مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت ششم
در مطلب قبلی روش دستی را برای اضافه کردن ماژول‌های خود، نام بردیم. در اینجا به روش‌های دیگر اضافه کردن ماژول‌ها می‌پردازیم.

استفاده از محیط گرافیکی IIS جهت لیست کردن، اضافه و حذف ماژول‌ها

به بخش modules درIIS بروید. در پنل سمت راست همه امکانات جهت افزودن و ویرایش و حذف وجود دارند:


روش معرفی ماژول در خط فرمان با استفاده از دستور Appcmd

 Appcmd.exe install module   /name:MODULE_NAME /image:PATH_TO_DLL

قسمت name که نام ماژول است  و قسمت image هم مسیر قرار گرفتن فایل dll هست.

برای نمونه:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe install module /name:DefaultDocumentModule /image:%windir%\system32\inetsrv\defdoc.dll

در صورتیکه ماژولی که قبلا افزوده شده باشد را بخواهید اضافه کنید، خطای زیر را دریافت خواهید کرد:

ERROR ( message:Failed to add duplicate collection element "DefaultDocumentModule". )

جهت حذف ماژول دستور زیر را صادر کنید:

Appcmd.exe uninstall module MODULE_NAME

نمونه:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe uninstall module DefaultDocumentModule

گرفتن کوئری یا لیستی از ماژول‌های فعال برای یک اپلیکیشن یا عمومی:

Appcmd.exe list modules [/app.name:APPLICATION_NAME]

سوپپچ aap.name اختیاری است ولی اگر نام یک اپلیکیشن را به آن بدهید، فقط ماژول‌هایی را که روی این اپلیکیشن اجرا می‌شوند، لیست می‌کند.

نمونه:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe list modules /app.name:"Default Web Site"

کد زیر هم نمونه ای برای لیست کردن تمامی ماژول‌های عمومی که بر روی تمامی اپلیکیشن‌ها اجرا می‌شوند:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe list modules

خط زیر یک ماژول را برای همه اپلیکیشن‌ها یا اپلیکیشن خاصی فعال می‌کند که بستگی دارد سوییچ type چگونه مقداردهی شده باشد:

Appcmd.exe add module /name:MODULE_NAME /type:MGD_TYPE

برای مثال خط زیر باعث می‌شود ماژول Forms Authentication فقط برای وب اپلیکیشن default web site فعال شود:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe add module /name:FormsAuthentication /type:System.Web.Security.FormsAuthenticationModule /app.name:"Default Web Site"

یا در پایین آن را به صورت عمومی یا global فعال می‌کند:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe add module /name:FormsAuthentication /type:System.Web.Security.FormsAuthenticationModule

برای غیرفعال کردن یک ماژول از دستور زیر استفاده می‌شود:

Appcmd.exe delete module MODULE_NAME [/app.name:APPLICATION_NAME]

اگر غیر فعال کردن یک ماژول در یک اپلیکیشن خاص مدنظر شما باشد دستور زیر نمونه آن است:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe delete module FormsAuthentication /app.name:"Default Web Site"

اگر قصد دارید آن‌را بر روی تمامی اپلیکیشن‌ها غیرفعال کنید، دستور زیر نمونه آن است:

%windir%\system32\inetsrv\appcmd.exe delete module FormsAuthentication

حفظ کردن یا به خاطر سپردن دستورات بالا ممکن است کار سخت و دشواری باشد، به همین جهت از help کمک بگیرید:

Appcmd.exe module /?

یا به شکل اختصاصی‌تر برای یک دستور

Appcmd.exe install module /?Appcmd add module /?
مطالب
روش نصب NET SDK. بر روی لینوکس Ubuntu

اگر از آخرین نگارش Ubuntu استفاده می‌کنید، با توجه به همکاری مایکروسافت و شرکت پشتیبان آن، نصب دات‌نت به سادگی اجرای دستور زیر است:

$ sudo apt update && sudo apt install -y dotnet-sdk-8.0
$ dotnet --version

و اگر می‌خواهید بدانید که چه ‌نگارشی از دات‌نت، به‌همراه مخازن استاندارد Ubuntu است، دستور زیر را صادر کنید:

$ apt search dotnet-sdk*

که یک نمونه خروجی آن به صورت زیر است:

$ apt search dotnet-sdk*
Sorting... Done
Full Text Search... Done
dotnet-sdk-8.0/noble-updates,noble-security 8.0.107-0ubuntu1~24.04.1 amd64
  .NET 8.0 Software Development Kit

dotnet-sdk-8.0-source-built-artifacts/noble-updates,noble-security 8.0.107-0ubuntu1~24.04.1 amd64
  Internal package for building the .NET 8.0 Software Development Kit

dotnet-sdk-dbg-8.0/noble-updates,noble-security 8.0.107-0ubuntu1~24.04.1 amd64
  .NET SDK debug symbols.

نصب اسکریپتی آخرین نگارش دات‌نت بر روی تمام توزیع‌های لینوکسی

مایکروسافت، اسکریپتی را برای دریافت و نصب خودکار آخرین نگارش دات‌نت، تهیه کرده‌است که کار با آن بسیار ساده‌است و با تمام توزیع‌های لینوکسی و نه فقط Ubuntu سازگار است.

پیش از هرکاری ابتدا مخزن‌های بسته‌ها و برنامه‌های مرتبط را یکبار به‌روز کرده و سیستم را ری‌استارت می‌کنیم:

sudo apt update -q && sudo apt upgrade -y && reboot

سپس دستور زیر را صادر می‌کنیم تا اسکریپت نصاب مخصوص دات‌نت خود مایکروسافت را دریافت کنیم :

wget https://dot.net/v1/dotnet-install.sh -O dotnet-install.sh
chmod +x ./dotnet-install.sh

توسط این دو دستور، فایل dotnet-install.sh دریافت شده و همچنین دسترسی اجرایی بودن آن نیز تنظیم می‌شود.

پس از آن، برای نصب آخرین نگارش دات‌نت SDK موجود، تنها کافی است دستور زیر را صادر کنیم:

./dotnet-install.sh --version latest

و یا اگر فقط می‌خواهید runtime آن‌را نصب کنید، پارامترهای نصب، به صورت زیر تغییر می‌کنند:

./dotnet-install.sh --version latest --runtime aspnetcore

همچنین اگر نگارش‌های پایین‌تر مدنظر شما هستند، می‌توانید کانال نصب را هم مشخص کنید:

./dotnet-install.sh --channel 7.0

که یک نمونه خروجی اجرای دستور dotnet-install.sh --version latest/. آن به صورت زیر است:

$ ./dotnet-install.sh --version latest
dotnet-install: Attempting to download using aka.ms link https://dotnetcli.azureedge.net/dotnet/Sdk/8.0.303/dotnet-sdk-8.0.303-linux-x64.tar.gz
dotnet-install: Remote file https://dotnetcli.azureedge.net/dotnet/Sdk/8.0.303/dotnet-sdk-8.0.303-linux-x64.tar.gz size is 223236164 bytes.
dotnet-install: Extracting archive from https://dotnetcli.azureedge.net/dotnet/Sdk/8.0.303/dotnet-sdk-8.0.303-linux-x64.tar.gz
dotnet-install: Downloaded file size is 223236164 bytes.
dotnet-install: The remote and local file sizes are equal.
dotnet-install: Installed version is 8.0.303
dotnet-install: Adding to current process PATH: `/home/vahid/.dotnet`. Note: This change will be visible only when sourcing script.
dotnet-install: Note that the script does not resolve dependencies during installation.
dotnet-install: To check the list of dependencies, go to https://learn.microsoft.com/dotnet/core/install, select your operating system and check the "Dependencies" section.
dotnet-install: Installation finished successfully.

همانطور که مشاهده می‌کنید، دات‌نت 8.0.303، نصب شده‌است.

پس از پایان نصب، دو دستور زیر را هم باید اجرا کنید تا بتوان در خط فرمان به NET CLI. دسترسی یافت:

$ export DOTNET_ROOT=$HOME/.dotnet
$ export PATH=$PATH:$DOTNET_ROOT:$DOTNET_ROOT/tools

پس از این تنظیمات، امکان اجرای دو دستور آزمایشی زیر میسر می‌شوند:

$ dotnet --version
$ dotnet --list-sdks

نصب دات‌نت بر روی نگارش‌های قدیمی‌تر Ubuntu

برای اینکه بتوان به روش متداولی (بدون دریافت اسکریپت نصاب فوق) به آخرین تغییرات انجام شده و آخرین به‌روز رسانی‌ها و همچنین تمام نگارش‌های دات‌نت دسترسی داشت، می‌توان از مخازن بسته‌های خود مایکروسافت استفاده کنیم که باید آن‌ها را به سیستم عامل اضافه کرد. برای اینکار باید مراحل زیر طی شوند:

ابتدا تمام وابستگی‌های احتمالی موجود را حذف می‌کنیم:

$ sudo apt remove 'dotnet*' 'aspnet*' 'netstandard*'

سپس فایل زیر را ایجاد کرده:

sudo nano touch /etc/apt/preferences

و آن‌را با محتوای زیر تکمیل می‌کنیم؛ تا فقط از مخازن خود مایکروسافت استفاده شود و سایر مخازن مرتبط در این حالت، اولویت کمتری داشته باشند:

Package: dotnet* aspnet* netstandard*
Pin: origin "archive.ubuntu.com"
Pin-Priority: -10

Package: dotnet* aspnet* netstandard*
Pin: origin "security.ubuntu.com"
Pin-Priority: -10

پس از آن، دستورات زیر، کار افزودن مخازن بسته‌های مایکروسافت را انجام می‌دهند:

# Get OS version info which adds the $ID and $VERSION_ID variables
source /etc/os-release

# Download Microsoft signing key and repository
wget https://packages.microsoft.com/config/$ID/$VERSION_ID/packages-microsoft-prod.deb -O packages-microsoft-prod.deb

# Install Microsoft signing key and repository
sudo dpkg -i packages-microsoft-prod.deb

# Clean up
rm packages-microsoft-prod.deb

# Update packages
sudo apt update
sudo apt upgrade -y

بعد از این به‌روز رسانی‌ها، دستور متداول زیر، کار نصب آخرین نگارش NET SDK. را انجام می‌دهد:

sudo apt-get install -y dotnet-sdk-8.0

و همچنین هربار هم که سیستم را با دستورات sudo apt update -q && sudo apt upgrade -y به روز کنیم، در صورت وجود به‌روز رسانی دات‌نتی جدیدی، آن‌را به صورت خودکار دریافت و نصب می‌کند.

نظرات مطالب
افزونه نویسی برای مرورگرها : قسمت دوم : فایرفاکس
مشکل اصلی از کد شما نیست
مشکل اصلی این است که از فایرفاکس 40 به بعد به دلیلی سواستفاده هایی که از دزدیدن اطلاعات و نصب ابزارهای ناخواسته پیش آمده است فایرفاکس نیاز دارد اکستنشن امضا شود
اطلاعات بیشتر

مشکل مشابه
نظرات مطالب
NoSQL ؟

با سلام

من به عنوان کسی که در پروژه‌های خود از انوع ذخیره سازی‌ها بر اساس نیاز استفاده کردم(سرعت! راحتی! پلتفرم ها! و...) هم نظر میدم و هم پاسخ شما دوست عزیز را می‌دم.

قطعا انتخاب اینکه از چه روشی برای ذخیره سازی داده‌ها استفاده شود بسته به تیم پیاده سازکننده پروژه و نیز طراحان و... دارد. من با یک مثال توضیحی را خدمت شما می‌دهم.

در یک پروژه که اخیرا در حال اجرا هست(در دست من و هم تیمی‌های من) این پروژه یک پروژه بزرگ و با دیدها و اهداف وسیعی هست. ما در این برنامه هم از ادرس دهی بر اساس پوشه‌ها و دایرکتوری‌ها داده‌ها را ذخیره کردیم(اطلاعاتی مانند لینک فایل‌ها و یا تصاویر و...) و حتی در بعضی محل‌ها نیاز بود که اطلاعات یک فرد را در یک فایل xml قرار می‌دادیم و بعضی وقتها هم در پایگاه داده و هم فایل xml به این دلیل که در مورد اول تنها برنامه سمت کلاینت نیاز به این اطلاعات داشت و در آنجا پارسر قوی xml وجود داشت اما در مورد دوم ما به یک سری دیتا نیاز داشتیم که هم در سرور به آنها نیاز داریم و هم کلاینت! خب در بحث وب ما به مدیران اگر می‌خواستیم xml ارائه کنیم قطعا راه حل خوبی نبود و از سرعت و کارایی ما کم می‌کرد لذا از پایگاه داده استفاده کردم ولی برای زمانی که کاربر کلاینتی ما نیاز به اطلاعات داشت به این دلیل که بار سرور زیاد نشود از xml‌ها استفاده می‌شد که با یک لینک مستقیم می‌توانست به دست اورد(البته خود لینک همین فایل xml هم ساخته می‌شد! هیچ جا ذخیره نمی‌شد!) 

عذر می‌خوام اگر بجای نویسنده پاسخ دادم البته این پاسخ من خیلی سربسته بود و انشا.. مفید بوده.

از نویسنده مطلب بابت مطلب خوبشون که کم دیدم در تارنماهای فارسی به اون بپردازن(متاسفانه بسیاری از اساتید دانشگاهی با این مفهوم حتی اشنایی ندارند با اینکه دانستن کلیت ان یک تعریف ساده است!) موفق باشید.

مطالب
گزارشگیری از تاریخچه‌ی اجرای کوئری‌ها در SQL Server

چند روز قبل مشکلی رخ داده بود به این شرح!
سروری کهSQL server بر روی آن نصب بود بخاطر SQL server ، بیش از 50 درصد CPU usage مداوم پیدا کرده بود. عموما مصرف CPU اس کیوال سرور روی سرورهای قوی بالا نیست و تداوم این حالت به این شدت یعنی بروز مشکل.
اینجا است که این سؤال پیش میاد، SQL Server الان داره چکار میکنه که تا این حد به صورت مداوم مصرف CPU آن بالا رفته؟ (حدودا 2 ساعت تمام به صورت مداوم مصرف CPU بالای 50 درصد بود)
با استفاده از کوئری زیر می‌شود، عبارات SQL ایی را که هم اکنون در حال اجرا هستند را به صورت زنده مشاهده کرد: (در اس کیوال سرور 2005 به بعد)
USE master;
SELECT st.text, r.session_id, r.status, r.command, r.cpu_time, r.total_elapsed_time
FROM sys.dm_exec_requests r
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(sql_handle) AS st

مشکل از بروز یک loop بود که به این صورت دقیقا کوئری مربوطه تشخیص داده شد و برطرف شد.

همچنین با استفاده از کوئری زیر می‌توان آخرین 50 کوئری اجرا شده در SQL server را به همراه زمان اجرای آنها گزارشگیری کرد:
SELECT TOP 50
deqs.last_execution_time AS [Time],
dest.text AS [Query]
FROM sys.dm_exec_query_stats AS deqs
CROSS apply
sys.dm_exec_sql_text(deqs.sql_handle) AS dest
ORDER BY
deqs.last_execution_time DESC

اگر علاقمند باشید در مورد این نوع کوئری‌ها اطلاعات بیشتری کسب کنید، مطالعه مقاله زیر توصیه می‌شود:
http://www.sqlteam.com/article/dynamic-management-views

مطالب دوره‌ها
چرا XML و چرا پشتیبانی توکار از آن در SQL Server
مقدمه

فیلدهای XML از سال 2005 به امکانات توکار SQL Server اضافه شده‌اند و بسیاری از مزایای دنیای NoSQL را درون SQL Server رابطه‌ای مهیا می‌سازند. برای مثال با تعریف یک فیلد به صورت XML، می‌توان از هر ردیف به ردیفی دیگر، اطلاعات متفاوتی را ذخیره کرد؛ به این ترتیب امکان کار با یک فیلد که می‌تواند اطلاعات یک شیء را قبول کند و در حقیقت امکان تعریف اسکیمای پویا و متغیر را در کنار امکانات یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای که از اسکیمای ثابت پشتیبانی می‌کند، میسر می‌شود.
همچنین SQL Server در این حالت قابلیتی را ارائه می‌دهد که در بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی NoSQL میسر نیست. در اینجا در صورت نیاز و لزوم می‌توان اسکیمای کاملا مشخصی را به یک فیلد XML نیز انتساب داد؛ هر چند این مورد اختیاری است و می‌توان یک un typed XML را نیز بکار برد. به علاوه امکانات کوئری گرفتن توکار از این اطلاعات را به کمک XPath ترکیب شده با T-SQL، نیز فراموش نکنید.
بنابراین اگر یکی از اهداف اصلی گرایش شما به سمت دنیای NoSQL، استفاده از امکان تعریف اطلاعاتی با اسکیمای متغیر و پویا است، فیلدهای نوع XML اس کیوال سرور را مدنظر داشته باشید.
یک مثال عملی: فناوری Azure Dev Fabric's Table Storage (نسخه Developer ویندوز Azure که روی ویندوزهای معمولی اجرا می‌شود؛ یک شبیه ساز خانگی) به کمک SQL Server و فیلدهای XML آن طراحی شده است.



چرا XML و چرا پشتیبانی توکار از آن در SQL Server

یک سند XML معمولا بیشتر از یک قطعه داده را در خود نگهداری می‌کند و نوع داده‌ی پیچیده محسوب می‌شود؛ برخلاف داده‌هایی مانند int یا varchar که نوع‌هایی ساده بوده و تنها یک قطعه از اطلاعات خاصی را در خود نگهداری می‌کنند. بنابراین شاید این سؤال مطرح شود که چرا از این نوع داده پیچیده در SQL Server پشتیبانی شده‌است؟
- از سال‌های نسبتا دور، از XML برای انتقال داده‌ها بین سیستم‌ها و سکوهای کاری مختلف استفاده شده‌است.
- استفاده‌ی گسترده‌ای در برنامه‌های تجاری دارد.
- بسیاری از فناوری‌های موجود از آن پشتیبانی می‌کنند.
برای مثال اگر با فناوری‌های مایکروسافتی کار کرده باشید، به طور قطع حداقل در یک یا چند قسمت از آن‌ها، مستقیما از XML استفاده شده‌است.
بنابراین با توجه به اهمیت و گستردگی استفاده از آن، بهتر است پشتیبانی توکاری نیز از آن داخل موتور یک بانک اطلاعاتی، پیاده سازی شده باشد. این مساله سهولت تهیه پشتیبان‌های خودکار، بازیابی آن‌ها و امنیت یکپارچه با SQL Server را به همراه خواهد داشت؛ به همراه تمام زیرساخت‌های مهیای در SQL Server.



روش‌های مختلف ذخیره سازی XML در بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای

الف) ذخیره سازی متنی
این روش نیاز به نگارش خاصی از SQL Server یا بانک اطلاعاتی الزاما خاصی نداشته و با تمام بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای سازگار است؛ مثلا از فیلدهای varchar برای ذخیره سازی آن استفاده شود. مشکلی که این روش به همراه خواهد داشت، از دست دادن ارزش یک سند XML و برخورد متنی با آن است. زیرا در این حالت برای تعیین اعتبار آن یا کوئری گرفتن از آن‌ها نیاز است اطلاعات را از بانک اطلاعاتی خارج کرده و در لایه‌ای دیگر از برنامه، کار جستجو پردازش آن‌ها را انجام داد.

ب) تجزیه XML به چندین جدول رابطه‌ای
برای مثال یک سند XML را درنظر بگیرید که دارای اطلاعات شخص و خرید‌های او است. می‌توان این سند را به چندین فیلد در چندین جدول مختلف رابطه‌ای تجزیه کرد و سپس با روش‌های متداول کار با بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای از آن‌ها استفاده نمود.

ج) ذخیره سازی آن‌ها توسط فیلدهای خاص XML
در این حالت با استفاده از فیلدهای ویژه XML می‌توان از فناوری‌های مرتبط با XML تمام و کمال استفاده کرد. برای مثال تهیه کوئری‌های پیچیده داخل همان بانک اطلاعاتی بدون نیاز به تجزیه سند به چندین جدول و یا خارج کردن آن‌ها از بانک اطلاعاتی و جستجوی بر روی آن‌ها در لایه‌ای دیگر از برنامه.


موارد کاربرد XML در SQL Server

کاربردهای مناسب

- اطلاعات، سلسله مراتبی و تو در تو هستند. XQuery و XPath در این موارد بسیار خوب عمل می‌کند.
- ساختار قسمتی از اطلاعات ثابت است و قسمتی از آن خیر. برای نمونه، یک برنامه‌ی فرم ساز را درنظر بگیرید که هر فرم آن هر چند دارای یک سری خواص ثابت مانند نام، گروه و امثال آن است، اما هر کدام دارای فیلدهای تشکیل دهنده متفاوتی نیز می‌باشد. به این ترتیب با استفاده از یک فیلد XML، دیگری نیازی به نگران بودن در مورد نحوه مدیریت اسکیمای متغیر مورد نیاز، نخواهد بود.
نمونه‌ی دیگر آن ذخیره سازی خواص متغیر اشیاء است. هر شیء دارای یک سری خواص ثابت است اما خواص توصیف کننده‌ی آن‌ها از هر رکورد به رکوردی دیگر متفاوت است.

کاربردهای نامناسب

- کل اطلاعات را داخل فیلد XML قرار دادن. هدف از فیلدهای XML قرار دادن یک دیتابیس داخل یک سلول نیست.
- ساختار تعریف شده کاملا مشخص بوده و به این زودی‌ها هم قرار نیست تغییر کند. در این حالت استفاده از قابلیت‌های رابطه‌ای متداول SQL Server مناسب‌تر است.
- قرار دادن اطلاعات باینری بسیار حجیم در سلول‌های XML ایی.
 


تاریخچه‌ی پشتیبانی از XML در نگارش‌های مختلف SQL Server

الف) SQL Server 2000
در SQL Server 2000 روش (ب) توضیح داده شده در قسمت قبل، پشتیبانی می‌شود. در آن برای تجزیه یک سند XML به معادل رابطه‌ای آن، از تابعی به نام OpenXML استفاده می‌شود و برای تبدیل این اطلاعات به XML از روش Select … for XML می‌توان کمک گرفت. همچنین تاحدودی مباحث XPath Queries نیز در آن گنجانده شد‌ه‌است.

ب) SQL Server 2005
در نگارش 2005 آن، برای اولین بار نوع داده‌ای ویژه XML معرفی گشت به همراه امکان تعریف اسکیمای XML و اعتبارسنجی آن و پشتیبانی از XQuery برای جستجوی سریع بر روی داده‌های XML داخل همان بانک اطلاعاتی، بدون نیاز به استخراج اطلاعات XML و پردازش مجزای آن‌ها در لایه‌ای دیگر از برنامه.

ج) SQL Server 2008 به بعد
در اینجا فاز نگهداری این نوع داده خاص شروع شده و بیشتر شامل یک سری بهبودهای کوچک در کارآیی و نحوه‌ی استفاده از آن‌ها می‌شود.



استفاده از XML با کمک SQLCLR

از SQL Server 2005 به بعد، امکان استفاده از کلیه‌ی امکانات موجود در فضای نام System.Xml دات نت، در SQL Server نیز به کمک SQL CLR مهیا شده‌است. همچنین از SQL Server 2008 به بعد، امکانات فضای نام System.Xml.Linq و مباحث LINQ to XML نیز توسط SQL CLR پشتیبانی می‌شوند.
البته این امکانات در SQL Server 2005 نیز قابل استفاده هستند، اما اسمبلی شما unsafe تلقی می‌شود. پس از آزمایشات و بررسی کافی، فضای نام مرتبط با LINQ to XML و امکانات آن، به عنوان اسمبلی‌هایی امن و قابل استفاده در SQL Server 2008 به بعد، معرفی شده‌اند.




مزایای وجود فیلد ویژه XML در SQL Server

پس از اینکه فیلدهای XML به صورت یک نوع داده بومی بانک اطلاعاتی SQL Server معرفی شدند، مزایای ذیل بلافاصله در اختیار برنامه نویس‌ها قرار گرفت:
- امکان تعریف آن‌ها به صورت یک ستون جدولی خاصی
- استفاده از آن‌ها به عنوان یک پارامتر رویه‌های ذخیره شده
- امکان تعریف خروجی توابع scalar سفارشی تعریف شده به صورت XML
- امکان تعریف متغیرهای T-SQL از نوع XML

برای مثال در اینجا نحوه‌ی تعریف یک جدول جدید دارای فیلدی از نوع XML را مشاهده می‌کنید:
 CREATE TABLE xml_tab
(
  id INT,
  xml_col  XML
)
- پشتیبانی از فناوری‌های XML ایی مانند اعتبارسنجی اسکیما و نوشتن کوئری‌های پیشرفته با XQuery و XPath.
- امکان تعریف ایندکس‌های XML ایی اضافه شده‌است.



چه نوع XML ایی را می‌توان در فیلدهای XML ذخیره کرد؟

فیلدهای XML امکان ذخیره سازی داده‌های XML خوش فرم را مطابق استاندارد یک XML، دارند. حداکثر اندازه قابل ذخیره سازی در یک فیلد XML دو گیگابایت است.
البته امکانات مهیای در SQL Server در بسیاری از موارد فراتر از استاندارد یک XML هستند. به این معنا که در فیلدهای XML می‌توان Documents و یا Fragments را ذخیره سازی کرد. یک سند XML یا Document حاوی تنها یک ریشه اصلی است؛ اما یک Fragment می‌تواند بیش از یک ریشه اصلی را در خود ذخیره کند. یک مثال:
 DECLARE @xml_tab TABLE (xml_col XML)
-- document
INSERT @xml_tab VALUES ('<person/>')
-- fragment
INSERT @xml_tab VALUES ('<person/><person/>')
SELECT * FROM @xml_tab
مدل داده‌ای XML در SQL Server بر مبنای استانداردهای  XQuery و XPath طراحی شده‌است و این استانداردها Fragments را به عنوان یک قطعه داده XML معتبر، قابل پردازش می‌دانند؛ علاوه بر آن مقادیر null و خالی را نیز معتبر می‌دانند. برای مثال عبارات ذیل معتبر هستند:
 DECLARE @xml_tab TABLE (xml_col XML)
-- text only
INSERT @xml_tab VALUES ('data data data .....')
-- empty string
INSERT @xml_tab VALUES ('')
-- null value
INSERT @xml_tab VALUES (null)
SELECT * FROM @xml_tab
همچنین امکان ذخیره سازی یک متن خالی بدون فرمت نیز در اینجا مجاز است. بنابراین به کمک T-SQL می‌توان برای مثال نوع داده varchar و varchar max را به XML تبدیل کرد و برعکس. امکان تبدیل Text و NText (منسوخ شده) نیز به XML وجود دارد ولی در این حالت خاص، عکس آن، پشتیبانی نمی‌شود.
به علاوه باید دقت داشت که در SQL Server نوع داده‌ای XML برای ذخیره سازی داده‌ها بکار گرفته می‌شود. به این معنا که در اینجا پیشوندهای فضاهای نام XML بی‌معنا هستند.
 DECLARE @xml_tab TABLE (xml_col XML)
INSERT @xml_tab VALUES ('<doc/>')
INSERT @xml_tab VALUES ('<doc xmlns="http://www.doctors.com"/>')
-- این سه سطر در عمل یکی هستند
INSERT @xml_tab VALUES ('<doc xmlns="http://www.documents.com"/>')
INSERT @xml_tab VALUES ('<dd:doc xmlns:dd="http://www.documents.com"/>')
INSERT @xml_tab VALUES ('<rr:doc xmlns:rr="http://www.documents.com"/>')
SELECT * FROM @xml_tab
در این مثال، سه insert آخر در عمل یکی درنظر گرفته می‌شوند.



Encoding ذخیره سازی داده‌های XML

SQL Server امکان ذخیره سازی اطلاعات متنی را به فرمت UFT8، اسکی و غیره، دارد. اما جهت پردازش فیلدهای XML و ذخیره سازی آن‌ها از Collation پیش فرض بانک اطلاعاتی کمک خواهد گرفت. البته ذخیره سازی نهایی آن همیشه با فرمت UCS2 است (یونیکد دو بایتی).
 DECLARE @xml_tab TABLE  (id INT, xml_col XML)

INSERT INTO @xml_tab
VALUES
  (
5,
N'<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<doc1>
  <row name="vahid"></row>
</doc1>
')
برای نمونه به مثال فوق دقت کنید. اگر آن‌را اجرا کنید، برنامه با خطای ذیل متوقف خواهد شد:
 XML parsing: line 1, character 38, unable to switch the encoding
علت اینجا است که با قرار دادن N در ابتدای رشته XML ایی در حال ذخیره سازی، آن‌را به صورت یونیکد دوبایتی معرفی کرده‌ایم اما encoding سند در حال ذخیره سازی utf-8 تعریف شده‌است و این‌دو با هم سازگاری ندارند.
برای حل این مشکل باید N ابتدای رشته را حذف کرد. روش دوم، معرفی و استفاده از utf-16 است بجای utf-8 در ویژگی encoding.
همچنین در این حالت اگر encoding را utf-16 معرفی کنیم و ابتدای رشته در حال ذخیره سازی N قرار نگیرد، باز با خطای unable to switch the encoding مواجه خواهیم شد.



نحوه‌ی ذخیره سازی اطلاعات XML ایی در SQL Server

SQL Server فرمت اطلاعات XML وارد شده را حفظ نمی‌کند. برای مثال اگر قطعه کد زیر را اجرا کنید
 DECLARE @xml_tab TABLE  (id INT, xml_col XML)

INSERT INTO @xml_tab
VALUES
  (
5,
'<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?><doc1><row name="vahid"></row></doc1>'
  )
   
SELECT * FROM @xml_tab
خروجی Select انجام شده به صورت زیر است:
 <doc1>
  <row name="vahid" />
</doc1>
اطلاعات و داده نهایی، بدون تغییری از آن قابل استخرج است. اما اصطلاحا lexical integrity آن حفظ نشده و نمی‌شود. بنابراین در اینجا ذکر سطر xml version ضروری نیست و یا برای مثال اگر ویژگی‌ها را توسط " و یا ' مقدار دهی کنید، همیشه توسط "  ذخیره خواهد شد.



ذخیره سازی داده‌هایی حاوی کاراکترهای غیرمجاز XML

اطلاعات دنیای واقعی همیشه به همراه اطلاعات تک کلمه‌ای ساده نیست. ممکن است نیاز شود انواع و اقسام حروف و تگ‌ها نیز در این بین به عنوان داده ذخیره شوند. روش حل استاندارد آن بدون نیاز به دستکاری اطلاعات ورودی، استفاده از CDATA است:
 DECLARE @xml_tab TABLE  (id INT, xml_col XML)

INSERT INTO @xml_tab
VALUES
  (
5,
'<person><![CDATA[ 3 > 2 ]]></person>'
  )
   
SELECT * FROM @xml_tab
در این حالت خروجی select اطلاعات ذخیره شده به صورت زیر خواهد بود:
 <person> 3 &gt; 2 </person>
به صورت خودکار قسمت CDATA پردازش شده و اصطلاحا حروف غیرمجاز XML ایی به صورت خودکار escape شده‌اند.



محدودیت‌های فیلدهای XML

- امکان مقایسه مستقیم را ندارند؛ بجز مقایسه با نال. البته می‌توان XML را تبدیل به مثلا varchar کرد و سپس این داده رشته‌ای را مقایسه نمود. برای مقایسه با null توابع isnull و coalesce نیز قابل بکارگیری هستند.
- order by و group by بر روی این فیلدها پشتیبانی نمی‌شود.
- به عنوان ستون کلید قابل تعریف نیست.
- به صورت منحصربفرد و unique نیز قابل علامتگذاری و تعریف نیست.
- فیلدهای XML نمی‌توانند دارای collate باشند.
مطالب
آپلود فایل‌ها توسط برنامه‌های React به یک سرور ASP.NET Core به همراه نمایش درصد پیشرفت
قصد داریم اطلاعات یک فرم React را به همراه دو فایل الصاقی به آن، به سمت یک سرور ASP.NET Core ارسال کنیم؛ بطوریکه درصد پیشرفت ارسال فایل‌ها، زمان سپری شده، زمان باقی مانده و سرعت آپلود نیز گزارش داده شوند:



پیشنیازها
«بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core»
«ارسال فایل و تصویر به همراه داده‌های دیگر از طریق jQuery Ajax »

- در مطلب اول، روش دریافت فایل‌ها از کلاینت، در سمت سرور و ذخیره سازی آن‌ها در یک برنامه‌ی ASP.NET Core بررسی شده‌است که کلیات آن در اینجا نیز صادق است.
- در مطلب دوم، روش کار با FormData استاندارد بررسی شده‌است. هرچند در مطلب جاری از jQuery استفاده نمی‌شود، اما نکات نحوه‌ی کار با شیء FormData استاندارد، در اینجا نیز یکی است.


برپایی پروژه‌های مورد نیاز

ابتدا یک پوشه‌ی جدید مانند UploadFilesSample را ایجاد کرده و در داخل آن دستور زیر را اجرا می‌کنیم:
 dotnet new react
در مورد این قالب که امکان تجربه‌ی توسعه‌ی یکپارچه‌ی ASP.NET Core و React را میسر می‌کند، در مطلب «روش یکی کردن پروژه‌های React و ASP.NET Core» بیشتر بحث کرده‌ایم.
سپس در این پوشه، پوشه‌ی ClientApp پیش‌فرض آن‌را حذف می‌کنیم؛ چون کمی قدیمی است. همچنین فایل‌های کنترلر و سرویس آب و هوای پیش‌فرض آن‌را به همراه پوشه‌ی صفحات Razor آن، حذف و پوشه‌ی خالی wwwroot را نیز به آن اضافه می‌کنیم.
همچنین بجای تنظیم پیش فرض زیر در فایل کلاس آغازین برنامه:
spa.UseReactDevelopmentServer(npmScript: "start");
از تنظیم زیر استفاده کرده‌ایم تا با هر بار تغییری در کدهای پروژه‌ی ASP.NET، یکبار دیگر از صفر npm start اجرا نشود:
spa.UseProxyToSpaDevelopmentServer("http://localhost:3000");
بدیهی است در این حالت باید از طریق خط فرمان به پوشه‌ی clientApp وارد شد و دستور npm start را یکبار به صورت دستی اجرا کرد، تا این وب سرور بر روی پورت 3000، راه اندازی شود. البته ما برنامه را به صورت یکپارچه بر روی پورت 5001 وب سرور ASP.NET Core، مرور می‌کنیم.

اکنون در ریشه‌ی پروژه‌ی ASP.NET Core ایجاد شده، دستور زیر را صادر می‌کنیم تا پروژه‌ی کلاینت React را با فرمت جدید آن ایجاد کند:
> create-react-app clientapp
سپس وارد این پوشه‌ی جدید شده و بسته‌های زیر را نصب می‌کنیم:
> cd clientapp
> npm install --save bootstrap axios react-toastify
توضیحات:
- برای استفاده از شیوه‌نامه‌های بوت استرپ، بسته‌ی bootstrap نیز در اینجا نصب می‌شود که برای افزودن فایل bootstrap.css آن به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل clientapp\src\index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
- برای نمایش پیام‌های برنامه از کامپوننت react-toastify استفاده می‌کنیم که پس از نصب آن، با مراجعه به فایل app.js نیاز است importهای لازم آن‌را اضافه کنیم:
import { ToastContainer } from "react-toastify";
import "react-toastify/dist/ReactToastify.css";
همچنین نیاز است ToastContainer را به ابتدای متد render آن نیز اضافه کرد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <ToastContainer />
- برای ارسال فایل‌ها به سمت سرور از کتابخانه‌ی معروف axios استفاده خواهیم کرد.


ایجاد کامپوننت React فرم ارسال فایل‌ها به سمت سرور

پس از این مقدمات، فایل جدید clientapp\src\components\UploadFileSimple.jsx را ایجاد کرده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import React, { useState } from "react";
import axios from "axios";
import { toast } from "react-toastify";

export default function UploadFileSimple() {

  const [description, setDescription] = useState("");
  const [selectedFile1, setSelectedFile1] = useState();
  const [selectedFile2, setSelectedFile2] = useState();


  return (
    <form>
      <fieldset className="form-group">
        <legend>Support Form</legend>

        <div className="form-group row">
          <label className="form-control-label" htmlFor="description">
            Description
          </label>
          <input
            type="text"
            className="form-control"
            name="description"
            onChange={event => setDescription(event.target.value)}
            value={description}
          />
        </div>

        <div className="form-group row">
          <label className="form-control-label" htmlFor="file1">
            File 1
          </label>
          <input
            type="file"
            className="form-control"
            name="file1"
            onChange={event => setSelectedFile1(event.target.files[0])}
          />
        </div>

        <div className="form-group row">
          <label className="form-control-label" htmlFor="file2">
            File 2
          </label>
          <input
            type="file"
            className="form-control"
            name="file2"
            onChange={event => setSelectedFile2(event.target.files[0])}
          />
        </div>

        <div className="form-group row">
          <button
            className="btn btn-primary"
            type="submit"
          >
            Submit
          </button>
        </div>
      </fieldset>
    </form>
  );
}
کاری که تا این مرحله انجام شده، بازگشت UI فرم برنامه توسط یک functional component است.
- توسط آن یک textbox به همراه دو فیلد ارسال فایل، به فرم اضافه شده‌اند.
- مرحله‌ی بعد، دسترسی به فایل‌های انتخابی کاربر و همچنین مقدار توضیحات وارد شده‌است. به همین جهت با استفاده از useState Hook، روش دریافت و تنظیم این مقادیر را مشخص کرده‌ایم:
  const [description, setDescription] = useState("");
  const [selectedFile1, setSelectedFile1] = useState();
  const [selectedFile2, setSelectedFile2] = useState();
با React Hooks، بجای تعریف یک state، به صورت خاصیت، آن‌را صرفا use می‌کنیم و یا همان useState، که یک تابع است و باید در ابتدای کامپوننت، مورد استفاده قرار گیرد. این متد برای شروع به کار، نیاز به یک state آغازین را دارد؛ مانند انتساب یک رشته‌ی خالی به description. سپس اولین خروجی متد useState که داخل یک آرایه مشخص شده‌است، همان متغیر description است که توسط state ردیابی خواهد شد. اینبار بجای متد this.setState قبلی که یک متد عمومی بود، متدی اختصاصی را صرفا جهت تغییر مقدار همین متغیر description به نام setDescription به عنوان دومین خروجی متد useState، تعریف می‌کنیم. بنابراین متد useState، یک initialState را دریافت می‌کند و سپس یک مقدار را به همراه یک متد، جهت تغییر state آن، بازگشت می‌دهد. همین کار را برای دو فیلد دیگر نیز تکرار کرده‌ایم. بنابراین selectedFile1، فایلی است که توسط متد setSelectedFile1 تنظیم خواهد شد و این تنظیم، سبب رندر مجدد UI نیز خواهد گردید.
- پس از طراحی state این فرم، مرحله‌ی بعدی، استفاده از متدهای set تمام useStateهای فوق است. برای مثال در مورد یک textbox معمولی، می‌توان آن‌را به صورت inline تعریف کرد و با هر بار تغییری در محتوای آن، این رخ‌داد را به متد setDescription ارسال نمود تا مقدار وارد شده را به متغیر حالت description انتساب دهد:
          <input
            type="text"
            className="form-control"
            name="description"
            onChange={event => setDescription(event.target.value)}
            value={description}
          />
در مورد فیلدهای دریافت فایل‌ها، روش انجام اینکار به صورت زیر است:
          <input
            type="file"
            className="form-control"
            name="file1"
            onChange={event => setSelectedFile1(event.target.files[0])}
          />
چون المان‌های دریافت فایل می‌توانند بیش از یک فایل را نیز دریافت کنند (اگر ویژگی multiple، به تعریف تگ آن‌ها اضافه شود)، به همین جهت خاصیت files بر روی آن‌ها قابل دسترسی شده‌است. اما چون در اینجا ویژگی multiple ذکر نشده‌است، بنابراین تنها یک فایل توسط آن‌ها قابل دریافت است و به همین جهت دسترسی به اولین فایل و یا files[0] را در اینجا مشاهده می‌کنید. بنابراین با فراخوانی متد setSelectedFile1، اکنون متغیر حالت selectedFile1، مقدار دهی شده و قابل استفاده است.


تشکیل مدل ارسال داده‌ها به سمت سرور

در فرم‌های معمولی، عموما داده‌ها به صورت یک شیء JSON به سمت سرور ارسال می‌شوند؛ اما در اینجا وضع متفاوت است و به همراه توضیحات وارد شده، دو فایل باینری نیز وجود دارند.
در حالت ارسال متداول فرم‌هایی که به همراه المان‌های دریافت فایل هستند، ابتدا یک ویژگی enctype با مقدار multipart/form-data به المان فرم اضافه می‌شود و سپس این فرم به سادگی قابلیت post-back به سمت سرور را پیدا می‌کند:
<form enctype="multipart/form-data" action="/upload" method="post">
   <input id="file-input" type="file" />
</form>
اما اگر قرار باشد همین فرم را توسط جاوا اسکریپت به سمت سرور ارسال کنیم، روش کار به صورت زیر است:
let file = document.getElementById("file-input").files[0];
let formData = new FormData();
 
formData.append("file", file);
fetch('/upload/image', {method: "POST", body: formData});
ابتدا به خاصیت files و اولین فایل آن دسترسی پیدا کرده و سپس شیء استاندارد FormData را بر اساس آن و تمام فیلدهای فرم تشکیل می‌دهیم. FormData ساختاری شبیه به یک دیکشنری را دارد و از کلیدهایی که متناظر با Id المان‌های فرم و مقادیری متناظر با مقادیر آن المان‌ها هستند، تشکیل می‌شود که توسط متد append آن، به این دیکشنری اضافه خواهند شد. در آخر هم شیء formData را به سمت سرور ارسال می‌کنیم.
در یک برنامه‌ی React نیز باید دقیقا چنین مراحلی طی شوند. تا اینجا کار دسترسی به مقدار files[0] و تشکیل متغیرهای حالت فرم را انجام داده‌ایم. در مرحله‌ی بعد، شیء FormData را تشکیل خواهیم داد:
  // ...

export default function UploadFileSimple() {
  // ...

  const handleSubmit = async event => {
    event.preventDefault();

    const formData = new FormData();
    formData.append("description", description);
    formData.append("file1", selectedFile1);
    formData.append("file2", selectedFile2);


      toast.success("Form has been submitted successfully!");

      setDescription("");
  };

  return (
    <form onSubmit={handleSubmit}>
    </form>
  );
}
به همین جهت، ابتدا کار مدیریت رخ‌داد onSubmit فرم را انجام داده و توسط آن با استفاده از متد preventDefault، از post-back متداول فرم به سمت سرور جلوگیری می‌کنیم. سپس شیء FormData را بر اساس مقادیر حالت متناظر با المان‌های فرم، تشکیل می‌دهیم. کلیدهایی که در اینجا ذکر می‌شوند، نام خواص مدل متناظر سمت سرور را نیز تشکیل خواهند داد.


ارسال مدل داده‌های فرم React به سمت سرور

پس از تشکیل شیء FormData در متد مدیریت کننده‌ی handleSubmit، اکنون با استفاده از کتابخانه‌ی axios، کار ارسال این اطلاعات را به سمت سرور انجام خواهیم داد:
  // ...

export default function UploadFileSimple() {
  const apiUrl = "https://localhost:5001/api/SimpleUpload/SaveTicket";

  // ...
  const [isUploading, setIsUploading] = useState(false);

  const handleSubmit = async event => {
    event.preventDefault();

    const formData = new FormData();
    formData.append("description", description);
    formData.append("file1", selectedFile1);
    formData.append("file2", selectedFile2);

    try {
      setIsUploading(true);

      const { data } = await axios.post(apiUrl, formData, {
        headers: {
          "Content-Type": "multipart/form-data"
        }}
      });

      toast.success("Form has been submitted successfully!");

      console.log("uploadResult", data);

      setIsUploading(false);
      setDescription("");
    } catch (error) {
      setIsUploading(false);
      toast.error(error);
    }
  };


  return (
  // ...
  );
}
در اینجا نحوه‌ی ارسال شیء FormData را توسط کتابخانه‌ی axios به سمت سرور مشاهده می‌کنید. با استفاده از متد post آن، به سمت مسیر api/SimpleUpload/SaveTicket که آن‌را در ادامه تکمیل خواهیم کرد، شیء formData متناظر با اطلاعات فرم، به صورت async، ارسال شده‌است. همچنین headers آن نیز به همان «"enctype="multipart/form-data» که پیشتر توضیح داده شد، تنظیم شده‌است.
در قطعه کد فوق، متغیر جدید حالت isLoading را نیز مشاهده می‌کنید. از آن می‌توان برای فعال و غیرفعال کردن دکمه‌ی submit فرم در زمان ارسال اطلاعات به سمت سرور، استفاده کرد:
<button
   disabled={ isUploading }
   className="btn btn-primary"
   type="submit"
>
  Submit
</button>
به این ترتیب اگر فراخوانی await axios.post هنوز به پایان نرسیده باشد، مقدار isUploading مساوی true بوده و سبب غیرفعال شدن دکمه‌ی submit می‌شود.


اعتبارسنجی سمت کلاینت فایل‌های ارسالی به سمت سرور

در اینجا شاید نیاز باشد نوع و یا اندازه‌ی فایل‌های انتخابی توسط کاربر را تعیین اعتبار کرد. به همین جهت متدی را برای اینکار به صورت زیر تهیه می‌کنیم:
  const isFileValid = selectedFile => {
    if (!selectedFile) {
      // toast.error("Please select a file.");
      return false;
    }

    const allowedMimeTypes = [
      "image/png",
      "image/jpeg",
      "image/gif",
      "image/svg+xml"
    ];
    if (!allowedMimeTypes.includes(selectedFile.type)) {
      toast.error(`Invalid file type: ${selectedFile.type}`);
      return false;
    }

    const maxFileSize = 1024 * 500;
    const fileSize = selectedFile.size;
    if (fileSize > maxFileSize) {
      toast.error(
        `File size ${(fileSize / 1024).toFixed(
          2
        )} KB must be less than ${maxFileSize / 1024} KB`
      );
      return false;
    }

    return true;
  };
در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا فایلی انتخاب شده‌است یا خیر؟ سپس فایل انتخاب شده، باید دارای یکی از MimeTypeهای تعریف شده باشد. همچنین اندازه‌ی آن نیز نباید بیشتر از 500 کیلوبایت باشد. در هر کدام از این موارد، یک خطا توسط react-toastify به کاربر نمایش داده خواهد شد.

اکنون برای استفاده‌ی از این متد دو راه وجود دارد:
الف) استفاده از آن در متد مدیریت کننده‌ی submit اطلاعات:
  const handleSubmit = async event => {
    event.preventDefault();

    if (!isFileValid(selectedFile1) || !isFileValid(selectedFile2)) {
      return;
    }
در ابتدای متد مدیریت کننده‌ی handleSubmit، متد isFileValid را بر روی دو متغیر حالتی که حاوی اطلاعات فایل‌های انتخابی توسط کاربر هستند، فراخوانی می‌کنیم.

ب) استفاده‌ی از آن جهت غیرفعال کردن دکمه‌ی submit:
<button
            disabled={
              isUploading ||
              !isFileValid(selectedFile1) ||
              !isFileValid(selectedFile2)
            }
            className="btn btn-primary"
            type="submit"
>
   Submit
</button>
می‌توان دقیقا در همان زمانیکه کاربر فایلی را انتخاب می‌کند نیز به انتخاب او واکنش نشان داد. چون مقدار دهی‌های متغیرهای حالت، همواره سبب رندر مجدد فرم می‌شوند و در این حالت مقدار ویژگی disabled نیز محاسبه‌ی مجدد خواهد شد، بنابراین در همان زمانیکه کاربر فایلی را انتخاب می‌کند، متد isFileValid نیز بر روی آن فراخوانی شده و در صورت نیاز، خطایی به او نمایش داده می‌شود.


نمایش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها

کتابخانه‌ی axios، امکان دسترسی به میزان اطلاعات آپلود شده‌ی به سمت سرور را به صورت یک رخ‌داد فراهم کرده‌است که در ادامه از آن برای نمایش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها استفاده می‌کنیم:
      const startTime = Date.now();

      const { data } = await axios.post(apiUrl, formData, {
        headers: {
          "Content-Type": "multipart/form-data"
        },
        onUploadProgress: progressEvent => {
          const { loaded, total } = progressEvent;

          const timeElapsed = Date.now() - startTime;
          const uploadSpeed = loaded / (timeElapsed / 1000);

          setUploadProgress({
            queueProgress: Math.round((loaded / total) * 100),
            uploadTimeRemaining: Math.ceil((total - loaded) / uploadSpeed),
            uploadTimeElapsed: Math.ceil(timeElapsed / 1000),
            uploadSpeed: (uploadSpeed / 1024).toFixed(2)
          });
        }
      });
هر بار که متد رویدادگردان onUploadProgress فراخوانی می‌شود، به همراه اطلاعات شیء progressEvent است که خواص loaded آن به معنای میزان اطلاعات آپلود شده و total هم جمع کل اندازه‌ی اطلاعات در حال ارسال است. بر این اساس و همچنین زمان شروع عملیات، می‌توان اطلاعاتی مانند درصد پیشرفت عملیات، مدت زمان باقیمانده، مدت زمان سپری شده و سرعت آپلود اطلاعات را محاسبه کرد و سپس توسط آن، شیء state ویژه‌ای را به روز رسانی کرد که به صورت زیر تعریف می‌شود:
  const [uploadProgress, setUploadProgress] = useState({
    queueProgress: 0,
    uploadTimeRemaining: 0,
    uploadTimeElapsed: 0,
    uploadSpeed: 0
  });
هر بار به روز رسانی state، سبب رندر مجدد UI می‌شود. به همین جهت متدی را برای رندر جدولی که اطلاعات شیء state فوق را نمایش می‌دهد، به صورت زیر تهیه می‌کنیم:
  const showUploadProgress = () => {
    const {
      queueProgress,
      uploadTimeRemaining,
      uploadTimeElapsed,
      uploadSpeed
    } = uploadProgress;

    if (queueProgress <= 0) {
      return <></>;
    }

    return (
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th width="15%">Event</th>
            <th>Status</th>
          </tr>
        </thead>
        <tbody>
          <tr>
            <td>
              <strong>Elapsed time</strong>
            </td>
            <td>{uploadTimeElapsed} second(s)</td>
          </tr>
          <tr>
            <td>
              <strong>Remaining time</strong>
            </td>
            <td>{uploadTimeRemaining} second(s)</td>
          </tr>
          <tr>
            <td>
              <strong>Upload speed</strong>
            </td>
            <td>{uploadSpeed} KB/s</td>
          </tr>
          <tr>
            <td>
              <strong>Queue progress</strong>
            </td>
            <td>
              <div
                className="progress-bar progress-bar-info progress-bar-striped"
                role="progressbar"
                aria-valuemin="0"
                aria-valuemax="100"
                aria-valuenow={queueProgress}
                style={{ width: queueProgress + "%" }}
              >
                {queueProgress}%
              </div>
            </td>
          </tr>
        </tbody>
      </table>
    );
  };
و این متد را به این شکل در ذیل المان fieldset فرم، اضافه می‌کنیم تا کار رندر نهایی را انجام دهد:
{showUploadProgress()}
هربار که state به روز می‌شود، مقدار شیء uploadProgress دریافت شده و بر اساس آن، 4 سطر جدول نمایش پیشرفت آپلود، تکمیل می‌شوند.
در اینجا از کامپوننت progress-bar خود بوت استرپ برای نمایش درصد آپلود فایل‌ها استفاده شده‌است. اگر style آن‌را هر بار با مقدار جدید queueProgress به روز رسانی کنیم، سبب نمایش پویای این progress-bar خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید درصد پیشرفت آپلود را در حالت آزمایش local بهتر مشاهده کنید، دربرگه‌ی network، سرعت را بر روی 3G تنظیم کنید (مانند تصویر ابتدای بحث)؛ در غیراینصورت همان ابتدای کار به علت بالا بودن سرعت ارسال فایل‌ها، 100 درصد را مشاهده خواهید کرد.


دریافت فرم React درخواست پشتیبانی، در سمت سرور و ذخیره‌ی فایل‌های آن‌

بر اساس نحوه‌ی تشکیل FormData سمت کلاینت:
const formData = new FormData();
formData.append("description", description);
formData.append("file1", selectedFile1);
formData.append("file2", selectedFile2);
مدل سمت سرور معادل با آن به صورت زیر خواهد بود:
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace UploadFilesSample.Models
{
    public class Ticket
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Description { set; get; }

        public IFormFile File1 { set; get; }

        public IFormFile File2 { set; get; }
    }
}
که در اینجا هر selectedFile سمت کلاینت، به یک IFormFile سمت سرور نگاشت می‌شود. نام این خواص نیز باید با نام کلیدهای اضافه شده‌ی به دیکشنری FormData، یکی باشند.
پس از آن کنترلر ذخیره سازی اطلاعات Ticket را مشاهده می‌کنید:
using System.IO;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using UploadFilesSample.Models;

namespace UploadFilesSample.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [ApiController]
    public class SimpleUploadController : Controller
    {
        private readonly IWebHostEnvironment _environment;

        public SimpleUploadController(IWebHostEnvironment environment)
        {
            _environment = environment;
        }

        [HttpPost("[action]")]
        public async Task<IActionResult> SaveTicket([FromForm]Ticket ticket)
        {
            var file1Path = await saveFileAsync(ticket.File1);
            var file2Path = await saveFileAsync(ticket.File2);

            //TODO: save the ticket ... get id

            return Created("", new { id = 1001 });
        }

        private async Task<string> saveFileAsync(IFormFile file)
        {
            const string uploadsFolder = "uploads";
            var uploadsRootFolder = Path.Combine(_environment.WebRootPath, "uploads");
            if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
            {
                Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
            }

            //TODO: Do security checks ...!

            if (file == null || file.Length == 0)
            {
                return string.Empty;
            }

            var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
            using (var fileStream = new FileStream(filePath, FileMode.Create))
            {
                await file.CopyToAsync(fileStream);
            }

            return $"/{uploadsFolder}/{file.Name}";
        }
    }
}
توضیحات تکمیلی:
- تزریق IWebHostEnvironment در سازنده‌ی کلاس کنترلر، سبب می‌شود تا از طریق خاصیت WebRootPath آن، به wwwroot دسترسی پیدا کنیم و فایل‌های نهایی را در آنجا ذخیره سازی کنیم.
- همانطور که ملاحظه می‌کنید، هنوز هم model binding کار کرده و می‌توان شیء Ticket را به نحو متداولی دریافت کرد:
public async Task<IActionResult> SaveTicket([FromForm]Ticket ticket)
ویژگی FromForm نیز مرتبط است به هدر multipart/form-data ارسالی از سمت کلاینت:
      const { data } = await axios.post(apiUrl, formData, {
        headers: {
          "Content-Type": "multipart/form-data"
        }}
      });


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: UploadFilesSample.zip
برای اجرای آن، پس از صدور فرمان dotnet restore که سبب بازیابی وابستگی‌های سمت کلاینت نیز می‌شود، ابتدا به پوشه‌ی clientapp مراجعه کرده و فایل run.cmd را اجرا کنید. با اینکار react development server بر روی پورت 3000 شروع به کار می‌کند. سپس به پوشه‌ی اصلی برنامه‌ی ASP.NET Core بازگشت شده و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید. این اجرا سبب راه اندازی وب سرور برنامه و همچنین ارائه‌ی برنامه‌ی React بر روی پورت 5001 می‌شود.
مطالب
نمایش Breadcrumbs در برنامه‌های Angular
داشتن Breadcrumbs یکی از گزینه‌های مفید بهبود کاربری هر سایتی است و در برنامه‌های Angular با کوئری گرفتن از سیستم مسیریابی آن می‌توان به سادگی آن‌ها را تولید کرد.



ایجاد ساختاری برای نگهداری آرایه‌ی breadcrumbs

کامپوننت نمایش breadcrumbs را در مسیر src\app\core\bread-crumb ایجاد می‌کنیم. یعنی قصد داریم آن‌را به CoreModule برنامه اضافه کنیم؛ از این جهت که کامپوننت آن، تکمیل کننده‌ی app.component است و هر کامپوننتی که تنها در این کامپوننت ویژه بکار رود، محل تعریف آن در CoreModule خواهد بود.
به همین جهت کامپوننت bread-crumb را به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:
 ng g c core/bread-crumb
که تعاریف آن در فایل src\app\core\core.module.ts در قسمت exports و declarations درج خواهد شد:
import { BreadCrumbComponent } from "./bread-crumb/bread-crumb.component";

@NgModule({
  imports: [CommonModule, RouterModule],
  exports: [
    // components that are used in app.component.ts will be listed here.
    BreadCrumbComponent
  ],
  declarations: [
    // components that are used in app.component.ts will be listed here.
    BreadCrumbComponent
  ]
})
export class CoreModule {}
و سپس اینترفیس bread-crumb.ts را در مسیر src\app\core\bread-crumb\bread-crumb.ts به نحو زیر تعریف می‌کنیم:
export interface BreadCrumb {
  label: string;
  url: string;
};
برچسب و url، دو حداقل پیش‌فرض نمایش قطعات منوی breadcrumbs هستند.


تکمیل کامپوننت Breadcrumb

کدهای کامل کامپوننت Breadcrumb را در ذیل مشاهده می‌کنید:
import { Component, OnInit, ViewEncapsulation } from "@angular/core";
import { ActivatedRoute, NavigationEnd, Router } from "@angular/router";
import { BreadCrumb } from "./bread-crumb";
import { Observable } from "rxjs/Observable";

@Component({
  selector: "app-bread-crumb",
  templateUrl: "./bread-crumb.component.html",
  styleUrls: ["./bread-crumb.component.css"],
  encapsulation: ViewEncapsulation.None
})
export class BreadCrumbComponent implements OnInit {

  breadcrumbs$: Observable<BreadCrumb[]>;

  constructor(private activatedRoute: ActivatedRoute, private router: Router) { }

  ngOnInit() {
    this.breadcrumbs$ = this.router.events
      .filter(event => event instanceof NavigationEnd)
      .distinctUntilChanged()
      .map(event => event ? this.buildBreadCrumbs(this.activatedRoute.root) : []);
  }

  buildBreadCrumbs(route: ActivatedRoute, url: string = "", breadcrumbs: Array<BreadCrumb> = []): Array<BreadCrumb> {
    const routeDataBreadCrumbKey = "breadcrumb";
    const routeConfig = route.routeConfig;
    const path = routeConfig && routeConfig.path !== undefined ? routeConfig.path : "";

    let label = path;
    if (url === "") {
      label = "Home";
    } else if (routeConfig && routeConfig.data !== undefined) {
      label = routeConfig.data[routeDataBreadCrumbKey];
    }

    const nextUrl = `${url}${path}/`;
    const breadcrumb: BreadCrumb = {
      label: label,
      url: nextUrl
    };
    console.log("breadcrumb", { path: path, label: label, url: nextUrl, route: route });
    const newBreadcrumbs = [...breadcrumbs, breadcrumb];
    if (route.firstChild) {
      return this.buildBreadCrumbs(route.firstChild, nextUrl, newBreadcrumbs);
    }
    return newBreadcrumbs;
  }

}
توضیحات:
در اینجا در ابتدای کار، مشترک رخ‌داد NavigationEnd سیستم مسیریابی خواهیم شد:
  ngOnInit() {
    this.breadcrumbs$ = this.router.events
      .filter(event => event instanceof NavigationEnd)
      .distinctUntilChanged()
      .map(event => event ? this.buildBreadCrumbs(this.activatedRoute.root) : []);
  }
هر زمانیکه رخ‌داد مرور صفحه‌ی جاری به پایان رسید، بر اساس مسیر ریشه‌ی آن، متد buildBreadCrumbs فراخوانی می‌شود. این متد، یک متد بازگشتی است. از این جهت که مسیر جاری می‌تواند حاصل مرور یک مسیر والد و سپس چندین مسیر تو در توی فرزند و والد آن باشد. برای نمونه ممکن است مانند تصویر ابتدای بحث، مسیریابی شما به صورت ذیل تعریف شده باشد:
const routes: Routes = [
  {
    path: "breadCrumbTest",
    data: { breadcrumb: "Parent1" },
    children: [
      {
        path: "", component: Parent1Component
      },
      {
        path: "Parent1Child1",
        data: { breadcrumb: "Parent1-Child1" },
        children: [
          {
            path: "", component: Parent1Child1Component
          },
          {
            path: "Parent1Child1Child1", component: Parent1Child1Child1Component,
            data: { breadcrumb: "Parent1-Child1 Child1" }
          }
        ]
      }
    ]
  }
];
در اینجا چندین مسیر والد و فرزند تو در تو را مشاهده می‌کنید.
بر اساس قراردادی که در کامپوننت نمایش bread-crumbs درنظر گرفته‌ایم، عنوان هر مسیر در خاصیت data آن با کلید breadcrumb درج می‌شود:
 data: { breadcrumb: "Parent1-Child1 Child1" }
مقدار این خاصیت را به صورت ذیل در متد buildBreadCrumbs می‌خوانیم:
  buildBreadCrumbs(route: ActivatedRoute, url: string = "", breadcrumbs: Array<BreadCrumb> = []): Array<BreadCrumb> {
    const routeDataBreadCrumbKey = "breadcrumb";
    const routeConfig = route.routeConfig;
    const path = routeConfig && routeConfig.path !== undefined ? routeConfig.path : "";

    let label = path;
    if (url === "") {
      label = "Home";
    } else if (routeConfig && routeConfig.data !== undefined) {
      label = routeConfig.data[routeDataBreadCrumbKey];
    }
برای بار اول فراخوانی متد بازگشتی buildBreadCrumbs، مقدار url خالی است. به همین جهت برچسب home را به آن نسبت خواهیم داد. در بار بعدی، اطلاعات path و data مسیر فعال شده را از شیء route.routeConfig استخراج کرده و توسط آن یک bread-crumb جدید را ایجاد می‌کنیم:
    const nextUrl = `${url}${path}/`;
    const breadcrumb: BreadCrumb = {
      label: label,
      url: nextUrl
    };
سپس اگر این مسیر فرزندی را داشته باشد، مقدار خاصیت route.firstChild آن نال نبوده و می‌توان متد بازگشتی را در همینجا با فراخوانی متد جاری تشکیل داد:
    const newBreadcrumbs = [...breadcrumbs, breadcrumb];
    if (route.firstChild) {
      return this.buildBreadCrumbs(route.firstChild, nextUrl, newBreadcrumbs);
    }
    return newBreadcrumbs;
علت استفاده‌ی از روش [breadcrumb, breadcrumbs...] بجای استفاده از متد push آرایه، مربوط است به
 encapsulation: ViewEncapsulation.None
در مورد ViewEncapsulation در مطلب «بررسی استراتژی‌های تشخیص تغییرات در برنامه‌های Angular» بیشتر بحث کرده‌ایم و تنظیم آن به None، کارآیی برنامه را با کاهش کار سیستم ردیابی تغییرات Angular، بهبود می‌بخشد.


تکمیل قالب نمایش Breadcrumbs

پس از تکمیل BreadCrumbComponent، اکنون قالب آن به صورت ذیل تعریف می‌شود:
<ol class="breadcrumb">
  <li *ngFor="let breadcrumb of breadcrumbs$ | async" class="breadcrumb-item">
    <a [routerLink]="[breadcrumb.url]">{{ breadcrumb.label }}</a>
  </li>
</ol>
در اینجا بر روی آرایه‌ی تشکیل شده‌ی توسط متد buildBreadCrumbs، یک حلقه ایجاد شده و عناصر آن نمایش داده می‌شوند. چون خاصیت عمومی breadcrumbs به صورت یک Observable تعریف شده‌است، در اینجا استفاده از async pipe را نیز در این حلقه مشاهده می‌کنید:
   breadcrumbs$: Observable<BreadCrumb[]>;


نمایش نهایی BreadCrumbs

در پایان کافی است به فایل app.component.html مراجعه کرده و selector کامپوننت نمایش bread crumbs را در آن درج کنیم:
<div class="container">
  <app-bread-crumb></app-bread-crumb>
  <router-outlet></router-outlet>
</div>


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
Google OpenID Authentication در ASP.NET با استفاده از DotNetOpenAuth
در پست‌های قبلی
در این پست می‌خواهیم با یک مثال ساده نشان دهیم که سایت ما چگونه با استفاده از OpenID Authentication می تواند از اکانت گوگل استفاده کرده و کاربر در وب سایت ما شناسایی شود.
برای اینکار ابتدا
1- کتابخانه DotNetOpenAuth را از طریق NuGet به لیست رفرنس‌های پروژه وب خود اضافه نمایید
2- یک صفحه بنام Login.aspx یا هر نام دلخواهی را به پروژه خود اضافه نمایید. در نهایت کد Html صفحه شما به ید به صورت زیر باشد.
<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Login.aspx.cs" Inherits="OAuthWebTest.Login" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
    <title></title>
</head>
<body>
    <form id="form1" runat="server">
    <div id="loginform">
        <div id="NotLoggedIn" runat="server">
            <asp:ImageButton ID="ButtonLoginWithGoogle" runat="server" ImageUrl="Google.JPG"
                OnCommand="ButtonLoginWithGoogle_Click" CommandArgument="https://www.google.com/accounts/o8/id" />
            <p />
            <asp:Label runat="server" ID="LabelMessage" />
        </div>
    </div>
    </form>
</body>
</html>
در کد Html بالا به خصوصیت CommandArgument از کنترل ImageButton دقت نمایید که دارای مقدار "https://www.google.com/accounts/o8/id" می باشد. در واقع این آدرس باید برای اکانت گوگل جهت احراز هویت توسط OpenID استفاده شود. (آدرس API گوگل برای استفاده از این سرویس)
3- در قسمت کد نویسی صفحه کد‌های زیر را وارد نمایید.

using System;
using System.Web.UI;
using System.Web.UI.WebControls;
using DotNetOpenAuth.OpenId.RelyingParty;

namespace OAuthWebTest
{
    public partial class Login : Page
    {
        protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            OpenIdRelyingParty openIdRelyingParty = new OpenIdRelyingParty();
            var response = openIdRelyingParty.GetResponse();
            if (response == null) return;
            switch (response.Status)
            {
                case AuthenticationStatus.Authenticated:
                    NotLoggedIn.Visible = false;
                    Session["GoogleIdentifier"] = response.ClaimedIdentifier.ToString();
                    Response.Redirect("Default.aspx");
                    break;
                case AuthenticationStatus.Canceled:
                    LabelMessage.Text = "Cancelled.";
                    break;
                case AuthenticationStatus.Failed:
                    LabelMessage.Text = "Login Failed.";
                    break;
            }
        }

        protected void ButtonLoginWithGoogle_Click(object src, CommandEventArgs e)
        {
            string discoveryUri = e.CommandArgument.ToString();
            OpenIdRelyingParty openId = new OpenIdRelyingParty();
            var returnToUrl = new UriBuilder(Request.Url) { Query = "" };
            var request = openId.CreateRequest(discoveryUri, returnToUrl.Uri, returnToUrl.Uri);
            request.RedirectToProvider();
        }
    }
}
همانگونه که مشاهده می‌کنید  در رویداد کلیک دکمه لوگین ButtonLoginWithGoogle_Click ابتدا آدرس یکتا گوگل (مقدار CommandArgument اختصاص داده شده به کنترل ImageButton) به همراه آدرس صفحه جاری وب سایت توسط متد CreateRequest از شی openId ترکیب شده و یک درخواست (Request) ساخته شده و در نهایت برای سرویس دهنده گوگل ارسال می‌شود. با اجرای پروژه با تصویر زیر روبرو می‌شوید بروی کلید لوگین کلیک نمایید.

اجرای پروژه

در واقع با کلیک روی دکمه مورد نظر تکه کدی که در بالا شرح داده شد اجرا شده و ما را به صفحه ای شبیه تصویر پایین هدایت می‌کند

رفتن به صفحه گوگل جهت احراز هویت

در صورتی که کلید Sign In انتخاب شود شما به سایت (همین برنامه) اجازه داده اید که از اطلاعات حساب کاربری شما استفاده کند. پس از کلیک به برنامه اصلی (طبق آدرس بازگشت تعیین شده در رویداد ButtonLoginWithGoogle_Click) در رویداد PageLoad صفحه لاگین اطلاعات بازگشتی از سایت سرویس دهنده (در اینجا گوگل) چک می‌شود و با توجه با پاسخ مورد نظر عملیاتی انجام می‌شود، مثلا در صورتی که شما تایید کرده باشید اطلاعات شناسایی شما توسط گوگل در کلیدی به نام GoogleIdentifier در سشن ذهیره شده و شما به صفحه اصلی سایت هدایت می‌شوید.
دموی پروژه در این آدرس قرار داده شده است.
سورس پروژه از این آدرس قابل دسترسی است.
توجه: در این آدرس  شرح داده شده که چگونه دسترسی سایت‌های دیگر به اکانت گوگل خود را قطع کنید
در پست‌های آینده اتصال به تویتر و ف ی س بوک و سایت‌های دیگر توضیح داده خواهد شد.





مطالب
اندازه گیری کارآیی کدها توسط NBench
این روزها جهت اندازه‌گیری کارآیی قطعات کدهای دات نتی، استفاده از فریم ورک‌های مخصوصی که بسیاری از نکات ریز مرتبط با اینگونه اندازه‌گیری‌ها را مانند warmup یا گرم کردن JIT (جهت عدم اندازه گیری زمان کامپایل پویای کدها، بجای زمان واقعی اجرای آن‌ها)، اندازه‌گیری فشار بر روی Garbage collector و غیره را انجام می‌دهند، بجای استفاده‌ی از Stop Watch، متداول است. یکی از معروفترین‌های این گروه، که تقریبا حالت استانداردی را در جهت اندازه گیری کارآیی کدهای دات نتی پیدا کرده‌است، فریم ورک سورس باز NBench است.


شروع به کار با NBench

برای شروع به کار با NBench، ابتدا نیاز است دو بسته‌ی نیوگت ذیل را نصب کرد:
PM> Install-Package NBench
PM> Install-Package NBench.Runner
عملکرد این فریم ورک، شبیه به عملکرد فریم ورک‌های آزمون‌های واحد است. برای مثال فرض کنید که می‌خواهید فشار حافظه و فشار بر روی GC قطعه کدی را اندازه گیری کنید:
[PerfBenchmark(RunMode = RunMode.Iterations, TestMode = TestMode.Measurement)]
[MemoryMeasurement(MemoryMetric.TotalBytesAllocated)]
public void AddMemoryMeasurement()
{
    const int numberOfAdds = 1000000;
    var dictionary = new Dictionary<int, int>();
    for (var i = 0; i < numberOfAdds; i++)
    {
        dictionary.Add(i, i);
    }
}
 
[PerfBenchmark(RunMode = RunMode.Iterations, TestMode = TestMode.Measurement)]
[GcMeasurement(GcMetric.TotalCollections, GcGeneration.AllGc)]
public void MeasureGarbageCollections()
{
    var dataCache = new List<int[]>();
    for (var i = 0; i < 500; i++)
    {
        for (var j = 0; j < 10000; j++)
        {
            var data = new int[100];
            dataCache.Add(data.ToArray());
        }
 
        dataCache.Clear();
    }
}
همانند نوشتن متدهای آزمون‌های واحد، ابتدا یک یا چند متد public void را در اینجا اضافه می‌کنیم.
سپس هر متد تست به ویژگی PerfBenchmark مزین می‌شود. در اینجا RunMode.Iterations به این معنا است که خودمان قصد داریم در طی یک حلقه، تعداد بار انجام را مشخص کنیم.
ویژگی MemoryMeasurement برای اندازه گیری حافظه‌ی مصرفی یک قطعه کد و GcMeasurement برای اندازه گیری فشار بر روی Garbage collector بکار می‌رود.


اجرای آزمون‌های NBench

پس از تهیه‌ی دو متد فوق، به پوشه‌ی packages\NBench.Runner.0.3.4\lib\net45 مراجعه کنید. یک فایل exe در آن موجود است که کار یافتن و اجرای آزمون‌های NBench را انجام می‌دهد. به عنوان پارامتر آن تنها کافی است مسیر اسمبلی برنامه (فایل exe و یا dll) را به آن ارسال کنیم:
 D:\Prog\NBenchSample\packages\NBench.Runner.0.3.4\lib\net45\NBench.Runner.exe "D:\Prog\NBenchSample\NBenchSample\bin\Release\NBenchSample.exe"
پس از آن، کار اجرای آزمون‌های NBench شروع شده و پس از مدتی ابتدا BEGIN WARMUP و END WARMUP‌ها را می‌توان مشاهده کرد و در آخر یک چنین خروجی ارائه می‌شود:
 --------------- RESULTS: NBenchSample.Program+AddMemoryMeasurement ---------------
TotalBytesAllocated: Max: 47,842,944.00 bytes, Average: 42,002,757.60 bytes, Min: 41,353,848.00 bytes, StdDev: 2,052,032.33 bytes
TotalBytesAllocated: Max / s: 359,074,078.19 bytes, Average / s: 311,474,786.96 bytes, Min / s: 300,926,928.79 bytes, StdDev / s: 16,869,581.62 bytes

--------------- RESULTS: NBenchSample.Program+MeasureGarbageCollections ---------------
TotalCollections [Gen0]: Max: 708.00 collections, Average: 702.80 collections, Min: 697.00 collections, StdDev: 3.65 collections
TotalCollections [Gen0]: Max / s: 111.55 collections, Average / s: 109.87 collections, Min / s: 107.88 collections, StdDev / s: 1.28 collections

TotalCollections [Gen1]: Max: 338.00 collections, Average: 334.60 collections, Min: 330.00 collections, StdDev: 2.41 collections
TotalCollections [Gen1]: Max / s: 53.61 collections, Average / s: 52.31 collections, Min / s: 51.10 collections, StdDev / s: 0.70 collections

TotalCollections [Gen2]: Max: 32.00 collections, Average: 24.80 collections, Min: 18.00 collections, StdDev: 4.73 collections
TotalCollections [Gen2]: Max / s: 4.91 collections, Average / s: 3.87 collections, Min / s: 2.86 collections, StdDev / s: 0.72 collections


نکته‌ای در مورد اندازه گیری فشار حافظه

حافظه توسط سیستم عامل، به صورت صفحات تخصیص داده می‌شود. برای مثال اگر شما به 12 بایت نیاز داشته باشید، سیستم عامل ممکن است 8 کیلوبایت را جهت کاهش تعداد بار تخصیص‌های حافظه و بالا بردن سرعت کار، در اختیار برنامه قرار دهد. بنابراین جهت رسیدن به بهترین نتیجه، در اینجا بهتر است تعداد زیادی شیء را مورد آزمایش قرار داد. برای مثال در آزمایش فوق بجای افزودن یک آیتم به دیکشنری، افزودن میلیون‌ها شیء، نویز استراتژی تخصیص حافظه‌ی توسط سیستم عامل را به حداقل می‌رساند.

شبیه به همین استراتژی، در پیاده سازی Dictionary نیز بکارگرفته شده‌است:
[PerfBenchmark(RunMode = RunMode.Iterations, TestMode = TestMode.Measurement)]
[MemoryMeasurement(MemoryMetric.TotalBytesAllocated)]
public void AddMemoryMeasurement_With_initial_Size()
{
    const int numberOfAdds = 1000000;
    var dictionary = new Dictionary<int, int>(numberOfAdds);
    for (var i = 0; i < numberOfAdds; i++)
    {
        dictionary.Add(i, i);
    }
}
اگر اینبار این آزمون را انجام دهیم، به نتیجه‌ی ذیل خواهیم رسید:
 --------------- RESULTS: NBenchSample.Program+AddMemoryMeasurement_With_initial_Size ---------------
TotalBytesAllocated: Max: 23,245,912.00 bytes, Average: 23,245,912.00 bytes, Min: 23,245,912.00 bytes, StdDev: 0.00 bytes
TotalBytesAllocated: Max / s: 394,032,435.34 bytes, Average / s: 389,108,363.43 bytes, Min / s: 378,502,981.34 bytes, StdDev / s: 5,575,519.09 bytes
در اینجا زمانیکه شیء دیکشنری ایجاد شده‌است، اندازه‌ی اولیه‌ی آن نیز مشخص گردیده‌است. همین مساله سبب شده‌است تا مصرف حافظه‌ی آن از نزدیک به 41 مگابایت (متد AddMemoryMeasurement ابتدای بحث) به نزدیک 24 مگابایت (متد AddMemoryMeasurement_With_initial_Size فوق) کاهش یابد.
علت اینجا است که دیکشنری در پشت صحنه، از یک متد ReSize استفاده می‌کند که شبیه به سیستم عامل، بیشتر از مقدار مورد نیاز جهت ذخیره‌ی اشیاء، برای کاهش تعداد بار تخصیص‌های حافظه، حافظه به خود اختصاص می‌دهد. به همین جهت زمانیکه اندازه‌ی اولیه را مشخص کرد‌ه‌ایم، کار تخصیص حافظه‌ی بیش از اندازه‌ی این شیء، به شدت کاهش یافته‌است.


بررسی متد MeasureGarbageCollections

در متد MeasureGarbageCollections، مقدار زیادی شیء بر روی heap ایجاد شده و GC را وادار به عکس العمل شدید می‌کند.
حلقه‌ی داخلی ایجاد شده نیز تعداد زیادی شیء را در جهت پاکسازی GC تخصیص می‌دهد. این پاکسازی در مرحله‌ا‌ی به نام generation 0 صورت می‌گیرد.
اشیاء اضافه شده‌ی به لیست، طول عمر بیشتری دارند (تا پایان حلقه). بنابراین از garbage collection at generation 0 جان سالم به در خواهند برد و در garbage collection at generation 1  به عمر آن‌ها پایان داده خواهد شد. هرچند ممکن است تعدادی از آن‌ها پاکسازی نشده و تا پایان full garbage collection (generation 2) باقی بمانند.
در آزمایش انجام شده، با ذکر GcGeneration.AllGc، هر سه مورد Gen0 تا Gen2 اندازه گیری خواهند شد. عموما اندازه گیری Gen0 و Gen1 مهم نیستند و این‌ها خیلی زود به پایان خواهند رسید. اگر تعداد بار رخ‌دادن Gen2 زیاد بود (یا اصلا وجود داشت)، می‌تواند سبب بروز مشکلات کارآیی شدیدی گردد.
بنابراین می‌توان بجای تنظیم GcGeneration.AllGc، صرفا از GcGeneration.Gen2 استفاده کرد.


اندازه‌گیری Throughput یا تعداد بار اجرای یک متد در ثانیه

روش دیگر کار با فریم ورک NBench، ایجاد یک کلاس مخصوص و سپس افزودن متدهای Setup مزین به PerfSetup، متد Cleanup مزین به PerfCleanup و سپس تعدادی متد اندازه گیری کارآیی توسط ویژگی PerfBenchmark است. در اینجا برای اندازه‌گیری سرعت اجرای متدها، از ویژگی CounterThroughputAssertion استفاده خواهد شد که پارامتر اول آن نام یک شمارشگر است. این شمارشگر در متد Setup ایجاد می‌شود (با یک نام دلخواه).
public class DictionaryThroughputTests
{
    private readonly Dictionary<int, int> _dictionary = new Dictionary<int, int>();
 
    private const string AddCounterName = "AddCounter";
    private Counter _addCounter;
    private int _key;
 
    private const int AverageOperationsPerSecond = 20000000;
 
    [PerfSetup]
    public void Setup(BenchmarkContext context)
    {
        _addCounter = context.GetCounter(AddCounterName);
        _key = 0;
    }
 
    [PerfBenchmark(RunMode = RunMode.Throughput, TestMode = TestMode.Test)]
    [CounterThroughputAssertion(AddCounterName, MustBe.GreaterThan, AverageOperationsPerSecond)]
    public void AddThroughput_ThroughputMode(BenchmarkContext context)
    {
        _dictionary.Add(_key++, _key);
        _addCounter.Increment();
    }
 
    [PerfBenchmark(RunMode = RunMode.Iterations, TestMode = TestMode.Test)]
    [CounterThroughputAssertion(AddCounterName, MustBe.GreaterThan, AverageOperationsPerSecond)]
    public void AddThroughput_IterationsMode(BenchmarkContext context)
    {
        for (var i = 0; i < AverageOperationsPerSecond; i++)
        {
            _dictionary.Add(i, i);
            _addCounter.Increment();
        }
    }
 
    [PerfCleanup]
    public void Cleanup(BenchmarkContext context)
    {
        _dictionary.Clear();
    }
}
در این آزمایش‌ها، RunMode.Throughput به معنای اجرای متد آزمایش به تعداد AverageOperationsPerSecond توسط فریم ورک NBench است. در حالت قید RunMode.Iterations، تعداد بار اجرا، توسط حلقه‌ای که ما مشخص کرده‌ایم، تعیین می‌گردد.
 --------------- RESULTS: NBenchSample.DictionaryThroughputTests+AddThroughput_ThroughputMode ---------------
[Counter] AddCounter: Max: 575,654.00 operations, Average: 575,654.00 operations, Min: 575,654.00 operations, StdDev: 0.00 operations
[Counter] AddCounter: Max / s: 7,205,997.59 operations, Average / s: 7,163,894.30 operations, Min / s: 7,075,316.79 operations, StdDev / s: 42,518.20 operations

--------------- RESULTS: NBenchSample.DictionaryThroughputTests+AddThroughput_IterationsMode ---------------
[Counter] AddCounter: Max: 20,000,000.00 operations, Average: 20,000,000.00 operations, Min: 20,000,000.00 operations, StdDev: 0.00 operations
[Counter] AddCounter: Max / s: 7,409,380.61 operations, Average / s: 7,250,991.24 operations, Min / s: 6,880,938.73 operations, StdDev / s: 148,085.19 operations
اگر دقت کنید، کارآیی اندازه گیری شده‌ی در حالت RunMode.Iterations بیشتر است از حالت RunMode.Throughput. چون در حالت RunMode.Throughput، فریم ورک کار اجرای متد را از طریق Reflection انجام می‌دهد. بنابراین بهتر است از حالت RunMode.Iterations، جهت رسیدن به نتایج دقیق‌تری استفاده کرد.
در اینجا برای گزارش دادن، عددهای Average و  Average / s باید مورد استفاده قرار گیرند.