مطالب
معرفی سرویس‌های ارائه شده توسط شرکت‌های گوگل، آمازون و مایکروسافت در قالب رایانش ابری - قسمت دوم
همانطور که که در قسمت اول اشاره گردید، شرکت گوگل به ارائه سرویس‌های متنوعی بر اساس فناوری رایانش ابری پرداخته است. در این بخش به معرفی سرویس‌های ابری ارائه شده توسط شرکت آمازون پرداخته می‌شود. 
وب سایت این شرکت برای پوشش ترافیک در تمام طول سال به میزان بالایی زیرساخت نرم افزاری و سخت افزاری خود را گسترش داده است. بر همین اساس، این شرکت به منظور جلوگیری از اتلاف منابع ایجاد شده و کسب منافع مالی قابل توجه، به مرور امکان استفاده از منابع شبکه­‌اش را برای کاربران مهیا ساخته است. آمازون در سال 2006 سکوی وب سرویس خود را به عنوان مدل مصرفی در دسترس توسعه دهندگان قرار داد. این شرکت از طریق مجازی سازی سخت افزار بر روی Xen Hypervisor می­تواند سرورهای مجازی ایجاد کند. وب سرویس­های آمازون (Amazon Web Services -AWS) چیزی که اصولاً ظرفیت استفاده نشده زیر ساخت شبکه آمازون است را می­گیرد و آن را به تجارتی سودمند تبدیل می­کند.
سرویس‌های آمازون بی تردید نمایانگر بزرگترین IaaS محض در دنیای امروز هستند. ابر محاسباتی توسعه پذیر آمازون(Amazon Elastic Compute Cloud - EC2) که بزرگترین مولفه محصولات آمازون است در سال 2009 بالغ بر 220 میلیون دلار درآمد داشته است و تخمین زده می‌شود که EC2 بر روی بیش از چهل هزار سرور جهانی که در شش نقطه جهان تقسیم شده اند، اجرا می‌گردد.

صفحه اصلی وب سرویس‌های آمازون

سرویس‌ها و اجزای وب سرویس آمازون:

وب سرویس­های آمازون دارای اجزای زیادی می­باشند. تعدادی از این سرویس­ها برای ارائه خدمات پردازشی و تعداد دیگری برای ارائه فضای ذخیره­سازی، عرضه شده‌­اند. در ادامه گروهی از این سرویس­ها معرفی می­گردد: 

  1. ابر محاسباتی توسعه پذیر آمازون (EC2)
این سرویس، استفاده و مدیریت سرورهای اختصاصی مجازی که سیستم عامل­های لینوکس یا ویندوز را بر روی Xen Hypervisor  اجرا می­کنند، میسر کرده است. نمونه­‌های ماشین با توان­های پردازشی مختلف موجود می­باشد و بر اساس محاسبات/ساعت اجاره می­شوند. برنامه­‌های مستقر بر روی این ماشین­ها بسیار توسعه پذیر و با تحمل پذیری بالای خطا می­باشند. ذکر تفاوت میان یک نمونه ماشین و یک تصویر ماشین می­تواند به درک مفاهیم موجود در سرویس آمازون کمک کند. به طور کلی نمونه ماشین در واقع تقلید یا همسان­سازی(Emulation) سکوی سخت­افزاری مانند x86 و غیره بر روی لایه نرم­افزار مجازی Xen می­باشد. در حالی که تصویر ماشین، نرم افزار و سیستم عاملی است که در سطح یک نمونه ماشین اجرا می­شود و می­توان به محتویات یک درایو راه‌­انداز تشبیه نمود. تعدادی از ابزارهایی که برای پشتیبانی سرویس­های EC2 استفاده می­شوند به شرح زیر است:

  • سرویس صف ساده آمازون(Simple Queue Service):  یک صف پیام یا سیستم تراکنش برای برنامه­‌های مبتنی بر اینترنت توزیع شده می­باشد. این سرویس تضمین می­کند که پیام­ها حتی در زمانی که مؤلفه‌ای موجود نیست، گم نشود و برای انتقال پیام میان مؤلفه‌های مختلف که هرکدام کار جداگانه‌­ای را انجام می­دهند، بسیار مناسب است.
  • سرویس آگاه سازی ساده آمازون(Simple Notification Service):  ): وب سرویسی است که می­تواند پیام یک برنامه را منتشر کند و آن­ها را به برنامه­‌ها یا مشترکین دیگر منتقل کند. SNS  متدی را برای راه­‌اندازی فعالیت­ها ارائه می­نماید که برنامه­‌ها را قادر می­سازد تا در مورد اطلاعات جدید یا تغییر یافته از آن‌ها نظرسنجی شود یا به روز رسانی­‌ها را انجام دهند.
  • سرویس نظارت ابر آمازون(Amazon Cloud Watch):  کنسولی را فراهم می­کند که در آن مصرف منابع، شاخص­‌های کلیدی عملکرد سایت و نشانگرهای عملیاتی برای عواملی همچون تقاضای پردازشگر، مصرف دیسک و ورودی و خروجی شبکه را ارائه می­دهد.  نتایج معیارهایی که توسط آن کسب ­می­شود برای فعال‌سازی قابلیتی به نام Auto Scaling  مورد استفاده قرار می­گیرد که به صورت خودکار می­تواند یک سایت EC2 را بر مبنای مجموعه‌­ای از قوانین که توسعه دهنده ایجاد می­کند، توسعه دهد.
  •   توازن بار منعطف(Elastic Load Balancing): نمونه­‌های ماشین آمازون(Amazon Machine Image) با استفاده از این قابلیت، دارای امکان توازن بار ترافیکی می­شوند. این قابلیت هنگامی که نمونه‌­ای دچار شکست می­شود آن را کشف کرده و ترافیک را به یک نمونه سالم حتی نمونه‌­ای در محیط­‌های دیگر AWS  مسیریابی مجدد می­کند.
    2.  سیستم ذخیره سازی ساده آمازون (Amazon Simple Storage Service - S3)
یک سیستم ذخیره­سازی و پشتیبان گیری آنلاین است و دارای قابلیت انتقال سریع داده به نام  AWS Import/Export  می­باشد و داده را با استفاده از شبکه داخلی آمازون از AWS به دستگاه­‌های ذخیره­‌سازی قابل حمل منتقل می­نماید. این سیستم دسترسی به واحدهای اطلاعاتی را از طریق API وب S3 به کمک استانداردهای SOAP یا REST فراهم می‌کند. از آنجایی که دسترسی به داده با پهنای باند پایین میسر است، از این نوع حافظه بیشتر برای کارهای غیر عملیاتی مانند آرشیو و بازیابی یا پشتیبان گیری از دیسک استفاده می­شود.
    3.  انبار بلوک بسط پذیر آمازون (Amazon Elastic Block Store - EBS)
سیستمی است برای ساخت دیسک‌­های مجازی یا دستگاه­‌های ذخیره­سازی بلوکی که برای نمونه­‌های ماشین آمازون در EC2  مورد استفاده قرار می­گیرند. مزیت این سیستم این است دارای عملکرد بالاتر و قابل اعتماد‌تر از آمازون S3 است به همین دلیل یک واسط ذخیره سازی داده عملیاتی بسیار ارزشمند برای AWS  است. همچنین هزینه ایجاد EBS  مناسب‌تر از مشابه S3 می‌باشد. هر EBS پس از ایجاد بر روی یک نمونه مشخص سوار یا نصب می­شود و تنها برای آن نمونه قابل دسترسی خواهد بود. از این‌رو اشتراک آن­ها بین نمونه­‌ها امکان پذیر نمی­باشد. این سرویس بر اساس فضای ذخیره سازی مصرفی، مدت زمان استفاده و تعداد تقاضاهای ورودی/خروجی قیمت گزاری می­شود.
    4.  پایگاه داده ساده آمازون (Amazon Relational Database Service - RDS) 
این سرویس نمونه­‌های پایگاه داده MySQL را برای پشتیبانی از وب سایت و سایر برنامه‌­هایی که متکی بر سرویس‌­های داده محور(Data Driven) می­باشند، ایجاد می­کند. این سرویس برنامه­‌های پایگاه داده­‌ای که قبلاً در محیط دیگری ساخته شده­‌ا‌ند را پشتیبانی می­نماید و هر برنامه­‌ای که با پایگاه داده MySQL کار می‌کند با RDS نیز کار خواهد کرد. یکی از ویژگی­‌های مهم RDS سیستم پشتیبان گیری خودکار برای داده‌­های درون پایگاه و گزارشات تراکنش MySQL می­باشد. فایل­های پشتیبان به مدت 8 روز ذخیره می­شوند و علاوه بر آن امکان تصویر برداری از پایگاه داده نیز وجود دارد.

مدل قیمت گذاری:

قیمت گذاری انواع مختلف نمونه­ ماشین آمازون به سه پارامتر وابسته است. اولین مورد سیستم عامل مورد استفاده است. دومین عامل مرکز داده­‌ای است که در آن قرار گرفته و سومین عامل مدت زمانی است که اجرا می­شود. نرخ‌­ها بر مبنای ساعت محاسبه می­شوند. علاوه بر آن مبالغ اضافی نیز بابت موارد زیر اخذ می­شود: 

  • میزان داده منتقل شده 
  • آدرس‌های IP اختصاصی
  • استفاده سرور اختصاصی مجازی از فضای ذخیره­سازی بلوکی توسعه پذیر آمازون
  • استفاده از  توازن بار توسعه پذیر برای دو یا چند سرور 
  • سایر ویژگی­های مورد نیاز 
به طور کلی نمونه­ ماشین‌­های آمازون که ذخیره شده‌­اند و خاموش هستند، هزینه کلی نگهداری کمتری دارند و مبلغ اضافه به ازای هر ساعت محاسبه نمی­شود و فقط هزینه حافظه مورد استفاده پرداخت می­گردد. به طور کلی پرداخت هزینه به منظور استفاده از نمونه­ ماشین آمازون در سه مدل مقدور است: 
  • نمونه مبتنی بر تقاضا: نرخ ساعتی بدون التزام طولانی مدت
  • نمونه رزرو شده: خرید قراردادی هر نمونه با هزینه به مراتب پایین‌تر به ازای هر ساعت بعد از رزرو اولیه

  • نمونه نقطه­‌ای: این متد برای قیمت گذاری بر روی ظرفیت استفاده نشده EC2 بر مبنای قیمت نقطه فعلی است. این قابلیت، قیمت­‌های بسیار پایین را به همراه خواهد داشت اما در زمان­‌های مختلف فرق می­کند یا در زمانی که ظرفیت مازادی نباشد، در دسترس نخواهد بود. 

در جدول زیر  مشخصات سخت افزاری انواع نمونه ماشین­‌های آمازون ذکر شده‌­اند و با توجه به قیمت گذاری نمونه‌ها بر اساس موقعیت جغرافیایی که در آن قرار گرفته‌­اند، بسیار متنوع است، از ذکر این موارد اجتناب نموده و علاقه‌مندان به کسب اطلاعات بیشتر به وب سایت شرکت آمازون ارجاع داده می­شوند. همچنین ذکر این نکته ضروری است که شرکت آمازون به منظور تست و توسعه سرویس‌های ارائه شده، اکانت یکساله رایگان با امکان استفاده از سرویس‌ها به صورت محدود، ارائه می‌نماید.
نوع 
موتور محاسبه    حافظه اصلی(GB)    ذخیره سازی(GB) سکو   
 ریز نمونه   تا دو واحد محاسباتی در انفجار بار    0.613   EBS    32 یا 64 بیتی 
 نمونه کوچک   یک واحد محاسباتی    1.7    160   32 بیتی   
 نمونه بزرگ   چهار واحد محاسباتی    7.5    850    64 بیتی 
 نمونه بسیار بزرگ   هشت واحد محاسباتی    15    1690    64 بیتی 
   
   
مطالب
AngularJS #3
در این مقاله مفاهیم انقیاد داده (Data Binding)، تزریق وابستگی (Dependency Injection)،هدایت گر‌ها (Directives) و سرویس‌ها را بررسی خواهیم کرد و از مقاله‌ی آینده، به بررسی ویژگی‌ها و امکانات AngularJS در قالب مثال خواهیم پرداخت.
 
انقیاد داده (Data Binding)
سناریو هایی وجود دارد که در آن‌ها باید اطلاعات قسمتی از صفحه به صورت نامتقارن (Asynchronous) با داده‌های دریافتی جدید به روز رسانی شود. روش معمول برای انجام چنین کاری؛ دریافت داده‌ها از سرور است که عموما به فرم HTML میباشند و جایگزینی آن با بخشی از صفحه که قرار است به روز رسانی شود، اما حالتی را در نظر بگیرید که با داده هایی از جنس JSON طرف هستید و اطلاعات صفحه را با این داده‌ها باید به روز رسانی کنید. معمولا برای حل چنین مشکلی مجبور به نوشتن مقدار زیادی کد هستید تا بتوانید به خوبی اطلاعات View را به روز رسانی کنید. حتما با خودتان فکر کرده اید که قطعا راهی وجود دارد تا بدون نوشتن کدی، قسمتی از View را به Model متناظر خود نگاشت کرده و این دو به صورت بلادرنگ از تغییرات یکدیگر آگاه شوند. این عمل عموما به مفهوم انقیاد داده شناخته می‌شود و Angular هم به خوبی از انقیاد داده دوطرفه پشتیبانی می‌کند.
برای مشاهده این ویژگی در Angular، مثال مقاله‌ی قبل را به کد‌های زیر تغییر دهید تا پیغام به صورت پویا توسط کاربر وارد شود:
<!DOCTYPE html>
<html ng-app>
<head>
    <title>Sample2</title>
</head>
<body>
    <div>
        <input type="text" ng-model="greeting.text" />
        <p>{{greeting.text}}, World!</p>
    </div>
    <script src="../Scripts/angular.js"></script>
</body>
</html>
بدون نیاز به حتی یک خط کد نویسی! با مشخص کردن input به عنوان Model از طریق ng-model، خاصیت greeting.text که در داخل {{ }} مشخص شده را به متن داخل textbox  مقید (bind) کردیم.  نتیجه می‌گیریم که جفت آکلود {{ }} برای اعمال Data Binding استفاده می‌شود.
حال یک دکمه نیز بر روی فرم قرار می‌دهیم که با کلیک کردن بر روی آن، متن داخل textbox را نمایش دهد.
<!DOCTYPE html>
<html ng-app>
<head>
    <title>Sample2</title>
</head>
<body>
    <div ng-controller="GreetingController">
        <input type="text" ng-model="greeting.text" />
        <p>{{greeting.text}}, World!</p>
        <button ng-click="showData()">Show</button>
    </div>
    <script src="../Scripts/angular.js"></script>
    <script>
        var GreetingController = function ($scope, $window) {
            $scope.greeting = {
                text: "Hello"
            };

            $scope.showData = function () {
                $window.alert($scope.greeting.text);
            };
        };
    </script>
</body>
</html>
به کمک ng-click، تابع showData به هنگام کلیک شدن، فراخوانی می‌شود. window$ نیز به عنوان پارامتر کلاس GreetingController مشخص شده است. window$ نیز یکی از سرویس‌های پیش فرض تعریف شده توسط Angular است و ما در اینجا در سازنده‌ی کلاس آن را به عنوان وابستگی درخواست کرده ایم تا توسط سیستم تزریق وابستگی توکار، نمونه‌ی مناسب آن در اختیار ما بگذارد. window$ نیز تقریبا معادل شی window است و یکی از دلایل استفاده از آن ساده‌تر شدن نوشتن آزمون‌های واحداست.
حال متنی را داخل textbox نوشته  و دکمه‌ی show را فشار دهید. متن نوشته شده را به صورت یک popup  مشاهده خواهید کرد.
همچنین شی scope$ نیز نمونه‌ی مناسب آن توسط سیستم تزریق وابستگی Angular، در اختیار Controller قرار می‌گیرد و نمونه‌ی در اختیار قرارگرفته، برای ارتباط با View Model و سیستم انقیاد داده استفاده می‌شود.
معمولا انقیاد داده در الگوی طراحی (ModelView-ViewModel(MVVM مطرح است و به این دلیل که این الگوی طراحی به خوبی با الگوی طراحی MVC سازگار است، این امکان در Angular گنجانده شده است. 
   
تزریق وابستگی (Dependency Injection)
تا به این جای کار قطعن  بار‌ها و بار‌ها اسم آن را خوانده اید. در مثال فوق، پارامتری با نام scope$ را برای سازنده‌ی کنترلر خود در نظر گرفتیم و ما بدون انجام هیچ کاری نمونه‌ی مناسب آن را که برای انجام اعمال انقیاد داده با viewmodel استفاده می‌شود را دریافت کردیم. به عنوان مثال، window$ را نیز در سازنده‌ی کلاس کنترلر خود به عنوان یک وابستگی تعریف کردیم و تزریق نمونه‌ی مناسب آن توسط سیستم تزریق وابستگی توکار Angular صورت می‌گرفت.
اگر با IOC Container‌ها در زبانی مثل #C کار کرده باشید، قطعا با IOC Container فراهم شده توسط Angular هم مشکلی نخواهید داشت.
اما یک مشکل! در زبانی مثل #C که همه‌ی متغیر‌های دارای نوع هستند، IOC Container با استفاده از Reflection، نوع پارامترهای درخواستی توسط سازنده‌ی کلاس را بررسی کرده و با توجه به اطلاعاتی که ما از قبل در دسترس آن قرار داده بودیم، نمونه‌ی مناسب آن را در اختیار در خواست کننده می‌گذارد.
اما در زبان جاوا اسکریپت که متغیر‌ها دارای نوع نیستند، این کار به چه شکل انجام می‌گیرد؟
Angular برای این کار از نام پارامتر‌ها استفاده می‌کند. برای مثال Angular از نام پارامتر scope$ می‌فهمد که باید چه نمونه ای را به کلاس تزریق کند. پس نام پارامتر‌ها در سیستم تزریق وابستگی Angular نقش مهمی را ایفا می‌کنند.
اما در زبان جاوا اسکریپت، به طور پیش فرض امکانی برای به دست آوردن نام پارامتر‌های یک تابع وجود ندارد؛ پس Angular چگونه نام پارامتر‌ها را به دست می‌آورد؟ جواب در سورس کد Angular و در تابعی به نام annotate نهفته است که اساس کار این تابع استفاده از چهار عبارت با قاعده (Regular Expression) زیر است.
var FN_ARGS = /^function\s*[^\(]*\(\s*([^\)]*)\)/m;
var FN_ARG_SPLIT = /,/;
var FN_ARG = /^\s*(_?)(\S+?)\1\s*$/;
var STRIP_COMMENTS = /((\/\/.*$)|(\/\*[\s\S]*?\*\/))/mg;
تابع annotate تابعی را به عنوان پارامتر دریافت می‌کند و سپس با فراخواندن متد toString آن، کدهای آن تابع را به شکل یک رشته در می‌آورد. حال کدهای تابع را که اکنون به شکل یک رشته در دسترس است را با استفاده از عبارات با قاعده‌ی فوق پردازش می‌کند تا نام پارامتر‌ها را به دست آورد. در ابتدا کامنت‌های موجود در تابع را حذف می‌کند، سپس نام پارامتر‌ها را استخراج می‌کند و با استفاده از "," آن‌ها را جدا می‌کند و در نهایت نام پارامتر‌ها را در یک آرایه باز می‌گرداند.
استفاده از تزریق وابستگی، امکان نوشتن کدهایی با قابلیت استفاده مجدد و نوشتن ساده‌تر آزمون‌های واحد را فراهم می‌کند. به خصوص کدهایی که با سرور ارتباط برقرار می‌کنند را می‌توان به یک سرویس انتقال داد و از طریق تزریق وابستگی، از آن در کنترلر استفاده کرد. سپس در آزمون‌های واحد می‌توان قسمت ارتباط با سرور را با یک نمونه فرضی جایگزین کرد تا برای تست، احتیاجی به راه اندازی یک وب سرور واقعی و یا مرورگر نباشد.
    
Directives
یکی از مزیت‌های Angular این است که قالب‌ها را می‌توان با HTML نوشت و این را باید مدیون موتور قدرتمند تبدیل گر DOM بدانیم  که در آن گنجانده شده است و به شما این امکان را می‌دهد تا گرامر HTML را گسترش دهید.
تا به این جای کار با attribute‌های زیادی در قالب HTML روبرو شدید که متعلق به HTML نیست. به طور مثال: جفت آکولاد‌ها که برای انقیاد داده به کار برده می‌شود، ng-app که برای مشخص کردن بخشی که باید توسط Angular کامپایل شود، ng-controller که برای مشخص کردن این که کدام بخش از View متعلق به کدام Controller است و ... تمامی Directive‌های پیش فرض Angular هستند.
با استفاده از Directive‌ها می‌توانید عناصر و خاصیت‌ها و حتی رویداد‌های سفارشی برای HTML بنویسید؛ اما واقعا چه احتیاجی به تعریف عنصر سفارشی و توسعه گرامر HTML وجود دارد؟
HTML یک زبان طراحی است که در ابتدا برای تولید اسناد ایستا به وجود آمد و هیچ وقت هدفش تولید وب سایت‌های امروزی که کاملا پویا هستند نبود. این امر تا جایی پیش رفته است که HTML را از یک زبان طراحی تبدیل به یک زبان برنامه نویسی کرده است و احتیاج به چنین زبانی کاملا مشهود است. به همین دلیل جامعه‌ی وب مفهومی را به نام Web Components  مطرح کرده است. Web Components به شما امکان تعریف عناصر HTML سفارشی را می‌دهد. برای مثال شما یک تگ سفارشی به نام datepicker می‌نویسید که دارای رفتار و ویژگی‌های خاص خود است و به راحتی عناصر HTML رابا استفاده از آن توسعه می‌دهید. مطمئنا آینده‌ی وب این گونه است، اما هنوز خیلی از مرورگرها از این ویژگی پشتیبانی نمی‌کنند.
یکی دیگر از معادل‌های  Web Component‌های امروز را می‌توان ویجت‌های jQuery UI دانست. اگر بخواهم تعریفی از ویجت ارائه دهم به این گونه است که یک ویجت؛ کدهای HTML، CSS و javascript مرتبط به هم را کپسوله کرده است. مهم‌ترین مزیت ویجت ها، قابلیت استفاده‌ی مجدد آن‌هاست، به این دلیل که تمام منطق مورد نیاز را در خود کپسوله کرده است؛ برای مثال ویجت datepicker که به راحتی در برنامه‌های مختلف بدون احتیاج به نوشتن کدی قابل استفاده است.
خب، متاسفانه Web Component‌ها هنوز در دنیای وب امروزی رایج نشده اند و ویجت‌ها هم آنچنان  قدرت Web Component‌ها را ندارند. خب Angular با استفاده از امکان تعریف Directive‌های سفارشی به صورت cross-browser امکان تعریف عناصر سفارشیه همانند web Component‌ها را به شما می‌دهد. حتی به عقیده‌ی عده ای Directive‌ها بسیار قدرتمند‌تر از Web Components عمل می‌کنند و راحتی کار با آن‌ها بیشتر است.
با استفاده از Directive‌ها می‌توانید عنصر HTML سفارشی مثل </ datepicker>،  خاصیت سفارشی مثل ng-controller، رویداد سفارشی مثل ng-click را  تعریف کنید و یا حتی حالت و اتفاقات رخ داده در برنامه را زیر نظر بگیرید.
و این یکی از دلایلی است که می‌گویند Angular دارای ویژگی forward-thinking است.
البته Directive‌ها یکی از قدرتمند‌ترین امکانات فریم ورک AngularJS است و در آینده به صورت مفصل بر روی آن بحث خواهد شد.
    
سرویس‌ها در AngularJS
 حتما این جمله را در هنگام نوشتن برنامه‌ها با الگوی طراحی MVC بار‌ها و بار‌ها شنیده اید که در Controller‌ها نباید منطق تجاری و پیچیده ای را پیاده سازی کرد و باید به قسمت‌های دیگری به نام سرویس‌ها منتقل شوند و سپس در سازنده‌ی کلاس کنترلر به عنوان پارامتر تعریف شوند تا توسط Angular نمونه‌ی مناسب آن به کنترلر تزریق شود. Controller‌ها نباید پیاده کننده‌ی هیچ منطق تجاری و یا اصطلاحا business برنامه باشد و باید از لایه‌ی سرویس استفاده کنند و تنها وظیفه‌ی کنترلر باید مشخص کردن انقیاد داده و حالت برنامه باشد.
دلیل استفاده از سرویس‌ها در کنترلر ها، نوشتن ساده‌تر آزمون‌های واحد و استفاده‌ی مجدد از سرویس‌ها در قسمت‌های مختلف پروژه و یا حتی پروژه‌های دیگر است.
معمولا اعمال مرتبط در ارتباط با سرور را در سرویس‌ها پیاده سازی می‌کنند تا بتوان در موقع نوشتن آزمون‌های واحد یک نمونه‌ی فرضی را خودمان ساخته و آن را به عنوان وابستگی به کنترلری که در حال تست آن هستیم تزریق کنیم، در غیر این صورت احتیاج به راه اندازی یک وب سرور واقعی برای نوشتن آزمون‌های واحد و در نتیجه کند شدن انجام آزمون را در بر دارد. قابلیت استفاده‌ی مجدد سرویس هم به این معناست که منطق پیاده سازی شده در آن نباید ربطی به رابط کاربری و ... داشته باشد. برای مثال یک سرویس به نام userService باید دارای متد هایی مثل دریافت لیست کاربران، افزودن کاربر و ... باشد و بدیهی است که از این سرویس‌ها می‌شود در قسمت‌های مختلف برنامه استفاده کرد. همچنین سرویس‌ها در Angular به صورت Singleton در اختیار کنترلر‌ها قرار می‌گیرند  و این بدین معناست که یک نمونه از هر سرویس ایجاد شده و به بخش‌های مختلف برنامه تزریق می‌شود. 
    
مفاهیم پایه ای AngularJs به پایان رسید. در مقاله بعدی یک مثال تقریبا کامل را نوشته و با اجزای مختلف Angular بیشتر آشنا می‌شویم.
   
با تشکر از مهدی محزونی برای بازبینی مطلب
مطالب
EF Code First #9

تنظیمات ارث بری کلاس‌ها در EF Code first


بانک‌های اطلاعاتی مبتنی بر SQL، تنها روابطی از نوع «has a» یا «دارای» را پشتیبانی می‌کنند؛ اما در دنیای شیءگرا روابطی مانند «is a» یا «هست» نیز قابل تعریف هستند. برای توضیحات بیشتر به مدل‌های زیر دقت نمائید:


using System;

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
public abstract class Person
{
public int Id { get; set; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public DateTime DateOfBirth { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
public class Coach : Person
{
public string TeamName { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
public class Player : Person
{
public int Number { get; set; }
public string Description { get; set; }
}
}

در این مدل‌ها که بر اساس ارث بری از کلاس شخص، تهیه شده‌اند؛ بازیکن، یک شخص است. مربی نیز یک شخص است؛ و به این ترتیب خوانده می‌شوند:

Coach "is a" Person
Player "is a" Person

در EF Code first سه روش جهت کار با این نوع کلاس‌ها و کلا ارث بری وجود دارد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت:

الف) Table per Hierarchy یا TPH

همانطور که از نام آن نیز پیدا است، کل سلسله مراتبی را که توسط ارث بری تعریف شده است، تبدیل به یک جدول در بانک اطلاعاتی می‌کند. این حالت، شیوه برخورد پیش فرض EF Code first با ارث بری کلاس‌ها است و نیاز به هیچگونه تنظیم خاصی ندارد.
برای آزمایش این مساله، کلاس Context را به نحو زیر تعریف نمائید و سپس اجازه دهید تا EF بانک اطلاعاتی معادل آن‌را تولید کند:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Context
{
public class Sample05Context : DbContext
{
public DbSet<Person> People { set; get; }
}
}

ساختار جدول تولید شده آن همانند تصویر زیر است:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، تمام کلاس‌های مشتق شده از کلاس شخص را تبدیل به یک جدول کرده است؛ به علاوه یک فیلد جدید را هم به نام Discriminator به این جدول اضافه نموده است. برای درک بهتر عملکرد این فیلد، چند رکورد را توسط برنامه به بانک اطلاعاتی اضافه می‌کنیم. حاصل آن به شکل زیر خواهد بود:


از فیلد Discriminator جهت ثبت نام کلاس‌های متناظر با هر رکورد، استفاده شده است. به این ترتیب EF حین کار با اشیاء دقیقا می‌داند که چگونه باید خواص متناظر با کلاس‌های مختلف را مقدار دهی کند.
به علاوه اگر به ساختار جدول تهیه شده دقت کنید، مشخص است که در حالت TPH، نیاز است فیلدهای متناظر با کلاس‌های مشتق شده از کلاس پایه، همگی null پذیر باشند. برای نمونه فیلد Number که از نوع int تعریف شده، در سمت بانک اطلاعاتی نال پذیر تعریف شده است.
و برای کوئری نوشتن در این حالت می‌توان از متد الحاقی OfType جهت فیلتر کردن اطلاعات بر اساس کلاسی خاص، کمک گرفت:

db.People.OfType<Coach>().FirstOrDefault(x => x.LastName == "Coach L1")


سفارشی سازی نحوه نگاشت TPH

همانطور که عنوان شد، TPH‌ نیاز به تنظیمات خاصی ندارد و حالت پیش فرض است؛ اما برای مثال می‌توان بر روی مقادیر و نوع ستون Discriminator تولیدی، کنترل داشت. برای این منظور باید از Fluent API به نحو زیر استفاده کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class CoachConfig : EntityTypeConfiguration<Coach>
{
public CoachConfig()
{
// For TPH
this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(1));
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class PlayerConfig : EntityTypeConfiguration<Player>
{
public PlayerConfig()
{
// For TPH
this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(2));
}
}
}

در اینجا توسط متد Map، نام فیلد discriminator به PersonType تغییر کرده. همچنین چون مقدار پیش فرض تعیین شده توسط متد HasValue عددی است، نوع این فیلد در سمت بانک اطلاعاتی به int null تغییر می‌کند.


ب) Table per Type یا TPT

در حالت TPT، به ازای هر کلاس موجود در سلسله مراتب تعیین شده، یک جدول در سمت بانک اطلاعاتی تشکیل می‌گردد.
در جداول متناظر با Sub classes، تنها همان فیلدهایی وجود خواهند داشت که در کلاس‌های هم نام وجود دارد و فیلدهای کلاس پایه در آن‌ها ذکر نخواهد گردید. همچنین این جداول دارای یک Primary key نیز خواهند بود (که دقیقا همان کلید اصلی جدول پایه است که به آن Shared primary key هم گفته می‌شود). این کلید اصلی، به عنوان کلید خارجی اشاره کننده به کلاس یا جدول پایه نیز تنظیم می‌گردد:


برای تنظیم این نوع ارث بری، تنها کافی است ویژگی Table را بر روی Sub classes قرار داد:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
[Table("Coaches")]
public class Coach : Person
{
public string TeamName { set; get; }
}
}

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample05.DomainClasses.Models
{
[Table("Players")]
public class Player : Person
{
public int Number { get; set; }
public string Description { get; set; }
}
}

یا اگر حالت Fluent API را ترجیح می‌دهید، همانطور که در قسمت‌های قبل نیز ذکر شد، معادل ویژگی Table در اینجا، متد ToTable است.

ج) Table per Concrete type یا TPC

در تعاریف ارث بری که تاکنون بررسی کردیم، مرسوم است کلاس پایه را از نوع abstract تعریف کنند. به این ترتیب هدف اصلی، Sub classes تعریف شده خواهند بود؛ چون نمی‌توان مستقیما وهله‌ای را از کلاس abstract تعریف شده ایجاد کرد.
در حالت TPC، به ازای هر sub class غیر abstract، یک جدول ایجاد می‌شود. هر جدول نیز حاوی فیلدهای کلاس پایه می‌باشد (برخلاف حالت TPT که جداول متناظر با کلاس‌های مشتق شده، تنها حاوی همان خواص و فیلدهای کلاس‌های متناظر بودند و نه بیشتر). به این ترتیب عملا جداول تشکیل شده در بانک اطلاعاتی، از وجود ارث بری در سمت کدهای ما بی‌خبر خواهند بود.


برای پیاده سازی TPC نیاز است از Fluent API استفاده شود:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class PersonConfig : EntityTypeConfiguration<Person>
{
public PersonConfig()
{
// for TPC
this.Property(x => x.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.None);
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class CoachConfig : EntityTypeConfiguration<Coach>
{
public CoachConfig()
{
// For TPH
//this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(1));

// for TPT
//this.ToTable("Coaches");

//for TPC
this.Map(m =>
{
m.MapInheritedProperties();
m.ToTable("Coaches");
});
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample05.DomainClasses.Models;

namespace EF_Sample05.DataLayer.Mappings
{
public class PlayerConfig : EntityTypeConfiguration<Player>
{
public PlayerConfig()
{
// For TPH
//this.Map(m => m.Requires(discriminator: "PersonType").HasValue(2));

// for TPT
//this.ToTable("Players");

//for TPC
this.Map(m =>
{
m.MapInheritedProperties();
m.ToTable("Players");
});
}
}
}

ابتدا نوع فیلد Id از حالت Identity خارج شده است. این مورد جهت کار با TPC ضروری است در غیراینصورت EF هنگام ثبت، به مشکل بر می‌خورد، از این لحاظ که برای دو شیء، به یک Id خواهد رسید و امکان ثبت را نخواهد داد. بنابراین در یک چنین حالتی استفاده از نوع Guid برای تعریف primary key شاید بهتر باشد. بدیهی است در این حالت باید Id را به صورت دستی مقدار دهی نمود.
در ادامه توسط متد MapInheritedProperties، به همان مقصود لحاظ کردن تمام فیلدهای ارث بری شده در جدول حاصل، خواهیم رسید. همچنین نام جداول متناظر نیز ذکر گردیده است.


سؤال : از این بین، بهتر است از کدامیک استفاده شود؟

- برای حالت‌های ساده از TPH استفاده کنید. برای مثال یک بانک اطلاعاتی قدیمی دارید که هر جدول آن 200 تا یا شاید بیشتر فیلد دارد! امکان تغییر طراحی آن هم وجود ندارد. برای اینکه بتوان به حس بهتری حین کارکردن با این نوع سیستم‌های قدیمی رسید، می‌شود از ترکیب TPH و ComplexTypes (که در قسمت‌های قبل در مورد آن بحث شد) برای مدیریت بهتر این نوع جداول در سمت کدهای برنامه استفاده کرد.
- اگر علاقمند به استفاده از روابط پلی‌مرفیک هستید ( برای مثال در کلاسی دیگر، ارجاعی به کلاس پایه Person وجود دارد) و sub classes دارای تعداد فیلدهای کمی هستند، از TPH استفاده کنید.
- اگر تعداد فیلدهای sub classes زیاد است و بسیار بیشتر است از کلاس پایه، از روش TPT استفاده کنید.
- اگر عمق ارث بری و تعداد سطوح تعریف شده بالا است، بهتر است از TPC استفاده کنید. حالت TPT از join استفاده می‌کند و حالت TPC از union برای تشکیل کوئری‌ها کمک خواهد گرفت
مطالب
الگوریتم‌های داده کاوی در SQL Server Data Tools یا SSDT - قسمت سوم - الگوریتم‌های Decision trees و Linear Regression

در قسمت قبل با الگوریتم Naive Bayes به عنوان الگوریتمی جهت شروع امر داده کاوی آشنا شدیم. در این قسمت به الگوریتم‌های Decision trees و Linear Regression می‌پردازیم.


مقدمه 

خودتان را جای یک متصدی اعطای وام بانکی درنظر بگیرید. یک زوج جوان برای دریافت وام به بانک مراجعه می‌کنند. برای اعطای وام، ممکن است جوان بودن آن‌ها یک علامت مثبت نباشد. حال شما شروع به مصاحبه با آن‌ها می‌کنید و متوجه می‌شوید که ازدواج کرده‌اند. متاهل بودن آن‌ها یک نکته مثبت است. همچنین متوجه می‌شوید که هر دو یک شغل دارند و به مدت سه سال است که مشغول همان کار هستند. درست حدس زدید، پایداری شغل می‌تواند یک نکته مثبت باشد. پس از بررسی حساب بانکی آن‌ها متوجه می‌شوید که در یکسال اخیر سه چک برگشتی دارند. این موضوع، یک منفی بزرگ را سر راه قرار می‌دهد. درنهایت، شما جهت تصمیم گیری برای اعطای وام، براساس تجربه کاری خود در ذهنتان یک درخت ایجاد می‌کنید که رتبه بندی امتیاز برای اعطای وام را تسهیل می‌کند. کاری که الگوریتم Decision Trees انجام می‌دهد شبیه به همین کار است.


چرا الگوریتم درخت تصمیم؟

این الگوریتم به دلایل سرعت و کارآیی بالا در آماده سازی داده‌ها و دقت بالا و درک راحت الگو توسط انسان، محبوب‌ترین تکنیک داده کاوی است. رایج‌ترین کاری که معمولا با استفاده از این الگوریتم انجام می‌گردد دسته بندی داده‌ها است. برای مثال متقاضی وام می‌تواند به دو دسته با درجه ریسک پایین و درجه ریسک بالا تقسیم شود و این الگوریتم به ما کمک می‌کند تا قاعده‌ای برای انجام این دسته بندی بر اساس داده‌های قبلی پیدا نماییم.


تفسیر الگوریتم

درختی که توسط این الگوریتم تولید می‌شود به شکل زیر تفسیر می‌گردد: هر نود شامل یک نوار هیستوگرام (پیشینه نما) با رنگ‌های مختلف می‌باشد که حالات مختلفی از خروجی را نشان می‌دهد. هر مسیر از ریشه به یک نود یک قاعده را شرح می‌دهد.


شرح نوار ابزار


  • کمبوی مربوط به ،Tree شامل درخت‌های تصمیم مربوط به خروجی‌ها (ویژگی‌هایی که می‌خواهیم پیش بینی کنیم) می‌باشد.
  • Default Expansion اندازه درخت را مشخص می‌کند. به عبارتی مشخص می‌کند که درخت چند سطحی باشد.
  • هیستوگرام تعداد حالات ویژگی قابل پیش بینی را مشخص می‌کند که از طریق آن می‌توان در یک نگاه با توجه به رنگ حالت مورد نظر در هر نود، یک مسیر مشخص را در درخت طی کرد. برای مثال فرض کنید که یک ویژگی دارای 10 حالت باشد که برای شما 5 حالت از این 10 حالت مهمتر است. بنابراین تعداد را روی 5 تنظیم می‌کنیم. مابقی حالات در یک گروه قرار گرفته به رنگ خاکستری نشان داده می‌شوند.
  • کمبوی Background جهت کنترل رنگ پیش زمینه نود‌ها می‌باشد. در حالت پیش فرض، این کمبو تمامی حالات ویژگی مورد پیش بینی را در نظر می‌گیرد. در این حالت رنگ تیره‌تر نود نشان دهنده تعداد موردها در آن نود می‌باشد. هرچه این رنگ تیره‌تر باشد، یعنی موارد بیشتری در آن دسته قرار می‌گیرند. شما همچنین می‌توانید یک حالت خاص از ویژگی مورد پیش بینی را انتخاب کنید. در این حالت رنگ پس زمینه هر نود احتمال پیش بینی با توجه به حالت انتخاب شده را نشان می‌دهد. نود با پس زمینه پر رنگ‌تر احتمال بالاتری با توجه به حالت انتخاب شده دارد. 


آموزش بیش از اندازه

این الگوریتم، درخت را به صورت بازگشتی رشد می‌دهد. درنتیجه گاهی اوقات ممکن است که با یک درخت بزرگ مواجه شوید. این درخت می‌تواند شامل سطح‌ها و شاخه‌های زیادی باشد. بنابراین شامل قوانین زیادی هم خواهد بود. اما در نظر داشته باشید که ارتباط مستقیمی بین کیفیت پیش بینی و اندازه درخت وجود ندارد. حقیقت امر این است، هرگاه که درخت بیش از اندازه عمیق شود، بجای اینکه تعمیم قوانین صورت گیرد، آموزش حالات مختلف نشان داده می‌شود و این خوب نیست. الگوریتم درخت تصمیم مایکروسافت ویژگی دارد به نام forward pruning که رشد درخت را با استفاده از امتیاز بایزین کنترل می‌کند. به عبارتی زمانیکه اطلاعات کافی برای بخش کردن یک نود وجود نداشته باشد، از این امر جلوگیری می‌کند. این کار توسط پارامتر Complexity_Penalty انجام می‌گردد که مقداری اعشاری بین 0 و 1 را می‌گیرد. هرچه مقدار بالاتری به این پارامتر اختصاص داده شود، محدودیت بیشتری برای تقسیم درخت درنظر گرفته می‌شود و بنابراین سایز درخت کوچکتر می‌گردد.


پارامترهای الگوریتم درخت تصمیم

دسترسی به این پارامترها از طریق تب mining models  امکان پذیر می‌باشد. با کلیک بر روی الگوریتم پنجره، properties  آن نمایش داده خواهد شد حال می‌توان به بخش Algorithm Parameters  رفت و پارامترها را مقداردهی کرد. 

Complexity_Penalty : که توضیح آن در بخش "آموزش بیش از اندازه" آورده شد.

Minimum_Support : جهت تعیین مینیمم اندازه هر نود به کار می‌رود. برای مثال اگر مقدار 20 را به آن بدهیم، آنگاه هر تقسیم بندی که منجر به تولید نودهای فرزندی با اندازه کمتر از 20 شود، انجام نمی‌گردد. اغلب در مواردی که مجموعه داده دارای حالات گوناگون زیادی است، می‌توان مقدار این متغیر را بالا برد تا از آموزش بیش از اندازه جلوگیری کرد. پیش فرض این پارامتر 10 می‌باشد.

Score_Method : این پارامتر مشخص می‌کند که از کدام روش برای محاسبه امتیاز جهت بخش بندی درخت استفاده کنیم. سه مقدار 1، 3 و 4 را می‌گیرد. 1 از امتیاز انتروپی استفاده می‌کند، 3 از بایزین k2 و 4 از بایزین Dirichlet equivalent .

Split_Method : سه مقدار 1 تا 3 را می‌گیرد. فرض کنید که وضعیت تحصیل در یک مجموعه داده سه حالت را دارد: دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس. اگر مقدار 1 را برای این پارامتر تعیین نماییم آنگاه حالت دودویی برای تقسیم نودها درخت درنظر گرفته می‌شود. یعنی دو حالت دیپلم و غیر دیپلم. حال اگر مقدار 2 را نظر بگیریم آنگاه تقسیم نودها براساس تمامی حالات درنظر گرفته می‌شود؛ در اینجا سه تا. مقدار 3 که مقدار پیش فرض نیز می‌باشد، انتخاب حالت 1 یا 2 را به عهده الگوریتم می‌گذارد.

Maximum_Input_Attributes : ماکزیمم ورودی را می‌توان از این طریق تعیین کرد. اگر تعداد ورودی‌ها بیشتر از این مقدار باشد، آنگاه فقط ورودی‌های مهم درنظر گرفته شده و مابقی نادیده گرفته می‌شوند.


Linear Regression:

این الگوریتم شبیه الگوریتم درخت تصمیم است. به همین دلیل هم در این مقاله گنجانده شده‌است؛ البته با این تفاوت که نوار هیستوگرام ندارد و در عوض دارای یک نوار الماسی است که توزیع متغیرهای قابل پیش بینی را نشان می‌دهد. این الگوریتم فقط برای ویژگی‌های continuous کاربرد دارد. خود الماس نیز نشان دهنده توزیع مقدار نود می‌باشد. عرض الماس دوبرابر انحراف معیار می‌باشد. بنابراین اگر الماس نازک باشد، پیش بینی برپایه آن نود دقیق‌تر است. هر نود شامل یک فرمول رگرسیون است که می‌توان از آن در داده کاوی بهره جست.

درکل رگرسیون شبیه به دسته بندی است با این تفاوت که رگرسیون می‌تواند ویژگی‌های پیوسته را پیش بینی کند. 
مطالب
فراخوانی سرویس‌های OData توسط کلاینت‌های #C
فرض کنید در سرویس‌های خود، در حال استفاده از OData هستید. حال کافیست که metadata$ مربوط به سرویستان را برای استفاده‌ی کلاینت‌های دیگر، در اختیار آن‌ها قرار دهید.
وقتی از Odata استفاده میکنید، به صورت خودکار metadataی از سرویس‌ها و مدل‌های شما ساخته میشود و میتوان از آن به عنوان یک documentation کامل نام برد و حتی افرادی که استاندارد‌های Odata را نمیشناسند، به راحتی میتوانند آن را مطالعه و در صورت اجازه‌ی شما، از امکانات آن سرویس‌ها، در نرم افزار خودشان استفاده کنند.
بطور مثال میتوانید متادیتای برنامه‌ی خود را با استفاده از آدرس فرضی http://localhost:port/odata/$metadata مشاهده نمایید؛ که چیزی شبیه به محتوای زیر خواهد بود:
<edmx:Edmx xmlns:edmx="http://docs.oasis-open.org/odata/ns/edmx" Version="4.0">
<edmx:DataServices>
<Schema xmlns="http://docs.oasis-open.org/odata/ns/edm" Namespace="OwinAspNetCore.Models">
<EntityType Name="Product">
<Key>
<PropertyRef Name="Id"/>
</Key>
<Property Name="Id" Type="Edm.Int32" Nullable="false"/>
<Property Name="Name" Type="Edm.String"/>
<Property Name="Price" Type="Edm.Decimal" Nullable="false"/>
</EntityType>
</Schema>
<Schema xmlns="http://docs.oasis-open.org/odata/ns/edm" Namespace="Default">
<Function Name="TestFunction" IsBound="true">
<Parameter Name="bindingParameter" Type="Collection(OwinAspNetCore.Models.Product)"/>
<Parameter Name="Val" Type="Edm.Int32" Nullable="false"/>
<Parameter Name="Name" Type="Edm.String"/>
<ReturnType Type="Edm.Int32" Nullable="false"/>
</Function>
<EntityContainer Name="Container">
<EntitySet Name="Products" EntityType="OwinAspNetCore.Models.Product"/>
</EntityContainer>
</Schema>
</edmx:DataServices>
</edmx:Edmx>
در اینجا میتوان EntityTypeها ، EntitySetها و همه‌ی Action‌ها و Function‌های خود را مشاهده نمایید.
به غیر از این، وجود metadata باعث شده به راحتی کلاینت‌های #JavaScript ،Java ،Objective-C ،C و ... بتوانند به راحتی ارتباط کاملی با سرویس‌های شما برقرار نمایند.
برای مثال به صورت معمول یک کلاینت #Cی برای ارتباط برقرار کردن با یک سرویس خارجی باید اینگونه عمل کند (یک درخواست از نوع POST):
string postUrl = "http://localhost:port/....";
HttpClient client = new HttpClient();
var response = client.PostAsync(postUrl, new StringContent(JsonConvert.SerializeObject(new { Rating = 5 }), Encoding.UTF8, "application/json")).Result;
مشکلات این روش کاملا روشن و گویاست: پیچیدگی خیلی زیاد، دیباگ خیلی سخت و refactoring پیچیده و ...
اگر مطالب قبلی را دنبال کرده باشید، به پیاده سازی سرویس‌های Odata پرداختیم. در این لینک یک repository کامل برای کار با odata در asp.net core آماده شده‌است و در این مقاله از آن استفاده نموده‌ام.
بعد از clone کردن آن، پروژه را run نمایید. به چیز بیشتری از آن نیازی نداریم.
حال کافیست یک پروژه‌ی Console Application را ساخته و بعد باید از طریق منوی Tools گزینه‌ی Extensions and Updates را انتخاب و odata v4 client code generator را جستجو نماییم:

آن را نصب نموده و بعد از تکمیل شدن، visual studio را restart کنید.

پروژه‌ی console خود را باز کرده و از طریق Add -> new item، آیتم OData client را جستجو کرده و با نام ProductClient.tt آن را تولید نمایید (نام آن اختیاری است):

فایل ProductClient.tt را که یک T4 code generator میباشد، باز کرده و مقدار ثابت MetadataDocumentUri را به آدرس سرویس odata خود تغییر دهید:

public const string MetadataDocumentUri = "http://localhost:port/odata/";

روی این آیتم کلیک راست و گزینه‌ی Run Custom tool را انتخاب نمایید. این تمام کاری است که نیاز به انجام دادن دارید.

حال فایل Program.cs را باز کرده و آن‌را اینگونه تغییر دهید:

using ConsoleApplication1.OwinAspNetCore.Models;
using System;
using System.Linq;
namespace ConsoleApplication1
{
    public class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Uri uri = new Uri("http://localhost:24977/odata");

            //var context = new Default.Container(uri);
            var context = new TestNameSpace.TestNameSpace(uri);

            //get
            var products = context.Products.Where(pr => pr.Name.Contains("a"))
                .Take(1).Select(pr => new { Firstname = pr.Name, PriceValue = pr.Price }).ToList();

            //add
            context.AddToProducts(new Product() { Name = "Name1", Price = 123 });

            //update
            Product p = context.Products.First();
            p.Name = "changed";
            context.UpdateObject(p);

            //delete
            context.DeleteObject(context.Products.Last());

            //commit
            context.SaveChanges();
        }
    }
}
اینبار همه چیز strongly typed و با همان intellisense معروف خواهد بود. فقط دقت کنید که اگر از Repository معرفی شده، برای سمت سرور خود استفاده میکنید، به دلیل اینکه از Namespace استفاده کرده‌ام، context شما، به نام namespace شما خواهد بود. در غیر اینصورت به صورت default و بدون namespace، باید از Default.Container استفاده شود.

مشاهده میفرمایید که همه‌ی عملیات‌های لازم برای CRUD، به شرط اینکه در سمت سرور طراحی شده باشند، به راحتی از سمت کلاینت قابل فراخوانی خواهند بود.

از این ویژگی فوق العاده میتوان حتی در کلاینت‌ها جاوااسکریپتی نیز استفاده کرد. فرض کنید نرم افزار تحت وبی را با استفاده از jquery یا angularjs طراحی کرده‌اید. قاعدتا فراخوانی درخواست‌های شما به سمت سرور، چیزی شبیه به این خواهد بود:

//angularjs
$http.get("/products/get", {Name: "Test", Company: "Test"})
    .then(function(response) {
        console.log(response.data);
    });

//jquery
$.get("/products/get", {Name: "Test", Company: "Test"}, function(data, status){
        console.log("Data: " + data);
    });

با استفاده از odata و typescript و یک library مربوط به odata client در سمت کلاینت، نرم افزار شما بجای موارد، بالا چیزی شبیه به مثال زیر خواهد بود (با همراه داشتن strongly typed و intellisense کامل)

let product1 = await context.products.filter(c => c.Name.contains("Ali")).toArray();
let product2 = await context.products.getSomeFunction(1, 'Test');
context.product.add({Name: 'Test'} as Product);
await context.saveChanges()


در مقاله‌های آتی به ویژگی‌های بیشتری از Odata خواهیم پرداخت.

مطالب
برنامه نویسی اندروید با Xamarin.Android - قسمت اول
وقتی صحبت از ساخت برنامه‌های کاربردی iOS و Android می‌شود، بسیاری از افراد تنها گزینه را Objective-C یا Java می‌دانند. اما در این چند سال اکوسیستم‌هایی (مجموعه ای از ابزارها) برای ایجاد برنامه‌های کاربردی موبایل ظهور کرده‌اند و البته تمرکز آن‌ها بر روی Cross Platform بودن آن‌ها بوده است. هر کدام از آن‌ها قابلیت‌هایی را برای ما به ارمغان می‌آورند. البته بعضی فقط به ما امکان نوشتن کدهای Html و Java Script را می‌دهند و برخی دیگر از کدهای C++/C که کدهای low-level هستند، استفاده می‌کنند.
ما در اینجا قصد معرفی Xamarin را داریم. تنها پلتفرمی که تمام امکانات بومی موبایل را به همراه امکانات بسیار دیگری، برای ما فراهم می‌کند. این امکانات شامل موارد ذیل هستند:
1- اتصال کامل به SDK بومی: Xamarin شامل اتصالاتی برای استفاده از تمامی (تقریبا) امکانات iOS و Android می‌باشد. این اتصالات به صورت Strongly-typed هستند. به این معنا که برای بررسی و استفاده، آسان هست و همچنین در حین توسعه و کامپایل به خوبی صحت کد‌ها را چک می‌کند.
2- قابلیت ارتباط با Objective-C،Java، C،C : زامارین امکاناتی را برای فراخوانی مستقیم کتابخانه‌هایی که با Objective-C، Java، C و ++C نوشته شده‌اند، نیز فراهم کرده است. این یک امکان فوق العاده هست که شما بتوانید از تعداد بسیار زیاد کتابخانه‌های نوشته شده برای iOS و Android استفاده کنید.
3- استفاده از زبان مدرن #C: برنامه‌های Xamarin با #C نوشه می‌شوند که بهبود‌های قابل توجهی نسبت به زبان‌های Objective-C و Java داشته است. امکاناتی مانند عبارات لامبدا، LINQ، برنامه نویسی موازی و ....
4- مجموعه کلاس‌های فوق العاده: برنامه‌های Xamarin از Net BCL. که مجموعه‌ای عظیم و جامع از ویژگی‌های قدرتمند، مانند استفاده از XML، بانک اطلاعاتی، شبکه، IO و ...است، استفاده می‌کند که امکانات فوق العاده‌ای را برای توسعه دهندگان فراهم می‌نماید.
5- استفاد ه از یک IDE قدرتمند: برای Mac OS X شما Xamarin Studio  و برای ویندوز Xamarin Studio و Visual Studio را در اختیار دارید که برای یک توسعه دهنده‌ی نرم افزار چیزی را کم نگذاشته‌اند.
6- Cross Platform بودن: Xamarin برای سه پلتفرم مطرح موبایل، شامل iOS، Android و Windows Phone قابل استفاده می‌باشد و تقریبا 90 درصد از کدهای شما قابل استفاده‌ی مجدد در هر سه پلتفرم می‌باشد.
البته با ارائه‌ی Xamarin.Forms این میزان به 100درصد رسیده است!

نحوه‌ی نصب Xamarin:
می‌توانید Xamarin Studio و Xamarin For Visual Studio را از سایت Xamarin دانلود نموده و به راحتی نصب نمایید. برای آنکه بتوانید Xamarin را نصب و استفاده نمایید، لازم است که موارد زیر را نیز به روی سیستم خود داشته باشید:
1- Android SDK  
2- GTK#
3- Android NDK
4- Java SDK(JDK)
هر آنچه را که برای ادامه‌ی مسیر با ما لازم دارید، از ehsanavr.com دانلود نمایید.
 و البته نحوه‌ی نصب Xamarin به صورت کامل و همراه با تصاویر مربوطه نیز در آدرس زیر وجود دارد:

Emulator یا شبیه ساز اندروید: Xamarin یک شبیه ساز بسیار عالی برای تست برنامه‌های اندرویدی در اختیار ما قرار داده است که از Virtual Box استفاده می‌کند. می‌توانید این نرم افزار را با نام Xamarin Android Player از اینجا دانلود نمایید. بعد از نصب و اجرای آن شما باید Imageهای مربوط به هر نسخه‌ای را که میخواهید، دانلود کنید:

Xamarin Android Player


  
کمی درباره سطوح مختلف APIهای اندروید:
اندروید برای تشخیص سازگاری برنامه‌های اندروید، از سطوح مختلف APIها(API Levels) استفاده می‌کند. هر سطح از این APIها یک ورژن از اندروید را شامل می‌شوند. برای مثال Marshmallow که به اندروید 6 معروف می‌باشد، از API Level شماره 23 بهره می‌برد و Lollipop نسخه‌ی 5، شامل API Level شماره 21 و Lollipop 5.1 شامل API Level شماره 22 می‌باشد و الی آخر.
اهمیت دانستن این موضوع، به این دلیل می‌باشد که انتخاب API Level مناسب، ارتباط مستقیمی با موبایل هایی دارد که می‌توانند برنامه‌ی شما را اجرا کنند. می‌توانید لیست کامل API‌های موجود را از اینجا مشاهده نمایید:

برای هر برنامه‌ی اندروید نوشته شده، 3 تنظیم برای SDK مورد استفاده قرار می‌گیرد:
Target Framework: مشخص کننده‌ی نوع فریموورکی می‌باشد که برنامه با آن کامپایل می‌شود.
Minimum Android Version: مشخص کننده‌ی قدیمی‌ترین نسخه‌ی اندرویدی می‌باشد که می‌خواهید برنامه‌ی شما روی آن اجرا شود. این API Level در زمان اجرا استفاده می‌شود.
Target Android Version: نسخه‌ای را که برنامه‌ی شما بر روی آن اجرا می‌شود، مشخص می‌نماید. این API Level در زمان اجرا استفاده می‌شود. همیشه میزان این API Level باید برابر یا بیشتر از Target Framework باشد.
البته معمولا این سه تنظیمات را روی یک API Level تنظیم می‌کنند.
قبل از اینکه بخواهید API Level مورد نظر را انتخاب کنید، باید SDK مربوط به آن را دانلود و نصب نمایید. برای مدیریت نسخه‌های SDKهای نصب شده بر روی سیستم خود می‌توانید از Android SDK Manager که در فولدر SDK قرار دارد می‌توانید استفاده نمایید.


کمی درباره‌ی معماری Xamarin:
برنامه‌های نوشته شده در Xamarin.Android در محیط Mono اجرا می‌شوند و Mono در کنار ماشین مجازی زمان اجرای اندروید، اجرا می‌شود. این دو سیستم روی هسته‌ی لینوکس اجرا می‌شوند و APIهای مختلفی را در اختیار برنامه نویسان قرار می‌دهند. Mono با زبان C نوشته شده است. شما می‌توانید کلاس‌های NET. مانند: System، System.IO، System.Net را برای دسترسی به قابلیت‌های لینوکس مورد استفاده قرار بدهید.
در اندروید، بیشتر قابلیت‌های سیستم مانند صدا، گرافیک، OpenGL و قابلیت‌های تلفن، مستقیم در دسترس برنامه‌های بومی(Native) نیستند. آن‌ها فقط از طریق APIهای Android Runtime Java در دسترس هستند که در فضای نام Java.* یا Android.* قرار داردند. تصویر زیر این توضیحات را به خوبی نشان می‌دهد.
 

Xamarin

توسعه دهندگان Xamarin.Android به امکانات مختلفی از سیستم عامل با فراخوانی API‌های NET. دسترسی دارند و همچنین کلاس‌های موجود در فضای نام Android، پُلی برای استفاده از API‌های اندروید توسط برنامه نویسان Xamarin می‌باشد.
نکته‌ی مهم دیگر این است که Packageهای برنامه‌های نوشته شده با Xamarin ساختاری شبیه به برنامه‌های معمول اندرویدی دارد، البته همراه با موارد زیر:
1- اسمبلی‌های برنامه (شامل IL)
2- کتابخانه‌های بومی، که باید حتما برنامه‌های Xamarin.Android کتابخانه‌های زمان اجرای مناسب با معماری اندروید مانند:armeabi، armeabi-v7a، x86 را در اختیار داشته باشد.

در بخش بعد اولین برنامه‌ی اندرویدی خود را با Xamarin اجرا می‌نماییم.
مطالب
OpenCVSharp #7
معرفی اینترفیس ++C کتابخانه‌ی OpenCVSharp

اینترفیس یا API زبان C کتابخانه‌ی OpenCV مربوط است به نگارش‌های 1x این کتابخانه و تمام مثال‌هایی را که تاکنون ملاحظه کردید، بر مبنای همین اینترفیس تهیه شده بودند. اما از OpenCV سری 2x، این اینترفیس صرفا جهت سازگاری با نگارش‌های قبلی، نگهداری می‌شود و اینترفیس اصلی مورد استفاده، API جدید ++C آن است. به همین جهت کتابخانه‌ی OpenCVSharp نیز در فضای نام OpenCvSharp.CPlusPlus و توسط اسمبلی OpenCvSharp.CPlusPlus.dll، امکان دسترسی به این API جدید را فراهم کرده‌است که در ادامه نکات مهم آن‌را بررسی خواهیم کرد.


تبدیل مثال‌های اینترفیس C به اینترفیس ++C

مثال «تبدیل تصویر به حالت سیاه و سفید» قسمت سوم را درنظر بگیرید. این مثال به کمک اینترفیس C کتابخانه‌ی OpenCV کار می‌کند. معادل تبدیل شده‌ی آن به اینترفیس ++C به صورت ذیل است:
// Cv2.ImRead
using (var src = new Mat(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new Mat())
{
    Cv2.CvtColor(src, dst, ColorConversion.BgrToGray);
 
    // How to export
    using (var bitmap = dst.ToBitmap()) // => OpenCvSharp.Extensions.BitmapConverter.ToBitmap(dst)
    {
        bitmap.Save("gray.png", ImageFormat.Png);
    }
 
    using (new Window("BgrToGray C++: src", image: src))
    using (new Window("BgrToGray C++: dst", image: dst))
    {
        Cv2.WaitKey();
    }
}
نکاتی را که باید در اینجا مدنظر داشت:
- بجای IplImage، از کلاس Mat استفاده شده‌است.
- برای ایجاد Clone یک تصویر نیازی نیست تا پارامترهای خاصی را به Mat دوم (همان dst) انتساب داد و ایجاد یک Mat خالی کفایت می‌کند.
- اینبار بجای کلاس Cv اینترفیس C، از کلاس Cv2 اینترفیس ++C استفاده شده‌است.
- متد الحاقی ToBitmap نیز که در کلاس OpenCvSharp.Extensions.BitmapConverter قرار دارد، با نمونه‌ی Mat سازگار است و به این ترتیب می‌توان خروجی معادل دات نتی Mat را با فرمت Bitmap تهیه کرد.
- بجای CvWindow، در اینجا باید از Window سازگار با Mat، استفاده شود.
- new Mat معادل Cv2.ImRead است. بنابراین اگر مثال ++C ایی را در اینترنت یافتید:
cv::Mat src = cv::imread ("foo.jpg");
cv::Mat dst;
cv::cvtColor (src, dst, CV_BGR2GRAY);
معادل متد imread آن همان new Mat کتابخانه‌ی OpenCVSharp است و یا متد Cv2.ImRead آن.


کار مستقیم با نقاط در OpenCVSharp

متدهای ماتریسی OpenCV، فوق العاده در جهت سریع اجرا شدن و استفاده‌ی از امکانات سخت افزاری و پردازش‌های موازی، بهینه سازی شده‌اند. اما اگر قصد داشتید این متدهای سریع را با نمونه‌هایی متداول و نه چندان سریع جایگزین کنید، می‌توان مستقیما با نقاط تصویر نیز کار کرد. در ادامه قصد داریم کار فیلتر توکار Not را که عملیات معکوس سازی رنگ نقاط را انجام می‌دهد، شبیه سازی کنیم.

در اینجا نحوه‌ی دسترسی مستقیم به نقاط تصویر بارگذاری شده را توسط اینترفیس C، ملاحظه می‌کنید:
using (var src = new IplImage(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new IplImage(src.Size, src.Depth, src.NChannels))
{
    for (var y = 0; y < src.Height; y++)
    {
        for (var x = 0; x < src.Width; x++)
        {
            CvColor pixel = src[y, x];
            dst[y, x] = new CvColor
            {
                B = (byte)(255 - pixel.B),
                G = (byte)(255 - pixel.G),
                R = (byte)(255 - pixel.R)
            };
        }
    }
 
    // [C] Accessing Pixel
    // https://github.com/shimat/opencvsharp/wiki/%5BC%5D-Accessing-Pixel
 
    using (new CvWindow("C Interface: Src", image: src))
    using (new CvWindow("C Interface: Dst", image: dst))
    {
        Cv.WaitKey(0);
    }
}
IplImage امکان دسترسی به نقاط را به صورت یک آرایه‌ی دو بعدی میسر می‌کند. خروجی آن از نوع CvColor است که در اینجا از هر عنصر آن، 255 واحد کسر خواهد شد تا فیلتر Not شبیه سازی شود. سپس این رنگ جدید، به نقطه‌ای معادل آن در تصویر خروجی انتساب داده می‌شود.
روش ارائه شده‌ی در اینجا یکی از روش‌های دسترسی به نقاط، توسط اینترفیس C است. سایر روش‌های ممکن را در Wiki آن می‌توانید مطالعه کنید.


شبیه به همین کار را می‌توان به نحو ذیل توسط اینترفیس ++C کتابخانه‌ی OpenCVSharp نیز انجام داد:
// Cv2.ImRead
using (var src = new Mat(@"..\..\Images\Penguin.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new Mat())
{
    src.CopyTo(dst);
 
    for (var y = 0; y < src.Height; y++)
    {
        for (var x = 0; x < src.Width; x++)
        {
            var pixel = src.Get<Vec3b>(y, x);
            var newPixel = new Vec3b
            {
                Item0 = (byte)(255 - pixel.Item0), // B
                Item1 = (byte)(255 - pixel.Item1), // G
                Item2 = (byte)(255 - pixel.Item2) // R
            };
            dst.Set(y, x, newPixel);
        }
    }
 
    // [Cpp] Accessing Pixel
    // https://github.com/shimat/opencvsharp/wiki/%5BCpp%5D-Accessing-Pixel
 
    //Cv2.NamedWindow();
    //Cv2.ImShow();
    using (new Window("C++ Interface: Src", image: src))
    using (new Window("C++ Interface: Dst", image: dst))
    {
        Cv2.WaitKey(0);
    }
}
ابتدا توسط کلاس Mat، کار بارگذاری و سپس تهیه‌ی یک کپی، از تصویر اصلی انجام می‌شود. در ادامه برای دسترسی به نقاط تصویر، از متد Get که خروجی آن از نوع Vec3b است، استفاده خواهد شد. این بردار دارای سه جزء است که بیانگر اجزای رنگ نقطه‌ی مدنظر می‌باشند. در اینجا نیز 255 واحد از هر جزء کسر شده و سپس توسط متد Set، به تصویر خروجی اعمال خواهند شد.
می‌توانید سایر روش‌های دسترسی به نقاط را توسط اینترفیس ++C، در Wiki این کتابخانه مطالعه نمائید.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
آموزش Coded UI Test #1
اکثر برنامه نویسان با مباحث Unit Testing  آشنایی دارند و بعضی برنامه نویسان هم، از این مباحث در پروژه‌های خود استفاده می‌کنند. ساختار الگو‌های MVC و MVVM به گونه ای است که به راحتی می‌توان برای این گونه پروژه‌ها Unit Test بنویسیم. در پروژه‌های MVC به دلیل عدم وابستگی بین View و Controller به طور مستقیم، امکان نوشتن Unit Test برای Controller امکان پذیر است و از طرفی در الگوی MVVM به دلیل منطق وجود ViewModel می‌توان برای اینگونه پروژه‌ها نیز Unit Test نوشت. اما ساختار سایر پروژه‌ها به گونه ای است که نوشتن Unit Test برای آن‌ها مشکل و در بعضی مواقع غیر ممکن می‌شود. برای مثال در پروژهای Desktop نظیر Windows Application و حتی وب به صورت Asp.Net Web Forms به دلیل وابستگی مستقیم کنترل‌های UI به منطق اجرای برنامه، طراحی و نوشتن Unit Test بسیار مشکل و در برخی موارد بیهوده است. در VS.Net ابزاری وجود دارد به نام Coded UI Test که برای تست این گونه پروژه‌ها طراحی شده است و همان طور که از نامش پیداست صرفا برای تست کنترل‌های UI و رویداد‌های کنترل‌ها و تست درستی برنامه با توجه به داده‌های ورودی به کار می‌رود. یکی از مزیت‌های اصلی آن تسریع عملیات تست در حجم بالا است و زمان ایجاد unit  test را به حداقل می‌رساند. مزیت دوم آن امکان ایجاد unit test برای پروژه‌های که در مراحل پایانی تولید هستند ولی هنوز اطمینانی به عملکرد صحیح برنامه در حالات مختلف نیست.
 در این پست قصد دارم روش استفاده از این گونه پروژه‌های تست را با ذکر یک مثال بررسی کنیم و در پست‌های بعدی به بررسی امکانات دیگر خواهیم پرداخت.

نکته : فقط در Vs.Net با نسخه‌های Ultimate و Premium می‌تونید از Code UI Test استفاده کنید که البته به دلیل اینکه در ایران پیدا کردن نسخه‌های دیگر Vs.Net به غیر از Ultimate سخت‌تر است به طور قطع این محدودیت برای برنامه نویسان ما وجود نخواهد داشت. برای اینکه از نسخه Vs.Net خود اطمینان حاصل کنید از منوی Help گزینه About Microsoft Visual Studio رو انتخاب کنید. پنجره ای به شکل زیر مشاهده خواهید کرد که در آن مشخصات کامل Vs.Net ذکر شده است.

در این مرحله قصد داریم برای فرم زیر Unit Test طراحی کنیم. پروژه به صورت زیر است:

کاملا واضح است که در این فرم دو عدد به عنوان ورودی دریافت می‌شود و بعد از کلیک بر روی CalculateSum نتیجه در textbox سوم نمایش داده می‌شود. برای تست عملکرد صحیح فرم بالا ایتدا به Solution مورد نظر از منوی test Project یک Coded UI Test Project اضافه می‌کنیم. به دلیل اینکه این قبلا در این Solution پروژه تست از نوع Coded UI Test نبود بلافاصله یک پنجره نمایش داده می‌شود. مطمئن شوید گزینه اول انتخاب شده و بعد بر روی Ok کلیک کنید.(گزینه اول به معنی است که قصد داریم عملیات مورد نظر بر روی UI را رکورد کنیم و گزینه دوم به معنی است که قصد داریم از عملیات رکورد شده قبلی استفاده کنیم).  یک کلاس به نام CodeUITest1 به همراه یک متد تست به نام CodedUITestMethod1 ساخته می‌شود. اولین چیزی که جلب توجه می‌کند این است که این کلاس به جای TestClassAttribute دارای نشان CodeUITestAttrbiute است. در گوشه سمت راست Vs.Net خود یک پنجره کوچک به نام UI Map Test Builder مانند شکل زیر خواهید دید.

دکمه قرمز رنگ به نام Record Button است و عملیات تست را رکورد خواهد کرد. دکمه دایره ای به رنگ مشکی برای تعیین Assertion به کار می‌رود. و در نهایت گزینه آخر کد‌های مورد نظر مراحل قبل را به صورت خودکار تولید خواهد کرد.

#روش کار

روش کار به این صورت است که ابتدا شما مراحل تست خود را شبیه سازی خواهید کرد و بعد از آن Test Builder مراحل تست شما را به صورت کامل به صورت کد‌های قابل فهم تولید خواهد کرد. (دقیقا شبیه به ایجاد UnitTest به روش Arrange/Act/Assert است با این تفاوت که این مراحل توسط UI Map رکورد شده و نیازی به کد نویسی ندارد). در پایان باید یک Data Driven Coded UI Test طراحی کنید تا بتوانید از این مراحل رکورد استفاده نمایید. 

#چگونگی شبیه سازی :

پروژه را اجرا نمایید. زمانی که فرم مورد نظر  ظاهر شد بر روی گزینه Record در TestBuilder کلیک کنید. عملیات ذخیره سازی شروع شده است. در نتیجه به فرم مربوطه رفته و در Textbox اول مقدار 10 و در textbox دوم مقدار 5 را وارد نمایید. با کلیک بر روی دکمه CalculateSum مقدار 15 نمایش داده خواهد شد. از برنامه خارج شوید و بعد بر روی گزینه Generate Code در TestBuilder کلیک کنید با از کلید‌های ترکیبی Alt + G استفاده نمایید.(اگر در این مرحله، از برنامه خارج نشده باشید با خطا مواجه خواهید شد.) در پنجره نمایش داده شده یک نام به متد اختصاص دهید. عملیات تولید کد شروع خواهد شد. بعد کدی مشابه زیر را در متد مربوطه مشاهده خواهید کرد.

   [TestMethod]
        public void CodedUITestMethod1()
        {            
            this.UIMap.CalculateSum();
            this.UIMap.txtSecondValueMustBe10();
        }
بخشی از سورس کد تولید شده برای متد CalculateSum به شکل زیر است:
        public void CodedUITestMethod1 ()
        {
            #region Variable Declarations
            WinEdit uITxtFirstNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtFirstNumberWindow.UITxtFirstNumberEdit;
            WinEdit uITxtSecondNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtSecondNumberWindow.UITxtSecondNumberEdit;
            WinButton uICalculateSumButton = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UICalculateSumWindow.UICalculateSumButton;
            #endregion

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys, ModifierKeys.None);

            // Type '10' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText;

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(83, 12));

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText1;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys1, ModifierKeys.None);

            // Type '10' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText1;

            // Type '{Tab}' in 'txtSecondNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtSecondNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditSendKeys, ModifierKeys.None);

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(49, 11));

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText2;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys2, ModifierKeys.None);

            // Type '5' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText2;

            // Type '{Tab}' in 'txtSecondNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtSecondNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditSendKeys1, ModifierKeys.None);

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(74, 16));
        }
همان طور که می‌بینید تمام مراحل تست شما رکورد شده است و به صورت کد قابل فهم بالا ایجاد شده است.
چگونگی ایجاد Assertion
اگر به کد متد تست CodedUITestMethod1 در بالا دقت کنید یک متد به صورت this.UIMap.txtSecondValueMustBe10 فراخوانی شده است. این در واقع یک Assertion  است که در هنگام عملیات رکورد ایجاد کردم و به این معنی است که مقدار TextBox دوم حتما باید 10 باشد. حال روش تولید Assertion‌ها را بررسی خواهیم کرد.
بعد از شروع شدن مرحله رکورد اگر قصد دارید برای یک کنترل خاص Assert بنویسید، دکمه assertion (به رنگ مشکی و به صورت دایره است) را بر روی کنترل مورد نظر drag&drop کنید. یک border آبی برای کنترل مورد نظر ایجاد خواهد شد:

به محض اتمام عملیات drag&drop منوی زیر ظاهر خواهد شد:

از گزینه Add Assertion استفاده کنید و برای کنترل مورد نظر یک assert بنویسید. در شکل زیر یک assert برای textbox دوم نوشتم به صورتی که مقدار آن باید با 5 برابر باشد.


از گزینه آخر برای نمایش پیغام مورد نظر خودتون در هنگامی که aseert با شکست مواجه می‌شود استفاده کنید.
کد تولید شده زیر برای عملیات assert بالا است:
  public void txtSecondValueMustBe10()
        {
            #region Variable Declarations
            WinEdit uITxtSecondNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtSecondNumberWindow.UITxtSecondNumberEdit;
            #endregion

            // Verify that the 'ControlType' property of 'txtSecondNumber' text box equals '10'
            Assert.AreEqual(this.txtSecondValueMustBe10ExpectedValues.UITxtSecondNumberEditControlType, uITxtSecondNumberEdit.ControlType.ToString());
        }

مرحله اول انجام شد. برای تست این مراحل باید یک Data DrivenTest بسازید که در پست بعدی به صورت کامل شرح داده خواهد شد.
مطالب
امکان تعریف ساده‌تر کلاس‌های Immutable در C# 9.0 با معرفی نوع جدید record
در مطلب معرفی خواص init-only، با روش معرفی خواص immutable آشنا شدیم. نوع جدیدی که به C# 9.0 به نام record اضافه شده‌است، قسمتی از آن بر اساس همان خواص init-only کار می‌کند. به همین جهت مطالعه‌ی آن مطلب، پیش از ادامه‌ی بحث جاری، ضروری است.


چرا در C# 9.0 تا این اندازه بر روی سادگی ایجاد اشیاء Immutable تمرکز شده‌است؟

به شیءای Immutable گفته می‌شود که پس از وهله سازی ابتدایی آن، وضعیت آن دیگر قابل تغییر نباشد. همچنین به کلاسی Immutable گفته می‌شود که تمام وهله‌های ساخته شده‌ی از آن نیز Immutable باشند. نمونه‌ی یک چنین شیءای را از نگارش 1 دات نت در حال استفاده هستیم: رشته‌ها. رشته‌ها در دات نت غیرقابل تغییر هستند و هرگونه تغییری بر روی آن‌ها، سبب ایجاد یک رشته‌ی جدید (یک شیء جدید) می‌شود. نوع جدید record نیز به همین صورت عمل می‌کند.

مزایای وجود Immutability:

- اشیاء Immutable یا غیرقابل تغییر، thread-safe هستند که در نتیجه، برنامه نویسی همزمان و موازی را بسیار ساده می‌کنند؛ چون چندین thread می‌توانند با شیءای کار کنند که دسترسی به آن، تنها read-only است.
- اشیاء Immutable از اثرات جانبی، مانند تغییرات آن‌ها در متدهای مختلف در امان هستند. می‌توانید آن‌ها را به هر متدی ارسال کنید و مطمئن باشید که پس از پایان کار، این شیء تغییری نکرده‌است.
- کار با اشیاء Immutable، امکان بهینه سازی حافظه را میسر می‌کنند. برای مثال NET runtime.، هش رشته‌های تعریف شده‌ی در برنامه را در پشت صحنه نگهداری می‌کند تا مطمئن شود که تخصیص حافظه‌ی اضافی، برای رشته‌های تکراری صورت نمی‌گیرد. نمونه‌ی دیگر آن نمایش حرف "a" در یک ادیتور یا نمایشگر است. زمانیکه یک شیء Immutable حاوی اطلاعات حرف "a"، ایجاد شود، به سادگی می‌توان این تک وهله را جهت نمایش هزاران حرف "a" مورد استفاده‌ی مجدد قرار داد، بدون اینکه نگران مصرف حافظه‌ی بالای برنامه باشیم.
- کار با اشیاء Immutable به باگ‌های کمتری ختم می‌شود؛ چون همواره امکان تغییر حالت درونی یک شیء، توسط قسمت‌های مختلف برنامه، می‌تواند به باگ‌های ناخواسته‌ای منتهی شوند.
- Hash list‌ها که در جهت بهبود کارآیی برنامه‌ها بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند، بر اساس کلیدهایی Immutable قابل تشکیل هستند.


روش تعریف نوع‌های جدید record

کلاس ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید:
public class User
{
   public string Name { set; get; }
}
برای تبدیل آن به یک نوع جدید record فقط کافی است واژه‌ی کلیدی class آن‌را با record جایگزین کنیم (به آن nominal record هم می‌گویند):
public record User
{
   public string Name { set; get; }
}
نحوه‌ی کار با آن و وهله سازی آن نیز دقیقا مانند کلاس‌ها است:
var user = new User();
user.Name = "User 1";
و ... در اینجا امکان انتساب مقداری به خاصیت Name وجود دارد؛ یعنی این خاصیت به صورت پیش‌فرض Immutable نیست.

روش تعریف دومی نیز در اینجا میسر است (به آن positional record هم می‌گویند):
public record User(string Name);
با این‌کار، به صورت خودکار یک record جدید تشکیل می‌شود که به همراه خاصیت Name است؛ چیزی شبیه به record قبلی که تعریف کردیم (به همین جهت نیاز است نام آن‌را شروع شده‌ی با حروف بزرگ درنظر بگیریم). با این تفاوت که این record، اینبار دارای سازنده است و همچنین خاصیت Name آن از نوع init-only است. در این حالت است که کل record به صورت immutable معرفی می‌شود؛ وگرنه روش تعریف یک خاصیت معمولی که از نوع init-only نیست (مانند مثال اول)، سبب بروز Immutability نخواهد شد.

برای کار با رکورد دومی که تعریف کردیم باید سازند‌ه‌ی این record را مقدار دهی کرد:
var user = new User("User 1");
// Error: Init-only property or indexer 'User.Name' can only be assigned
// in an object initializer, or on 'this' or 'base' in an instance constructor
// or an 'init' accessor. [CS9Features]csharp(CS8852)
user.Name = "User 1";
و همانطور که ملاحظه می‌کنید، چون خاصیت Name از نوع init-only است و در سازنده‌ی record تعریف شده مقدار دهی شده‌است، دیگر نمی‌توان آن‌را مقدار دهی مجدد کرد. همچنین در اینجا امکان استفاده‌ی از object initializers مانند new User { Name = "User 1" } نیز وجود ندارد؛ چون به همراه یک سازنده‌ی به صورت خودکار تولید شده‌است که خاصیتی init-only را مقدار دهی کرده‌است.


نوع جدید record چه اطلاعاتی را به صورت خودکار تولید می‌کند؟

روش دوم تعریف recordها اگر در نظر بگیریم:
public record User(string Name);
و در این حالت برنامه را کامپایل کنیم، به کدهای زیر که حاصل از دی‌کامپایل است، می‌رسیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Runtime.CompilerServices;
using System.Text;
using CS9Features;

public class User : IEquatable<User>
{
 protected virtual Type EqualityContract
 {
  [System.Runtime.CompilerServices.NullableContext(1)]
  [CompilerGenerated]
  get
  {
   return typeof(User);
  }
 }

 public string Name
 {
  get;
  set/*init*/;
 }

 public User(string Name)
 {
  this.Name = Name;
  base..ctor();
 }

 public override string ToString()
 {
  StringBuilder stringBuilder = new StringBuilder();
  stringBuilder.Append("User");
  stringBuilder.Append(" { ");
  if (PrintMembers(stringBuilder))
  {
   stringBuilder.Append(" ");
  }
  stringBuilder.Append("}");
  return stringBuilder.ToString();
 }

 protected virtual bool PrintMembers(StringBuilder builder)
 {
  builder.Append("Name");
  builder.Append(" = ");
  builder.Append((object?)Name);
  return true;
 }

 [System.Runtime.CompilerServices.NullableContext(2)]
 public static bool operator !=(User? r1, User? r2)
 {
  return !(r1 == r2);
 }

 [System.Runtime.CompilerServices.NullableContext(2)]
 public static bool operator ==(User? r1, User? r2)
 {
  return (object)r1 == r2 || (r1?.Equals(r2) ?? false);
 }

 public override int GetHashCode()
 {
  return EqualityComparer<Type>.Default.GetHashCode(EqualityContract) * -1521134295 + EqualityComparer<string>.Default.GetHashCode(Name);
 }

 public override bool Equals(object? obj)
 {
  return Equals(obj as User);
 }

 public virtual bool Equals(User? other)
 {
  return (object)other != null && EqualityContract == other!.EqualityContract && EqualityComparer<string>.Default.Equals(Name, other!.Name);
 }

 public virtual User <Clone>$()
 {
  return new User(this);
 }

 protected User(User original)
 {
  Name = original.Name;
 }

 public void Deconstruct(out string Name)
 {
  Name = this.Name;
 }
}
این خروجی به صورت خودکار تولید شده‌ی توسط کامپایلر، چنین نکاتی را به همراه دارد:
- record‌ها هنوز هم در اصل همان class‌های استاندارد #C هستند (یعنی در اصل reference type هستند).
- این کلاس به همراه یک سازنده و یک خاصیت init-only است (بر اساس تعاریف ما).
- متد ToString آن بازنویسی شده‌است تا اگر آن‌را بر روی شیء حاصل، فراخوانی کردیم، به صورت خودکار نمایش زیبایی را از محتوای آن ارائه دهد.
- این کلاس از نوع  <IEquatable<User است که امکان مقایسه‌ی اشیاء record را به سادگی میسر می‌کند. برای این منظور متدهای GetHashCode و Equals آن به صورت خودکار بازنویسی و تکمیل شده‌اند (یعنی مقایسه‌ی آن شبیه به value-type است).
- این کلاس امکان clone کردن اطلاعات جاری را مهیا می‌کند.
- همچنین به همراه یک متد Deconstruct هم هست که جهت انتساب خواص تعریف شده‌ی در آن، به یک tuple مفید است.

بنابراین یک رکورد به همراه قابلیت‌هایی است که سال‌ها در زبان #C وجود داشته‌اند و شاید ما به سادگی حاضر به تشکیل و تکمیل آن‌ها نمی‌شدیم؛ اما اکنون کامپایلر زحمت کدنویسی خودکار آن‌ها را متقبل می‌شود!


ساخت یک وهله‌ی جدید از یک record با clone کردن آن

اگر به کدهای حاصل از دی‌کامپایل فوق دقت کنید، یک قسمت جدید clone هم با syntax خاصی در آن ظاهر شده‌است:
public virtual User <Clone>$()
{
  return new User(this);
}
زمانیکه یک شیء Immutable است، دیگر نمی‌توان مقادیر خواص آن‌را در ادامه تغییر داد. اما اگر نیاز به اینکار وجود داشت، باید چکار کنیم؟ در C# 9.0 برای ایجاد وهله‌ی جدید معادلی از یک record، واژه‌ی کلیدی جدیدی را به نام with، اضافه کرده‌اند. برای نمونه اگر record زیر را در نظر بگیریم که دارای دو خاصیت نام و سن است:
public record User(string Name, int Age);
وهله سازی متداول آن به صورت زیر خواهد بود:
var user1 = new User("User 1", 21);
اما اگر خواستیم خاصیت سن آن‌را تغییر دهیم، می‌توان با استفاده از واژه‌ی کلیدی with، به صورت زیر عمل کرد:
var user2 = user1 with { Age = 31 };
کاری که در اصل در اینجا انجام می‌شود، ابتدا clone کردن شیء user1 است (یعنی دقیقا یک وهله‌ی جدید از user1 را با تمام اطلاعات قبلی آن در اختیار ما قرار می‌دهد که این وهله، ارجاعی را به شیء قبلی ندارد و از آن منقطع است). بنابراین نام user2، دقیقا همان "User 1" است که پیشتر تنظیم کردیم؛ با این تفاوت که اینبار مقدار سن آن متفاوت است. با استفاده از cloning، هنوز شیء user1 که immutable است، دست نخورده باقی مانده‌است و توسط with می‌توان خواص آن‌را تغییر داد و حاصل کار، یک شیء کاملا جدید است که مکان آن در حافظه، با مکان شیء user1 در حافظه، یکی نیست.


مقایسه‌ی نوع‌های record

در کدهای حاصل از دی‌کامپایل فوق، قسمت عمده‌ای از آن به تکمیل اینترفیس <IEquatable<User پرداخته شده بود. به همین جهت اکنون دو رکورد با مقادیر خواص یکسانی را ایجاد می‌کنیم:
var user1 = new User("User 1", 21);
var user2 = new User("User 1", 21);
سپس یکبار آن‌ها را از طریق عملگر == و بار دیگر به کمک متد Equals، مقایسه می‌کنیم:
Console.WriteLine("user1.Equals(user2) -> {0}", user1.Equals(user2));
Console.WriteLine("user1 == user2 -> {0}", user1 == user2);
خروجی هر دو حالت، True است:
user1.Equals(user2) -> True
user1 == user2 -> True
این مورد، یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های recordها با classها هستند.
- زمانیکه عملگر == را بر روی شیء user1 و user2 اعمال می‌کنیم، اگر User، از نوع کلاس معمولی باشد، حاصل آن false خواهد بود؛ چون این دو، به یک مکان از حافظه اشاره نمی‌کنند، حتی با اینکه مقادیر خواص هر دو شیء یکی است.
- اما اگر به قطعه کد دی‌کامپایل شده دقت کنید، در یک رکورد که هر چند در اصل یک کلاس است، حتی عملگر == نیز بازنویسی شده‌است تا در پشت صحنه همان متد Equals را فراخوانی کند و این متد با توجه به پیاده سازی اینترفیس <IEquatable<User، اینبار دقیقا مقادیر خواص رکورد را یک به یک مقایسه کرده و نتیجه‌ی حاصل را باز می‌گرداند:
public virtual bool Equals(User? other)
{
   return (object)other != null &&
 EqualityContract == other!.EqualityContract &&
 EqualityComparer<string>.Default.Equals(Name, other!.Name) && 
EqualityComparer<int>.Default.Equals(Age, other!.Age);
}
این متدی است که به صورت خودکار توسط کامپایلر جهت مقایسه‌ی مقادیر خواص رکورد جدید تعریف شده، تشکیل شده‌است. به عبارتی recordها از لحاظ مقایسه، شبیه به value objects عمل می‌کنند؛ هرچند در اصل یک کلاس هستند.

یک نکته: بازنویسی عملگر == در SDK نگارش rc2 فعلی رخ‌داده‌است و در نگارش‌های قبلی preview، اینگونه نبود.


امکان ارث‌بری در recordها

دو رکورد زیر را در نظر بگیرید که اولی به همراه Name است و نمونه‌ی مشتق شده‌ی از آن، خاصیت init-only سن را نیز به همراه دارد:
    public record User
    {
        public string Name { get; init; }

        public User(string name)
        {
            Name = name;
        }
    }

    public record UserWithAge : User
    {
        public int Age { get; init; }

        public UserWithAge(string name, int age) : base(name)
        {
            Age = age;
        }
    }
در اینجا روش دیگر تعریف recordها را ملاحظه می‌کنید که شبیه به کلاس‌ها است و خواص آن init-only هستند. در این حالت اگر مقایسه‌ی زیر را انجام دهیم:
var user1 = new User("User 1");
var user2 = new UserWithAge("User 1", 21);

Console.WriteLine("user1.Equals(user2) -> {0}", user1.Equals(user2));
Console.WriteLine("user1 == user2 -> {0}", user1 == user2);
به خروجی زیر خواهیم رسید:
user1.Equals(user2) -> False
user1 == user2 -> False
علت آن را هم پیشتر بررسی کردیم. تساوی رکوردها بر اساس مقایسه‌ی مقدار تک تک خواص آن‌ها صورت می‌گیرد و چون user1 به همراه سن نیست، مقایسه‌ی این دو، false را بر می‌گرداند.

امکان تعریف ارث‌بری رکوردها به صورت زیر نیز وجود دارد و الزاما نیازی به روش تعریف کلاس مانند آن‌ها، مانند مثال فوق نیست:
public abstract record Food(int Calories);
public record Milk(int C, double FatPercentage) : Food(C);


رکوردها متد ToString را بازنویسی می‌کنند

در مثال قبلی اگر یک ToString را بر روی اشیاء تشکیل شده فراخوانی کنیم:
Console.WriteLine(user1.ToString());
Console.WriteLine(user2.ToString());
به این خروجی‌ها می‌رسیم:
User { Name = User 1 }
UserWithAge { Name = User 1, Age = 21 }
که حاصل بازنویسی خودکار متد ToString در پشت صحنه است.


امکان استفاده‌ی از Deconstruct در رکوردها

دو روش برای تعریف رکوردها وجود دارند؛ یکی شبیه به تعریف کلاس‌ها است و دیگری تعریف یک سطری، که positional record نیز نامیده می‌شود:
public record Person(string Name, int Age);
 فقط در حالت تعریف یک سطری positional record فوق است که خروجی خودکار نهایی تولیدی، به همراه public void Deconstruct نیز خواهد بود:
public void Deconstruct(out string Name, out int Age)
{
  Name = this.Name;
  Age = this.Age;
}
در این حالت می‌توان از tuples نیز برای کار با آن استفاده کرد:
var (name, age) = new Person("User 1", 21);
واژه‌ی «positional» نیز دقیقا به همین قابلیت اشاره می‌کند که بر اساس موقعیت خواص تعریف شده‌ی در رکورد، امکان Deconstruct آن‌ها به متغیرهای یک tuple وجود دارد. حالت تعریف کلاس مانند رکوردها، nominal نام دارد.


امکان استفاده‌ی از نوع‌های record در ASP.NET Core 5x

سیستم model binding در ASP.NET Core 5x، از نوع‌های record نیز پشتیبانی می‌کند؛ یک مثال:
 public record Person([Required] string Name, [Range(0, 150)] int Age);

 public class PersonController
 {
   public IActionResult Index() => View();

   [HttpPost]
   public IActionResult Index(Person person)
   {
    // ...
   }
 }


پرسش و پاسخ

آیا نوع‌های record به صورت value type معرفی می‌شوند؟
پاسخ: خیر. رکوردها در اصل reference type هستند؛ اما از لحاظ مقایسه، شبیه به value types عمل می‌کنند.

آیا می‌توان در یک کلاس، خاصیتی از نوع رکورد را تعریف کرد؟
پاسخ: بله. از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.

آیا می‌توان در رکوردها، از struct و یا کلاس‌ها جهت تعریف خواص استفاده کرد؟
پاسخ: بله. از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.

آیا می‌توان از واژه‌ی کلیدی with با کلاس‌ها و یا structها استفاده کرد؟
پاسخ: خیر. این واژه‌ی کلیدی در C# 9.0 مختص به رکوردها است.

آیا رکوردها به صورت پیش‌فرض Immutable هستند؟
پاسخ: اگر آن‌ها را به صورت positional records تعریف کنید، بله. چون در این حالت خواص تشکیل شده‌ی توسط آن‌ها از نوع init-only هستند. در غیراینصورت، می‌توان خواص غیر init-only را نیز به تعریف رکوردها اضافه کرد.
نظرات اشتراک‌ها
درس خوندن، ارزشش رو داره؟
گذشته از بحث مدرک محوری که متاسفانه کشور رو به جهت نامناسبی کشونده و باعث خیلی بی عدالتی‌ها و عقب ماندگی‌ها و ... در کشور شده (به خصوص در سیستم هایی که مستقیم یا غیر مستقیم دولتی هستند!)، ماهیت دانشگاه بسیار مهم است.
در دانشگاه چیزهایی مثل نحوه یادگیری، کارگروهی، بالا بردن انگیزه، حس رقابت، حس پیشرفت، اعتماد به نفس و خیلی چیزهای دیگه به طور عادی یا اجباری یاد داده می‌شود که کسی که دانشگاه نرفته قطعا این موارد رو هم تجربه نخواهد کرد بنابراین دیدگاه یک شخص تحصیل کرده از زمین تا آسمان با نمونه دانشگاه نرفته آن تفاوت دارد. (صد البته رتبه دانشگاه نیز در یادگیری و میزان این تجربیات تاثیر فراوان دارد یعنی نمیشه دو تا فارغ التحصیل دانشگاه رو که مثلا یکی در صنعتی اصفهان درس خونده رو با دانشگاه غیر انتفاعی فلان شهرستان(!) مقایسه کرد که از لحاظ وسعت اندازه یک مدرسه هم نیست و هر دو هم کارشناس تربیت می‌کنند.)
اما برای بچه‌های نرم‌افزار به نظرم قضیه حتی مهم‌تر از مابقی رشته‌ها هم هست. یعنی عقیده دارم دانشگاه رفتن برای کسایی که دوست دارند تو حوزه نرم‌افزار کارآفرین، کارشناس، یا هرچیزه دیگه ای بشن خیلی مهمه. چرا؟
(برای مثال) تو دانشگاه اسمبلی به شما یاد می‌دهند به همراه ریزپردازنده و معماری کامپیوتر که با ترکیب نظریه زبان‌ها و کامپایلر دانشجو می‌فهمه از زمانی که یک خط در کامپیوتر به عنوان برنامه در هر زبانی نوشته می‌شه این یک خط چطور توسط کامپایلر از لحاظ نحو، دستور بررسی می‌شه و چطور کد معادل سطح پایین ایجاد می‌شه و کد رو پردازنده چطوری با کمک چه ثبات‌هایی و چه دستوراتی در سطح ماشین اجرا می‌کنه.
یا درسی مثل طراحی الگوریتم‌هاست که انواع و اقسام الگوریتم‌های مختلف که تا الان ارائه شدند بررسی می‌کنه و از لحاظ سرعت و زمان (Order) مورد تحلیل قرار می‌ده که مثلا الگوریتم Quick Sort در چه زمانی یک لیست رو مرتب می‌کنه و Bubble Sort در چه زمانی و یا اینکه ضرب یک ماتریس n*n در حالت تک پردازنده و یا بصورت موازی چطور انجام می‌شه و چقدر زمان نیاز داره؟
یا شبیه سازی پنجره ویندوز در مد گرافیک در زبان C چه کتابخانه‌ها و سخت‌افزارهایی رو درگیر می‌کنه و یا منظور از نرمال سازی در سطح 3NF در مفاهیم پایگاه داده رابطه‌ای چی هست و چطور میشه به اون رو در واقعیت رسید. (که خیلی از مدعیان کار با MS SQL SERVER یا ... هستند که حتی اصول و مفاهیم ساده پایگاه داده رو هم نمی‌دونند.)
اینها چیزهایی هستند که کسانی که دانشگاه نرفتن و صرفا با یادگیری یک زبان برنامه نویسی وارد این حوزه شدند و حتی مدعی هم هستند(!)، نمی‌دانند.
ممکنه فکر کنید خوب دونستن اینها چه فایده‌ای داره؟
زمانی که سرباز بودم از مافوقم پرسیدم با وجود این‌همه سلاح اتوماتیک و سبک و کوچک و جدید چرا ما باید از کلاشینکف صد سال پیش روسی استفاده کنیم؟ جواب این بود که با یادگیری کامل این سلاح می‌تونید تقریبا با همه سلاح‌های موجود کار کنید و کلیات ماجرای همه این سلاح‌ها از همین کلاشینکف و ژ-۳ ارث بری‌می‌کند(!) و یادگیری بقیه با دونستن اطلاعات پایه تنها یادگیری بخش جدیدی که به این سلاح‌ها اضافه شده وگرنه پایه همان است.
شبیه همین جواب را زمانی شنیدم که از استادم پرسیدم یادگیری ساختار پردازنده 80X86 زمانی که الان پردازنده با ساختار چند هسته‌ای توسط اینتل تولید می‌شه چه فایده‌ای داره؟
بنابراین کسی که واقعا این مسائل پایه‌ای رو خوب یاد گرفته باشه توانایی فوق‌العاده‌ای در درک مسائل جدید در آینده خواهد داشت و قطعا محصول بسیار باکیفیت‌تر و بهینه‌تری تولید خواهد کرد و ذهن بسیار خلاق‌تری خواهد داشت و اگر شرایط اجتماعی برایش فراهم باشد موجب افتخار یک کشور نیز خواهد شد.
نکته آخر:
اگر فیلم  The Social Network  رو دیده باشید حتما اون بخشی رو که مارک زاکربرگ وارد کلاس دانشگاه هاروارد میشه و با بی‌حوصلگی تمام سرکلاس به مطالب استاد گوش می‌ده و می‌خواد کلاس رو ترک کنه که استاد ازش یک سوال درسی می‌پرسه (برای مسخره کردنش!) و مارک ایستاده و روی پله‌ها جواب استاد رو میده که هیج ، کمی جلوتر از فکر استاد پیش میره و جواب می‌ده که کلاس هنوز به اون بخش نرسیده و همه مات و مبهوت مونده‌اند...
بله، درسته خیلی از بزرگان این رشته دانشگاه نرفته‌اند و یا ترک تحصیل کرده‌اند ولی علت این بوده که درس‌های ارائه شده در دانشگاه اون‌ها رو سیراب نمی‌کرده و اونها نیاز به چیزی فرای درس‌های ساده دانشگاه داشتند که در دانشگاه هیچ وقت به اون نمی‌رسیدند.
این افراد رو نمیشه با کسانی که در دانشگاه برای پاس کردن فلان درس به هر دری می‌زنند تا به مدرک برسن یا ذهنشون توانایی حل یک معادله ساده درجه ۲ رو نداره که بخوان براش برنامه بنویسن، یکی کرد.
بنابراین امثال جابز و گیتس نوابغ بشری بودند و هستند که تونستند در جامعه‌ای که زمینه براشون مهیا بوده بدون نیاز به دانشگاه موفق بشن و شهرت جهانی پیدا کنند.
موفق باشید.