [push]

jobs:
  build:

    runs-on: ubuntu-latest
    
    steps:
    - uses: actions/checkout@v1
    - name: Setup .NET Core
      uses: actions/setup-dotnet@v1
      with:
        dotnet-version: 3.0.100-preview9-014004        
    - name: Build DNTCaptcha.Core lib
      run: dotnet build ./src/DNTCaptcha.Core/DNTCaptcha.Core.csproj --configuration Release
در این گردش کاری، ابتدا SDK با شماره 3.0.100-preview9-014004 به صورت خودکار نصب خواهد شد. سپس دستور dotnet build بر روی یک فایل csproj خاص، اجرا می‌گردد. اگر نتیجه‌ی این Build موفقیت آمیز بود، یک علامت چک‌مارک سبز رنگ ظاهر می‌شود و در غیر اینصورت یک ایمیل شکست عملیات را نیز دریافت خواهید کرد.
پس از تکمیل محتوای فایل yml در این مرحله، در کنار صفحه بر روی لینک start commit کلیک کنید، تا این فایل را به صورت خودکار در مسیر github\workflows\aspnetcore.yml ذخیره کند. بدیهی است تغییرات آن‌را در قسمت commits مخزن کد نیز می‌توانید مشاهده کنید.


این فایل on: [push] کار می‌کند. یعنی اگر تغییری را به مخزن کد اعمال کردید، همانند یک تریگر عمل کرده و عملیات Build را به صورت خودکار آغاز می‌کند.



اضافه کردن نماد گردش کاری GitHub به پروژه

هر گردش کاری تعریف شده را می‌توان با یک نماد یا badge در فایل readme.md پروژه نیز نمایش داد:


فرمول آن نیز به صورت زیر است:
https://github.com/<OWNER>/<REPOSITORY>/workflows/<WORKFLOW_NAME>/badge.svg
یک مثال:
 ![Github tags](https://github.com/VahidN/DNTCaptcha.Core/workflows/.NET%20Core%20Build/badge.svg)
در اینجا نام گردش کاری، همان نامی است که داخل فایل yml درج شده‌است و نه نام فایل متناظر. بدیهی است این نام را باید به صورت encoded وارد کنید. برای مثال اگر دارای فاصله است، نیاز است 20%‌های فواصل را به این نام اضافه کنید تا URL نهایی درست کار کند.


تکمیل گردش کاری Build، جهت تولید خودکار و ارسال یک بسته‌ی نیوگت

برای ارسال خودکار حاصل Build به سایت نیوگت، نیاز است یک API Key داشته باشیم. به همین جهت به صفحه‌ی مخصوص آن در سایت nuget پس از ورود به سایت آن، مراجعه کرده و یک کلید API جدید را صرفا برای این پروژه تولید کنید (در قسمت Available Packages بسته‌ی پیشینی را که دستی آپلود کرده بودید انتخاب کنید).


پس از کپی کردن کلید تولید شده‌ی در سایت nuget:


به قسمت settings -> secrets مخزن کد خود مراجعه کرده و این کلید را به صورت زیر وارد کنید:


در ادامه برای دسترسی به این کلید با نام NUGET_API_KEY، می‌توان از روش {{ secrets.NUGET_API_KEY }}$ در اسکریپت گردش کاری استفاده کرد.

اکنون که مخزن کد به همراه کلید API نیوگت است، می‌توان مراحل dotnet pack (برای تولید فایل nupkg) و سپس dotnet nuget push (برای انتشار خودکار فایل nupkg) را به صورت زیر، به گردش کاری خود اضافه نمود:
name: .NET Core Build

on: [push]

jobs:
  build:

    runs-on: ubuntu-latest
    
    steps:
    - uses: actions/checkout@v1
    - name: Setup .NET Core
      uses: actions/setup-dotnet@v1
      with:
        dotnet-version: 3.0.100-preview9-014004        
    - name: Build DNTCaptcha.Core lib
      run: dotnet build ./src/DNTCaptcha.Core/DNTCaptcha.Core.csproj --configuration Release
    - name: Build NuGet Package
      run: dotnet pack ./src/DNTCaptcha.Core/DNTCaptcha.Core.csproj --configuration Release
    - name: Deploy NuGet Package
      run: dotnet nuget push ./src/DNTCaptcha.Core/bin/Release/*.nupkg -k ${{ secrets.NUGET_API_KEY }} -s https://api.nuget.org/v3/index.json
ویرایش یک گردش کاری، همانند ویرایش یک فایل متنی معمولی مخزن کد است. می‌توان آن‌را به صورت محلی در مسیر github\workflows\aspnetcore.yml. ویرایش کرد و سپس commit، تا سبب به روز رسانی گردش کاری پروژه شود.
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت شانزدهم
در این قسمت می‌خواهیم به بحث Style دهی و Font‌ها در Xamarin Forms بپردازیم. در XF به دو روش می‌توان Style اعمال کرد؛ یکی با CSS و دیگری با Xaml. از هر روشی که استفاده کنیم، Styleها درون Resource‌ها قرار می‌گیرند. Resource، یک Dictionary است که درون آن هر چیزی می‌توان قرار داد؛ یک string یا Style یا عدد و ...
فایل App.xaml و همچنین تک تک صفحات، دارای Resources هستند که اگر چیزی درون App.xaml Resources قرار بگیرد، در کل برنامه می‌توان از آن استفاده کرد. برای مثال در صورت قرار دادن یک Style در App Resources، آن Style بر روی کل برنامه قابلیت اعمال پیدا می‌کند. همچنین اگر چیزی درون Resources یک صفحه قرار بگیرد، فقط برای کنترل‌های درون آن صفحه در دسترس است و ...
در روش Style دهی به سبک Xaml، می‌توانید از تمامی امکاناتی که تا اینجا یاد گرفته‌اید استفاده کنید؛ برای مثال Triggers و Binding و ... . هر Style یک Target Type دارد، اگر Style ای Target Type اش Label باشد، برای تمامی Property‌های Label می‌تواند تعیین تکلیف کند:
<Style TargetType="Label">
    <Setter Property="FontFamily" Value="Some font..." />
</Style>
هر Label مقدار FontFamily یا سایر Property‌های خودش را به شکل زیر حساب می‌کند:
1- اگر بر روی یک Label، صراحتا FontFamily مقدار دهی شود، آن مقدار معتبر در نظر گرفته می‌شود.
2- اگر در Resource‌های آن صفحه ای که Label درون آن قرار دارد، Style برای Label تعریف شود و در آن Style به FontFamily مقداری تخصیص داده شده باشد، آن مقدار ملاک قرار می‌گیرد.
3- اگر نه بر روی خود Label و نه در Resourceهای صفحه ای که Label در آن قرار دارد، مقدار FontFamily مشخص نشود، آنگاه بررسی می‌شود که آیا Style ای در App.xaml برای Label وجود دارد که به FontFamily مقداری داده باشد یا نه، که اگر وجود داشته باشد، آن عدد ملاک است.
4- در نهایت اگر هیچ جایی از FontFamily صحبتی نشده باشد، مقدار پیش فرض ارائه شده توسط تیم Xamarin Forms ملاک قرار می‌گیرد.

البته این آموزش همه جزئیات را شامل نمی‌شود تا از پیچیده شدن بحث جلوگیری کند و با همین مقدار از یادگیری نیز می‌توانید به خوبی کار خود را پیش ببرید.
حال اگر بخواهیم تمامی صفحات برنامه، Background آبی داشته باشند، می‌توان در App.xaml برای ContentPageها یک Style نوشت که BackgroundColor را آبی تعیین کرده باشد:
<Style TargetType="ContentPage" ApplyToDerivedTypes="True" >
    <Setter Property="BackgroundColor" Value="Blue" />
</Style>  
اگر دقت کنید، ApplyToDerivedTypes نیز مقدار True گرفته است. علت این است که صفحه لاگین که برای مثال قصد آبی کردن آن را به همراه تمامی صفحات دیگر داریم، از جنس ContentType نیست، بلکه از آن ارث بری کرده‌است. همچنین PopupPage‌ها نیز از ContentPage ارث بری کرده‌اند. با ApplyToDerivedTypes ما این Style را نه تنها بر روی ContentPage که بر روی کلاس‌هایی که از آن ارث بری کرده‌اند نیز اعمال می‌کنیم. صد البته که در پروژه ما خود ContentPage اصلا جایی مستقیما استفاده نشده‌است و تمامی صفحات ما، در واقع ارث بری ای از ContentPage محسوب می‌شوند. البته در مثال Label، ارث بری ای در کار نیست و همیشه مستقیما از Label استفاده می‌کنیم، نه اینکه از آن ارث بری کنیم.
حال ممکن است بخواهیم Style ای تعریف کنیم به نام Danger Button که نه کل دکمه‌های برنامه که چندتایی در صفحات مختلف می‌خواهند از آن استفاده کنند. اگر برای Button یک Style نوشته شود، تمامی Buttonها آن را خودکار می‌گیرند، پس راه حل چیست؟ راه حل این است که به Style ای که تعریف کرده‌ایم، یک x:Key دهیم. اگر Style ای Key داشته باشد، باید موقع استفاده در هر Button، نام آن Key ذکر شود.
<Style x:Key="DangerButton" TargetType="Button">
    <Setter Property="BackgroundColor" Value="Red" />
    <Setter Property="FontAttributes" Value="Bold" />
</Style>  
سپس موقع استفاده داریم:
<Button Style="{StaticResource DangerButton}" />
وقتی از StaticResource استفاده می‌کنیم، در Resourceهای صفحه‌ای که Button در آن قرار دارد و یا در App.xaml دنبال یک Style با x:Key برابر با DangerButton می‌گردد.
برای استفاده از Binding/Trigger در Styleها مثالی را داریم که متن تمامی Entryها به صورت Bold می‌شود، وقتی که IsFocused آنها True است!
<Style TargetType="Entry">
    <Style.Triggers>
        <Trigger TargetType="Entry" Property="IsFocused" Value="True">
            <Setter Property="FontAttributes" Value="Bold" />
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>
برای Style دهی به شکل CSS نیز مثال زیر را داریم که متن تمامی buttonها را bold می‌کند:
<StyleSheet>
<![CDATA[
    button {
        font-style: bold;
    }
]]>
</StyleSheet>
می‌توان cssها را در فایل‌هایی با پسوند css نیز نوشت و به پروژه اضافه کرد. همچنین هر کنترل، دو ویژگی StyleId و class را دارد که بتوان به آن class / id داد تا در css به صورت . یا # استایل داد. مواردی چون stackpanel label به معنی label هایی که درون stack panel هستند و ... نیز پشتیبانی می‌شوند.
در رابطه با فونت نیز شما باید ابتدا فونت یا فونت‌های مربوطه را به هر سه پروژه Android/iOS/Windows اضافه کنید و سپس در App.xaml برای Font Family کنترل‌های مختلفی چون Label و ... از آن فونت استفاده کنید.
برای این مهم، ابتدا فایل‌های فونتی را انتخاب کرده (مثلا Open Sans) را به پروژه Windows/Android/iOS اضافه کنید: (سه فایل ما OpenSansItalic.ttf/OpenSansBold.ttf /OpenSansRegular.ttf هستند) 
در ویندوز آنها را در فولدر Assets/Fonts و در Android در فولدر Assets/Fonts و در iOS در فولدر Resources/Fonts کپی کنید. در iOS علاوه بر این کار، این‌ها را نیز به Key Value‌های فایل info.plist نیز اضافه کنید:
<key>UIAppFonts</key>
<array>
    <string>Fonts/OpenSansItalic.ttf</string>
    <string>Fonts/OpenSansRegular.ttf</string>
    <string>Fonts/OpenSansBold.ttf</string>
</array>  

سپس کدهای زیر را استفاده کنید:

<bitView:OnPlatform
    x:Key="OpenSansRegular"
    x:TypeArguments="x:String"
    Value="{OnPlatform Android='Fonts/OpenSansRegular.ttf#Open Sans',
                        iOS='OpenSans-Regular',
                        UWP='Assets/Fonts/OpenSansRegular.ttf#Open Sans'}" />

<!--  Italic مشابه کد بالا برای -->
<!--  Bold مشابه کد بالا برای -->

چون آدرس و نحوه نام دهی FontFamily در سه پلتفرم متفاوت است، با استفاده از OnPlatform، یک String می‌سازیم با x:Key برابر با OpenSansRegular که در هر پلتفرم مقدار خود را دارد. سپس از این نام برای مقدار دهی FontFamily در کنترل‌های Label/Entry/Button و ... در حالت‌های None/Italic/Bold استفاده می‌کنیم. برای مثال:

<Style TargetType="Label">
    <Style.Triggers>
        <Trigger TargetType="Label" Property="FontAttributes" Value="Bold">
            <Setter Property="FontFamily" Value="{StaticResource OpenSansBold}" />
        </Trigger>
        <Trigger TargetType="Label" Property="FontAttributes" Value="Italic">
            <Setter Property="FontFamily" Value="{StaticResource OpenSansItalic}" />
        </Trigger>
        <Trigger TargetType="Label" Property="FontAttributes" Value="None">
            <Setter Property="FontFamily" Value="{StaticResource OpenSansRegular}" />
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>

این کد می‌گوید زمانیکه FontAttributes یک Label برابر با Bold است، از OpenSansBold برای FontFamily اش استفاده شود و همینطور برای Italic و None (یا همان Regular)

در قسمتی‌که داشتیم برای اندروید و ویندوز، مسیر فایل فونت را مشخص می‌کردیم، از مقدار OpenSansRegular.ttf#Open Sans استفاده کردیم که OpenSansRegular.ttf نام فیزیکی فایل و Open Sans نام خود فایل است که با دو بار کلیک کردن روی فایل آن در ویندوز از طریق برنامه Font ویندوز قابل مشاهده است:

همچنین برای اینکه این سه فایل، سه بار برای سه پلتفرم در سورس کنترلر کپی نشوند، از روش Add as link در Visual Studio بهره گرفته‌ایم و فایل فیزیکی فونت‌ها فقط در پروژه UWP وجود دارند. البته این به معنای این نیست که در Apk نهایی Android و ipa نهایی iOS این فایلها وجود نخواهند داشت؛ بلکه به خاطر ماهیت Add as link، انگار که این فایل‌ها در هر سه پروژه هستند و پشت صحنه کپی می‌شوند.