مطالب
EF Code First #1

در ادامه بحث ASP.NET MVC می‌شود به ابزاری به نام MVC Scaffolding اشاره کرد. کار این ابزار که توسط یکی از اعضای تیم ASP.NET MVC به نام استیو اندرسون تهیه شده، تولید کدهای اولیه یک برنامه کامل ASP.NET MVC از روی مدل‌های شما می‌باشد. حجم بالایی از کدهای تکراری آغازین برنامه را می‌شود توسط این ابزار تولید و بعد سفارشی کرد. MVC Scaffolding حتی قابلیت تولید کد بر اساس الگوی Repository و یا نوشتن Unit tests مرتبط را نیز دارد. بدیهی است این ابزار جای یک برنامه نویس را نمی‌تواند پر کند اما کدهای آغازین یک سری کارهای متداول و تکراری را به خوبی می‌تواند پیاده سازی و ارائه دهد. زیر ساخت این ابزار، علاوه بر ASP.NET MVC، آشنایی با Entity framework code first است.
در طی سری ASP.NET MVC که در این سایت تا به اینجا مطالعه کردید من به شدت سعی کردم از ابزارگرایی پرهیز کنم. چون شخصی که نمی‌داند مسیریابی چیست، اطلاعات چگونه به یک کنترلر منتقل یا به یک View ارسال می‌شوند، قراردادهای پیش فرض فریم ورک چیست یا زیر ساخت امنیتی یا فیلترهای ASP.NET MVC کدامند، چطور می‌تواند از ابزار پیشرفته Code generator ایی استفاده کند، یا حتی در ادامه کدهای تولیدی آن‌را سفارشی سازی کند؟ بنابراین برای استفاده از این ابزار و درک کدهای تولیدی آن، نیاز به یک پیشنیاز دیگر هم وجود دارد: «Entity framework code first»
امسال دو کتاب خوب در این زمینه منتشر شده‌اند به نام‌های:
Programming Entity Framework: DbContext, ISBN: 978-1-449-31296-1
Programming Entity Framework: Code First, ISBN: 978-1-449-31294-7
که هر دو به صورت اختصاصی به مقوله EF Code first پرداخته‌اند.


در طی روزهای بعدی EF Code first را با هم مرور خواهیم کرد و البته این مرور مستقل است از نوع فناوری میزبان آن؛ می‌خواهد یک برنامه کنسول باشد یا WPF یا یک سرویس ویندوز NT و یا ... یک برنامه وب.
البته از دیدگاه مایکروسافت، M در MVC به معنای EF Code first است. به همین جهت MVC3 به صورت پیش فرض ارجاعی را به اسمبلی‌های آن دارد و یا حتی به روز رسانی که برای آن ارائه داده نیز در جهت تکمیل همین بحث است.


مروری سریع بر تاریخچه Entity framework code first

ویژوال استودیو 2010 و دات نت 4، به همراه EF 4.0 ارائه شدند. با این نگارش امکان استفاده از حالت‌های طراحی database first و model first مهیا است. پس از آن، به روز رسانی‌های EF خارج از نوبت و به صورت منظم، هر از چندگاهی ارائه می‌شوند و در زمان نگارش این مطلب، آخرین نگارش پایدار در دسترس آن 4.3.1 می‌باشد. از زمان EF 4.1 به بعد، نوع جدیدی از مدل سازی به نام Code first به این فریم ورک اضافه شد و در نگارش‌های بعدی آن، مباحث DB migration جهت ساده سازی تطابق اطلاعات مدل‌ها با بانک اطلاعاتی، اضافه گردیدند. در روش Code first، کار با طراحی کلاس‌ها که در اینجا مدل داده‌ها نامیده می‌شوند، شروع گردیده و سپس بر اساس این اطلاعات، تولید یک بانک اطلاعاتی جدید و یا استفاده از نمونه‌ای موجود میسر می‌گردد.
پیشتر در روش database first ابتدا یک بانک اطلاعاتی موجود، مهندسی معکوس می‌شد و از روی آن فایل XML ایی با پسوند EDMX تولید می‌گشت. سپس به کمک entity data model designer ویژوال استودیو، این فایل نمایش داده شده و یا امکان اعمال تغییرات بر روی آن میسر می‌شد. همچنین در روش دیگری به نام model first نیز کار از entity data model designer جهت طراحی موجودیت‌ها آغاز می‌گشت.
اما با روش Code first دیگر در ابتدای امر مدل فیزیکی و یک بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد. در اینجا EF تعاریف کلاس‌های شما را بررسی کرده و بر اساس آن، اطلاعات نگاشت‌های خواص کلاس‌ها به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد. البته عموما تعاریف ساده کلاس‌ها بر این منظور کافی نیستند. به همین جهت از یک سری متادیتا به نام ویژگی‌ها یا اصطلاحا data annotations مهیا در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations برای افزودن اطلاعات لازم مانند نام فیلدها، جداول و یا تعاریف روابط ویژه نیز استفاده می‌گردد. به علاوه در روش Code first یک API جدید به نام Fluent API نیز جهت تعاریف این ویژگی‌ها و روابط، با کدنویسی مستقیم نیز درنظر گرفته شده است. نهایتا از این اطلاعات جهت نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی و یا برای تولید ساختار یک بانک اطلاعاتی خالی جدید نیز می‌توان کمک گرفت.



مزایای EF Code first

- مطلوب برنامه نویس‌ها! : برنامه نویس‌هایی که مدتی تجربه کار با ابزارهای طراح را داشته باشند به خوبی می‌دانند این نوع ابزارها عموما demo-ware هستند. چندجا کلیک می‌کنید، دوبار Next، سه بار OK و ... به نظر می‌رسد کار تمام شده. اما واقعیت این است که عمری را باید صرف نگهداری و یا پیاده سازی جزئیاتی کرد که انجام آن‌ها با کدنویسی مستقیم بسیار سریعتر، ساده‌تر و با کنترل بیشتری قابل انجام است.
- سرعت: برای کار با EF Code first نیازی نیست در ابتدای کار بانک اطلاعاتی خاصی وجود داشته باشد. کلا‌س‌های خود را طراحی و شروع به کدنویسی کنید.
- سادگی: در اینجا دیگر از فایل‌های EDMX خبری نیست و نیازی نیست مرتبا آن‌ها را به روز کرده یا نگهداری کرد. تمام کارها را با کدنویسی و کنترل بیشتری می‌توان انجام داد. به علاوه کنترل کاملی بر روی کد نهایی تهیه شده نیز وجود دارد و توسط ابزارهای تولید کد، ایجاد نمی‌شوند.
- طراحی بهتر بانک اطلاعاتی نهایی: اگر طرح دقیقی از مدل‌های برنامه داشته باشیم، می‌توان آن‌ها را به المان‌های کوچک و مشخصی، تقسیم و refactor کرد. همین مساله در نهایت مباحث database normalization را به نحوی مطلوب و با سرعت بیشتری میسر می‌کند.
- امکان استفاده مجدد از طراحی کلاس‌های انجام شده در سایر ORMهای دیگر. چون طراحی مدل‌های برنامه به بانک اطلاعاتی خاصی گره نمی‌خورند و همچنین الزاما هم قرار نیست جزئیات کاری EF در آن‌ها لحاظ شود، این کلاس‌ها در صورت نیاز در سایر پروژه‌ها نیز به سادگی قابل استفاده هستند.
- ردیابی ساده‌تر تغییرات: روش اصولی کار با پروژه‌های نرم افزاری همواره شامل استفاده از یک ابزار سورس کنترل مانند SVN، Git، مرکوریال و امثال آن است. به این ترتیب ردیابی تغییرات انجام شده به سادگی توسط این ابزارها میسر می‌شوند.
- ساده‌تر شدن طراحی‌های پیچیده‌تر: برای مثال پیاده سازی ارث بری،‌ ایجاد کلاس‌های خود ارجاع دهنده و امثال آن با کدنویسی ساده‌تر است.


دریافت آخرین نگارش EF


برای دریافت و نصب آخرین نگارش EF نیاز است از NuGet استفاده شود و این مزایا را به همراه دارد:
به کمک NuGet امکان با خبر شدن از به روز رسانی جدید صورت گرفته به صورت خودکار درنظر گرفته شده است و همچنین کار دریافت بسته‌های مرتبط و به روز رسانی ارجاعات نیز در این حالت خودکار است. به علاوه توسط NuGet امکان دسترسی به کتابخانه‌هایی که مثلا در گوگل‌کد قرار دارند و به صورت معمول امکان دریافت آن‌ها برای ما میسر نیست، نیز بدون مشکل فراهم است (برای نمونه ELMAH، که اصل آن از گوگل‌کد قابل دریافت است؛ اما بسته نیوگت آن نیز در دسترس می‌باشد).
پس از نصب NuGet، تنها کافی است بر روی گره References در Solution explorer ویژوال استودیو، کلیک راست کرده و به کمک NuGet آخرین نگارش EF را نصب کرد. در گالری آنلاین آن، عموما EF اولین گزینه است (به علت تعداد بالای دریافت آن).
حین استفاده از NuGet جهت نصب Ef، ابتدا ارجاعاتی به اسمبلی‌های زیر به برنامه اضافه خواهند شد:
System.ComponentModel.DataAnnotations.dll
System.Data.Entity.dll
EntityFramework.dll
بدیهی است بدون استفاده از NuGet، تمام این کارها را باید دستی انجام داد.
سپس در پوشه‌ای به نام packages، فایل‌های مرتبط با EF قرار خواهند گرفت که شامل اسمبلی آن به همراه ابزارهای DB Migration است. همچنین فایل packages.config که شامل تعاریف اسمبلی‌های نصب شده است به پروژه اضافه می‌شود. NuGet به کمک این فایل و شماره نگارش درج شده در آن، شما را از به روز رسانی‌های بعدی مطلع خواهد ساخت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
<package id="EntityFramework" version="4.3.1" />
</packages>

همچنین اگر به فایل app.config یا web.config برنامه نیز مراجعه کنید، یک سری تنظیمات ابتدایی اتصال به بانک اطلاعاتی در آن ذکر شده است:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<!-- For more information on Entity Framework configuration, visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=237468 -->
<section name="entityFramework" type="System.Data.Entity.Internal.ConfigFile.EntityFrameworkSection, EntityFramework, Version=4.3.1.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</configSections>
<entityFramework>
<defaultConnectionFactory type="System.Data.Entity.Infrastructure.SqlConnectionFactory, EntityFramework">
<parameters>
<parameter value="Data Source=(localdb)\v11.0; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" />
</parameters>
</defaultConnectionFactory>
</entityFramework>
</configuration>

همانطور که ملاحظه می‌کنید بانک اطلاعاتی پیش فرضی که در اینجا ذکر شده است، LocalDB می‌باشد. این بانک اطلاعاتی را از این آدرس‌ نیز می‌توانید دریافت کنید.

البته ضرورتی هم به استفاده از آن نیست و از سایر نگارش‌های SQL Server نیز می‌توان استفاده کرد ولی خوب ... مزیت استفاده از آن برای کاربر نهایی این است که «نیازی به یک مهندس برای نصب، راه اندازی و نگهداری ندارد». تنها مشکل آن این است که از ویندوز XP پشتیبانی نمی‌کند. البته SQL Server CE 4.0 این محدودیت را ندارد.
ضمن اینکه باید درنظر داشت EF به فناوری میزبان خاصی گره نخورده است و مثال‌هایی که در اینجا بررسی می‌شوند صرفا تعدادی برنامه کنسول معمولی هستند و نکات عنوان شده در آن‌ها در تمام فناوری‌های میزبان موجود به یک نحو کاربرد دارند.


قراردادهای پیش فرض EF Code first

عنوان شد که اطلاعات کلاس‌های ساده تشکیل دهنده مدل‌های برنامه، برای تعریف جداول و فیلدهای یک بانک اطلاعات و همچنین مشخص سازی روابط بین آن‌ها کافی نیستند و مرسوم است برای پر کردن این خلاء از یک سری متادیتا و یا Fluent API مهیا نیز استفاده گردد. اما در EF Code first یک سری قرار داد توکار نیز وجود دارند که مطلع بودن از آن‌ها سبب خواهد شد تا حجم کدنویسی و تنظیمات جانبی این فریم ورک به حداقل برسند. برای نمونه مدل‌های معروف بلاگ و مطالب آن‌را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Post
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Content { set; get; }
public virtual Blog Blog { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string AuthorName { set; get; }
public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}


یکی از قراردادهای EF Code first این است که کلاس‌های مدل شما را جهت یافتن خاصیتی به نام Id یا ClassId مانند BlogId، جستجو می‌کند و از آن به عنوان primary key و فیلد identity جدول بانک اطلاعاتی استفاده خواهد کرد.
همچنین در کلاس Blog، خاصیت لیستی از Posts و در کلاس Post خاصیت virtual ایی به نام Blog وجود دارند. به این ترتیب روابط بین دو کلاس و ایجاد کلید خارجی متناظر با آن‌را به صورت خودکار انجام خواهد داد.
نهایتا از این اطلاعات جهت تشکیل database schema یا ساختار بانک اطلاعاتی استفاده می‌گردد.
اگر به فضاهای نام دو کلاس فوق دقت کرده باشید، به کلمه Models ختم شده‌اند. به این معنا که در پوشه‌ای به همین نام در پروژه جاری قرار دارند. یا مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک پروژه class library مجزا به نام DomainClasses نیز قرار دهند. این پروژه نیازی به ارجاعات اسمبلی‌های EF ندارد و تنها به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیاز خواهد داشت.


EF Code first چگونه کلاس‌های مورد نظر را انتخاب می‌کند؟

ممکن است ده‌ها و صدها کلاس در یک پروژه وجود داشته باشند. EF Code first چگونه از بین این کلاس‌ها تشخیص خواهد داد که باید از کدامیک استفاده کند؟ اینجا است که مفهوم جدیدی به نام DbContext معرفی شده است. برای تعریف آن یک کلاس دیگر را به پروژه برای مثال به نام Context اضافه کنید. همچنین مرسوم است که این کلاس را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer اضافه می‌کنند. این پروژه نیاز به ارجاعی به اسمبلی‌های EF خواهد داشت. در ادامه کلاس جدید اضافه شده باید از کلاس DbContext مشتق شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }
}
}

سپس در اینجا به کمک نوع جنریکی به نام DbSet، کلاس‌های دومین برنامه را معرفی می‌کنیم. به این ترتیب، EF Code first ابتدا به دنبال کلاسی مشتق شده از DbContext خواهد گشت. پس از یافتن آن‌، خواصی از نوع DbSet را بررسی کرده و نوع‌های متناظر با آن‌را به عنوان کلاس‌های دومین درنظر می‌گیرد و از سایر کلاس‌های برنامه صرفنظر خواهد کرد. این کل کاری است که باید انجام شود.
اگر دقت کرده باشید، نام کلاس‌های موجودیت‌ها، مفرد هستند و نام خواص تعریف شده به کمک DbSet‌، جمع می‌باشند که نهایتا متناظر خواهند بود با نام جداول بانک اطلاعاتی تشکیل شده.


تشکیل خودکار بانک اطلاعاتی و افزودن اطلاعات به جداول

تا اینجا بدون تهیه یک بانک اطلاعاتی نیز می‌توان از کلاس Context تهیه شده استفاده کرد و کار کدنویسی را آغاز نمود. بدیهی است جهت اجرای نهایی کدها، نیاز به یک بانک اطلاعاتی خواهد بود. اگر تنظیمات پیش فرض فایل کانفیگ برنامه را تغییر ندهیم، از همان defaultConnectionFactory یاده شده استفاده خواهد کرد. در این حالت نام بانک اطلاعاتی به صورت خودکار تنظیم شده و مساوی «EF_Sample01.Context» خواهد بود.
برای سفارشی سازی آن نیاز است فایل app.config یا web.config برنامه را اندکی ویرایش نمود:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
...
</configSections>
<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
...
</configuration>

در اینجا به بانک اطلاعاتی testdb2012 در وهله پیش فرض SQL Server نصب شده، اشاره شده است. فقط باید دقت داشت که تگ configSections باید در ابتدای فایل قرار گیرد و مابقی تنظیمات پس از آن.
یا اگر علاقمند باشید که از SQL Server CE استفاده کنید، تنظیمات رشته اتصالی را به نحو زیر مقدار دهی نمائید:

<connectionStrings> 
              <add name="MyContextName"
                         connectionString="Data Source=|DataDirectory|\Store.sdf"
                         providerName="System.Data.SqlServerCe.4.0" />
</connectionStrings>

در هر دو حالت، name باید به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره کند که در مثال جاری همان Context است.
یا اگر علاقمند بودید که این قرارداد توکار را تغییر داده و نام رشته اتصالی را با کدنویسی تعیین کنید، می‌توان به نحو زیر عمل کرد:

public class Context : DbContext
{
    public Context()
      : base("ConnectionStringName")
    {
    }


البته ضرورتی ندارد این بانک اطلاعاتی از پیش موجود باشد. در اولین بار اجرای کدهای زیر، به صورت خودکار بانک اطلاعاتی و جداول Blogs و Posts و روابط بین آن‌ها تشکیل می‌گردد:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}


در این تصویر چند نکته حائز اهمیت هستند:
الف) نام پیش فرض بانک اطلاعاتی که به آن اشاره شد (اگر تنظیمات رشته اتصالی قید نگردد).
ب) تشکیل خودکار primary key از روی خواصی به نام Id
ج) تشکیل خودکار روابط بین جداول و ایجاد کلید خارجی (به کمک خاصیت virtual تعریف شده)
د) تشکیل جدول سیستمی به نام dbo.__MigrationHistory که از آن برای نگهداری سابقه به روز رسانی‌های ساختار جداول کمک گرفته خواهد شد.
ه) نوع و طول فیلدهای متنی، nvarchar از نوع max است.

تمام این‌ها بر اساس پیش فرض‌ها و قراردادهای توکار EF Code first انجام شده است.

در کدهای تعریف شده نیز، ابتدا یک وهله از شیء Context ایجاد شده و سپس به کمک آن می‌توان به جدول Blogs اطلاعاتی را افزود و در آخر ذخیره نمود. استفاده از using هم دراینجا نباید فراموش شود، زیرا اگر استثنایی در این بین رخ دهد، کار پاکسازی منابع و بستن اتصال گشوده شده به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار انجام خواهد شد.
در ادامه اگر بخواهیم مطلبی را به Blog ثبت شده اضافه کنیم، خواهیم داشت:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//addBlog();
addPost();
}

private static void addPost()
{
using (var db = new Context())
{
var blog = db.Blogs.Find(1);
db.Posts.Add(new Post
{
Blog = blog,
Content = "data",
Title = "EF"
});
db.SaveChanges();
}
}

private static void addBlog()
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد db.Blogs.Find، بر اساس primary key بلاگ ثبت شده، یک وهله از آن‌را یافته و سپس از آن جهت تشکیل شیء Post و افزودن آن به جدول Posts استفاده می‌شود. متد Find ابتدا Contxet جاری را جهت یافتن شیءایی با id مساوی یک جستجو می‌کند (اصطلاحا به آن first level cache هم گفته می‌شود). اگر موفق به یافتن آن شد، بدون صدور کوئری اضافه‌ای به بانک اطلاعاتی از اطلاعات همان شیء استفاده خواهد کرد. در غیراینصورت نیاز خواهد داشت تا ابتدا کوئری لازم را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و اطلاعات شیء Blog متناظر با id=1 را دریافت کند. همچنین اگر نیاز داشتیم تا تنها با سطح اول کش کار کنیم، در EF Code first می‌توان از خاصیتی به نام Local نیز استفاده کرد. برای مثال خاصیت db.Blogs.Local بیانگر اطلاعات موجود در سطح اول کش می‌باشد.
نهایتا کوئری Insert تولید شده توسط آن به شکل زیر خواهد بود (لاگ شده توسط برنامه SQL Server Profiler):

exec sp_executesql N'insert [dbo].[Posts]([Title], [Content], [Blog_Id])
values (@0, @1, @2)
select [Id]
from [dbo].[Posts]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()',
N'@0 nvarchar(max) ,@1 nvarchar(max) ,@2 int',
@0=N'EF',
@1=N'data',
@2=1


این نوع کوئرهای پارامتری چندین مزیت مهم را به همراه دارند:
الف) به صورت خودکار تشکیل می‌شوند. تمام کوئری‌های پشت صحنه EF پارامتری هستند و نیازی نیست مرتبا مزایای این امر را گوشزد کرد و باز هم عده‌ای با جمع زدن رشته‌ها نسبت به نوشتن کوئری‌های نا امن SQL اقدام کنند.
ب) کوئرهای پارامتری در مقابل حملات تزریق اس کیوال مقاوم هستند.
ج) SQL Server با کوئری‌های پارامتری همانند رویه‌های ذخیره شده رفتار می‌کند. یعنی query execution plan محاسبه شده آن‌ها را کش خواهد کرد. همین امر سبب بالا رفتن کارآیی برنامه در فراخوانی‌های بعدی می‌گردد. الگوی کلی مشخص است. فقط پارامترهای آن تغییر می‌کنند.
د) مصرف حافظه SQL Server کاهش می‌یابد. چون SQL Server مجبور نیست به ازای هر کوئری اصطلاحا Ad Hoc رسیده یکبار execution plan متفاوت آن‌ها را محاسبه و سپس کش کند. این مورد مشکل مهم تمام برنامه‌هایی است که از کوئری‌های پارامتری استفاده نمی‌کنند؛ تا حدی که گاهی تصور می‌کنند شاید SQL Server دچار نشتی حافظه شده، اما مشکل جای دیگری است.


مشکل! ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده مطلوب کار ما نیست.

تا همینجا با حداقل کدنویسی و تنظیمات مرتبط با آن، پیشرفت خوبی داشته‌ایم؛ اما نتیجه حاصل آنچنان مطلوب نیست و نیاز به سفارشی سازی دارد. برای مثال طول فیلدها را نیاز داریم به مقدار دیگری تنظیم کنیم، تعدادی از فیلدها باید به صورت not null تعریف شوند یا نام پیش فرض بانک اطلاعاتی باید مشخص گردد و مواردی از این دست. با این موارد در قسمت‌های بعدی بیشتر آشنا خواهیم شد.
مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت دوم - معرفی کامپوننت‌ها
در قسمت قبل، پیشنیازهای کار با AngularJS 2.0 مرور و دریافت شدند. اگر مطالب آن‌را پیگیری کرده باشید، هم اکنون باید در پوشه‌ی node_modules واقع در ریشه‌ی پروژه، تمام اسکریپت‌های لازم جهت شروع به کار با AngularJS 2.0 موجود باشند.


تعاریف مداخل فایل index.html یک سایت AngularJS 2.0

پروژه‌ای که در اینجا در حال استفاده است یک برنامه‌ی ASP.NET MVC 5.x است؛ اما الزامی هم به استفاده‌ی از آن وجود ندارد. یا یک فایل index.html را به ریشه‌ی پروژه اضافه کنید و یا فایل Views\Shared\_Layout.cshtml را به نحو ذیل تغییر دهید:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>@ViewBag.Title - My ASP.NET Application</title>
 
    <link href="~/node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/app/app.component.css" rel="stylesheet"/>
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
 
    <!-- 1. Load libraries -->
    <!-- IE required polyfills, in this exact order -->
    <script src="~/node_modules/angular2/es6/dev/src/testing/shims_for_IE.js"></script>
    <script src="~/node_modules/es6-shim/es6-shim.min.js"></script>
    <script src="~/node_modules/systemjs/dist/system-polyfills.js"></script>
 
    <script src="~/node_modules/angular2/bundles/angular2-polyfills.js"></script>
    <script src="~/node_modules/systemjs/dist/system.src.js"></script>
    <script src="~/node_modules/rxjs/bundles/Rx.js"></script>
    <script src="~/node_modules/angular2/bundles/angular2.dev.js"></script>
 
    <!-- Required for http -->
    <script src="~/node_modules/angular2/bundles/http.dev.js"></script>
 
    <!-- Required for routing -->
    <script src="~/node_modules/angular2/bundles/router.dev.js"></script> 
 
    <!-- 2. Configure SystemJS -->
    <script>
        System.config({
            packages: {
                app: {
                    format: 'register',
                    defaultExtension: 'js'
                }
            }
        });
        System.import('app/main')
              .then(null, console.error.bind(console));
    </script>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
        <pm-app>Loading App...</pm-app>
    </div>
 
    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>
در اینجا ابتدا تعاریف مداخل بوت استرپ و css‌های سفارشی برنامه را مشاهده می‌کنید.
سپس کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی مورد نیاز جهت کار با AngularJS 2.0 به ترتیبی که ذکر شده‌، باید تعریف شوند.
ذکر /~ در ابتدای آدرس‌ها، مختص به ASP.NET MVC است. اگر از آن استفاده نمی‌کنید، نیازی به ذکر آن هم نیست.
در ادامه تعاریف System.JS ذکر شده‌است. System.JS کار بارگذاری ماژول‌های برنامه را به عهده دارد. به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا به ازای هر قسمت جدید برنامه، مدخلی را در اینجا اضافه کرد و کار بارگذاری آن‌ها خودکار خواهد بود. فرمت register ایی که در اینجا ذکر شده‌است، تا ماژول‌های استاندارد با فرمت ES 6 را نیز پشتیبانی می‌کند. همچنین با ذکر و تنظیم پسوند پیش فرض به js، دیگر نیازی نخواهد بود تا در حین تعریف importها در قسمت‌های مختلف برنامه، پسوند فایل‌ها را به صورت صریح ذکر کرد. مبحث improtها مرتبط است به مفاهیم ماژول‌ها در ES 6 و همچنین TypeScript.
سطر System.import کار بارگذاری اولین ماژول برنامه را از پوشه‌ی app قرار گرفته در ریشه‌ی سایت انجام می‌دهد. این ماژول main نام دارد.


نوشتن اولین کامپوننت AngularJS 2.0

برنامه‌های AngularJS 2.0 متشکل هستند از تعدادی کامپوننت و سرویس:


 و هر کامپوننت تشکیل شده‌است از:


- یک قالب یا Template: با استفاده از HTML تعریف می‌شود و کار تشکیل View و نحوه‌ی رندر کامپوننت را مشخص می‌کند. در این Viewها با استفاده از امکانات binding و directives موجود در AngularJS 2.0 کار دسترسی به داده‌ها صورت می‌گیرد.
یک کلاس: کار این کلاس که توسط TypeScript تهیه می‌شود، فراهم آوردن کدهای مرتبط با قالب است. برای مثال این کلاس حاوی تعدادی خاصیت خواهد بود که از اطلاعات آن‌ها در View مرتبط استفاده می‌شود. همچنین این کلاس می‌تواند حاوی متدهای مورد نیاز در View نیز باشد؛ برای مثال متدی که کار نمایش یا مخفی سازی یک تصویر را با کلیک بر روی دکمه‌ای انجام می‌دهد.
- متادیتا: متادیتا (یا decorator در اینجا) به AngularJS 2.0 اعلام می‌کند که این کلاس تعریف شده، صرفا یک کلاس ساده نیست و باید به آن به صورت یک کامپوننت نگاه شود.

در ذیل، کدهای یک کامپوننت نمونه‌ی AngularJS 2.0 را مشاهده می‌کنید:
import { Component } from 'angular2/core';
 
@Component({
    selector: 'pm-app',
    template:`
    <div><h1>{{pageTitle}}</h1>
        <div>My First Component</div>
    </div>
    `
})
export class AppComponent {
    pageTitle: string = "DNT AngularJS 2.0 APP";
}
در انتهای کدها، یک کلاس را مشاهده می‌کنید که کار تعریف خواص و متدهای مورد نیاز توسط View را انجام می‌دهد.
بلافاصله در بالای این کلاس، متد decorator ایی را به نام Component مشاهده می‌کنید. این متادیتا است که به AngularJS 2.0 اعلام می‌کند، کلاس AppComponent تعریف شده، یک کامپوننت است و نه تنها یک کلاس ساده.
در متد Component تعریف شده، قالب یا template نحوه‌ی رندر این کامپوننت را مشاهده می‌کنید.
در ابتدای این ماژول نیز کار import تعاریف مرتبط با متد ویژه‌ی Component، از هسته‌ی AngularJS 2.0 انجام شده‌است تا کامپایلر TypeScript بتواند این فایل ts را کامپایل کند.


مروری بر نحوه‌ی تعریف class در TypeScript

مرور جامع کلاس‌ها در TypeScript را در مطلب «مبانی TypeScript؛ کلاس‌ها» می‌توانید مطالعه کنید. در اینجا جهت یادآوری، خلاصه‌ای از آن‌را که نیاز داریم، بررسی خواهیم کرد:
- جهت تعریف یک کلاس، ابتدا واژه‌ی کلیدی class به همراه نام کلاس ذکر می‌شوند.
- در AngularJS 2.0 مرسوم است که نام کلاس را به صورت نام ویژگی مدنظر به همراه پسوند Component ذکر کنیم؛ مانند AppComponent مثال فوق. این نام pascal case است و با حروف بزرگ شروع می‌شود.
- همچنین مرسوم است در برنامه‌های AngularJS 2.0، کامپوننت ریشه‌ی سایت نیز AppComponent نامیده شود.
- در مثال فوق، واژه‌ی کلیدی export را نیز پیش از واژه‌ی کلیدی class مشاهده می‌کنید. به این ترتیب این کلاس خارج از ماژولی که در آن تعریف می‌شود، قابل دسترسی خواهد بود. اکنون این کلاس و فایل، تبدیل به ماژولی خواهند شد که توسط module loader معرفی شده‌ی در ابتدای بحث یا همان System.JS به صورت خودکار بارگذاری می‌شود و دیگر نیازی به تعریف مدخل script متناظر با آن در فایل index.html نخواهد بود.
- در بدنه‌ی کلاس، کار تعریف متدها و خواص مورد نیاز View صورت می‌گیرند. برای نمونه در اینجا تنها یک خاصیت «عنوان صفحه» تعریف شده‌است. در جاوا اسکریپت مرسوم است که نام خواص را camel case شروع شده با حروف کوچک تعریف کنیم. سپس نوع این خاصیت به صورت رشته‌ای تعریف شده‌است و در آخر مقدار پیش فرض این خاصیت ذکر گردیده‌است.
البته باید دقت داشت که الزامی به ذکر نوع خاصیت، در TypeScript وجود ندارد. همینقدر که مقدار پیش فرض این خاصیت رشته‌ای است، بر اساس ویژگی به نام Type inference در TypeScript، نوع این خاصیت نیز رشته‌ای درنظر گرفته خواهد شد و دیگر نمی‌توان برای مثال یک عدد را به آن انتساب داد.
- سطح دسترسی خواص تعریف شده‌ی در یک کلاس TypeScript به صورت پیش فرض public است. بنابراین در اینجا نیازی به ذکر صریح آن نبوده‌است.


مروری بر متادیتا یا decorator یک کلاس در AngularJS 2.0

خوب، تا اینجا کلاس AppComponent تعریف و همچنین export شد تا توسط system.js به صورت خودکار بارگذاری شود. اما این کلاس به خودی خود صرفا یک کلاس TypeScript ایی است و توسط AngularJS شناسایی نمی‌شود. برای معرفی این کلاس به صورت یک کامپوننت، از یک تزئین کننده یا decorator ویژه به نام Component استفاده می‌شود که بلافاصله در بالای تعریف کلاس قرار می‌گیرد؛ چیزی شبیه به data annotations یا attributes در زبان #C.
یک decorator متدی است که اطلاعاتی اضافی را به یک کلاس، اعضاء و متدهای آن و یا حتی آرگومان‌های آن متدها، الصاق می‌کند. این ویژگی قرار است به صورت استاندارد در ES 2016 یا نگارش بعدی جاوا اسکریپت حضور داشته باشد و در حال حاضر توسط TypeScript پشتیبانی شده و در نهایت به کدهای ES 5 قابل اجرای در تمام مرورگرها ترجمه می‌شود.
یک decorator همیشه با @ شروع می‌شود و AngularJS 2.0 به همراه تعدادی decorator توکار است؛ مانند Component. از آنجائیکه decorator یک متد است، همیشه به همراه یک جفت پرانتز () ذکر می‌شود و در انتهای آن نیازی به ذکر سمی‌کالن نیست. در اینجا تزئین کننده‌ی Component یک شیء را می‌پذیر که به همراه تعدادی خاصیت است. به همین جهت پارامتر آن به صورت {} ذکر شده‌است.
خاصیت selector یک کامپوننت مشخص می‌کند که نام directive متناظر با این کامپوننت چیست:
 selector: 'pm-app',
 از این نام، به صورت یک المان جدید و سفارشی HTML جهت تعریف این کامپوننت استفاده خواهیم کرد. برای مثال اگر به کدهای ابتدای بحث دقت کنید، نام pm-app به صورت ذیل و به شکل یک تگ جدید HTML استفاده شده‌است:
    <div>
        @RenderBody()
        <pm-app>Loading App...</pm-app>
    </div>
همچنین یک کامپوننت همواره به همراه یک قالب است که نحوه‌ی رندر آن‌را مشخص می‌کند:
  template:`
 <div><h1>{{pageTitle}}</h1>
<div>My First Component</div>
 </div>
 `
 در اینجا از back tick مربوط به ES 6.0 که توسط TypeScript نیز پشتیبانی می‌شود، جهت تعریف یک رشته‌ی چندسطری جاوا اسکریپتی، استفاده شده‌است.
همچنین {{}} به معنای تعریف data binding است. به این ترتیب مقداری که قرار است به صورت تگ h1 رندر شود، از خاصیت pageTitle کلاس مزین شده‌ی توسط این ویژگی یا decorator تامین خواهد شد؛ یعنی مقدار پیش فرض خاصیت pageTitle در کلاس AppComponent.


import اطلاعات مورد نیاز جهت کامپایل یک فایل TypeScript

تا اینجا مفاهیم موجود در کلاس AppComponent را به همراه متادیتای آن بررسی کردیم. اما این متادیتای جدید کامپوننت، به صورت پیش فرض ناشناخته‌است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا ذیل کامپوننت، خط قرمزی جهت یادآوری عدم تعریف آن، کشیده شده‌است. در TypeScript و یا ES 6، پیش از استفاده از یک کلاس یا متد خارجی، نیاز است به module loader اعلام کنیم تا آن‌را باید از کجا تامین کند. اینکار توسط عبارت import انجام می‌شود که شبیه به عبارت using در زبان سی‌شارپ است. عبارت import جزئی از استاندارد ES 6 است و همچنین در TypeScript نیز پشتیبانی می‌شود. به این ترتیب امکان دسترسی به ویژگی‌های export شده‌ی از سایر ماژول‌ها را در ماژول فعلی (فایل فعلی در حال کار) خواهیم یافت. نمونه‌ی آن‌را با ذکر واژه‌ی کلیدی export پیش از کلاس AppComponent پیشتر ملاحظه کردید.
این ماژول‌های خارجی می‌توانند سایر ماژول‌ها و فایل‌های ts نوشته شده‌ی توسط خودمان و یا حتی اجزای AngularJS 2.0 باشند. طراحی AngularJS 2.0 نیز ماژولار است و از ماژول‌هایی مانند angular2/core، angular2/animation، angular2/http و angular2/router تشکیل شده‌است.
برای نمونه متادیتای کامپوننت، در ماژول angular2/core قرار دارد. به همین جهت نیاز است در ابتدای ماژول فعلی آن‌را import کرد:
import { Component } from 'angular2/core';
کار با ذکر واژه‌ی کلیدی import شروع می‌شود. سپس جزئی را که نیاز داریم داخل {} ذکر کرده و در آخر مسیر یافتن آن‌را مشخص می‌کنیم.


ساخت کامپوننت ریشه‌ی یک برنامه‌ی AngularJS 2.0

در ابتدای بحث که تعاریف مداخل مورد نیاز جهت اجرای یک برنامه‌ی AngularJS 2.0 ذکر شدند، عنوان شد که system.js به دنبال ماژول آغازین app/main می‌گردد.
بنابراین در ریشه‌ی پروژه، پوشه‌ی جدیدی را به نام app ایجاد کنید.
سپس یک فایل TypeScript جدید را به نام app.component.ts به این پوشه اضافه کنید. قالب این نوع فایل‌ها در add new item و با جستجو typescript در دسترس است و یا حتی یک فایل متنی ساده را هم با پسوند ts ایجاد کنید، کافی است.


نامگذاری این فایل‌ها هم مرسوم است به صورت ذکر نام ویژگی به همراه یک دات و سپس ذکر کامپوننت صورت گیرد. در اینجا چون قصد داریم کامپوننت ریشه‌ی برنامه را ایجاد کنیم، نام ویژگی آن app خواهد بود و نام کامل فایل به این ترتیب app.component.ts می‌شود.
سپس محتوای این فایل را به دقیقا معادل کدهای قسمت «نوشتن اولین کامپوننت AngularJS 2.0» ابتدای بحث تغییر دهید (همان import، متادیتا و کلاس AppComponent).

تا اینجا کامپوننت ریشه‌ی برنامه ایجاد شد. اما چگونه باید از آن استفاده کنیم و چگونه AngularJS 2.0 آن‌را شناسایی می‌کند؟ به این فرآیند آغازین شناسایی و بارگذاری ماژول‌ها، اصطلاحا bootstrapping می‌گویند. تنها صفحه‌ی واقعی موجود در یک برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب، همان فایل index.html است و سایر صفحات و محتوای آن‌ها به محتوای این صفحه‌ی آغازین اضافه یا کم خواهند شد.
<div>
    @RenderBody()
    <pm-app>Loading App...</pm-app>
</div>
در اینجا برای نمایش اولین کامپوننت تهیه شده، نام تگ selector آن که توسط متادیتای کلاس AppComponent تعریف شد، در body فایل index.html به نحو فوق به صورت یک تگ سفارشی جدید اضافه می‌شود. به آن directive نیز می‌گویند.
خوب، اکنون module loader یا system.js چگونه این pm-app یا کامپوننت ریشه‌ی برنامه را شناسایی می‌کند؟
 System.import('app/main')
این شناسایی توسط سطر System.import تعریف شده‌ی در فایل index.html انجام می‌شود. در اینجا system.js، در پوشه‌ی app واقع در ریشه‌ی سایت، به دنبال ماژول راه اندازی به نام main می‌گردد. یعنی نیاز است فایل TypeScript جدیدی را به نام main.ts به ریشه‌ی پوشه‌ی app اضافه کنیم. محتوای این فایل ویژه‌ی بوت استرپ AngularJS 2.0 به صورت ذیل است:
/// <reference path="../node_modules/angular2/typings/browser.d.ts" />
 
import { bootstrap } from "angular2/platform/browser";
 
// Our main component
import { AppComponent } from "./app.component";
 
bootstrap(AppComponent);
این فایل ویژه را نیز مانند کلاس AppComponent که پیشتر بررسی کردیم، نیاز است از انتها به ابتدا بررسی کرد.
در انتهای این فایل متد bootstrap مربوط به AngularJS 2.0 را مشاهده می‌کنید. کار آن بارگذاری اولین ماژول و کامپوننت برنامه یا همان AppComponent است.
در ادامه نیاز است AppComponent را به این ماژول معرفی کرد؛ در غیراینصورت کامپایل نخواهد شد. برای این منظور سطر import این کلاس را از فایل app.component، مشاهده می‌کنید. در اینجا نیازی به ذکر پسوند ts. فایل app.component نیست.
سپس نیاز است محل تعریف متد بوت استرپ را نیز مشخص کنیم. این متد در ماژول angular2/platform/browser قرار دارد که به عنوان اولین import این فایل ذکر شده‌است.
سطر اول، مربوط است به تعریف فایل‌های d.ts. مربوط به TypeScript جهت شناسایی نوع‌های مرتبط با AngularJS 2.0. اگر اینکار صورت نگیرد، خطاهای ذیل را در حین کامپایل فایل‌های TypeScript دریافت خواهید کرد:
 node_modules\angular2\src\core\application_ref.d.ts(171,81): error TS2304: Build: Cannot find name 'Promise'.
node_modules\angular2\src\core\change_detection\differs\default_keyvalue_differ.d.ts(23,15): error TS2304: Build: Cannot find name 'Map'.
تهیه فایل main.ts تنها یکبار صورت می‌گیرد و دیگر با آن کاری نخواهیم داشت.

تا اینجا پوشه‌ی app واقع در ریشه‌ی سایت، یک چنین شکلی را پیدا می‌کند:



و اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم (فشردن دکمه‌ی F5)، خروجی آن در مرورگر به صورت ذیل خواهد بود:

با توجه به اینکه در حال کار با یک برنامه‌ی جاوا اسکریپتی هستیم، باز نگه داشتن developer tools مرورگر، جهت مشاهده‌ی خطاهای احتمالی ضروری است.

در اینجا اگر خطایی وجود داشته باشد، یا اطلاعات اضافی مدنظر باشد، در console لاگ خواهند شد. برای مثال در اینجا عنوان شده‌است که برنامه در حالت توسعه در حال اجرا است. بهتر است برای ارائه‌ی نهایی، متد enableProdMode را در فایل index.html فراخوانی کنید.

همچنین در اینجا می‌توان HTML نهایی تزریق شده‌ی به صفحه را بهتر مشاهده کرد:



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MVC5Angular2.part2.zip
برای اجرای آن، ابتدا به فایل project.json مراجعه کرده و یکبار آن‌را ذخیره کنید تا وابستگی‌های اسکریپتی پروژه از اینترنت دریافت شوند (این موارد در قسمت قبل مرور شدند). سپس یکبار هم پروژه را Build کنید تا تمام فایل‌های ts آن کامپایل شوند و در آخر، اجرای نهایی پروژه.


خلاصه‌ی بحث

یک برنامه‌ی AngularJS 2.0 متشکل است از تعدادی کامپوننت. بنابراین کلاسی را ایجاد خواهیم کرد تا کدهای پشتیبانی کننده‌ی View این کامپوننت را تولید کند. سپس این کلاس را با متادیتایی مزین کرده و توسط آن تگ سفارشی ویژه‌ی این کامپوننت و تگ‌های HTML تشکیل دهنده‌ی این کامپوننت را به AngularJS 2.0 معرفی می‌کنیم. در اینجا در صورت نیاز وابستگی‌های تعریف این متادیتا را توسط واژه‌ی کلیدی import دریافت می‌کنیم. نام این کلاس بهتر است Pascal case بوده و با حروف بزرگ شروع شود و همچنین به صورت نام ویژگی ختم شده‌ی به کلمه‌ی Component باشد. در اینجا حتما نیاز است این کلاس export شود تا توسط module loader قابل استفاده و بارگذاری گردد. اگر View این کامپوننت نیاز به دریافت اطلاعاتی دارد، این اطلاعات به صورت خواصی در کلاس کامپوننت تعریف می‌شوند. این خواص تعریف شده‌ی با سطح دسترسی عمومی، مرسوم است به صورت camel case تعریف شوند و حروف اول آن‌ها کوچک باشد.
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 14 - کار با فرم‌ها - بخش 2 - تعریف فرم‌ها و اعتبارسنجی آن‌ها
یک نکته‌ی تکمیلی: روش تهیه‌ی ویژگی‌های سفارشی اعتبارسنجی، در برنامه‌های Blazor

اگر ویژگی‌های پیش‌فرض مهیا، پاسخگوی اعتبارسنجی مدنظر نبودند، می‌توان یک attribute سفارشی را تهیه کرد:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace CustomValidators
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Field | AttributeTargets.Property | AttributeTargets.Parameter)]
    public class EmailDomainValidator : ValidationAttribute
    {
        public string AllowedDomain { get; set; }

        protected override ValidationResult IsValid(object value, 
            ValidationContext validationContext)
        {
            string[] strings = value.ToString().Split('@');
            if (strings[1].ToUpper() == AllowedDomain.ToUpper())
            {
                return null;
            }

            return new ValidationResult($"Domain must be {AllowedDomain}",
            new[] { validationContext.MemberName });
        }
    }
}
توضیحات:
- کار با ارث بری از کلاس پایه‌ی ValidationAttribute شروع می‌شود و باید متد IsValid آن‌را بازنویسی کرد.
- اگر متد IsValid، نال برگرداند، یعنی مشکلی نیست؛ در غیراینصورت خروجی آن باید از نوع ValidationResult باشد.
- پارامتر validationContext اطلاعاتی مانند نام خاصیت در حال بررسی را ارائه می‌دهد.
- در اینجا متد ()ValidationContext.GetService نال را بر می‌گرداند؛ یعنی فعلا از تزریق وابستگی‌ها در آن پشتیبانی نمی‌شود.

و در آخر روش استفاده‌ی از آن، همانند سایر ویژگی‌های اعتبارسنجی است:
public class Employee
{
    [EmailDomainValidator(AllowedDomain = "site.com")]
    public string Email { get; set; }
}
نظرات مطالب
VS Code برای توسعه دهندگان ASP.NET Core - قسمت دوم - ایجاد و اجرای اولین برنامه
افرایش سرعت در نوشتن صفت (Attribute)‌های ویوو مدل ها
در اکثر پروژه‌ها، متن خطای اکثر ویوو مدل‌ها شبیه هم است و تفاوت خاصی ندارند؛ مثلا اتریبیوت Required، متن خطایش معمولا با این مضمون است: "لطفا فیلد ... را وارد نمایید." ما میتوانیم تمام این متن‌های خطاها را در جایی دیگر تعریف و در متن خطای اتریبیوت‌هایمان از آن استفاده کنیم که باعث میشود بعدا اگر خواستیم متن خطا‌ها را تغییر دهیم (مثلا در مورد اتریبیوت Required متن "لطفا فیلد ... را وارد نمایید" را با * عوض کنیم) در تمام پروژه این تغییر اعمال میشود و دیگر نیازی نیست تمامی متن خطاها را یکی یکی تغییر دهیم و نگهداری کد‌ها برای بعد راحت‌تر میشود.
برای شروع یک کلاس را برای متن خطاهای اتریبیوت‌هایمان تعریف میکنیم:
public static class AttributesErrorMessages
{
    public const string RequiredMessage = "لطفا {0} را وارد نمایید";
    public const string MinLengthMessage = "{0} نباید کمتر از {1} کاراکتر باشد";
    public const string MaxLengthMessage = "{0} نباید بیشتر از {1} کاراکتر باشد";
    public const string RegularExpressionMessage = "{0} را به درستی وارد نمایید";
    public const string StringLengthMessage = "{0} باید بین {2} کاراکتر و {1} کاراکتر باشد";
    public const string RemoteMessage = "با این {0} قبلا ثبت نام شده است";
}
حال برای تعریف هر ویوو مدل تنها کافی است آن را تعریف و در بالای آن، از اتریبیوت دلخواه استفاده و متن ارور آن را مطابق کلاس فوق وارد میکنیم، مثلا:
[StringLength(110, MinimumLength = 5, ErrorMessage = AttributesErrorMessages.StringLengthMessage)]
public string TestProp { get; set; }
حال میتوان کار را ساده‌تر نیز کرد و تمام اتریبیوت‌ها را به یک قطعه‌کد (Snippet) تبدیل کرد. برای این کار از طریق File>Preferences وارد منوی User Snippet میشویم و بعد زبان سی شارپ را انتخاب و بعد Snippet‌های خود را اضافه میکنیم:
{
   "Required":{
      "prefix":"required",
      "body":[
         "[Required(ErrorMessage = AttributesErrorMessages.RequiredMessage)]"
      ],
      "description":"Required attribute"
   },
   "Max Length":{
      "prefix":"maxlength",
      "body":[
         "[MaxLength(${1:number}, ErrorMessage = AttributesErrorMessages.MaxLengthMessage)]"
      ],
      "description":"Max length attribute"
   },
   "Min Length":{
      "prefix":"minlength",
      "body":[
         "[MinLength(${1:number}, ErrorMessage = AttributesErrorMessages.MinLengthMessage)]"
      ],
      "description":"Min length attribute"
   },
   "String Length":{
      "prefix":"stringlength",
      "body":[
         "[StringLength(${1:maximumNumber}, MinimumLength = ${2:minmumNumber}, ErrorMessage = AttributesErrorMessages.StringLengthMessage)]"
      ],
      "description":"String length attribute"
   },
   "Email Address":{
      "prefix":"emailaddress",
      "body":[
         "[EmailAddress(ErrorMessage = AttributesErrorMessages.RegularExpressionMessage)]"
      ],
      "description":"Email address attribute"
   },
   "Regular Expression":{
      "prefix":"regularexpression",
      "body":[
         "[RegularExpression(\"${1:patternString}\", ErrorMessage = AttributesErrorMessages.RegularExpressionMessage)]"
      ],
      "description":"Regular expression attribute"
   },
   "Remote Expression":{
      "prefix":"remote",
      "body":[
         "[Remote(\"${1:action}\", \"${2:controller}\", ErrorMessage = AttributesErrorMessages.RemoteMessage)]"
      ],
      "description":"Remote attribute"
   }
}
حال تنها کافی است اسم اتریبیوت مورد نظر را تایپ کنیم و آن Snippet را از پنجره Intellisense انتخاب کنیم.
مطالب
ASP.NET MVC #12

تولید خودکار فرم‌های ورود و نمایش اطلاعات در ASP.NET MVC بر اساس اطلاعات مدل‌ها

در الگوی MVC، قسمت M یا مدل آن یک سری ویژگی‌های خاص خودش را دارد:
شما را وادار نمی‌کند که مدل را به نحو خاصی طراحی کنید. شما را مجبور نمی‌کند که کلاس‌های مدل را برای نمونه همانند کلاس‌های کنترلرها، از کلاس خاصی به ارث ببرید. یا حتی در مورد نحوه‌ی دسترسی به داده‌ها نیز، نظری ندارد. به عبارتی برنامه نویس است که می‌تواند بر اساس امکانات مهیای در کل اکوسیستم دات نت، در این مورد آزادانه تصمیم گیری کند.
بر همین اساس ASP.NET MVC یک سری قرارداد را برای سهولت اعتبار سنجی یا تولید بهتر رابط کاربری بر اساس اطلاعات مدل‌ها، فراهم آورده است. این قراردادها هم چیزی نیستند جز یک سری metadata که نحوه‌ی دربرگیری اطلاعات را در مدل‌ها توضیح می‌دهند. برای دسترسی به آن‌ها پروژه جاری باید ارجاعی را به اسمبلی‌های System.ComponentModel.DataAnnotations.dll و System.Web.Mvc.dll داشته باشد (که VS.NET به صورت خودکار در ابتدای ایجاد پروژه اینکار را انجام می‌دهد).

یک مثال کاربردی

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. در پوشه مدل‌های آن، مدل اولیه‌ای را با محتوای زیر ایجاد نمائید:

using System;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public decimal Salary { set; get; }
public string Address { set; get; }
public bool IsMale { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
}
}

سپس یک کنترلر جدید را هم به نام EmployeeController با محتوای زیر به پروژه اضافه نمائید:

using System;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication8.Models;

namespace MvcApplication8.Controllers
{
public class EmployeeController : Controller
{
public ActionResult Create()
{
var employee = new Employee { AddDate = DateTime.Now };
return View(employee);
}
}
}

بر روی متد Create کلیک راست کرده و یک View ساده را برای آن ایجاد نمائید. سپس محتوای این View را به صورت زیر تغییر دهید:

@model MvcApplication8.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Create";
}

<h2>Create An Employee</h2>

@using (Html.BeginForm(actionName: "Create", controllerName: "Employee"))
{
@Html.EditorForModel()
<input type="submit" value="Save" />
}

اکنون اگر پروژه را اجرا کرده و مسیر http://localhost/employee/create را وارد نمائید، یک صفحه ورود اطلاعات تولید شده به صورت خودکار را مشاهده خواهید کرد. متد Html.EditorForModel بر اساس اطلاعات خواص عمومی مدل، یک فرم خودکار را تشکیل می‌دهد.
البته فرم تولیدی به این شکل شاید آنچنان مطلوب نباشد، از این جهت که برای مثال Id را هم لحاظ کرده، در صورتیکه قرار است این Id توسط بانک اطلاعاتی انتساب داده شود و نیازی نیست تا کاربر آن‌را وارد نماید. یا مثلا برچسب AddDate نباید به این شکل صرفا بر اساس نام خاصیت متناظر با آن تولید شود و مواردی از این دست. به عبارتی نیاز به سفارشی سازی کار این فرم ساز توکار ASP.NET MVC وجود دارد که ادامه بحث جاری را تشکیل خواهد داد.



سفارشی سازی فرم ساز توکار ASP.NET MVC با کمک Metadata خواص

برای اینکه بتوان نحوه نمایش فرم خودکار تولید شده را سفارشی کرد، می‌توان از یک سری attribute و data annotations توکار دات نت و ASP.NET MVC استفاده کرد و نهایتا این metadata توسط فریم ورک، مورد استفاده قرار خواهند گرفت. برای مثال:

using System;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employee
{
//[ScaffoldColumn(false)]

[HiddenInput(DisplayValue=false)]
public int Id { set; get; }

public string Name { set; get; }

[DisplayName("Annual Salary ($)")]
public decimal Salary { set; get; }

public string Address { set; get; }

[DisplayName("Is Male?")]
public bool IsMale { set; get; }

[DisplayName("Start Date")]
[DataType(DataType.Date)]
public DateTime AddDate { set; get; }
}
}

در اینجا به کمک ویژگی HiddenInput از نمایش عمومی خاصیت Id جلوگیری خواهیم کرد یا توسط ویژگی DisplayName، برچسب دلخواه خود را به عناصر فرم تشکیل شده، انتساب خواهیم داد. اگر نیاز باشد تا خاصیتی کلا از رابط کاربری حذف شود می‌توان از ویژگی ScaffoldColumn با مقدار false استفاده کرد. یا توسط DataType، مشخص کرده‌ایم که نوع ورودی فقط قرار است Date باشد و نیازی به قسمت Time آن نداریم.
DataType شامل نوع‌های از پیش تعریف شده دیگری نیز هست. برای مثال اگر نیاز به نمایش TextArea بود از مقدار MultilineText، ‌استفاده کنید:

[DataType(DataType.MultilineText)]

یا برای نمایش PasswordBox از مقدار Password می‌توان کمک گرفت. اگر نیاز دارید تا آدرس ایمیلی به شکل یک لینک mailto نمایش داده شود از مقدار EmailAddress استفاده کنید. به کمک مقدار Url، متن خروجی به صورت خودکار تبدیل به یک آدرس قابل کلیک خواهد شد.
اکنون اگر پروژه را مجددا کامپایل کنیم و به آدرس ایجاد یک کارمند جدید مراجعه نمائیم، با رابط کاربری بهتری مواجه خواهیم شد.



سفارشی سازی ظاهر فرم ساز توکار ASP.NET MVC

در ادامه اگر بخواهیم ظاهر این فرم را اندکی سفارشی‌تر کنیم، بهتر است به سورس صفحه تولیدی در مرورگر مراجعه کنیم. در اینجا یک سری عناصر HTML محصور شده با div را خواهیم یافت. هر کدام از این‌ها هم با classهای css خاص خود تعریف شده‌اند. بنابراین اگر علاقمند باشیم که رنگ و قلم و غیره این موارد تغییر دهیم، تنها کافی است فایل css برنامه را ویرایش کنیم و نیازی به دستکاری مستقیم کدهای برنامه نیست.



انتساب قالب‌های سفارشی به خواص یک شیء

تا اینجا در مورد نحوه سفارشی سازی رنگ، قلم، برچسب و نوع داده‌های هر کدام از عناصر نهایی نمایش داده شده، توضیحاتی را ملاحظه نمودید.
در فرم تولیدی نهایی، خاصیت bool تعریف شده به صورت خودکار به یک checkbox تبدیل شده است. چقدر خوب می‌شد اگر امکان تبدیل آن مثلا به RadioButton انتخاب مرد یا زن بودن کارمند ثبت شده در سیستم وجود داشت. برای اصلاح یا تغییر این مورد، باز هم می‌توان از متادیتای خواص، جهت تعریف قالبی خاص برای هر کدام از خواص مدل استفاده کرد.
به پوشه Views/Shared مراجعه کرده و یک پوشه جدید به نام EditorTemplates را ایجاد نمائید. بر روی این پوشه کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه باز شده، گزینه «Create as a partial view» را انتخاب نمائید و نام آن‌را هم مثلا GenderOptions وارد کنید. همچنین گزینه «Create a strongly typed view» را نیز انتخاب کنید. مقدار Model class را مساوی bool وارد نمائید. فعلا یک hello داخل این صفحه جدید وارد کرده و سپس خاصیت IsMale را به نحو زیر تغییر دهید:

[DisplayName("Gender")]
[UIHint("GenderOptions")]
public bool IsMale { set; get; }

توسط ویژگی UIHint، می‌توان یک خاصیت را به یک partial view متصل کرد. در اینجا خاصیت IsMale به partial view ایی به نام GenderOptions متصل شده است. اکنون اگر برنامه را کامپایل و اجرا کرده و آدرس ایجاد یک کارمند جدید را ملاحظه کنید، بجای Checkbox باید یک hello نمایش داده شود.
محتویات این Partial view هم نهایتا به شکل زیر خواهند بود:

@model bool
<p>@Html.RadioButton("", false, !Model) Female</p>
<p>@Html.RadioButton("", true, Model) Male</p>

در اینجا Model که از نوع bool تعریف شده، به خاصیت IsMale اشاره خواهد کرد. دو RadioButton هم برای انتخاب بین حالت زن و مرد تعریف شده‌اند.

یا یک مثال جالب دیگر در این زمینه می‌تواند تبدیل enum به یک Dropdownlist باشد. در این حالت partial view ما شکل زیر را خواهد یافت:

@model Enum
@Html.DropDownListFor(m => m, Enum.GetValues(Model.GetType())
.Cast<Enum>()
.Select(m => {
string enumVal = Enum.GetName(Model.GetType(), m);
return new SelectListItem() {
Selected = (Model.ToString() == enumVal),
Text = enumVal,
Value = enumVal
};
}))

و برای استفاده از آن، از ویژگی زیر می‌توان کمک گرفت (مزین کردن خاصیتی از نوع یک enum دلخواه، جهت تبدیل خودکار آن به یک دراپ داون لیست):

[UIHint("Enum")]


سایر متدهای کمکی تولید و نمایش خودکار اطلاعات از روی اطلاعات مدل‌های برنامه

متدهای دیگری نیز در رده‌ی Templated helpers قرار می‌گیرند. اگر از متد Html.EditorFor استفاده کنیم، از تمام این اطلاعات متادیتای تعریف شده نیز استفاده خواهد کرد. همانطور که در قسمت قبل (قسمت 11) نیز توضیح داده شد، صفحه استاندارد Add view در VS.NET به همراه یک سری قالب تولید فرم‌های Create و Edit هم هست که دقیقا کد نهایی تولیدی را بر اساس همین متد تولید می‌کند.
استفاده از Html.EditorFor انعطاف پذیری بیشتری را به همراه دارد. برای مثال اگر یک طراح وب، طرح ویژه‌ای را در مورد ظاهر فرم‌های سایت به شما ارائه دهد، بهتر است از این روش استفاده کنید. اما خروجی نهایی Html.EditorForModel به کمک تعدادی متادیتا و اندکی دستکاری CSS، از دیدگاه یک برنامه نویس بی نقص است!
به علاوه، متد Html.DisplayForModel نیز مهیا است. بجای اینکه کار تولید رابط کاربری اطلاعات نمایش جزئیات یک شیء را انجام دهید، اجازه دهید تا متد Html.DisplayForModel اینکار را انجام دهد. سفارشی سازی آن نیز همانند قبل است و بر اساس متادیتای خواص انجام می‌شود. در این حالت، مسیر پیش فرض جستجوی قالب‌های UIHint آن، Views/Shared/DisplayTemplates می‌باشد. همچنین Html.DisplayFor نیز جهت کار با یک خاصیت مدل تدارک دیده شده است. البته باید درنظر داشت که استفاده از پوشه Views/Shared اجباری نیست. برای مثال اگر از پوشه Views/Home/DisplayTemplates استفاده کنیم، قالب‌های سفارشی تهیه شده تنها جهت Viewهای کنترلر home قابل استفاده خواهند بود.
یکی دیگر از ویژگی‌هایی که جهت سفارشی سازی نحوه نمایش خودکار اطلاعات می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، DisplayFormat است. برای مثال اگر مقدار خاصیت در حال نمایش نال بود، می‌توان مقدار دیگری را نمایش داد:

[DisplayFormat(NullDisplayText = "-")]

یا اگر علاقمند بودیم که فرمت اطلاعات در حال نمایش را تغییر دهیم، به نحو زیر می‌توان عمل کرد:

[DisplayFormat(DataFormatString  = "{0:n}")]

مقدار DataFormatString در پشت صحنه در متد string.Format مورد استفاده قرار می‌گیرد.
و اگر بخواهیم که این ویژگی در حالت تولید فرم ویرایش نیز درنظر گرفته شود، می‌توان خاصیت ApplyFormatInEditMode را نیز مقدار دهی کرد:

[DisplayFormat(DataFormatString  = "{0:n}", ApplyFormatInEditMode = true)]



بازنویسی قالب‌های پیش فرض تولید فرم یا نمایش اطلاعات خودکار ASP.NET MVC

یکی دیگر از قرارداهای بکارگرفته شده در حین استفاده از قالب‌های سفارشی، استفاده از نام اشیاء می‌باشد. مثلا در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates، اگر یک Partial view به نام String.cshtml وجود داشته باشد، از این پس نحوه رندر کلیه خواص رشته‌ای تمام مدل‌ها، بر اساس محتوای فایل String.cshtml مشخص می‌شود؛ به همین ترتیب در مورد datetime و سایر انواع مهیا.
برای مثال اگر خواستید تمام تاریخ‌های میلادی دریافتی از بانک اطلاعاتی را شمسی نمایش دهید، فقط کافی است یک فایل datetime.cshtml سفارشی را تولید کنید که Model آن تاریخ میلادی دریافتی است و نهایتا کار این Partial view، رندر تاریخ تبدیل شده به همراه تگ‌های سفارشی مورد نظر می‌باشد. در این حالت نیازی به ذکر ویژگی UIHint نیز نخواهد بود و همه چیز خودکار است.
به همین ترتیب اگر نام مدل ما Employee باشد و فایل Partial view ایی به نام Employee.cshtml در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates قرار گیرد، متد Html.DisplayForModel به صورت پیش فرض از محتوای این فایل جهت رندر اطلاعات نمایش جزئیات شیء Employee استفاده خواهد کرد.
داخل Partial viewهای سفارشی تعریف شده به کمک خاصیت ViewData.TemplateInfo.FormattedModelValue مقدار نهایی فرمت شده قابل استفاده را فراهم می‌کند. این مورد هم از این جهت حائز اهمیت است که نیازی نباشد تا ویژگی DisplayFormat را به صورت دستی پردازش کنیم. همچنین اطلاعات ViewData.ModelMetadata نیز دراینجا قابل دسترسی هستند.



سؤال: Partial View چیست؟

همانطور که از نام Partial view بر‌می‌آید، هدف آن رندر کردن قسمتی از صفحه است به همراه استفاده مجدد از کدهای تولید رابط کاربری در چندین و چند View؛ چیزی شبیه به User controls در ASP.NET Web forms البته با این تفاوت که Page life cycle و Code behind و سایر موارد مشابه آن در اینجا حذف شده‌اند. همچنین از Partial viewها برای به روز رسانی قسمتی از صفحه حین فراخوانی‌های Ajaxایی نیز استفاده می‌شود. مهم‌ترین کاربرد Partial views علاوه بر استفاده مجدد از کدها، خلوت کردن Viewهای شلوغ است جهت ساده‌تر سازی نگهداری آن‌ها در طول زمان (یک نوع Refactoring فایل‌های View محسوب می‌شوند).
پسوند این فایل‌ها نیز بسته به موتور View مورد استفاده تعیین می‌شود. برای مثال حین استفاده از Razor، پسوند Partial views همان cshtml یا vbhtml می‌باشد. یا اگر از web forms view engine استفاده شود، پسوند آن‌ها ascx است (همانند User controls در وب فرم‌ها).
البته چون در حالت استفاده از موتور Razor، پسوند View و Partial viewها یکی است، مرسوم شده است که نام Partial viewها را با یک underline شروع کنیم تا بتوان بین این دو تمایز قائل شد.
اگر این فایل‌ها را در پوشه Views/Shared تعریف کنیم، در تمام Viewها قابل استفاده خواهند بود. اما اگر مثلا در پوشه Views/Home آن‌هارا قرار دهیم، تنها در Viewهای متعلق به کنترلر Home، قابل بکارگیری می‌باشند.
Partial views را نیز می‌توان strongly typed تعریف کرد و به این ترتیب با مشخص سازی دقیق نوع model آن، علاوه بر بهره‌مندی از Intellisense خودکار، رندر آن‌را نیز تحت کنترل کامپایلر قرار داد.
مقدار Model در یک View بر اساس اطلاعات مدلی که به آن ارسال شده است تعیین می‌گردد. اما در یک Partial view که جزئی از یک View را نهایتا تشکیل خواهد داد، بر اساس مقدار ارسالی از طریق View معین می‌گردد.

یک مثال
در ادامه قصد داریم کد حلقه نمایش لیستی از عناصر تولید شده توسط VS.NET را به یک Partial view منتقل و Refactor کنیم.
ابتدا یک منبع داده فرضی زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication8.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Id = 1, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-3), Name = "Emp-01", Salary = 3000},
new Employee { Id = 2, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-2), Name = "Emp-02", Salary = 2000},
new Employee { Id = 3, AddDate = DateTime.Now.AddYears(-1), Name = "Emp-03", Salary = 1000}
};
}
}
}

سپس از آن در یک کنترلر برای بازگشت لیستی از کارکنان استفاده خواهیم کرد:

public ActionResult EmployeeList()
{
var list = new Employees().CreateEmployees();
return View(list);
}

View متناظر با این متد را هم با کلیک راست بر روی متد، انتخاب گزینه Add view و سپس ایجاد یک strongly typed view از نوع کلاس Employee، ایجاد خواهیم کرد.
در ادامه قصد داریم بدنه حلقه زیر را refactor کنیم و آن‌را به یک Parial view منتقل نمائیم تا View ما اندکی خلوت‌تر و مفهوم‌تر شود:

@foreach (var item in Model) {
<tr>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Name)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Salary)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.Address)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.IsMale)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(modelItem => item.AddDate)
</td>
<td>
@Html.ActionLink("Edit", "Edit", new { id=item.Id }) |
@Html.ActionLink("Details", "Details", new { id=item.Id }) |
@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id })
</td>
</tr>
}

سپس بر روی پوشه Views/Employee کلیک راست کرده و گزینه Add|View را انتخاب کنید. در اینجا نام _EmployeeItem را وارد کرده و همچنین گزینه Create as a partial view و create a strongly typed view را نیز انتخاب کنید. نوع مدل هم Employee خواهد بود. به این ترتیب فایل زیر تشکیل خواهد شد:
\Views\Employee\_EmployeeItem.cshtml

ابتدای نام فایل‌را با underline شروع کرده‌ایم تا بتوان بین Viewها و Partial views تفاوت قائل شد. همچنین این Partial view چون داخل پوشه Employee تعریف شده، فقط در Viewهای کنترلر Employee در دسترس خواهد بود.
در ادامه کل بدنه حلقه فوق را cut کرده و در این فایل جدید paste نمائید. مرحله اول refactoring یک view به همین نحو آغاز می‌شود. البته در این حالت قادر به استفاده از Partial view نخواهیم بود چون اطلاعاتی که به این فایل ارسال می‌گردد و مدلی که در دسترس آن است از نوع Employee است و نه لیستی از کارمندان. به همین جهت باید item را با Model جایگزین کرد:

@model MvcApplication8.Models.Employee

<tr>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Name)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Salary)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.Address)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.IsMale)
</td>
<td>
@Html.DisplayFor(x => x.AddDate)
</td>
<td>
@Html.ActionLink("Edit", "Edit", new { id = Model.Id }) |
@Html.ActionLink("Details", "Details", new { id = Model.Id }) |
@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id = Model.Id })
</td>
</tr>


سپس برای استفاده از این Partial view در صفحه نمایش لیست کارمندان خواهیم داشت:

@foreach (var item in Model) {
@Html.Partial("_EmployeeItem", item)
}

متد Html.Partial، اطلاعات یک Partial view را پردازش و تبدیل به یک رشته کرده و در اختیار Razor قرار می‌دهد تا در صفحه نمایش داده شود. پارامتر اول آن نام Partial view مورد نظر است (نیازی به ذکر پسوند فایل نیست) و پارامتر دوم، اطلاعاتی است که به آن ارسال خواهد شد.
متد دیگری هم وجود دارد به نام Html.RenderPartial. کار این متد نوشتن مستقیم در Response است، برخلاف Html.Partial که فقط یک رشته را بر می‌گرداند.



نمایش اطلاعات از کنترلر‌های مختلف در یک صفحه

Html.Partial بر اساس اطلاعات مدل ارسالی از یک کنترلر، کار رندر قسمتی از آن‌را در یک View خاص عهده دار خواهد شد. اما اگر بخواهیم مثلا در یک صفحه یک قسمت را به نمایش آخرین اخبار و یک قسمت را به نمایش آخرین وضعیت آب و هوا اختصاص دهیم، از روش دیگری به نام RenderAction می‌توان کمک گرفت. در اینجا هم دو متد Html.Action و Html.RenderAction وجود دارند. اولی یک رشته را بر می‌گرداند و دومی اطلاعات را مستقیما در Response درج می‌کند.

یک مثال:
کنترلر جدیدی را به نام MenuController به پروژه اضافه کنید:
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication8.Controllers
{
public class MenuController : Controller
{
[ChildActionOnly]
public ActionResult ShowMenu(string options)
{
return PartialView(viewName: "_ShowMenu", model: options);
}
}
}

سپس بر روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا قصد داریم یک partial view که نامش با underline شروع می‌شود را اضافه کنیم. مثلا با محتوای زیر ( با توجه به اینکه مدل ارسالی از نوع رشته‌ای است):

@model string

<ul>
<li>
@Model
</li>
</ul>

حین فراخوانی متد Html.Action، یک متد در یک کنترلر فراخوانی خواهد شد (که شامل ارائه درخواست و طی سیکل کامل پردازشی آن کنترلر نیز خواهد بود). سپس آن متد با بازگشت دادن یک PartialView، اطلاعات پردازش شده یک partial view را به فراخوان بازگشت می‌دهد. اگر نامی ذکر نشود، همان نام متد در نظر گرفته خواهد شد. البته از آنجائیکه در این مثال در ابتدای نام Partial view یک underline قرار دادیم، نیاز خواهد بود تا این نام صریحا ذکر گردد (چون دیگر هم نام متد یا ActionName آن نیست). ویژگی ChildActionOnly سبب می‌شود تا این متد ویژه تنها از طریق فراخوانی Html.Action در دسترس باشد.
برای استفاده از آن هم در Viewایی دیگر خواهیم داشت:

@Html.Action(actionName: "ShowMenu", controllerName: "Menu", 
routeValues: new { options = "some data..." })

در اینجا هم پارامتر ارسالی به کمک anonymously typed objects مشخص و مقدار دهی شده است.


سؤال مهم: چه تفاوتی بین RenderPartial و RenderAction وجود دارد؟ به نظر هر دو یک کار را انجام می‌دهند، هر دو مقداری HTML را پس از پرداش به صفحه تزریق می‌کنند.
پاسخ: اگر View والد، دارای کلیه اطلاعات لازم جهت نمایش اطلاعات Partial view است، از RenderPartial استفاده کنید. به این ترتیب برخلاف حالت RenderAction درخواست جدیدی به ASP.NET Pipeline صادر نشده و کارآیی نهایی بهتر خواهد بود. صرفا یک الحاق ساده به صفحه انجام خواهد شد.
اما اگر برای رندر کردن این قسمت از صفحه که قرار است اضافه شود، نیاز به دریافت اطلاعات دیگری خارج از اطلاعات مهیا می‌باشد، از روش RenderAction استفاده کنید. برای مثال اگر در صفحه جاری قرار است لیست پروژه‌ها نمایش داده شود و در کنار صفحه مثلا منوی خاصی باید قرار گیرد، اطلاعات این منو در View جاری فراهم نیست (و همچنین مرتبط به آن هم نیست). بنابراین از روش RenderAction برای حل این مساله می‌توان کمک گرفت.
به صورت خلاصه برای نمایش اطلاعات تکراری در صفحات مختلف سایت در حالتیکه این اطلاعات از قسمت‌های دیگر صفحه ایزوله است (مثلا نمایش چند ویجت مختلف در صفحه)، روش RenderAction ارجحیت دارد.


یک نکته
فراخوانی متدهای RenderAction و RenderPartial در حین کار با Razor باید به شکل فراخوانی یک متد داخل {} باشند:

@{ Html.RenderAction("About"); }
And not @Html.RenderAction("About")

علت این است که @ به تنهایی به معنای نوشتن در Response است. متد RenderAction هم خروجی ندارد و مستقیما در Response اطلاعات خودش را درج می‌کند. بنابراین این دو با هم همخوانی ندارند و باید به شکل یک متد معمولی با آن رفتار کرد.
اگر حجم اطلاعاتی که قرار است در صفحه درج شود بالا است، متدهای RenderAction و RenderPartial نسبت به Html.Action و Html.Partial کارآیی بهتری دارند؛ چون یک مرحله تبدیل کل اطلاعات به رشته و سپس درج نتیجه در Response، در آن‌ها حذف شده است.


مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش هفتم)
در اینجا قصد داریم که دیتاهای استاتیک و دیتاهای پویا را بررسی کنیم. همانطور که میدانید مونگو تنها خواصی را که در کلاس وجود دارند ذخیره میکند و همان‌ها را هم در برگشت به کلاس انتساب میدهد. ولی ممکن است برای بعضی از اسناد هر بار فیلدهایی را تعریف کنیم که در کلاس اصلی پراپرتی برای آن وجود ندارد. فیلدهایی که ممکن است در زمان اجرا آن‌ها را بشناسیم. برای این کار دو روش متفاوت توسط تیم فنی مونگو پیشنهاد شده است.
اولین روش این است که یک پراپرتی را مثلا به عنوان متادیتا به کلاس اضافه و در قالب کلید و مقدار آن‌ها را مقدار دهی کنیم:
public class Book:Entity
    {
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        public BsonDocument ExtraFields { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
        public ObjectId Image { get; set; }
        public int Year { get; set; }
        public DateTime LastStock { get; set; }

    }
 در مدل Book، یک فیلد را به نام ExtraField اضافه میکنیم و نوع آن را BsonDocument میگذاریم . آن را به شکل زیر مقدار دهی می‌کنیم:
     var book = new Book()
            {
      
                Title = "Gone With Wind",
                ISBN = "43442424",
                Price = 50000,
                Year = 1936,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-13),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Persian"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Margaret Mitchell"
                   }
               },
                ExtraFields=new BsonDocument("Translator", "Ali Mahboobi")
            };
در اینجا ما یک فیلد را اضافه کرد‌ه‌ایم که نام آن Translator بوده و مقدارش را علی محبوبی گذاشتیم. اگر به سند ذخیره شده‌ی آن نگاهی بیندازیم می‌بینیم که این دیتا به شکل زیر ذخیره شده است:

همینطور که می‌بینید این فیلد جدید به عنوان یک شیء جدا یا یک سند توکار ذخیره شده‌است. ولی اگر میخواهید به عنوان یک فیلد، همانند دیگر فیلدها ذخیره شود، باید فیلد ExtraField را به ویژگی BsonExtraElement مزین کنید. پس مدل را به شکل زیر بازنویسی میکنیم:

public class Book:Entity
    {
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        [BsonExtraElements]
        public BsonDocument ExtraFields { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
        public ObjectId Image { get; set; }
        public int Year { get; set; }
        public DateTime LastStock { get; set; }

    }
حال اگر مقادیر ذخیره شده را بررسی کنیم، باید شکل زیر را ببینید:


الان translator همانند دیگر فیلدها به یک شکل نمایش داده میشود.
در این روش فقط تیم مونگو اخطار داده است که مراقب باشید قبلا فیلدی به این نام نبوده باشد تا بعدا دچار مشکل و تصادم شود.
مطالب
ذخیره‌ی سوابق کامل تغییرات یک رکورد در یک فیلد توسط Entity framework Core
در این مقاله، نوشته‌ی ایمان محمدی، ذخیره‌ی اطلاعات نظارتی هر Entity توسط دو فیلد CreatedSources و ModifiedSources به صورت JSON انجام می‌شود که در هر کدام از این فیلدها، اطلاعات مختلفی مانند ip کاربر، شناسه دستگاه، HostName، ClientName و یک سری اطلاعات دیگر ذخیره می‌شوند. بیایید به این اطلاعات متادیتا بگوییم. در این حالت اگر رکورد، چندین بار تغییر کند، متادیتای آخرین تغییرات در فیلد ModifiedSources ذخیره می‌شود. حالا اگر ما بخواهیم اطلاعات متادیتای همه‌ی تغییرات را داشته باشیم چه؟ اگر بخواهیم علاوه بر اطلاعات بالا، اینکه چه کسی و در چه زمانی این تغییرات را انجام داده است، نیز داشته باشیم چطور؟ اگر بخواهیم حتی اطلاعات متادیتای حذف یک رکورد را داشته باشیم چطور (در حالت soft-delete که رکورد واقعا پاک نمی‌شود)؟ سوال جالبتر اینکه اگر بخواهیم تمام تاریخچه‌ی مقادیر مختلف یک رکورد را از ابتدای ایجاد شدن داشته باشیم چطور؟ در این مقاله قصد داریم به همه‌ی این موارد اضافی برسیم؛ آن هم فقط با یک ستون در Entityهایمان، به اسم Audit!

ابتدا کلاس پایه موجودیت‌هایمان را تعریف می‌کنیم؛ تا بر روی Entityهایمان بتوانیم فیلد نظارتی Audit را اعمال کنیم:
public class BaseEntity : IBaseEntity
{
   [JsonIgnore]
   int Id { get; set; } 

   [JsonIgnore] 
    string? Audit { get; set; }
}
ویژگی [JsonIgnore]  به این منظور استفاده شده است تا از serialize کردن این فیلدها هنگام ایجاد Audit، جلوگیری شود؛ تا در نهایت حجم جیسن Audit کاهش یابد. با مطالعه‌ی ادامه‌ی مقاله، متوجه این قضیه خواهید شد.

دقیقا مانند مقاله‌ی اشاره شده (که خواندن آن توصیه می‌شود)، کلاس AuditSourceValues را ایجاد می‌کنیم:
public class AuditSourceValues
{
    [JsonProperty("hn")]
    public string? HostName { get; set; }

    [JsonProperty("mn")]
    public string? MachineName { get; set; }

    [JsonProperty("rip")]
    public string? RemoteIpAddress { get; set; }

    [JsonProperty("lip")]
    public string? LocalIpAddress { get; set; }

    [JsonProperty("ua")]
    public string? UserAgent { get; set; }

    [JsonProperty("an")]
    public string? ApplicationName { get; set; }

    [JsonProperty("av")]
    public string? ApplicationVersion { get; set; }

    [JsonProperty("cn")]
    public string? ClientName { get; set; }

    [JsonProperty("cv")]
    public string? ClientVersion { get; set; }

    [JsonProperty("o")]
    public string? Other { get; set; }
}
با تعریف کردن نام برای فیلد‌های JSON و نادیده گرفتن مقادیر نال، سعی کردیم حجم خروجی JSON پایین باشد.

اکنون کلاس EntityAudit را ایجاد می‌کنیم که شامل تمامی اطلاعات مورد نیاز ما برای ثبت تاریخچه‌ی کامل هر موجودیت است:
public class EntityAudit<TEntity>
{
    [JsonProperty("type")]
    [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]
    public EntityEventType EventType { get; set; }

    [JsonProperty("user", NullValueHandling = NullValueHandling.Include)]
    public int? ActorUserId { get; set; }

    [JsonProperty("at")]
    public DateTime ActDateTime { get; set; }

    [JsonProperty("sources")]
    public AuditSourceValues? AuditSourceValues { get; set; }

    [JsonProperty("newValues", NullValueHandling = NullValueHandling.Include)]
    public TEntity NewEntity { get; set; } = default!;

    public string? SerializeJson()
    {
        return JsonSerializer.Serialize(this, 
            options: new JsonSerializerOptions { WriteIndented = false, IgnoreNullValues = true }); 
    }
}

دقت کنید که این کلاس به صورت جنریک تعریف شده است تا اگر بعدا بخواهیم آن را Deserialize کنیم و مثلا از آن API بسازیم، یا استفاده‌ی خاصی را از آن داشته باشیم، به‌راحتی به Entity مد نظر تبدیل شود. در این مقاله فقط به ذخیره‌ی آن پرداخته می‌شود و استفاده از این فیلد که به راحتی و با کمک DbFunctionها در Entity Framework قابل انجام است به خواننده واگذار می‌شود. 

همچنین اینام EntityEventType که تعریف آن در زیر می‌آید دارای ویژگی [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]  می‌باشد تا مقدار رشته‌ای آن را بجای مقدار عددی، در خروجی جیسن داشته باشیم. این اینام، شامل  تمامی عملیاتی است که بر روی یک رکورد قابل انجام است و به این صورت تعریف می‌شود:
public enum EntityEventType
{
    Create = 0,
    Update = 1,
    Delete = 2
}

تامین اطلاعات کلاس AuditSourceValues به همان صورت است که در مقاله‌ی اشاره شده آمده‌است؛ ابتدا تعریف اینترفیس IAuditSourcesProvider و سپس ایجاد کلاس AuditSourcesProvider:
public interface IAuditSourcesProvider
{
    AuditSourceValues GetAuditSourceValues();
}
public class AuditSourcesProvider : IAuditSourcesProvider
{
    protected readonly IHttpContextAccessor HttpContextAccessor;

    public AuditSourcesProvider(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
    {
        HttpContextAccessor = httpContextAccessor;
    }

    public virtual AuditSourceValues GetAuditSourceValues()
    {
        var httpContext = HttpContextAccessor.HttpContext;

        return new AuditSourceValues
        {
            HostName = GetHostName(httpContext),
            MachineName = GetComputerName(httpContext),
            LocalIpAddress = GetLocalIpAddress(httpContext),
            RemoteIpAddress = GetRemoteIpAddress(httpContext),
            UserAgent = GetUserAgent(httpContext),
            ApplicationName = GetApplicationName(httpContext),
            ClientName = GetClientName(httpContext),
            ClientVersion = GetClientVersion(httpContext),
            ApplicationVersion = GetApplicationVersion(httpContext),
            Other = GetOther(httpContext)
        };
    }

    protected virtual string? GetUserAgent(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["User-Agent"].ToString();
    }

    protected virtual string? GetRemoteIpAddress(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Connection?.RemoteIpAddress?.ToString();
    }

    protected virtual string? GetLocalIpAddress(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Connection?.LocalIpAddress?.ToString();
    }

    protected virtual string GetHostName(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request.Host.ToString();
    }

    protected virtual string GetComputerName(HttpContext httpContext)
    {
        return Environment.MachineName;
    }
    protected virtual string? GetApplicationName(HttpContext httpContext)
    {
        return Assembly.GetEntryAssembly()?.GetName().Name;
    }

    protected virtual string? GetApplicationVersion(HttpContext httpContext)
    {
        return Assembly.GetEntryAssembly()?.GetName().Version.ToString();
    }

    protected virtual string? GetClientVersion(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["client-version"];
    }
    protected virtual string? GetClientName(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["client-name"];
    }

    protected virtual string? GetOther(HttpContext httpContext)
    {
        return null;
    }
}

حالا برای تامین اطلاعات کلاس EntityAudit کار مشابهی می‌کنیم. ابتدا اینترفیس IEntityAuditProvider را به صورت زیر تعریف می‌کنیم: 
public interface IEntityAuditProvider
{
    string? GetAuditValues(EntityEventType eventType, object? entity, string? previousJsonAudit = null);
}

  و سپس کلاس EntityAuditProvider را ایجاد می‌کنیم:
public class EntityAuditProvider : IEntityAuditProvider
{
    private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;
    private readonly IAuditSourcesProvider _auditSourcesProvider;

    #region Constructor Injections

    public EntityAuditProvider(IHttpContextAccessor httpContextAccessor, IAuditSourcesProvider auditSourcesProvider)
    {
        _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
        _auditSourcesProvider = auditSourcesProvider;
    }

    #endregion

    public virtual string? GetAuditValues(EntityEventType eventType, object? newEntity, string? previousJsonAudit = null)
    {
        var httpContext = _httpContextAccessor.HttpContext;
        int? userId;

        var user = httpContext.User;

        if (!user.Identity.IsAuthenticated)
            userId = null;
        else
            userId = user.Claims.Where(x => x.Type == "UserID").Select(x => x.Value).First().ToInt();

        var auditSourceValues = _auditSourcesProvider.GetAuditSourceValues();

        var auditJArray = new JArray();

        // Update & Delete
        if (eventType == EntityEventType.Update || eventType == EntityEventType.Delete)
        {
            auditJArray = JArray.Parse(previousJsonAudit!);
        }

        // Delete => No NewValues
        if (eventType == EntityEventType.Delete)
        {
            newEntity = null;
        }

        JObject newAuditJObject = JObject.FromObject(new EntityAudit<object?>
        {
            EventType = eventType,
            ActorUserId = userId,
            ActDateTime = DateTime.Now,
            AuditSourceValues = auditSourceValues,
            NewEntity = newEntity
        }, new JsonSerializer
        {
            NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore,
            Formatting = Formatting.None
        });

        auditJArray.Add(newAuditJObject);

        return auditJArray.SerializeToJson(true);
    }
}
در این کلاس برای اینکه به جیسن قبلی Audit که تاریخچه‌ی قبلی رکورد می‌باشد یک آیتم را اضافه کنیم، از JArray و JObject پکیج Newtonsoft استفاده کرد‌ه‌ایم.

حالا همه چیز آماده است. مانند مقاله‌ی اشاره شده، از مفهوم Interceptor استفاده می‌کنیم. کلاس AuditSaveChangesInterceptor را که از کلاس SaveChangesInterceptor مشتق می‌شود، به صورت زیر ایجاد می‌کنیم: 
public class AuditSaveChangesInterceptor : SaveChangesInterceptor
{
    private readonly IEntityAuditProvider _entityAuditProvider;

    #region Constructor Injections

    public AuditSaveChangesInterceptor(IEntityAuditProvider entityAuditProvider)
    {
        _entityAuditProvider = entityAuditProvider;
    }

    #endregion

    public override InterceptionResult<int> SavingChanges(DbContextEventData eventData, InterceptionResult<int> result)
    {
        ApplyAudits(eventData.Context.ChangeTracker);
        return base.SavingChanges(eventData, result);
    }

    public override ValueTask<InterceptionResult<int>> SavingChangesAsync(DbContextEventData eventData, InterceptionResult<int> result,
        CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken())
    {
        ApplyAudits(eventData.Context.ChangeTracker);
        return base.SavingChangesAsync(eventData, result, cancellationToken);
    }

    private void ApplyAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        ApplyCreateAudits(changeTracker);
        ApplyUpdateAudits(changeTracker);
        ApplyDeleteAudits(changeTracker);
    }

    private void ApplyCreateAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var addedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Added);

        foreach (var addedEntry in addedEntries)
        {
            if (addedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {              
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(EntityEventType.Create, entity);
            }
        }
    }

    private void ApplyUpdateAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var modifiedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Modified);

        foreach (var modifiedEntry in modifiedEntries)
        {
            if (modifiedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {
                var eventType = entity.IsArchived ? EntityEventType.Delete : EntityEventType.Update; // Maybe Soft Delete
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(eventType, entity, entity.Audit);
            }
        }
    }

    private void ApplyDeleteAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var deletedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Deleted);

        foreach (var modifiedEntry in deletedEntries)
        {
            if (modifiedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(EntityEventType.Delete, entity, entity.Audit);
            }
        }
    }

}


و سپس آن را به سیستم معرفی می‌کنیم:

services.AddDbContext<ATADbContext>((serviceProvider, options) =>
{
    options
        .UseSqlServer(...)

    // Interceptors
    var entityAuditProvider = serviceProvider.GetRequiredService<IEntityAuditProvider>();
    options.AddInterceptors(new AuditSaveChangesInterceptor(entityAuditProvider));

});

یادمان باشد همه‌ی سرویس‌ها را باید در برنامه رجیستر کنیم تا بتوانیم از تزریق وابستگی‌ها مانند کدهای بالا استفاده نماییم. 

نمونه‌ی نتیجه‌ای را که از این روش بدست می‌آید، در این تصویر می‌بینید. اگر بخواهید به صورت نرم‌افزاری یا کدی از این دیتا استفاده کنید، باید آن را Deserialize کنید که همانطور که گفته شد با امکاناتی که SQL Server برای خواندن فیلدهای JSON دارد و معرفی آن به EF، قابل انجام است. در غیر اینصورت استفاده از این دیتا به صورت چشمی یا استفاده از Json Formatterها به‌راحتی امکان پذیر است. 

 
نمونه‌ی کامل فیلد Audit که در JsonFormatter قرار داده شده است، بعد از ایجاد شدن و یکبار آپدیت و سپس حذف نرم رکورد:
[
   {
      "type":"Create",
      "user":1,
      "at":"2020-11-24T23:05:54.2692711+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":{               
         "Name":"Farshad"
      }
   },
   {
      "type":"Update",
      "user":1,
      "at":"2020-11-24T23:06:20.0838188+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":{                 
         "Name":"Edited Farshad"
      }
   },
   {
      "type":"Delete",
      "user":null,
      "at":"2020-11-24T23:06:28.601837+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":null
   }
]

یک روش مرسوم داشتن تاریخچه‌ی تغییرات رکورد که با جستجو در اینترنت نیز می‌توان به آن رسید، داشتن یک جدول جداگانه به اسم Audit است که با هر بار تغییر هر Entity، یک رکورد در آن ایجاد می‌شود. ساختار آن مانند تصاویر زیر است:


ولی روش گفته شده در این مقاله، همین عملیات را به صورت کاملتری و فقط بر روی یک ستون همان جدول انجام می‌دهد که باعث ذخیره‌ی دیتای کمتر، یکپارچگی بهتر و دسترسی‌پذیری و راحتی استفاده از آن می‌شود.

مطالب
Soft Delete در Entity Framework 6
برای حذف نمودن یک رکورد از دیتابیس 2 راه وجود دارد : 1- حذف به صورت فیزیکی 2- حذف به صورت منطقی ( مورد بحث این مطلب )
در حذف رکورد به صورت منطقی، طراحان دیتابیس، فیلدی را با نام‌های متفاوتی همچون Flag , IsDeleted , IsActive , و غیره، در جداول ایجاد می‌نمایند. خوب، این روش مزایا و معایب خاص خودش را دارد. مثلا شما در هر پرس و جویی که ایجاد می‌نمایید، بایستی این مورد را چک نموده و رکوردهایی را فراخوانی نمایید که فیلد IsDeleted آن برابر با false باشد. و همچنین در زمان حذف رکورد، برنامه نویس بایستی از متد Update به جای حذف فیزیکی استفاده نماید که تمام این موارد حاکی از مشکلات خاص این روش است. 
در این مقاله سعی داریم که مشکلات ذکر شده در بالا را با ایجاد SoftDelete در EF 6 برطرف نماییم .*یکی از پیش نیاز‌های این پست مطالعه ( سری آموزشی EF CodeFirst ) در سایت جاری می‌باشد.
برای شروع، ما نیاز به داشتن یک Attribute برای مشخص ساختن موجودیت هایی داریم که بایستی بر روی آنها SoftDelete فعال گردد. پس برای اینکار کلاسی را به شکل زیر طراحی مینماییم:
using System.Data.Entity.Core.Metadata.Edm;
public class SoftDeleteAttribute : Attribute
    {
        public string ColumnName { get; set; }
        public SoftDeleteAttribute(string column)
        {
            ColumnName = column;
        }
        public static string GetSoftDeleteColumnName(EdmType type)
        {
            MetadataProperty column = type.MetadataProperties.Where(x => x.Name.EndsWith("customannotation:SoftDeleteColumnName")).SingleOrDefault();
            return column == null ? null : (string)column.Value;
        }
    }
توضیحات کد بالا: در متد سازنده، نام فیلدی را که قرار است بر روی آن SoftDelete به صورت اتوماتیک ایجاد شود، دریافت می‌نماییم و متد GetSoftDeleteColumnName در واقع با استفاده از متادیتاهایی که بر روی فیلد‌ها وجود دارد، فیلدی که انتهای نام آن متادیتای "customannotation:SoftDeleteColumnName" را دارد، انتخاب نموده و برگشت می‌دهد.
سؤال: متادیتای  "customannotation:SoftDeleteColumnName"  از کجا آمد؟ برای پاسخ به این سوال کافیست ادامه‌ی مطلب را کامل مطالعه نمایید.
حال این Attribute برای استفاده در موجودیت‌های ما آمده است. برای استفاده کافیست به روش زیر عمل نمایید .
    [SoftDelete("IsDeleted")]
    public class TblUser 
    {        
        [Key]
        public int TblUserID { get; set; }

        [MaxLength(30)]
        public string Name { get; set; }

        public bool IsDeleted { get; set; }
    }
برای معرفی این قابلیت جدید به EF 6 کافیست در DbContext برنامه در متد OnModelCreating به نحو زیر عمل نماییم.
 protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            var Conv = new AttributeToTableAnnotationConvention<SoftDeleteAttribute, string>(
                "SoftDeleteColumnName",
                (type, attribute) => attribute.Single().ColumnName);
            modelBuilder.Conventions.Add(Conv);

        }
در واقع ما در اینجا به Ef می‌گوییم که یک Annotation جدید، با نام SoftDeleteColumnName به Entity که توسط این Attribute مزین شده است، اضافه نماید و همچنین مقدار این Annotation را نام فیلدی که در متد سازنده SoftDeleteAttribute معرفی گردیده است قرار دهد.
برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آیا Annotation جدید به مدل برنامه اضافه شده است یا نه کافیست بر روی فایل cs کانتکست DbContext، کلیک راست نموده و در منوی نمایش داده شده گزینه‌ی EntityFramework و سپس گزینه View Entity Data Model را انتخاب نمایید . مانند تصویر زیر:

در پنجره باز شده به قسمت سوم یعنی <StorageModels> مراجعه نمایید و بایستی گزینه زیر را مشاهده نمایید .

 <EntityType Name="TblUser" customannotation:SoftDeleteColumnName="IsDeleted">

تا اینجای کار ما توانستیم یک Annotation جدید را به Ef اضافه نماییم .

در مرحله بعد بایستی به Ef دستور دهیم که در تولید Query بر روی این Entity، این مورد را نیز لحاظ کند.

برای این کار کلاسی را ایجاد می‌نماییم که از اینترفیس IDbCommandTreeInterceptor ارث بری می‌نماید. مانند کد زیر :

public class SoftDeleteInterceptor : IDbCommandTreeInterceptor
    {
        public void TreeCreated(DbCommandTreeInterceptionContext interceptionContext)
        {
            if (interceptionContext.OriginalResult.DataSpace == System.Data.Entity.Core.Metadata.Edm.DataSpace.SSpace)
            {
                var QueryCommand = interceptionContext.Result as DbQueryCommandTree;
                if (QueryCommand != null)
                {
                    var newQuery = QueryCommand.Query.Accept(new SoftDeleteQueryVisitor());
                    interceptionContext.Result = new DbQueryCommandTree(QueryCommand.MetadataWorkspace, QueryCommand.DataSpace, newQuery);
                }
            }
       }
}

در ابتدا تشخیص داده می‌شود که نوع خروجی Query آیا از نوع Storage Model است . ( برای توضیحات بیشتر ) سپس پرس و جوی تولید شده را با استفاده از الگوی visitor تغییر داده و Query جدید را تولید نموده و در انتها Query جدیدی را به جای Query قبلی جایگزین می‌نماییم.

در اینجا ما نیاز به داشتن کلاس  SoftDeleteQueryVisitor  برای تغییر دادن Query و اضافه نمودن IsDeleted <>1 به Query می‌باشیم.

یک کلاس دیگری با نام  SoftDeleteQueryVisitor  به شکل زیر  به برنامه اضافه می‌نماییم.

  public class SoftDeleteQueryVisitor : DefaultExpressionVisitor
    {
        public override DbExpression Visit(DbScanExpression expression)
        {
            var column = SoftDeleteAttribute.GetSoftDeleteColumnName(expression.Target.ElementType);
            if (column!=null)
            {
                var Binding = DbExpressionBuilder.Bind(expression);
                return DbExpressionBuilder.Filter(Binding, DbExpressionBuilder.NotEqual(DbExpressionBuilder.Property(DbExpressionBuilder.Variable(Binding.VariableType, Binding.VariableName), column), DbExpression.FromBoolean(true)));
            }
            else
            {
                return base.Visit(expression);
            }
        }
    }
در متد Visit تشخیص داده می‌شود که آیا Query ساخته شده دارای customannotation:SoftDeleteColumnName است؟ چنانچه این Annotation را دارا باشد، نام فیلدی را که بالای Entity ذکر شده است، بازگشت می‌دهد و در خط بعدی، نام این فیلد را با مقدار مخالف True به Query تولید شده اضافه می‌نماید.

در نهایت برای اینکه EF تشخیص دهد که یک‌چنین Interceptor ایی وجود دارد، بایستی در کلاس DbContextConfig، کلاس SoftDeleteInterceptor را اضافه نماییم؛ همانند کد زیر:

 public class DbContextConfig : DbConfiguration
    {
        public DbContextConfig()
        {
             AddInterceptor(new SoftDeleteInterceptor());
        }
    }

تا اینجا در تمام Query‌های تولید شده بر روی Entity که با خاصیت SoftDelete مزین شده است، مقدار IsDeleted <> 1 را به صورت اتوماتیک اعمال می‌نماید. حتی به صورت هوشمند چنانچه این موجودیت در یک Join استفاده شده باشد این شرط را قبل از Join به Query تولید شده اضافه می‌نماید.

در مقاله بعدی در مورد تغییر کد Remove به کد Update توضیح داده خواهد شد.


برای مطالعه بیشتر

Entity Framework: Building Applications with Entity Framework 6

نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت سوم - نرمال سازها و اعتبارسنج‌ها
علت اینجا است که کلاس UpperInvariantLookupNormalizer را اینبار sealed تعریف کردند و قابل ارث بری نیست:
public sealed class UpperInvariantLookupNormalizer : ILookupNormalizer
بنابراین کلاس CustomNormalizer فعلی را که از آن ارث بری می‌کند، اینبار با پیاده سازی کامل اینترفیس تغییر یافته‌ی ILookupNormalizer تکمیل کنید (با همان جزئیات پیاده سازی قبلی آن؛ فقط نام متدها تغییر می‌کنند و در اینجا نسبت به نگارش 2.2، دو متد را باید پیاده سازی کرد که پیشتر فقط یک متد Normalize عمومی بود).
بنابراین امضای جدید کلاس قبلی به این صورت تغییر می‌کند و نیاز به پیاده سازی دو متد جدید NormalizeName و NormalizeEmail را دارد که بدنه‌ی این متدها همان متد Normalize قبلی است :
public class CustomNormalizer : ILookupNormalizer
مطالب
عمومی سازی الگوریتم‌ها با استفاده از Reflection
در این مقاله قصد داریم عملیات Reflection را بیشتر در انجام ساده‌تر عملیات ببینیم. عملیاتی که به همراه کار اضافه، تکراری و خسته کننده است و با استفاده از Reflection این کارها حذف شده و تعداد خطوط هم پایین می‌آید. حتی گاها ممکن است موجب استفاده‌ی مجدد از کدها شود که همگی این عوامل موجب بالا رفتن امتیاز Refactoring می‌شوند.
در مثال‌های زیر مجموعه‌ای از Reflection‌های ساده و کاملا کاربردی است که من با آن‌ها روبرو شده ام.


کوتاه سازی کدهای نمایش یک View در ASP.NET MVC با Reflection 

یکی از قسمت‌هایی که مرتبا با آن سر و کار دارید، نمایش اطلاعات است. حتی یک جدول را هم که می‌خواهید بسازید، باید ستون‌های آن جدول را یک به یک معرفی کنید. ولی در عمل، یک Reflection ساده این کار به یک تابع چند خطی و سپس برای ترسیم هر ستون جدول از دو خط استفاده خواهید کرد ولی مزیتی که دارد این است که این تابع برای تمامی جدول‌ها کاربردی عمومی پیدا می‌کند. برای نمونه دوست داشتم برای بخش مدیر، قسمت پروفایلی را ایجاد کنم و در آن اطلاعاتی چون نام، نام خانوادگی، تاریخ تولد، تاریخ ایجاد و خیلی از اطلاعات دیگر را نمایش دهم. به جای اینکه بیایم برای هر قسمت یک خط partial ایجاد کنم، با استفاده از reflection و یک حلقه، تمامی اطلاعات را به آن پارشال پاس می‌کنم. مزیت این روش این است که اگر بخواهم در یک جای دیگر، اطلاعات یک محصول یا یک فاکتور را هم نمایش دهم، باز هم همین تابع برایم کاربرد خواهد داشت:

تصویر زیر را که برگرفته از یک قالب Bootstrap است، ملاحظه کنید. اصلا علاقه ندارم که برای یک به یک آن‌ها، یک سطر جدید را تعریف کنم و به View بگویم این پراپرتی را نشان بده؛ دوباره مورد بعدی هم به همین صورت و دوباره و دوباره و ... . دوست دارم یک تابع عمومی، همه‌ی این کارها را خودکار انجام دهد.

ساختار اطلاعاتی تصویر فوق به شرح زیر است:
 <div>
                              <div>
                                  <div>
                                      <p><span>First Name </span>: Jonathan</p>
                                  </div>
   </div>
                          </div>
که به دو فایل پارشال تقسیم شده است Bio_ و BioRow_ که محتویات هر پارشال هم به شرح زیر است:

BioRow_
@model System.Web.UI.WebControls.ListItem


<div>
    <p><span>@Model.Text </span>: @Model.Value</p>
</div>
در پارشال بالا ورودی از نوع listItem است که یک متن دارد و یک مقدار.(شاید به نظر شبیه حالت جفت کلید و مقدار باشد ولی در این کلاس خبری از کلید نیست).
پارشال پایینی هم دربرگیرنده‌ی پارشال بالاست که قرار است چندین و چند بار پارشال بالا در خودش نمایش دهد.
Bio_
@using System.Web.UI.WebControls
@using ZekrWepApp.Filters
@model ZekrModel.Admin

    <div>
        <h1>Bio Graph</h1>
        <div>
            
            @{
                ListItemCollection collection = GetCustomProperties.Get(Model,exclude:new string[]{"Poems","Id"});
                foreach (var item in collection)
                {
                    Html.RenderPartial(MVC.Shared.Views._BioRow, item);
                }
            }

                    </div>
    </div>
پارشال بالا یک مدل از کلاس Admin را می‌پذیرد که قرار است اطلاعات شخصی مدیر را نمایش دهد. در ابتدا متدی از یک کلاس ایستا وجود دارد که کدهای Reflection درون آن قرار دارند که یک مجموعه از ListItem‌ها را بر می‌گرداند و سپس با یک حلقه، پارشال BioRow_ را صدا می‌زند.

کد درون این کلاس ایستا را بررسی می‌کنیم؛ این کلاس دو متد دارد یکی عمومی و دیگری خصوصی است:
  public class GetCustomProperties
    {
        private static PropertyInfo[] getObjectsInfos(object obj,string[] inclue,string[] exclude )
        {
            var list = obj.GetType().GetProperties();

            PropertyInfo[] outputPropertyInfos = null;

            if (inclue != null)
            {           
                return list.Where(propertyInfo => inclue.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            if (exclude != null)
            {
                return list.Where(propertyInfo => !exclude.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            return list;
        }
    }
کد بالا که یک کد خصوصی است، سه پارامتر را می‌پذیرد. اولی مدل یا کلاسی است که به آن پاس کرده‌ایم. دو پارامتر بعدی اختیاری است و در کد پارشال بالا Exclude را تعریف کرده ایم و تنهای یکی از دو پارامتر بالا هم باید مورد استفاده قرار بگیرند و Include ارجحیت دارد. وظیفه‌ی این دو پارمتر این است که آرایه ای از رشته‌ها را دریافت می‌کنند که نام پراپرتی‌ها در آن‌ها ذکر شده است. آرایه Include می‌گوید که فقط این پراپرتی‌ها را برگردان ولی اگر دوست دارید همه‌ی پارامترها را نمایش دهید و تنها یکی یا چندتا از آن‌ها را حذف کنید، از آرایه Exclude استفاده کنید. در صورتی که این دو آرایه خالی باشند، همه‌ی پراپرتی‌ها بازگشت داده می‌شوند و در صورتی که یکی از آن‌ها وارد شده باشد، طبق دستورات Linq بالا بررسی می‌کند که (Include) آیا اسامی مشترکی بین آن‌ها وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود دارد آن را در لیست قرار داده و بر می‌گرداند و در حالت Exclude این مقایسه به صورت برعکس انجام می‌گیرد و باید لیستی برگردانده شود که اسامی، نکته مشترکی نداشته باشند.

متد عمومی که در این کلاس قرار دارد به شرح زیر است:
 public static ListItemCollection Get(object obj,string[] inclue=null,string[] exclude=null)
        {
            var propertyInfos = getObjectsInfos(obj, inclue, exclude);
            if (propertyInfos == null) throw new ArgumentNullException("propertyInfos is null");

            var collection = new ListItemCollection();

            foreach (PropertyInfo propertyInfo in propertyInfos)
            {


                string name = propertyInfo.Name;

                foreach (Attribute attribute in propertyInfo.GetCustomAttributes(true))
                {
                    DisplayAttribute displayAttribute = attribute as DisplayAttribute;

                    if (displayAttribute != null)
                    {
                        name = displayAttribute.Name;
                        break;
                    }                  
                }

                string value = "";
                object objvalue = propertyInfo.GetValue(obj);
                if (objvalue != null) value = objvalue.ToString();

                collection.Add(new ListItem(name,value));
            }
            return collection;
        }
این متد سه پارامتر را از کاربر دریافت و به سمت متد خصوصی ارسال می‌کند. موقعی‌که پراپرتی‌ها بازگشت داده می‌شوند، دو قسمت آن مهم است؛ یکی عنوان پراپرتی و دیگری مقدار پراپرتی. از آن جا که نام پراپرتی‌ها طبق سلیقه‌ی برنامه نویس و با حروف انگلیسی نوشته می‌شوند، در صورتی که برنامه نویس از متادیتای Display در مدل بهره برده باشد، به جای نام پراپرتی مقداری را که به متادیتای Display داده‌ایم، بر می‌گردانیم.

کد بالا پراپرتی‌ها را دریافت و یک به یک متادیتاهای آن را بررسی کرده و در صورتی که از متادیتای Display استفاده کرده باشند، مقدار آن را جایگزین نام پراپرتی خواهد کرد. در مورد مقدار هم از آنجا که اگر پراپرتی با Null پر شده باشد، تبدیل به رشته‌ای با پیام خطای روبرو خواهد شد. در نتیجه بهتر است یک شرط احتیاط هم روی آن پیاده شود. در آخر هم از متن و مقدار، یک آیتم ساخته و درون Collection اضافه می‌کنیم و بعد از اینکه همه پراپرتی‌ها بررسی شدند، Collection را بر می‌گردانیم.
 [Display(Name = "نام کاربری")]
public string UserName { get; set; }

کد کامل کلاس:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;
using System.Reflection;
using System.Web;
using System.Web.Mvc.Html;
using System.Web.UI.WebControls;
using Links;

namespace ZekrWepApp.Filters
{
    
    public class GetCustomProperties
    {
        public static ListItemCollection Get(object obj,string[] inclue=null,string[] exclude=null)
        {
            var propertyInfos = getObjectsInfos(obj, inclue, exclude);
            if (propertyInfos == null) throw new ArgumentNullException("propertyInfos is null");

            var collection = new ListItemCollection();

            foreach (PropertyInfo propertyInfo in propertyInfos)
            {
                string name = propertyInfo.Name;
                foreach (Attribute attribute in propertyInfo.GetCustomAttributes(true))
                {
                    DisplayAttribute displayAttribute = attribute as DisplayAttribute;

                    if (displayAttribute != null)
                    {
                        name = displayAttribute.Name;
                        break;
                    }                  
                }

                string value = "";
                object objvalue = propertyInfo.GetValue(obj);
                if (objvalue != null) value = objvalue.ToString();

                collection.Add(new ListItem(name,value));
            }
            return collection;
        }
        private static PropertyInfo[] getObjectsInfos(object obj,string[] include,string[] exclude )
        {
            var list = obj.GetType().GetProperties();

            PropertyInfo[] outputPropertyInfos = null;

            if (include != null)
            {           
                return list.Where(propertyInfo => include.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            if (exclude != null)
            {
                return list.Where(propertyInfo => !exclude.Contains(propertyInfo.Name)).ToArray();
            }
            return list;
        }  
    }   
}

لیستی از پارامترها با Reflection


مورد بعدی که ساده‌تر بوده و از کد بالا مختصرتر هم هست، این است که قرار بود برای یک درگاه، یک سری اطلاعات را با متد Post ارسال کنم که نحوه‌ی ارسال اطلاعات به شکل زیر بود:
amount=1000&orderId=452&Pid=xxx&....
کد زیر را من جهت ساخت قالب‌های این چنینی استفاده می‌کنم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace Utils
{
    public class QueryStringParametersList
    {
        private string Symbol = "&";
        private List<KeyValuePair<string, string>> list { get; set; }

        public QueryStringParametersList()
        {
            list = new List<KeyValuePair<string, string>>();
        }
        public QueryStringParametersList(string symbol)
        {
            Symbol = symbol;
           list = new List<KeyValuePair<string, string>>(); 
        }

        public int Size
        {
            get { return list.Count; }
        }
        public void Add(string key, string value)
        {
            list.Add(new KeyValuePair<string, string>(key, value));
        }

        public string GetQueryStringPostfix()
        {
            return string.Join(Symbol, list.Select(p => Uri.EscapeDataString(p.Key) + "=" + Uri.EscapeDataString(p.Value)));
        }
    }
}



یک متغیر به نام symbol دارد و در صورتی در شرایط متفاوت، قصد چسپاندن چیزی را به یکدیگر با علامتی خاص داشته باشید، این تابع می‌تواند کاربرد داشته باشد. این متد از یک لیست کلید و مقدار استفاده کرده و پارامترهایی را که به آن پاس می‌شود، نگهداری و سپس توسط متد GetQueryStringPostfix آن‌ها را با یکدیگر الحاق کرده و در قالب یک رشته بر می‌گرداند.
کاربرد Reflection در اینجا این است که من باید دوبار به شکل زیر، دو نوع اطلاعات متفاوت را پست کنم. یکی موقع ارسال به درگاه و دیگری موقع بازگشت از درگاه.
QueryStringParametersList queryparamsList = new QueryStringParametersList();

            ueryparamsList.Add("consumer_key", requestPayment.Consumer_Key);
            queryparamsList.Add("amount", requestPayment.Amount.ToString());
            queryparamsList.Add("callback", requestPayment.Callback);
            queryparamsList.Add("description", requestPayment.Description);
            queryparamsList.Add("email", requestPayment.Email);
            queryparamsList.Add("mobile", requestPayment.Mobile);
            queryparamsList.Add("name", requestPayment.Name);
            queryparamsList.Add("irderid", requestPayment.OrderId.ToString());

ولی با استفاده از کد Reflection که در بالاتر عنوان شد، باید نام و مقدار پراپرتی را گرفته و در یک حلقه آن‌ها را اضافه کنیم، بدین شکل:
   private QueryStringParametersList ReadParams(object obj)
        {
            PropertyInfo[] propertyInfos = obj.GetType().GetProperties();

            QueryStringParametersList queryparamsList = new QueryStringParametersList();
            for (int i = 0; i < propertyInfos.Count(); i++)
            {
                queryparamsList.Add(propertyInfos[i].Name.ToLower(),propertyInfos[i].GetValue(obj).ToString() );              
            }
            return queryparamsList;
        }
در کد بالا هر بار پراپرتی‌های کلاس را خوانده و نام و مقدار آن‌ها را گرفته و به کلاس QueryString اضافه می‌کنیم. پارامتر ورودی این متد به این خاطر object در نظر گرفته شده است که تا هر کلاسی را بتوانیم به آن پاس کنیم که خودم در همین کلاس درگاه، دو کلاس را به آن پاس کردم.