مطالب دوره‌ها
یکپارچه سازی اعتبارسنجی EF Code first با امکانات WPF و حذف کدهای تکرای INotifyPropertyChanged
در لابلای توضیحات قسمت‌های قبل، به نحوه استفاده از کلاس‌های پایه‌ای که اعتبارسنجی یکپارچه‌ای را با WPF و EF Code first در قالب پروژه WPF Framework ارائه می‌دهند، اشاره شد. در این قسمت قصد داریم جزئیات بیشتری از پیاده سازی آن‌ها را بررسی کنیم.

بررسی سطح بالای مکانیزم‌های اعتبارسنجی و AOP بکارگرفته شده

در حین کار با قالب پروژه WPF Framework، هنگام طراحی Modelهای خود (تفاوتی نمی‌کند که Domain model باشند یا صرفا Model متناظر با یک View)،  نیاز است دو مورد را رعایت کنید:
 [ImplementPropertyChanged] // AOP
public class LoginPageModel : DataErrorInfoBase
الف) کلاس مدل شما باید مزین به ویژگی ImplementPropertyChanged شود.
ب) از کلاس پایه DataErrorInfoBase مشتق گردد

البته اگر به کلاس‌های  Domain model برنامه مراجعه کنید، صرفا مشتق شدن از BaseEntity را ملاحظه می‌کنید:
 public class User : BaseEntity
علت این است که دو نکته یاد شده در کلاس پایه BaseEntity پیشتر پیاده سازی شده‌اند:
 [ImplementPropertyChanged] // AOP
public abstract class BaseEntity : DataErrorInfoBase //پیاده سازی خودکار سیستم اعتبارسنجی یکپارچه

بررسی جزئیات مکانیزم AOP بکارگرفته شده

بسیار خوب؛ این‌ها چطور کار می‌کنند؟!
ابتدا نیاز است مطلب «معرفی پروژه NotifyPropertyWeaver» را یکبار مطالعه نمائید. خلاصه‌ای جهت تکرار نکات مهم آن:
ویژگی ImplementPropertyChanged به ابزار Fody اعلام می‌کند که لطفا کدهای تکراری INotifyPropertyChanged را پس از کامپایل اسمبلی جاری، بر اساس تزریق کدهای IL متناظر، به اسمبلی اضافه کن. این روش از لحاظ کارآیی و همچنین تمیز نگه داشتن کدهای نهایی برنامه، فوق العاده است.
برای بررسی کارکرد آن نیاز است اسمبلی مثلا Models را دی‌کامپایل کرد:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، کدهای تکراری INotifyPropertyChanged به صورت خودکار به اسمبلی نهایی اضافه شده‌اند.
البته بدیهی است که استفاده از Fody الزامی نیست. اگر علاقمند هستید که این اطلاعات را دستی اضافه کنید، بهتر است از کلاس پایه BaseViewModel قرار گرفته در مسیر MVVM\BaseViewModel.cs پروژه Common استفاده نمائید.
در این کلاس، پیاده سازی‌های NotifyPropertyChanged را بر اساس متدهایی که یک رشته را به عنوان نام خاصیت دریافت می‌کنند و یا متدی که امکان دسترسی strongly typed به نام رشته را میسر ساخته است، ملاحظه می‌کنید.
   /// <summary>
  /// تغییر مقدار یک خاصیت را اطلاع رسانی خواهد کرد
  /// </summary>
  /// <param name="propertyName">نام خاصیت</param>
  public void NotifyPropertyChanged(string propertyName)

  /// <summary>
  /// تغییر مقدار یک خاصیت را اطلاع رسانی خواهد کرد
  /// </summary>
  /// <param name="expression">نام خاصیت مورد نظر</param>
  public void NotifyPropertyChanged(Expression<Func<object>> expression)
برای مثال در اینجا خواهیم داشت:
public class AlertConfirmBoxViewModel : BaseViewModel
    {
        AlertConfirmBoxModel _alertConfirmBoxModel;
        public AlertConfirmBoxModel AlertConfirmBoxModel
        {
            set
            {
                _alertConfirmBoxModel = value;
                NotifyPropertyChanged("AlertConfirmBoxModel");
                // ویا ....
                NotifyPropertyChanged(()=>AlertConfirmBoxModel);
            }
            get { return _alertConfirmBoxModel; }
        }
هر دو حالت استفاده از متدهای NotifyPropertyChanged به همراه کلاس پایه BaseViewModel در اینجا ذکر شده‌اند. حالت استفاده از Expression به علت اینکه تحت نظر کامپایلر است، در دراز مدت نگه‌داری برنامه را ساده‌تر خواهد کرد.


بررسی جزئیات اعتبارسنجی‌های تعریف شده

EF دارای یک سری ویژگی مانند Required و امثال آن است. WPF دارای اینترفیسی است به نام IDataErrorInfo. این دو را باید به نحوی به هم مرتبط ساخت که پیاده سازی‌های مرتبط با آن‌ها را در مسیرهای WpfValidation\DataErrorInfoBase.cs و WpfValidation\ValidationHelper.cs پروژه Common می‌توانید ملاحظه نمائید.
 <TextBox Text="{Binding Path=ChangeProfileData.UserName, Mode=TwoWay,UpdateSourceTrigger=PropertyChanged,
 NotifyOnValidationError=true, ValidatesOnExceptions=true, ValidatesOnDataErrors=True, TargetNullValue=''}"  />
برای نمونه در اینجا خاصیت Text یک TextBox به خاصیت UserName شیء ChangeProfileData تعریف شده در ViewModel تغییر اطلاعات کاربری برنامه مقید شده است.
همچنین حالت‌های بررسی اعتبارسنجی آن نیز به PropertyChanged تنظیم گردیده است. در این حالت WPF به تعاریف شیء ChangeProfileData مراجعه کرده و برای نمونه اگر این شیء اینترفیس IDataErrorInfo را پیاده سازی کرده بود، نام خاصیت جاری را به آن ارسال و از آن خطاهای اعتبارسنجی متناظر را درخواست می‌کند. در اینجا وقت خواهیم داشت تا بر اساس ویژگی‌ها و Data annotaions اعمالی، کار اعتبارسنجی را انجام داده و نتیجه را بازگشت دهیم.
خلاصه‌ی تمام این اعمال و کلاس‌ها، در کلاس پایه DataErrorInfoBase این قالب پروژه قرار گرفته‌اند. بنابراین تنها کاری که باید صورت گیرد، مشتق کردن کلاس مدل مورد نظر از آن می‌باشد.
همچنین باید دقت داشت که نمایش اطلاعات خطاهای حاصل از اعتبارسنجی در این قالب پروژه بر اساس امکانات قالب متروی MahApps.Metro انجام می‌گیرد (این مورد از Silverlight toolkit به ارث رسیده است) و در حالت کلی خودکار نیست؛ اما در اینجا نیازی به کدنویسی اضافه‌تری ندارد.

به علاوه باید دقت داشت که این مورد ویژه را باید بر اساس آخرین Build کتابخانه MahApps.Metro که به‌روزتر است دریافت و استفاده کرد. در اینجا با پارامتر Pre ذکر شده است.

PM> Install-Package MahApps.Metro -Pre
مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #2

Domain Model یا Business Layer

پیاده سازی را از منطق تجاری یا Business Logic آغاز می‌کنیم. در روش کد نویسی Smart UI، منطق تجاری در Code Behind قرار می‌گرفت اما در روش لایه بندی، منطق تجاری و روابط بین داده‌ها در Domain Model طراحی و پیاده سازی می‌شوند. در مطالب بعدی راجع به Domain Model و الگوهای پیاده سازی آن بیشتر صحبت خواهم کرد اما بصورت خلاصه این لایه یک مدل مفهومی از سیستم می‌باشد که شامل تمامی موجودیت‌ها و روابط بین آنهاست.

الگوی Domain Model جهت سازماندهی پیچیدگی‌های موجود در منطق تجاری و روابط بین موجودیت‌ها طراحی شده است.

شکل زیر مدلی را نشان می‌دهد که می‌خواهیم آن را پیاده سازی نماییم. کلاس Product موجودیتی برای ارائه محصولات یک فروشگاه می‌باشد. کلاس Price جهت تشخیص قیمت محصول، میزان سود و تخفیف محصول و همچنین استراتژی‌های تخفیف با توجه به منطق تجاری سیستم می‌باشد. در این استراتژی همکاران تجاری از مشتریان عادی تفکیک شده اند.

Domain Model را در پروژه SoCPatterns.Layered.Model پیاده سازی می‌کنیم. بنابراین به این پروژه یک Interface به نام IDiscountStrategy را با کد زیر اضافه نمایید:

public interface IDiscountStrategy
{
    decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice);
}

علت این نوع نامگذاری Interface فوق، انطباق آن با الگوی Strategy Design Pattern می‌باشد که در مطالب بعدی در مورد این الگو بیشتر صحبت خواهم کرد. استفاده از این الگو نیز به این دلیل بود که این الگو مختص الگوریتم هایی است که در زمان اجرا قابل انتخاب و تغییر خواهند بود.

توجه داشته باشید که معمولا نام Design Pattern انتخاب شده برای پیاده سازی کلاس را بصورت پسوند در انتهای نام کلاس ذکر می‌کنند تا با یک نگاه، برنامه نویس بتواند الگوی مورد نظر را تشخیص دهد و مجبور به بررسی کد نباشد. البته به دلیل تشابه برخی از الگوها، امکان تشخیص الگو، در پاره ای از موارد وجود ندارد و یا به سختی امکان پذیر است.

الگوی Strategy یک الگوریتم را قادر می‌سازد تا در داخل یک کلاس کپسوله شود و در زمان اجرا به منظور تغییر رفتار شی، بین رفتارهای مختلف سوئیچ شود.

حال باید دو کلاس به منظور پیاده سازی روال تخفیف ایجاد کنیم. ابتدا کلاسی با نام TradeDiscountStrategy را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class TradeDiscountStrategy : IDiscountStrategy
{
    public decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice)
    {
        return originalSalePrice * 0.95M;
    }
}

سپس با توجه به الگوی Null Object کلاسی با نام NullDiscountStrategy را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class NullDiscountStrategy : IDiscountStrategy
{
    public decimal ApplyExtraDiscountsTo(decimal originalSalePrice)
    {
        return originalSalePrice;
    }
}

از الگوی Null Object زمانی استفاده می‌شود که نمی‌خواهید و یا در برخی مواقع نمی‌توانید یک نمونه (Instance) معتبر را برای یک کلاس ایجاد نمایید و همچنین مایل نیستید که مقدار Null را برای یک نمونه از کلاس برگردانید. در مباحث بعدی با جزئیات بیشتری در مورد الگوها صحبت خواهم کرد.

با توجه به استراتژی‌های تخفیف کلاس Price را ایجاد کنید. کلاسی با نام Price را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class Price
{
    private IDiscountStrategy _discountStrategy = new NullDiscountStrategy();
    private decimal _rrp;
    private decimal _sellingPrice;
    public Price(decimal rrp, decimal sellingPrice)
    {
        _rrp = rrp;
        _sellingPrice = sellingPrice;
    }
    public void SetDiscountStrategyTo(IDiscountStrategy discountStrategy)
    {
        _discountStrategy = discountStrategy;
    }
    public decimal SellingPrice
    {
        get { return _discountStrategy.ApplyExtraDiscountsTo(_sellingPrice); }
    }
    public decimal Rrp
    {
        get { return _rrp; }
    }
    public decimal Discount
    {
        get {
            if (Rrp > SellingPrice)
                return (Rrp - SellingPrice);
            else
                return 0;
        }
    }
    public decimal Savings
    {
        get{
            if (Rrp > SellingPrice)
                return 1 - (SellingPrice / Rrp);
            else
                return 0;
        }
    }
}

کلاس Price از نوعی Dependency Injection به نام Setter Injection در متد SetDiscountStrategyTo استفاده نموده است که استراتژی تخفیف را برای کالا مشخص می‌نماید. نوع دیگری از Dependency Injection با نام Constructor Injection وجود دارد که در مباحث بعدی در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد.

جهت تکمیل لایه Model، کلاس Product را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class Product
{
    public int Id {get; set;}
    public string Name { get; set; }
    public Price Price { get; set; }
}

موجودیت‌های تجاری ایجاد شدند اما باید روشی اتخاذ نمایید تا لایه Model نسبت به منبع داده ای بصورت مستقل عمل نماید. به سرویسی نیاز دارید که به کلاینت‌ها اجازه بدهد تا با لایه مدل در اتباط باشند و محصولات مورد نظر خود را با توجه به تخفیف اعمال شده برای رابط کاربری برگردانند. برای اینکه کلاینت‌ها قادر باشند تا نوع تخفیف را مشخص نمایند، باید یک نوع شمارشی ایجاد کنید که به عنوان پارامتر ورودی متد سرویس استفاده شود. بنابراین نوع شمارشی CustomerType را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public enum CustomerType
{
    Standard = 0,
    Trade = 1
}

برای اینکه تشخیص دهیم کدام یک از استراتژی‌های تخفیف باید بر روی قیمت محصول اعمال گردد، نیاز داریم کلاسی را ایجاد کنیم تا با توجه به CustomerType تخفیف مورد نظر را اعمال نماید. کلاسی با نام DiscountFactory را با کد زیر ایجاد نمایید:

public static class DiscountFactory
{
    public static IDiscountStrategy GetDiscountStrategyFor
        (CustomerType customerType)
    {
        switch (customerType)
        {
            case CustomerType.Trade:
                return new TradeDiscountStrategy();
            default:
                return new NullDiscountStrategy();
        }
    }
}

در طراحی کلاس فوق از الگوی Factory استفاده شده است. این الگو یک کلاس را قادر می‌سازد تا با توجه به شرایط، یک شی معتبر را از یک کلاس ایجاد نماید. همانند الگوهای قبلی، در مورد این الگو نیز در مباحث بعدی بیشتر صحبت خواهم کرد.

لایه‌ی سرویس با برقراری ارتباط با منبع داده ای، داده‌های مورد نیاز خود را بر می‌گرداند. برای این منظور از الگوی Repository استفاده می‌کنیم. از آنجایی که لایه Model باید مستقل از منبع داده ای عمل کند و نیازی به شناسایی نوع منبع داده ای ندارد، جهت پیاده سازی الگوی Repository از Interface استفاده می‌شود. یک Interface به نام IProductRepository را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public interface IProductRepository
{
    IList<Product> FindAll();
}

الگوی Repository به عنوان یک مجموعه‌ی در حافظه (In-Memory Collection) یا انباره ای از موجودیت‌های تجاری عمل می‌کند که نسبت به زیر بنای ساختاری منبع داده ای کاملا مستقل می‌باشد.

کلاس سرویس باید بتواند استراتژی تخفیف را بر روی مجموعه ای از محصولات اعمال نماید. برای این منظور باید یک Collection سفارشی ایجاد نماییم. اما من ترجیح می‌دهم از Extension Methods برای اعمال تخفیف بر روی محصولات استفاده کنم. بنابراین کلاسی به نام ProductListExtensionMethods را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public static class ProductListExtensionMethods
{
    public static void Apply(this IList<Product> products,
                                        IDiscountStrategy discountStrategy)
    {
        foreach (Product p in products)
        {
            p.Price.SetDiscountStrategyTo(discountStrategy);
        }
    }
}

الگوی Separated Interface تضمین می‌کند که کلاینت از پیاده سازی واقعی کاملا نامطلع می‌باشد و می‌تواند برنامه نویس را به سمت Abstraction و Dependency Inversion به جای پیاده سازی واقعی سوق دهد.

حال باید کلاس Service را ایجاد کنیم تا از طریق این کلاس، کلاینت با لایه Model در ارتباط باشد. کلاسی به نام ProductService را با کد زیر به پروژه SoCPatterns.Layered.Model اضافه کنید:

public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    public ProductService(IProductRepository productRepository)
    {
        _productRepository = productRepository;
    }
    public IList<Product> GetAllProductsFor(CustomerType customerType)
    {
        IDiscountStrategy discountStrategy =
                                DiscountFactory.GetDiscountStrategyFor(customerType);
        IList<Product> products = _productRepository.FindAll();
        products.Apply(discountStrategy);
        return products;
    }
}

در اینجا کدنویسی منطق تجاری در Domain Model به پایان رسیده است. همانطور که گفته شد، لایه‌ی Business یا همان Domain Model به هیچ منبع داده ای خاصی وابسته نیست و به جای پیاده سازی کدهای منبع داده ای، از Interface‌ها به منظور برقراری ارتباط با پایگاه داده استفاده شده است. پیاده سازی کدهای منبع داده ای را به لایه‌ی Repository واگذار نمودیم که در بخش‌های بعدی نحوه پیاده سازی آن را مشاهده خواهید کرد. این امر موجب می‌شود تا لایه Model درگیر پیچیدگی‌ها و کد نویسی‌های منبع داده ای نشود و بتواند به صورت مستقل و فارغ از بخشهای مختلف برنامه تست شود. لایه بعدی که می‌خواهیم کد نویسی آن را آغاز کنیم، لایه‌ی Service می‌باشد.

در کد نویسی‌های فوق از الگوهای طراحی (Design Patterns) متعددی استفاده شده است که به صورت مختصر در مورد آنها صحبت کردم. اصلا جای نگرانی نیست، چون در مباحث بعدی به صورت مفصل در مورد آنها صحبت خواهم کرد. در ضمن، ممکن است روال یادگیری و آموزش بسیار نامفهوم باشد که برای فهم بیشتر موضوع، باید کدها را بصورت کامل تست نموده و مثالهایی را پیاده سازی نمایید. 

مطالب دوره‌ها
استفاده از Async و Await در برنامه‌های ASP.NET MVC
از ASP.NET MVC 4 به بعد، امکان استفاده از اکشن متدهای async در ASP.NET MVC میسر شده‌است. البته همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، شرط استفاده از امکانات async در نگارش‌های پیش از دات نت 4.5، استفاده از کامپایلری است که بتواند کدهای async را تولید کند و این مورد تنها از VS 2012 به بعد ممکن شده‌است.

علت استفاده از اکشن متدهای async در ASP.NET MVC

اگر نیاز دارید که برنامه‌ی وبی، به شدت مقیاس پذیر را تولید کنید، باید بتوانید مجموعه تردهای سیستم را تا حد ممکن مشغول به کار و سرویس دهی نگه دارید. در برنامه‌های وب ASP.NET تنها تعداد مشخصی ترد، برای پاسخ دهی به درخواست‌های رسیده، همواره مشغول به کار می‌باشند. در اینجا اگر این تردها را برای مدت زمان زیادی جهت اعمال IO مشغول نگه داریم، دست آخر به سیستمی خواهیم رسید که تردهای مفید آن، جهت پایان عملیات مرتبط بیکار شده‌اند و دیگر ASP.NET قادر نیست از آن‌ها جهت پاسخ‌دهی به سایر درخواست‌های رسیده استفاده کند.
برای مثال یک اکشن متد را درنظر بگیرید که نیاز است با یک وب سرویس، برای دریافت نتیجه کار کند. اگر این عملیات اندکی طول بکشد، به همین میزان ترد جاری درحال پردازش این درخواست، بیکار شده و منتظر دریافت پاسخ خواهد ایستاد و اگر به همین ترتیب تعداد تردهای بیکار، بیشتر و بیشتر شوند، دیگر سیستم قادر نخواهد بود به درخواست‌های جدید رسیده پاسخ دهد و ASP.NET مجبور خواهد شد این درخواست‌ها را در صف قرار دهد تا بالاخره زمانی این تردها آزاد شده و قابل استفاده‌ی مجدد گردند. برای رفع این مشکل، استفاده از اعمال غیرهمزمان ابداع گردیدند تا در آن‌ها ترد مورد استفاده جهت پردازش درخواست رسیده را آزاد کرده و به این ترتیب دیگر نیازی نباشد تا تردجاری، تا پایان عملیات IO بلاک شده و بدون استفاده باقی بماند.
در ASP.NET MVC 3 برای نوشتن اکشن متدهای async می‌بایستی از روش قدیمی مدل‌های Async در دات نت مانند APM استفاده می‌شد و همچنین کنترلر جاری بجای ارث بری از کلاس Controller می‌بایستی از کلاس AsyncController مشتق می‌شد. به علت سخت بودن استفاده از آن، این روش و کنترلرهای async در نگاش 3 آن آنچنان مقبولیت و استفاده‌ی گسترده‌ای نیافتند. چون هر اکشن متد تبدیل می‌شد به دو قسمت Begin و End متداول روش‌های APM. سپس در کشن متد دومی، نتیجه‌ی این عملیات به View بازگشت داده می‌شد.
از ASP.NET MVC 4 به بعد، خالی کردن تردهای سیستم و استفاده‌ی مجدد و مشغول به کار نگه داشتن مداوم آن‌ها با استفاده از امکانات توکار زبان‌هایی مانند سی‌شارپ 5، ساده‌تر و خواناتر شده‌است.
البته باید دقت داشت که این بحث صرفا سمت سرور بوده و ارتباطی به مباحث غیرهمزمان سمت کلاینت، مانند Ajax ندارد (A در Ajax نیز به معنای Async است) و از دید مصرف کننده‌ی نهایی، نامرئی می‌باشد. کار Aajx در سمت کلاینت نیز خالی کردن ترد UI مرورگر است (و نه سرور) و در نهایت تهیه‌ی برنامه‌هایی با قابلیت پاسخ‌دهی بهتر.


نوشتن اکشن متدهای Async در ASP.NET MVC

اولین کاری که باید صورت گیرد، اندکی تغییر امضای اکشن متدهای متداول است:
 public ActionResult Index()
این اکشن متد متداول، در یک ترد اجرا شده و این ترد تا پایان کار آن بلاک خواهد شد. برای مثال اگر قرار است مانند قسمت قبل، متد GetStringAsync در آن پردازش شود، تا پایان مدت زمان پردازش این متد، ترد جاری بلاک شده و سیستم قادر به استفاده‌ی مجدد از آن جهت پاسخ‌دهی به سایر درخواست‌های رسیده نخواهد بود. برای تبدیل آن به یک اکشن متد async باید به نحو ذیل عمل کرد:
 public async Task<ActionResult> Index()
ابتدا واژه‌ی کلیدی async به ابتدای امضای متد اضافه می‌شود. سپس خروجی آن اینبار بجای ActionResult، نسخه‌ی جنریک Task of T خواهد بود. همچنین دیگر نیازی نیست مانند MVC 3، کنترلر جاری از کلاس AsyncController مشتق شود.
زمانیکه به امضای متدی، async اضافه می‌شود، یعنی جایی در داخل بدنه‌ی آن باید await بکار رود:
using System.Net.Http;
using System.Threading.Tasks;
using System.Web.Mvc;

namespace Async11.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public async Task<ActionResult> Index()
        {
            var url = "https://www.dntips.ir";
            var client = new HttpClient(); // make sure you have an assembly reference to System.Net.Http.dll
            client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.ParseAdd("Test Async");
            var result = await client.GetStringAsync(url);
            return View(result);
        }
    }
}
بنابراین اگر داخل اکشن متد جاری، جایی از await استفاده نمی‌شود، async کردن آن بی‌معنا است. این await است که سبب آزاد شدن ترد جاری جهت استفاده‌ی مجدد از آن برای پاسخ‌دهی به سایر درخواست‌های رسیده می‌شود.


یک نکته در مورد WCF 4.5

از WCF 4.5 به بعد، در صفحه‌ی معروف Add service references آن، با کلیک بر روی گزینه‌ی advanced و تنظیمات سرویس، امکان انتخاب گزینه‌ی Create task based operations نیز وجود دارد. این مورد دقیقا برای سهولت استفاده از آن با async و await سی‌شارپ 5 و مدل TAP آن طراحی شده‌است.


تعیین timeout در اکشن متدهای async

برای مشخص سازی صریح timeout در اکشن متدهای غیرهمزمان، می‌توان از ویژگی خاصی به نام AsyncTimeout به نحو ذیل استفاده کرد:
   [AsyncTimeout(duration: 1200)]
  public async Task<ActionResult> Index(CancellationToken ct)
در مورد لغو اعمال غیرهمزمان پیشتر صحبت شد. در اینجا پارامتر CancellationToken توسط فریم ورک جاری تنظیم شده و می‌توان آن‌را به متدهایی که قادرند اعمال غیر همزمان خود را بر اساس درخواست رسیده CancellationToken لغو کنند، ارسال کرد.


استفاده از قابلیت‌های غیرهمزمان EF 6 به همراه ASP.NET MVC 5

EF 6 به همراه یک سری متد و همچنین متد الحاقی جدید است که اعمال Async را پشتیبانی می‌کنند. اگر در حین انتخاب گزینه‌ی ایجاد کنترلر جدید، گزینه‌ی MVC 5 Controller with views, using EF را انتخاب کنید، امکان تولید اکشن متدهای async نیز به صورت پیش فرض پیش بینی شده‌است:


   public async Task<ActionResult> Index()
  {
     var model = await db.Books.ToListAsync();
     return View(model);
  }
در اینجا نیز امضای اکشن متد، همانند توضیحاتی است که در ابتدای بحث ارائه شد. فقط بجای متد ToList معمولی EF، از نگارش Async آن استفاده شده‌است و همچنین برای دریافت نتیجه‌ی آن از کلمه‌ی کلیدی await استفاده گردیده است.
به علاوه متد Find اکنون معادل FindAsync نیز دارد و همچنین SaveChanges دارای معادل غیرهمزمانی شده‌است به نام SaveChangesAsync .
البته باید دقت داشت که برای Where معادل Async ایی طراحی نشده‌است؛ زیرا نوع IQueryable صرفا یک عبارت است و اجرای آن تا زمانیکه ToList، First و امثال آن فراخوانی نشوند، به تعویق خواهد افتاد.
مطالب
جلوگیری از ورود نام Area های یکسان، در هنگام درج اطلاعات در برنامه‌های ASP.NET MVC 5x
در وب‌سایتی مثل آپارات، چنین آدرسی aparat.com/reporting به منزله‌ی آدرس دهی به کانال شخصیِ فردی است. حال اگر وب‌سایت ما نیز چنین سیستم آدرس دهی را داشته باشد و همچنین پیشتر یک Area با نام Reporting را نیز داشته باشیم، توسط چنین آدرسی (درحالت پیش فرض) به آن Area دسترسی خواهیم داشت:
mysite.com/reporting
حال اگر یکی از کاربران هنگام ساخت کانالی جدید (برای سناریوی بالا)، بخواهد آدرس کانالش Reporting باشد، با توجه به اینکه هم مسیر دسترسی به Area گزارشات (Reporting) و هم مسیر دسترسی به کانال این شخص از طریق Url بالا است، قطعا به مشکل خواهیم خورد.
برای رفع این مشکل میتوان یک فایل xml، txt و ... درست کرد و نام تمامی Area‌‌ها را در آن فایل ثبت کرد و بعد، هنگام ثبت کانال جدید (برای سناریوی بالا) توسط کاربر، فایل مذکور را خوانده و در صورتیکه نام آدرس وارد شده معادل یکی از Area‌‌های سایتمان بود و در لیست Area‌‌های از پیش ثبت شده در آن فایل قرار داشت، پیغام لازم را به کاربر نشان می‌دهیم و از ثبت و یا ویرایش اطلاعات، جلوگیری می‌کنیم.
روش فوق به درستی کار می‌کند و مشکلی ندارد، اما ضعف آن این است که به صورت دستی این عملیات باید انجام شود و در صورتیکه یک Area جدید اضافه شود، باید آن فایل ویرایش شود. اما می‌توان با استفاده از یک Attribute، این کار را انجام و تمامی عملیات را به صورت داینامیک انجام داد.
برای شروع، یک مدل برای کانال و یک منبع داده را برای آن در نظر می‌گیریم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace SampleProject.Models
{
    public class Channel
    {
        public string ChannelTitle { get; set; }
        [Required]
        public string ChannelUrl { get; set; }
    }
}
using System.Collections.Generic;

namespace SampleProject.Models
{
    public static class ChannelDataSource
    {
        static ChannelDataSource() => Channels = new List<Channel>();
        public static List<Channel> Channels { get; private set; }
        public static void Add(Channel channel) => Channels.Add(channel);
    }
}
منبع داده، شامل یک خاصیت است که لیست تمامی کانال‌های از قبل اضافه شده را بر می‌گرداند و یک متد افزودن که به این لیست، یک کانال را اضافه می‌کند.
حال یک کنترلر به نام Channel را اضافه می‌کنیم:
using SampleProject.Models;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;

namespace SampleProject.Controllers
{
    public class ChannelController : Controller
    {
        // GET: Channel
        public ActionResult Index()
        {
            var channels = ChannelDataSource.Channels;
            return View(channels);
        }

        public ActionResult Channel(string channelUrl)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(channelUrl))
            {
                return new HttpNotFoundResult("channel not found!");
            }
            var channel = ChannelDataSource.Channels.SingleOrDefault(ch => ch.ChannelUrl == channelUrl.ToLower());
            if (channel == null)
            {
                return new HttpNotFoundResult("channel not found!");
            }
            return View(channel);
        }

        public ActionResult Create() => View();

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Create(Channel channel)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                ModelState.AddModelError(string.Empty, "Please check your inputs!");
                return View(channel);
            }
            ChannelDataSource.Add(channel);
            TempData["Message"] = "Channel added successfully!";
            return RedirectToAction(nameof(Index));
        }
    }
}
در اکشن Index، لیستی از تمامی کانال‌های موجود را نمایش می‌دهیم. در اکشن Channel، آدرسی را که وارد شده است، در منبع داده به دنبال آن می‌گردیم و یک ویوو با Template جزئیات (Details)، از مدل کانال را به کاربر نمایش می‌دهیم؛ در غیر اینصورت صفحه 404 را نمایش می‌دهیم. در اکشن‌های Create، صفحه افزودن را به کاربر نمایش داده و در آن یکی اکشن، عمل افزودن را در صورتیکه اطلاعات وارد شده صحیح باشند، انجام می‌دهیم.
با توجه به اینکه میخواهیم سیستم مسیر دهی سایت برای کانال‌ها تغییر کند، فایل RouteConfig در پوشه‌ی App_Start را به شکل ذیل تغییر می‌دهیم:
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;

namespace SampleProject
{
    public class RouteConfig
    {
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
                name: "ChannelUrls",
                url: "{channelurl}",
                defaults: new { controller = "Channel", action = "Channel", id = UrlParameter.Optional }
            );

            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Channel", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
در مسیر دهی بالا اگر "نام سایت، اسلش، نام کانال" را وارد کند اولین سیستم مسیریابی فعال می‌شود و او را به اکشن Channel کنترلر Channel، راهنمایی می‌کند.
حال برای اینکه هنگام ساخت کانال جدید، نام تکراری یکی از Area‌ها را وارد نکند، به این ترتیب عمل می‌کنیم:
ابتدا یک متد کمکی را نوشته که لیست Area‌‌های پروژه‌مان را برگشت دهد ( + ):
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web.Routing;

namespace SampleProject.Models
{
    public static class Utility
    {
        public static List<string> GetAllAreaNames()
        {
            var areaNames = RouteTable.Routes.OfType<Route>()
                            .Where(d => d.DataTokens != null)
                            .Where(d=> d.DataTokens.ContainsKey("area"))
                            .Select(r => r.DataTokens["area"].ToString().ToLower())
                            .ToList();
            return areaNames;
        }
    }
}
و بعد Attribute مورد نظر را ایجاد میکنیم:
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using SampleProject.Models;

namespace SampleProject.CustomValidators
{
    public class CheckForAreaExisting : ValidationAttribute, IClientValidatable
    {
        public List<string> AreaNames
        {
            get
            {
                return Utility.GetAllAreaNames();
            }
        }
        public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(ModelMetadata metadata, ControllerContext context)
        {
            var rule = new ModelClientValidationRule
            {
                ValidationType = "checkforareaexisting",
                ErrorMessage = FormatErrorMessage(metadata.GetDisplayName())
            };
            rule.ValidationParameters.Add("areanames", string.Join(",", AreaNames));
            yield return rule;
        }

        public override bool IsValid(object value)
        {
            if (value != null)
            {
                return Utility.GetAllAreaNames()
                   .SingleOrDefault(area => area == value.ToString().ToLower()) == null;
            }
            return true;
        }
    }
}
در کلاس بالا توسط متد IsValid بررسی میکنیم که آیا مقدار وارد شده ( Channel Url ) با یکی از نام‌های Area‌‌های پروژه‌مان تطابق دارد یا خیر، که اگر این چنین بود، مقدار false برگشت داده می‌شود.
توسط واسط IClientValidatable و متود GetClientValidationRules کارهای اعتبارسنجی سمت کلاینت را نیز انجام می‌دهیم ( + ). مقدار خاصیت ValidationType نام متدی است که در سمت کلاینت این کار را انجام می‌دهد. مقدار خاصیت ValidationParameters، مقداری است که به سمت کلاینت به عنوان param فرستاده می‌شود تا از آن جهت اینکه آیا مقدار وارد شده توسط کاربر، یکی از Area‌های سایت هست یا خیر، استفاده کرد. در اینجا نام Area‌‌‌ها را با یک رشته و با یک جداکننده، توسط این خاصیت به سمت کلاینت می‌فرستیم. 
حال در سمت کلاینت یک فایل Js را با نام CustomValidation و محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
jQuery.validator.addMethod("checkforareaexisting",
    function (value, element, param) {
        var isValueOneOfTheAreaNames = $.inArray(value.toLowerCase(), param.areaNames) === -1;
        return isValueOneOfTheAreaNames;
    });

$.validator.unobtrusive.adapters.add('checkforareaexisting', ['areanames'], function (options) {
    options.rules['checkforareaexisting'] = { areaNames: options.params.areanames.split(',') };
    options.messages['checkforareaexisting'] = options.message;
});
در بخش اول، نام متد که در بالا (Attribute) به آن اشاره شده است آمده است، و بعد بررسی می‌کنیم که آیا مقدار آمده توسط کاربر، یکی از نام‌های Area‌‌های موجود سایت است یا خیر که اگر این طور باشد، false برگشت داده می‌شود و پیغام خطا به کاربر نمایش داده می‌شود. در بخش Onubtrusive توسط پارامتری که در Attribute برای فرستادن نام Area‌ها نوشته بودیم (areanames)، نام‌های Area‌ها را می‌گیریم و بعد آن را Split و به Rule انتساب می‌دهیم و ErrorMessage ـی را که به خاصیت ChannelUrl مدلمان نسبت می‌دهیم، به عنوان پیغام خطا در نظر می‌گیریم.
فایل‌های Js در Layout باید به این صورت باشند:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>_Layout</title>
    <style>

    </style>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
    <script src="~/Scripts/Jquery.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.validate.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/CustomValidation.js"></script>
</body>
</html>

حال کافی است به خاصیت ChannelUrl مدلمان این Attribute را نسبت دهیم:
using SampleProject.CustomValidators;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace SampleProject.Models
{
    public class Channel
    {
        public string ChannelTitle { get; set; }
        [Required]
        [CheckForAreaExisting(ErrorMessage = "You can't use this url for your channel!")]
        public string ChannelUrl { get; set; }
    }
}
اکنون نوبت آزمایش برنامه است. کافی است که یک یا چند Area جدید را با نام‌های متفاوت، اضافه کنید و الان اگر به صفحه افزودن کانال مراجعه کنید و نام یکی از Area‌‌های سایت را در قسمت Channel Url وارد کنید، پیغام خطا نمایش داده می‌شود.
نکته: در این حالت اسامی تمامی Area‌‌های سایت به کلاینت ارسال می‌شود. اگر از این بابت احساس رضایت نمی‌کنید، میتوانید از خاصیت Remote توکار MVC بهره ببرید.
برای اینکار این اکشن را به کنترلر Channel اضافه می‌کنیم:
[HttpPost]
public ActionResult CheckForAreaExisting(string channelUrl)
{
    var isValueOneOfTheAreaNames = Utility.GetAllAreaNames()
                                   .SingleOrDefault(area => area == channelUrl.ToLower()) == null;
    return Json(isValueOneOfTheAreaNames);
}  
و بعد مدل نیز به این صورت تغییر می‌کند:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;

namespace SampleProject.Models
{
    public class Channel
    {
        public string ChannelTitle { get; set; }
        [Required]
        [Remote("CheckForAreaExisting", "Channel",
            ErrorMessage = "You can't use this url for your channel!",
            HttpMethod = "Post")]
        public string ChannelUrl { get; set; }
    }
}
به این ترتیب هر بار درخواستی به سمت سرور ارسال و طی آن بررسی می‌شود که مقدار وارد شده یکی از Area‌‌‌‌های سایت هست یا خیر؟ بدیهی است که در این حالت، دیگر نیازی به واسط IClientValidatable در کلاس CheckForAreaExisting موجود در پوشه CustomValidators وجود ندارد.
نظرات مطالب
الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال
جواب سوال اول :
بله کلاس VehicleFactory میتونه اینترفیس باشه. در اینجا سلیقه ای انجام شده. اما ممکنه در جایی نیاز باشه که ما بخواهیم ورژن پذیری را تو پروژمون لحاظ کنیم که از کلاس abstract استفاده می‌کنیم. ورژن پذیر بودن یعنی اینکه اگرشما متدی به اینترفیس اضافه کنید ، بایستی در تمام کلاسهایی که از آن اینترفیس ارث بری کردند پیاده سازی اون متد را انجام دهید. در کلاس abstract شما به راحتی متدی تعریف می‌کنید که نیاز نیست برای همه استفاده کننده‌ها اون متد را override کنید. این یعنی ورژن پذیری بهتر.
جواب سوال دوم :
string در واقع یک نام مستعار برای کلاس System.String هست. مثل int برای کلاس System.Int32 . پس تفاوتی در سرعت ندارند و میشه از کلاس String هم در اینجا استفاده کرد. چند نمونه برای مثال براتون میزارم :
 string myagebyStringClass = String.Format("My age is {0}", 27);
معادل با :
 string myagebystringType = string.Format("My age is {0}", 27);
و اینم چند نمونه دیگه :
object:  System.Object
string:  System.String
bool:    System.Boolean
byte:    System.Byte
sbyte:   System.SByte
short:   System.Int16
ushort:  System.UInt16
int:     System.Int32
uint:    System.UInt32
long:    System.Int64
ulong:   System.UInt64
float:   System.Single
double:  System.Double
decimal: System.Decimal
char:    System.Char
جواب سوال سوم :
همونطور که میدونید رابطه Association (انجمنی) مربوط به ارتباطی یک به یک هستش. البته دو نوع هم داره که یکیش Aggregation (تجمع) و دیگری Composition (ترکیب) است. از اونجایی که نباید ConcreteProduct به ConcreteCreator وابسته باشه پس ما از رابطه Association در این مدل استفاده نمی‌کنیم. درمثال‌ها هم مشخص هست.
جواب سوال چهارم من نمی‌دونم.
درباره اون نکته Reshaper هم حرف شما صحیح هست . البته این یک مثال کلی هست. ممنون که این نکته رو یاد آوری کردید.
مطالب
ایجاد Attribute برای کامپوننت های Angular2
شما در انگیولار میتوانید با استفاده از روش‌های databinding برای یک تگ، خواصی را مقداردهی کنید. کد زیر یک نمونه از این خواص هاست:
<img [src]="...." />
و از طریق دایرکتیوهای موجود در انگیولار هم به شکل زیر عمل می‌کنید:
<img [ngClass]='..' />
تمامی این حالات از قبل در انگیولار تعریف شده و شما میتوانید از آن‌ها استفاده کنید. ولی اگر بخواهیم یک ویژگی دلخواه را تعریف کنیم، این کار توسط دایرکتیوها امکان پذیر است و به این نوع دایرکتیوها، Attribute Directive میگویند.
import { Directive, ElementRef, OnInit } from '@angular/core';

@Directive({
    selector: '[appHighlight]',
})
export class HighlightDirective implements OnInit {

    _dval = 'green';

    constructor(private _ref: ElementRef) {
    }

    ngOnInit(): void {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = this._dval;
    }
}
در کد بالا یک دایرکتیو ایجاد کرده‌ایم و در سازنده آن نوع ElementRef را دریافت میکنیم. این نکته به ما نشان میدهد که این دایرکتیو باید داخل یک تگ، استفاده شود، تا بتواند تگ مورد نظر را از این طریق برای ما بازگرداند. وقتی که تگ مورد  نظر را دریافت کردیم، از طریق رخ‌دادگردان OnInit، ویژگی رنگ پس زمینه را به مقدار پیش فرضی که رنگ سبز در آن تعریف شده است، تنظیم میکنیم و از این پس اگر این دایرکتیو بر روی هر تگی قرار بگیرد، رنگ پس زمینه آن سبز خواهد بود:
<span appHighlight>Attibute Directive</span>
لازم است که دایرکتیو تعریف شده در بالا، به فایل AppModules معرفی شود تا استفاده از آن در کامپوننت‌ها میسر گردد. خروجی نهایی به شکل زیر نمایش داده می‌شود:

حال ممکن است که بخواهید به این ویژگی مقداری را نسبت دهید و از طریق این مقدار، عملیات مورد نظر را انجام دهید. به عنوان نمونه در اینجا میخواهیم رنگ پس زمینه را در همان تگ معرفی کنیم:

پس کلاس دایرکتیو را به شکل زیر بازنویسی میکنیم:

import { Directive, ElementRef, OnInit } from '@angular/core';

@Directive({
    selector: '[appHighlight]',
    inputs: ["hc"]
})
export class HighlightDirective implements OnInit {

    hc: string;
    _dval = 'green';

    constructor(private _ref: ElementRef) {
    }

    ngOnInit(): void {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = this.hc || this._dval;
    }
}
در اینجا ما متغیری را به نام hc که مخفف highlightColor می‌باشد، تعریف میکنیم و سپس از طریق خصوصیت inputs در بالا آن را به یک ورودی برای کلاس تبدیل میکنیم تا از این طریق بتوانیم آن‌را مقداردهی نماییم.
معرفی کردن یک فیلد به عنوان ورودی در انگیولار، از دو طریق امکان پذیر است:
1. در اولین حالت شما متغیری را تعریف میکنید و آن متغیر را همانند کد بالا داخل ویژگی inputs متادیتای Directive معرفی میکنید.
2. در شیوه بعد که در این مقاله هم ذکر شده است میتوانید از طریق متادیتایی به نام Input@ اینکار را انجام دهید:
@Input() hc:string;

اینکه از کدام شیوه استفاده کنید تفاوتی ندارد و به خودتان بستگی دارد. ولی شیوه‌ی اول به دلیل اینکه همه یکجا تعریف می‌شوند، نظم بهتری داشته و در یک نگاه میتوان ورودی‌ها را تشخیص داد؛ ولی در شیوه‌ی دوم باید کل کلاس را برای یافتن آن‌ها مشاهده کرد.
مزیت روش دوم این است که در حین کدنویسی بسیار راحت است تا در همانجا ورودی را تعریف کنیم؛ به جای اینکه مرتب به ابتدای کلاس بازگردیم تا آن را تعریف کنیم.
this._ref.nativeElement.style.backgroundColor=this.hc || this._dval;
در رخ‌دادگردان هم به این شکل کد را تغییر دادیم تا اگر مقدار ورودی، دریافت شده‌است، آن را به عنوان مقدار اصلی در نظر بگیرد و در غیر اینصورت اگر نال بود، همان مقدار پیش فرض را انتساب دهد.
<h1 appHighlight [hc]="'red'">
  َApp Works!
</h1>
در خط بالا ابتدا دایرکتیو تعیین شده و سپس نام متغیر ورودی داده می‌شود. اگر قرار باشد ورودی‌های بیشتری داشته باشید مقداردهی آن به شکل زیر خواهد بود:
<h1 appHighlight [hc]="'red'"  [hc2]="....."  [hc3]="....."   ....>
  App Works! 
</h1>

گاهی اوقات ممکن است بخواهید عمل مورد نظر را بر اساس رویدادهای یک المان انجام دهید. پس کلاس را مجددا بازنویسی کرده و کدهای جدید را به آن اضافه میکنیم:
import { Directive, ElementRef, OnInit } from '@angular/core';

@Directive({
    selector: '[appHighlight]',
    inputs: ["hc"],
    host: {
        '(mouseenter)': 'onMouseEnter()',
        '(mouseleave)': 'onMouseLeave()',
    }
})
export class HighlightDirective implements OnInit {
    hc: string;
    _dval = 'green';
    constructor(private _ref: ElementRef) {}

    ngOnInit(): void {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = this.hc || this._dval;
    }

    onMouseEnter() {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = 'blue';
    }

    onMouseLeave() {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = 'pink';
    }
}
در بخش host دو رویداد را تعریف کرده و به متدهای کلاس اعمال میکنیم و در این حالت موقعیکه ماوس بر روی المان میرود، رنگ المان آبی شده و موقعیکه ماوس از روی المان کنار می‌رود، رنگ صورتی جایگزین آن می‌شود.
نظرات مطالب
تزریق وابستگی‌های رایج ASP.NET MVC به برنامه
یک نکته‌ی تکمیلی: وهله سازی با تاخیر IIdentity 
public class CurrentUser : ICurrentUser
{
        private readonly IIdentity _identity;
        public CurrentUser(IIdentity identity)
        {
اگر در سازنده‌ی کلاس کنترلر خود یک چنین تنظیمی را دارید (و یا سرویسی که به سازنده‌ی یک کنترلر تزریق می‌شود )، سبب خواهد شد تا HttpContext.Current.User دریافتی از آن همیشه نال باشد. علت اینجا است که وهله سازی کلاس‌های کنترلرها (و تمام وابستگی‌های آن‌ها)، پیش از شروع کامل چرخه‌ی درخواست جاری صورت می‌گیرد و در این حالت، کار به تنظیم اطلاعات شیء User نمی‌رسد. برای رفع این مشکل تنها کافی است تعریف آن‌را lazy load کرد:
public class CurrentUser : ICurrentUser
{
        private readonly Lazy<Func<IIdentity>> _identity;
        public CurrentUser(Lazy<Func<IIdentity>> identity)
        {
           _identity = identity;  
        }

        public int GetCurrentUserId()
        {
            return _identity.Value().GetUserId<int>();
        }
در این حالت در زمان وهله سازی این کلاس کنترلر، پارامتر سازنده‌ی آن وهله سازی نخواهد شد و دسترسی به آن موکول می‌شود به زمانیکه در کنترلر جاری ارجاعی به آن وجود داشته باشد. در این زمان، چون چرخه‌ی طول عمر درخواست آغاز شده‌است، شیء HttpContext.Current.User دیگر نال نخواهد بود.
اگر از StructureMap استفاده می‌کنید، استفاده از پارامترهای <<>Lazy<Func نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارند و به صورت توکار پشتیبانی می‌شوند.
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دوم

آزمون واحد کلاس نگاشت تهیه شده

در مورد آشنایی با آزمون‌های واحد لطفا به برچسب مربوطه در سمت راست سایت مراجعه بفرمائید. همچنین در مورد اینکه چرا به این نوع API کلمه Fluent اطلاق می‌شود، می‌توان به تعریف آن جهت مطالعه بیشتر مراجعه نمود.

در این قسمت قصد داریم برای بررسی وضعیت کلاس نگاشت تهیه شده یک آزمون واحد تهیه کنیم. برای این منظور ارجاعی را به اسمبلی nunit.framework.dll به پروژه UnitTests که در ابتدای کار به solution جاری در VS.Net افزوده بودیم، اضافه نمائید (همچنین ارجاع‌هایی به اسمبلی‌های پروژه NHSample1 ، FluentNHibernate ، System.Data.SQLite ، NHibernate.ByteCode.Castle و Nhibernate نیز نیاز هستند). تمام اسمبلی‌های این فریم ورک‌ها از پروژه FluentNHibernate قابل استخراج هستند.

سپس سه کلاس زیر را به پروژه آزمون واحد اضافه خواهیم کرد.
کلاس TestModel : (جهت مشخص سازی محل دریافت اطلاعات نگاشت)

using FluentNHibernate;
using NHSample1.Domain;

namespace UnitTests
{
public class TestModel : PersistenceModel
{
public TestModel()
{
AddMappingsFromAssembly(typeof(CustomerMapping).Assembly);
}
}
}

کلاس FixtureBase : (جهت ایجاد سشن NHibernate در ابتدای آزمون واحد و سپس پاکسازی اشیاء در پایان کار)

using NUnit.Framework;
using NHibernate;
using FluentNHibernate;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;

namespace UnitTests
{
public class FixtureBase
{
protected SessionSource SessionSource { get; set; }
protected ISession Session { get; private set; }

[SetUp]
public void SetupContext()
{
var cfg = Fluently.Configure().Database(SQLiteConfiguration.Standard.InMemory);

SessionSource = new SessionSource(
cfg.BuildConfiguration().Properties,
new TestModel());

Session = SessionSource.CreateSession();
SessionSource.BuildSchema(Session);
}

[TearDown]
public void TearDownContext()
{
Session.Close();
Session.Dispose();
}
}
}

و کلاس CustomerMapping_Fixture.cs : (جهت بررسی صحت نگاشت تهیه شده با کمک دو کلاس قبل)

using NUnit.Framework;
using FluentNHibernate.Testing;
using NHSample1.Domain;

namespace UnitTests
{
[TestFixture]
public class CustomerMapping_Fixture : FixtureBase
{
[Test]
public void can_correctly_map_customer()
{
new PersistenceSpecification<Customer>(Session)
.CheckProperty(c => c.Id, 1001)
.CheckProperty(c => c.FirstName, "Vahid")
.CheckProperty(c => c.LastName, "Nasiri")
.CheckProperty(c => c.AddressLine1, "Addr1")
.CheckProperty(c => c.AddressLine2, "Addr2")
.CheckProperty(c => c.PostalCode, "1234")
.CheckProperty(c => c.City, "Tehran")
.CheckProperty(c => c.CountryCode, "IR")
.VerifyTheMappings();
}
}
}

توضیحات:
اکنون به عنوان یک برنامه نویس متعهد نیاز است تا کار صورت گرفته در قسمت قبل را آزمایش کنیم.
کار بررسی صحت نگاشت تعریف شده در قسمت قبل توسط کلاس استاندارد PersistenceSpecification فریم ورک FluentNHibernate انجام خواهد شد (در کلاس CustomerMapping_Fixture). این کلاس برای انجام عملیات آزمون واحد نیاز به کلاس پایه دیگری به نام FixtureBase دارد که در آن کار ایجاد سشن NHibernate (در قسمت استاندارد SetUp آزمون واحد) و سپس آزاد سازی آن را در هنگام خاتمه کار ، انجام می‌دهد (در قسمت TearDown آزمون واحد).
این ویژگی‌ها که در مباحث آزمون واحد نیز به آن‌ها اشاره شده است، سبب اجرای متدهایی پیش از اجرا و بررسی هر آزمون واحد و سپس آزاد سازی خودکار منابع خواهند شد.
برای ایجاد یک سشن NHibernate نیاز است تا نوع دیتابیس و همچنین رشته اتصالی به آن (کانکشن استرینگ) مشخص شوند. فریم ورک Fluent NHibernate با ایجاد کلاس‌های کمکی برای این امر، به شدت سبب ساده‌ سازی انجام آن شده است. در این مثال، نوع دیتابیس به SQLite و در حالت دیتابیس در حافظه (in memory)، تنظیم شده است (برای انجام امور آزمون واحد با سرعت بالا).
جهت اجرای هر دستوری در NHibernate نیاز به یک سشن می‌باشد. برای تعریف شیء سشن، نه تنها نیاز به مشخص سازی نوع و حالت دیتابیس مورد استفاده داریم، بلکه نیاز است تا وهله‌ای از کلاس استاندارد PersistanceModel را نیز جهت مشخص سازی کلاس نگاشت مورد استفاده مشخص نمائیم. برای این منظور کلاس TestModel فوق تعریف شده است تا این نگاشت را از اسمبلی مربوطه بخواند و مورد استفاده قرار دهد (بر پایی اولیه این مراحل شاید در ابتدای امر کمی زمانبر باشد اما در نهایت یک پروسه استاندارد است). توسط این کلاس به سیستم اعلام خواهیم کرد که اطلاعات نگاشت را باید از کدام کلاس دریافت کند.
تا اینجای کار شیء SessionSource را با معرفی نوع دیتابیس و همچنین محل دریافت اطلاعات نگاشت اشیاء معرفی کردیم. در دو سطر بعدی متد SetupContext کلاس FixtureBase ، ابتدا یک سشن را از این منبع سشن تهیه می‌کنیم. شیء منبع سشن در این فریم ورک در حقیقت یک factory object است (الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا) که امکان دسترسی به انواع و اقسام دیتابیس‌ها را فراهم می‌سازد. برای مثال اگر روزی نیاز بود از دیتابیس اس کیوال سرور استفاده شود، می‌توان از کلاس MsSqlConfiguration بجای SQLiteConfiguration استفاده کرد و همینطور الی آخر.
در ادامه توسط شیء SessionSource کار ساخت database schema را نیز به صورت پویا انجام خواهیم داد. بله، همانطور که متوجه شده‌اید، کار ساخت database schema نیز به صورت پویا توسط فریم ورک NHibernate با توجه به اطلاعات کلاس‌های نگاشت، صورت خواهد گرفت.

این مراحل، نحوه ایجاد و بر پایی یک آزمایشگاه آزمون واحد فریم ورک Fluent NHibernate را مشخص ساخته و در پروژه‌های شما می‌توانند به کرات مورد استفاده قرار گیرند.

در ادامه اگر آزمون واحد را اجرا نمائیم (متد can_correctly_map_customer در کلاس CustomerMapping_Fixture)، نتیجه باید شبیه به شکل زیر باشد:



توسط متد CheckProperty کلاس PersistenceSpecification ، امکان بررسی نگاشت تهیه شده میسر است. اولین پارامتر آن، یک lambda expression خاصیت مورد نظر جهت بررسی است و دومین آرگومان آن، مقداری است که در حین آزمون به خاصیت تعریف شده انتساب داده می‌شود.

نکته:
شاید سؤال بپرسید که در تابع can_correctly_map_customer عملا چه اتفاقاتی رخ داده است؟ برای بررسی آن در متد SetupContext کلاس FixtureBase ، اولین سطر آن‌را به صورت زیر تغییر دهید تا عبارات SQL نهایی تولید شده را نیز بتوانیم در حین عملیات تست مشاهده نمائیم:

var cfg = Fluently.Configure().Database(SQLiteConfiguration.Standard.ShowSql().InMemory);




مطابق متد تست فوق، عبارات تولید شده به شرح زیر هستند:

NHibernate: select next_hi from hibernate_unique_key
NHibernate: update hibernate_unique_key set next_hi = @p0 where next_hi = @p1;@p0 = 2, @p1 = 1
NHibernate: INSERT INTO "Customer" (FirstName, LastName, AddressLine1, AddressLine2, PostalCode, City, CountryCode, Id) VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5, @p6, @p7);@p0 = 'Vahid', @p1 = 'Nasiri', @p2 = 'Addr1', @p3 = 'Addr2', @p4 = '1234', @p5 = 'Tehran', @p6 = 'IR', @p7 = 1001
NHibernate: SELECT customer0_.Id as Id0_0_, customer0_.FirstName as FirstName0_0_, customer0_.LastName as LastName0_0_, customer0_.AddressLine1 as AddressL4_0_0_, customer0_.AddressLine2 as AddressL5_0_0_, customer0_.PostalCode as PostalCode0_0_, customer0_.City as City0_0_, customer0_.CountryCode as CountryC8_0_0_ FROM "Customer" customer0_ WHERE customer0_.Id=@p0;@p0 = 1001

نکته جالب این عبارات، استفاده از کوئری‌های پارامتری است به صورت پیش فرض که در نهایت سبب بالا رفتن امنیت بیشتر برنامه (یکی از راه‌های جلوگیری از تزریق اس کیوال در ADO.Net که در نهایت توسط تمامی این فریم ورک‌ها در پشت صحنه مورد استفاده قرار خواهند گرفت) و همچنین سبب بکار افتادن سیستم‌های کش دیتابیس‌های پیشرفته مانند اس کیوال سرور می‌شوند (execution plan کوئری‌های پارامتری در اس کیوال سرور جهت بالا رفتن کارآیی سیستم کش می‌شوند و اهمیتی هم ندارد که حتما رویه ذخیره شده باشند یا خیر).

ادامه دارد ...

مطالب
بررسی Bad code smell ها: فیلدهای موقتی
فیلد موقتی یا Temporary field در دسته بندی الگوهای «بد استفاده کنندگان از شیء گرایی» قرار می‌گیرد. در این الگوی بد، فیلدها یا خصوصیات یک کلاس، در شرایط خاصی مقدار گرفته و مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بقیه شرایط خالی هستند. 
زمانیکه در یک کلاس، متدی برای انجام فعالیت خود، تعدادی پارامتر ورودی زیادی نیاز داشته باشد، ممکن است برنامه نویس برای مواجه نشدن با تعداد پارامترهای زیاد ورودی، فیلدها یا خصوصیاتی را در کلاس مربوط به آن متد ایجاد کند. این فیلدها عملا فقط زمان صدا زدن آن متد مقدار گرفته و در بقیه شرایط خالی هستند.
خواندن و استفاده از این نوع کدها معمولا مشکل و چالش برانگیز است. زیرا خواننده شاهد فیلدهایی است که در اکثر مواقع خالی هستند. همچنین زمان استفاده از این کلاس نمی‌توان از وجود مقادیر فیلدها یا خصوصیات آن‌ها اطمینان لازم را داشت.

روش‌های اصلاح این کد بد بو 

برای اصلاح چنین بوی بدی به طور معمول دو راه وجود دارد. 
اول: با در نظر گرفتن اینکه تمامی کد موجود در متد و فیلدهای مرتبط به آن قابلیت انتقال به کلاس خاص خودشان را دارند، می‌تواند کلاس مجزایی را برای آن متد و فیلدهای مربوطه ایجاد کرد. 
دوم: برای فیلدها و خصوصیاتی که در خیلی مواقع خالی هستند، می‌توان با روش Null object برای وضعیت خالی بودن آن، یک شیء خالی بی اثر را ایجاد کرد.  
به مثال زیر توجه کنید: 
فرض کنید در حال تولید سیستمی هستید که در روال خاصی، نیاز به محاسبه پورسانت فروشنده‌ها دارید. برای محاسبه پورسانت به موارد زیر نیاز است:
  • لیست محصولات فروخته شده
  • درصد کمیسیون خام
  • تاریخ فروش
  • شعبه فروش
  • نوع پرداخت 
به طور نمونه اگر فروشنده فروش نقدی ای انجام دهد، کمیسیون بیشتری نسبت به کمیسیون پیشفرض، به او تعلق خواهد گرفت و … 
ممکن است طراحی اولیه برای چنین متدی به صورت زیر باشد: 
public class Salesman 
{ 
    public void Method1() 
    { 
       return; 
    } 
    public void Method2() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method3() 
    { 
       return; 
    }
    public decimal CalculateCommission(dynamic products, dynamic commissionRate, dynamic saleDate, dynamic branch, dynamic paymentType) 
    { 
       return decimal.MaxValue; 
    } 
}
با مشاهده پارامتر‌های زیاد متد، برنامه نویس می‌تواند از روش‌های اصلاح بوی بد «تعداد زیاد پارامترهای ورودی» استفاده کند. یا اینکه برنامه نویس برای خلاصی از این کد بد بو، بجای ارسال پارامتر، فیلدهایی را در کلاس Salesman ایجاد کند؛ مانند کد زیر:  
public class SalesmanV2 
{ 
    public IEnumerable<dynamic> Products { get; set; } 
    public dynamic CommisionRate { get; set; } 
    public dynamic SaleDate { get; set; } 
    public dynamic Branch { get; set; } 
    public dynamic PaymentType { get; set; } 
    public void Method1() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method2() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method3() 
    { 
        return; 
    } 
    public decimal CalculateCommission() 
    { 
       return decimal.MaxValue; 
    } 
}
با این تغییر، پارامترهای متد CalculateCommision به خصوصیاتی در کلاس Salesman تبدیل خواهند شد. دقت کنید این کلاس متدهای دیگری برای فعالیت‌های مختلف دارد.  
در روش‌های اصلاح این کد بد بو، اشاره به انتقال منطق متد مذکور به کلاس مجزا و مخصوص به خود شده بود. در واقع کد بد بوی «فیلد موقتی» ناشی از عدم رعایت اصل single responsibility است و محاسبه پورسانت را از نظر ذاتی می‌توان وظیفه‌ی اضافه‌ای در این کلاس دانست. با توجه به اینکه می‌توان محاسبه پورسانت را به صورت جداگانه پیاده سازی کرد. به چنین پیاده سازی ای خواهیم رسید.  
public class SalesmanV3 
{ 
    public void Method1() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method2() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method3() 
    { 
        return; 
    } 
} 

public class CommissionCalculator 
{ 
    private IEnumerable<dynamic> _products; 
    private dynamic _commisionRate; 
    private dynamic _saleDate; 
    private dynamic _branch; 
    private dynamic _paymentType; 
    public CommissionCalculator(IEnumerable<dynamic> products, dynamic commisionRate, 
            dynamic saleDate, dynamic branch, dynamic paymentType) 
    { 
        _products = products; 
        _commisionRate = commisionRate; 
        _saleDate = saleDate; 
        _branch = branch; 
        _paymentType = paymentType; 
    } 
}
در شرایط نادری، کد بد بوی «فیلد موقتی» ناشی از عدم رعایت اصل single responsibility نیست. در چنین شرایطی می‌توان از null object برای رفع این بوی بد استفاده کرد.

جمع بندی 

همان‌طور که در متن نیز اشاره شد، عدم رعایت اصل single responsibility می‌تواند منجر به چنین کد بد بویی شود. این کد بد بو با روش‌های ساده‌ای قابل اصلاح است. اصلاح چنین بویی خوانایی و قابلیت نگهداری کد را افزایش خواهد داد.