مطالب
چه زمان‌هایی یک برنامه‌ی ASP.NET ری استارت می‌شود؟

برای ری استارت کردن یک برنامه‌ی ASP.NET حتما نیازی نیست تا IIS را متوقف و سپس راه اندازی کرد یا تنظیمات App pool برنامه را در IIS تغییر داد. روش‌های دیگری نیز وجود دارند که عدم آگاهی از آن‌ها می‌تواند سبب بروز مشکلات عدیده‌ای گردد و گاها خطایابی آن‌ها بسیار مشکل است؛ زیرا ری استارت شدن برنامه = از دست رفتن آنی تمام سشن‌های InProc تمام کاربران سایت؛ پاک شدن کش برنامه در IIS؛ از دست رفتن تمام متغیرهای استاتیک، Application State و مواردی از این دست:
  • - نوشتن در پوشه bin برنامه (ایجاد فایل یا ایجاد پوشه یا تغییر نام پوشه‌ها و مواردی از این دست). (بنابراین قرار دادن بانک اطلاعاتی برنامه در این پوشه، اشتباه بوده و به همین جهت پوشه‌ی استاندارد App_Data طراحی شده است)
  • - نوشتن در فایل web.config برنامه (به صورت دستی، حتی در حد اضافه کردن یک فاصله یا توسط خود برنامه و یا استفاده از متد File.SetLastWriteTime). در این حالت ASP.NET FileSystemWatcher بلافاصله وارد عمل شده و برنامه را ری استارت می‌کند. (هدف اصلی وجودی این فایل، برخورد فقط خواندنی با آن است نه ذخیره سازی تنظیمات پویای برنامه در آن. برای ذخیره سازی تنظیمات پویا، از بانک اطلاعاتی و یا یک فایل XML مجزای از وب کانفیگ استفاده کنید یا مواردی مشابه)
  • - هر گونه تغییری در فایل‌ها و یا پوشه‌های App_WebReferences ، App_Code ، Global.asax ، machine.config ، App_GlobalResources و App_LocalResources نیز سبب ری استارت برنامه خواهند شد.
  • - با ایجاد، حذف یا تغییر نام یکی از ساب دایرکتوری‌های واقع شده در ریشه برنامه. بنابراین اگر برنامه‌ی شما به صورت پویا پوشه‌هایی را ایجاد یا حذف می‌کند باید منتظر ری استارت‌های پی در پی باشید (البته این مورد با از کار انداختن FileChangesMonitor مربوط به HttpRuntime قابل حل می‌باشد (+)، ولی همانطور که عنوان شد به صورت پیش فرض همواره فعال است)
  • - فراخوانی متد System.Web.HttpRuntime.UnloadAppDomain شبیه به همان Application.Exit در برنامه‌های دسکتاپ است و بلافاصله سبب خاتمه‌ی برنامه می‌شود. قرار دادن فایل App_Offline.htm در پوشه اصلی برنامه نیز چنین رفتاری را سبب خواهد شد. علاوه بر آن تگ httpRuntime در وب کانفیگ نیز دارای گزینه‌ی enable است و تنظیم آن به false ، سبب خاتمه‌ی سرویس دهی برنامه خواهد شد.
  • - رسیدن به عدد numRecompilesBeforeAppRestart تعریف شده در فایل machine.config که عموما به عدد 15 تنظیم شده است. اگر تغییرات زیادی را در فایل‌های (مرتبط با ASP.NET مانند aspx ، asmx و غیره) برنامه داده باشید (بیشتر از 15 مورد) و نیازی به ری کامپایل اساسی وجود داشته باشد، ASP.NET FileSystemWatcher به صورت خودکار برنامه را ری استارت خواهد کرد.

مطالب
آموزش ایجاد برنامه های چند زبانه در WPF
با گسترش استفاده از کامپیوتر در بسیاری از امور روزمره انسان‌ها سازگار بودن برنامه‌ها با سلیقه کاربران به یکی از نیاز‌های اصلی برنامه‌های کامپیوتری تبدیل شده است. بدون شک زبان و فرهنگ یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد ارتباط نزدیک بین برنامه و کاربر به شمار می‌رود و نقشی غیر قابل انکار در میزان موفقیت یک برنامه به عهده دارد. از این رو در این نوشته تلاش بر آن است تا یکی از ساده‌ترین و در عین حال کارا‌ترین راه‌های ممکن برای ایجاد برنامه‌های چند زبانه با استفاده از تکنولوژی WPF آموزش داده شود.

مروری بر روش‌های موجود
همواره روش‌های مختلفی برای پیاده سازی یک ایده در دنیای نرم افزار وجود دارد که هر روش را می‌توان بر حسب نیاز مورد استفاده قرار داد. در برنامه‌های مبتنی بر WPF معمولا از دو روش عمده برای این منظور استفاده می‌شود:

1-استفاده از فایل‌های resx
در این روش که برای Win App نیز استفاده می‌شود، اطلاعات مورد نیاز برای هر زبان به شکل جدول هایی دارای کلید و مقدار در داخل یک فایل .resx نگهداری می‌شود و در زمان اجرای برنامه بر اساس انتخاب کاربر اطلاعات زبان مورد نظر از داخل فایل  resx خوانده شده و نمایش داده می‌شود. یکی از ضعف هایی که این روش در عین ساده بودن دارد این است که همه اطلاعات مورد نیاز داخل assembly اصلی برنامه قرار می‌گیرد و امکان افزودن زبان‌های جدید بدون تغییر دادن برنامه اصلی ممکن نخواهد بود.

2-استفاده از فایل‌های csv که به فایل‌های dll تبدیل می‌شوند
در این روش با استفاده از ابزار‌های موجود در کامپایلر WPF برای هر کنترل یک property به نام Uid ایجاد شده و مقدار دهی می‌شود. سپس با ابزار دیگری ( که جزو ابزار‌های کامپایلر محسوب نمی‌شود ) از فایل csproj پروژه یک خروجی اکسل با فرمت csv ایجاد می‌شود که شامل Uid‌های کنترل‌ها و مقادیر آن‌ها است. پس از ترجمه متون مورد نظر به زبان مقصد با کمک ابزار دیگری فایل اکسل مورد نظر به یک net assembly تبدیل می‌شود و داخل پوشه ای با نام culture استاندارد ذخیره می‌شود. ( مثلا برای زبان فارسی نام پوشه fa-IR خواهد بود ). زمانی که برنامه اجرا می‌شود بر اساس culture ای که در سیستم عامل انتخاب شده است و در صورتی که برای آن culture فایل dll ای موجود باشد، زبان مربوط به آن culture را load خواهد کرد. با وجود این که این روش مشکل روش قبلی را ندارد و بیشتر با ویژگی‌های WPF سازگار است اما پروسه ای طولانی برای انجام کار‌ها دارد و به ازای هر تغییری باید کل مراحل هر بار تکرار شوند. همچنین مشکلاتی در نمایش برخی زبان‌ها ( از جمله فارسی ) در این روش مشاهده شده است.

روش سوم!
روش سوم اما کاملا بر پایه WPF و در اصطلاح WPF-Native می‌باشد. ایده از آنجا ناشی شده است که برای ایجاد skin در برنامه‌های WPF استفاده می‌شود. در ایجاد برنامه‌های Skin-Based به این شیوه عمل می‌شود که skin‌های مورد نظر به صورت style هایی در داخل ResourceDictionary ‌ها قرار می‌گیرند. سپس آن ResourceDictionary به شکل dll کامپایل می‌شود. در برنامه اصلی نیز همه کنترل‌ها style هایشان را به شکل dynamic resource از داخل یک ResourceDictionary مشخص شده load می‌کنند. حال کافی است برای تغییر skin فعلی، ResourceDictionary  مورد نظر از dll مشخص load شود و ResourceDictionary ای که در حال حاضر در برنامه از آن استفاده می‌شود با ResourceDictionary ای که load شده جایگزین شود. کنترل‌ها مقادیر جدید را از ResourceDictionary جدید به شکل کاملا خودکار دریافت خواهند کرد.
به سادگی می‌توان از این روش برای تغییر زبان برنامه نیز استفاده کرد با این تفاوت که این بار، به جای Style ها، String‌های زبان‌های مختلف را درون resource‌ها نگهداری خواهیم کرد.

یک مثال ساده
در این قسمت نحوه پیاده سازی این روش با ایجاد یک نمونه برنامه ساده که دارای دو زبان انگلیسی و فارسی خواهد بود آموزش داده می‌شود.
ابتدا یک پروژه WPF Application در Visual Studio 2010 ایجاد کنید. در MainWindow سه کنترل Button قرار دهید و یک ComboBox که قرار است زبان‌های موجود را نمایش دهد و با انتخاب یک زبان، نوشته‌های درون Button‌ها متناسب با آن تغییر خواهند کرد.

توجه داشته باشید که برای Button‌ها نباید به صورت مستقیم مقداری به Content شان داده شود. زیرا مقدار مورد نظر از داخل ResourceDictionary که خواهیم ساخت به شکل dynamic گرفته خواهد شد. پس در این مرحله یک ResourceDictionary به پروژه اضافه کرده و در آن resource هایی به شکل string ایجاد می‌کنیم. هر resource دارای یک Key می‌باشد که بر اساس آن، Button مورد نظر، مقدار آن Resource را load خواهد کرد. فایل ResourceDictionary را
Culture_en-US.xaml نامگذاری کنید و مقادیر مورد نظر را به آن اضافه نمایید.  

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <system:String x:Key="button1">Hello!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">How Are You?</system:String>
    <system:String x:Key="button3">Are You OK?</system:String>
 
</ResourceDictionary>

دقت کنید که namespace ای که کلاس string در آن قرار دارد به فایل xaml اضافه شده است و پیشوند system به آن نسبت داده شده است.

با افزودن یک ResourceDictionary به پروژه، آن ResourceDictionary به MergedDictionary کلاس App اضافه می‌شود. بنابراین فایل App.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<Application x:Class="BeRMOoDA.WPF.LocalizationSample.App"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             StartupUri="MainWindow.xaml">
    <Application.Resources>
 
        <ResourceDictionary>
            <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
                <ResourceDictionary Source="Culture_en-US.xaml"/>
            </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        </ResourceDictionary>
 
    </Application.Resources>
</Application>

برای اینکه بتوانیم محتوای Button‌های موجود را به صورت داینامیک و در زمان اجرای برنامه، از داخل Resource‌ها بگیریم، از DynamicResource استفاده می‌کنیم.

<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button1}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button2}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button3}" />

بسیار خوب! اکنون باید شروع به ایجاد یک ResourceDictionary برای زبان فارسی کنیم و آن را به صورت یک فایل dll کامپایل نماییم.
برای این کار یک پروژه جدید در قسمت WPF از نوع User control ایجاد می‌کنیم و نام آن را Culture_fa-IR_Farsi قرار می‌دهیم. لطفا شیوه نامگذاری را رعایت کنید چرا که در ادامه به آن نیاز خواهیم داشت.
پس از ایجاد پروژه فایل UserControl1.xaml را از پروژه حذف کنید و یک ResourceDictionary با نام Culture_fa-IR.xaml اضافه کنید. محتوای آن را پاک کنید و محتوای فایل Culture_en-US.xaml را از پروژه قبلی به صورت کامل در فایل جدید کپی کنید. دو فایل باید ساختار کاملا یکسانی از نظر key برای Resource‌های موجود داشته باشند. حالا زمان ترجمه فرا رسیده است! رشته‌های دلخواه را ترجمه کنید و پروژه را build نمایید. 
پس از ترجمه فایل Culture_fa-IR.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        <ResourceDictionary Source="Culture_fa-IR_Farsi.xaml"/>
    </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
    <system:String x:Key="button1">سلام!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">حالت چطوره؟</system:String>
    <system:String x:Key="button3">خوبی؟</system:String>
</ResourceDictionary>
خروجی این پروژه یک فایل با نام Culture_fa-IR_Farsi.dll خواهد بود که حاوی یک ResourceDictionary برای زبان فارسی می‌باشد.

در ادامه میخواهیم راهکاری ارئه دهیم تا بتوان فایل‌های dll مربوط به زبان‌ها را در زمان اجرای برنامه اصلی، load کرده و نام زبان‌ها را در داخل ComboBox ای که داریم نشان دهیم. سپس با انتخاب هر زبان در ComboBox، محتوای Button‌ها بر اساس زبان انتخاب شده تغییر کند.
برای سهولت کار، نام فایل‌ها را به گونه ای انتخاب کردیم که بتوانیم ساده‌تر به این هدف برسیم. نام هر فایل از سه بخش تشکیل شده است:
Culture_[standard culture notation]_[display name for this culture].dll
یعنی اگر فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را در نظر بگیریم، Culture نشان دهنده این است که این فایل مربوط به یک culture می‌باشد. fa-IR نمایش استاندارد culture برای کشور ایران و زبان فارسی است و Farsi هم مقداری است که می‌خواهیم در ComboBox برای این زبان نمایش داده شود.
پوشه ای با نام Languages در کنار فایل اجرایی برنامه اصلی ایجاد کنید و فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را درون آن کپی کنید. تصمیم داریم همه dll‌های مربوط به زبان‌ها را داخل این پوشه قرار دهیم تا مدیریت آن‌ها ساده‌تر شود. 
برای مدیریت بهتر فایل‌های مربوط به زبان‌ها یک کلاس با نام CultureAssemblyModel خواهیم ساخت که هر instance از آن نشانگر یک فایل زبان خواهد بود. یک کلاس با این نام به پروژه اضافه کنید و property‌های زیر را در آن تعریف نمایید:

public class CultureAssemblyModel
    {
        //the text will be displayed to user as language name (like Farsi)
        public string DisplayText { get; set; }
        //name of .dll file (like Culture_fa-IR_Farsi.dll)
        public string Name { get; set; }
        //standar notation of this culture (like fa-IR)
        public string Culture { get; set; }
        //name of resource dictionary file inside the loaded .dll (like Culture_fa-IR.xaml)
        public string XamlFileName { get; set; }
    }
اکنون باید لیست culture‌های موجود را از داخل پوشه languages خوانده و نام آنها را در ComboBox نمایش دهیم.
برای خواندن لیست culture‌های موجود، لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها ایجاد کرده و با استفاده از متد LoadCultureAssmeblies، آن را پر می‌کنیم.

//will keep information about loaded assemblies
public List<CultureAssemblyModel> CultureAssemblies { get; set; }
 
//loads assmeblies in languages folder and adds their info to list
 void LoadCultureAssemblies()
 {
      //we should be sure that list is empty before adding info (do u want to add some cultures more than one? of course u dont!)
      CultureAssemblies.Clear();
      //creating a directory represents applications directory\languages
      DirectoryInfo dir = new DirectoryInfo(System.IO.Path.GetDirectoryName(Assembly.GetExecutingAssembly().Location) + "\\languages");
      //getting all .dll files in the language folder and its sub dirs. (who knows? maybe someone keeps each culture file in a seperate folder!)
      var assemblies = dir.GetFiles("*.dll", SearchOption.AllDirectories);
      //for each found .dll we will create a model and set its properties and then add to list  for (int i = 0; i < assemblies.Count(); i++)
      {
string name = assemblies[i].Name;
  CultureAssemblyModel model = new CultureAssemblyModel() { DisplayText = name.Split('.', '_')[2], Culture = name.Split('.', '_')[1], Name = name  , XamlFileName =name.Substring(0, name.LastIndexOf(".")) + ".xaml" }; CultureAssemblies.Add(model); } }
پس از دریافت اطلاعات culture‌های موجود، زمان نمایش آن‌ها در ComboBox است. این کار بسیار ساده است، تنها کافی است ItemsSource آن را با لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها که ساختیم، مقدار دهی کنیم.

comboboxLanguages.ItemsSource = CultureAssemblies;
البته لازم به ذکر است که برای نمایش فقط نام هر CultureAssemblyModel در ComboBox، باید ItemTemplate مناسبی برای ComboBox ایجاد کنیم. در مثال ما ItemTemplate به شکل زیر خواهد بود:

<ComboBox HorizontalAlignment="Left" Margin="10" VerticalAlignment="Top" MinWidth="100" Name="comboboxLanguages">
            <ComboBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <Label Content="{Binding DisplayText}"/>
                </DataTemplate>
            </ComboBox.ItemTemplate>
</ComboBox>
توجه داشته باشید که با وجود اینکه فقط نام را در ComboBox نشان می‌دهیم، اما باز هم هر آیتم از ComboBox یک instance از نوع CultureAssemblyModel می‌باشد.

در مرحله بعد، قرار است متدی بنویسیم که اطلاعات زبان انتخاب شده را گرفته و با جابجایی ResourceDictionary ها، زبان برنامه را تغییر دهیم.
متدی با نام LoadCulture در کلاس App ایجاد می‌کنیم که یک CultureAssemblyModel به عنوان ورودی دریافت کرده و ResourceDictionary داخل آن را load می‌کند و آن را با ResourceDictionary فعلی موجود در App.xaml جابجا می‌نماید.
با این کار، Button هایی که قبلا مقدار Content خود را از Resource‌های موجود دریافت می‌کردند، اکنون از Resource‌های جابجا شده خواهند گرفت و به این ترتیب زبان انتخاب شده بر روی برنامه اعمال می‌شود.

//loads selected culture
 public void LoadCulture(CultureAssemblyModel culture)
 {
     //creating a FileInfo object represents .dll file of selected cultur
     FileInfo assemblyFile = new FileInfo("languages\\" + culture.Name);
     //loading .dll into memory as a .net assembly
     var assembly = Assembly.LoadFile(assemblyFile.FullName);
     //getting .dll file name
     var assemblyName = assemblyFile.Name.Substring(0, assemblyFile.Name.LastIndexOf("."));
     //creating string represents structure of a pack uri (something like this: /{myassemblyname;component/myresourcefile.xaml}
     string packUri = string.Format(@"/{0};component/{1}", assemblyName, culture.XamlFileName);
     //creating a pack uri
     Uri uri = new Uri(packUri, UriKind.Relative);
     //now we have created a pack uri that represents a resource object in loaded assembly
     //and its time to load that as a resource dictionary (do u remember that we had resource dictionary in culture assemblies? don't u?)
     var dic = Application.LoadComponent(uri) as ResourceDictionary;
     dic.Source = uri;
     //here we will remove current merged dictionaries in our resource dictionary and add recently-loaded resource dictionary as e merged dictionary
     var mergedDics = this.Resources.MergedDictionaries;
     if (mergedDics.Count > 0)
          mergedDics.Clear();
     mergedDics.Add(dic);
 }
برای ارسال زبان انتخاب شده به این متد، باید رویداد SelectionChanged را برای ComboBox مدیریت کنیم:

void comboboxLanguages_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e)
 {
     var selectedCulture = (CultureAssemblyModel)comboboxLanguages.SelectedItem;
     App app = Application.Current as App;
     app.LoadCulture(selectedCulture);
 }

کار انجام شد!
از مزیت‌های این روش می‌توان به WPF-Native بودن، سادگی در پیاده سازی، قابلیت load کردن هر زبان جدیدی در زمان اجرا بدون نیاز به کوچک‌ترین تغییر در برنامه اصلی و همچنین پشتیبانی کامل از نمایش زبان‌های مختلف از جمله فارسی اشاره کرد. 





مطالب
راه اندازی سرور Git با استفاده از Bonobo Git Server و انتقال از ساب ورژن به گیت
تا چندی پیش شاید برای استفاده‌ی از گیت و راه اندازی سرور عملیاتی آن در ویندوز، مشکلاتی مانند سبک راه اندازی آن که لینوکسی و کامندی بود، مانعی برای استفاده بود. ولی با استفاده از Bonobo Git Server که با ASP.NET MVC نوشته شده‌است و بصورت مدفون شده (embedded) از گیت استفاده می‌کند، راه انداختن سرور گیت خیلی آسان و با مراحلی خیلی کمتر و پسندیده‌تر، قابل انجام است. من تا مدتی قبل، برای استفاده‌ی شخصی به مدتی طولانی از Subversion برای نگهداری تاریخچه‌ی پروژه‌ها استفاده و حتی مثالهایی را که می‌نوشتم در این سرور ذخیره می‌کردم. ولی با توجه به سرعت فوق العاده‌ای که گیت داشت و نیز یکپارچگی که با آن در داخل ویژوال استودیو به‌وجود آمده، شاید بد نباشد حتی برای استفاده‌ی شخصی و بصورت تیم تک نفره هم این سورس کنترلر قوی را انتخاب کرد.
برای این منظور ابتدا آخرین نسخه‌ی  Bonobo Git Server را از آدرس مخرن آن دریافت می‌کنید و با توجه ویندوز، پیشنیاز‌های آن را نصب می‌کنیم:
- نصب و راه اندازی IIS
- نصب دات نت فریمورک 4.5
- نصب ASP.NET MVC نسخه 4.0
مانند هاست کردن یه برنامه وب ASP.NET محتوای آن را هاست میکنیم:
 همانطور که در تصویر زیر می‌بینید، این برنامه از فولدر App_Data بصورت پیش فرض برای نگهداری گیت و مخازن آن استفاده کرده است :

این سرور در فایل config.xml قرار گرفته در فولدر App_Data، تنظیمات مربوط به فراخوانی‌هایی را که در داخل برنامه‌ی وب به گیت می‌دهد، ذخیره می‌کند؛ از جمله در آن مشخص می‌شود که فولدر نگهداری مخازن کجا قرار گرفته‌است. من برای استفاده، این آدرس را به درایوی غیر از درایو ویندوز تغییر دادم:
<?xml version="1.0"?>
<Configuration xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" xmlns:xsi="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance">
  <AllowAnonymousPush>false</AllowAnonymousPush>
  <Repositories>D:\GitRepo</Repositories>
  <AllowUserRepositoryCreation>true</AllowUserRepositoryCreation>
  <AllowAnonymousRegistration>false</AllowAnonymousRegistration>
  <DefaultLanguage>en-US</DefaultLanguage>
  <IsCommitAuthorAvatarVisible>true</IsCommitAuthorAvatarVisible>
</Configuration>
و در ادامه باید در این فولدر، به کاربر IIS دسترسی خواندن و نوشتن داد:

حالا آدرس مربوط به سرور وب آن را در مرورگر وارد می‌کنیم و با کاربر admin و کلمه‌ی عبور admin وارد سیستم می‌شویم.

قابلیت جالبی که در اینجا به نظر من خیلی مهم بود، استخراج تاریخچه‌ی کامل ساب ورژن توسط گیت و انتقال همه آنها به مخزن گیت است که تنها با یک خط فرمان انجام پذیر است. برای اینکار مخرنی را در گیت ساخته و آدرس .git آن را برای اجرای فرمان نگه می‌داریم:

البته نصب گیت برای ویندوز برای صدور فرمان انتقال به گیت الزامی است که می‌توانید از این آدرس آن‌را دانلود و نصب کنید.

پس از آن در 2 مرحله مخرن ساب ورژن را به گیت انتقال می‌دهیم:

1- استخراج آن در یک مخزن لوکال

2- افزودن به سرور گیت (که راه اندازی شده)

برای استخراج مخزنی از ساب ورژن به یک مخزن لوکال گیت، یک فولدر خالی را ایجاد می‌کنیم. سپس با خط فرمان به آن وارد می‌شویم و بعد فرمان زیر را اجرا می‌کنیم:

در ادامه نام کاربری و کلمه‌ی عبور را وارد می‌کنیم. البته به صورت پیش فرض، نام کاربری جاری ویندوز را در نظر می‌گیرد و بعد نام کاربری و کلمه‌ی عبور سرویس ساب ورژن را می‌پرسد و حالا گیت کارش را شروع میکند:


پس از اتمام کار با توجه به مقاله‌ی «مراحل ارسال یک پروژه‌ی Visual Studio به GitHub» برای کار با گیت در ویژوال استودیو، می‌توان به کار با گیت بصورت ریموت ادامه دهید.

و اما نکته‌ی آخر: من برای استفاده از این سرور مجبور بودم که نام localhost را با نام mehdi-pc جابجا کنم تا بتوانم از طریق یک کامپیوتر دیگر با سورس کنترل کار کنم و طی جستجوهایی که در اینترنت کردم، این کار بصورت کامند و فرمان‌های شبه لینوکسی انجام پذیر بود. ولی راهی را همچون این مقاله «مشکل در جابجایی پروژه‌های svn» پیدا کردم که بنظرم آن‌را مرتبط با موضوع می‌دانم و گفتن آن را خالی از لطف نمی‌بینم.

فایل config در واقع فایل کانفیگ داخل مخزن لوکال است؛ یعنی داخل فولدر .git و بصورت متنی ذخیره شده است:

طبق انتظار قسمتی از فایل که در زیر آمده، مربوط به مشخصات اتصال به سرور ریموت میباشد:

[remote "origin"]
url = http://mehdi-pc:8551/NewsService.git
fetch = +refs/heads/*:refs/remotes/origin/*

البته باید بسیار با دقت این تغییر را ایجاد کنید و مطمئن باشید که آدرس را بطور صحیح و به یک مخزن درست گیت تغییر می‌دهید.

مطالب
ساخت یک سایت ساده‌‌ی نمایش لیست فیلم با استفاده از Vue.js - قسمت اول
Vue.js  یکی از محبوب ترین فریم ورک‌های  SPA است و سایت جاری نیز دارای مقالات خوبی درباره‌ی Vue.js می‌باشد. قصد داریم طی چند مقاله با استفاده از Vue.js و چندین پلاگین مطرح آن، یک سایت ساده‌ی نمایش فیلم را ایجاد کنیم. ابتدا Node.js  را بر روی سیستم خود نصب کنید (پیشنهاد ما نسخه‌ی LTS می‌باشد). مراحل نصب آن ساده است و بصورت Nextهایی پی در پی می‌باشد؛ بصورت پیش فرض npm نیز همراه آن نصب میشود. سپس دو دستور زیر را جهت صحت انجام مراحل نصب، تست نمایید.

در این مقاله با ادیتور VS Code کار میکنیم. بعد از نصب آن، از منوی Terminal، گزینه‌ی New Terminal را کلیک کنید تا پنجره‌ی PowerShell نمایش داده شود؛ برای سرعت و دقت بیشتر در برنامه‌های  vue.js ای. با دستور زیر vue cli را  نصب میکنیم  (فقط یک مرتبه و برای برنامه‌های بعدی vue.jsای، نیازی به اجرای این دستور نداریم):

npm install -g @vue/cli

جهت راه اندازی یک برنامه‌ی پیش فرض Vue.js ای، کافیست دستور زیر را اجرا نماییم تا پکیج‌های مورد نیاز، به همراه کانفیگ اولیه (Zero config) برای ما ایجاد شوند:

vue create movie-app

بعد از ایجاد برنامه در vs code، از طریق منوی File، گزینه Open Folder را کلیک کرده و پوشه برنامه‌ای را که ایجاد کردیم، Select Folder میکنیم. ساختار اولیه‌ی برنامه‌ی ایجاد شده، به شکل زیر می‌باشد:

نیازمندیهای مثال جاری

A) برای گرفتن اطلاعات مورد نمایش در مثال جاری، از سایت omdbapi.com استفاده میکنیم که با دریافت یک api key آن بصورت رایگان، میتوانیم web serviceهای آن را Call نماییم.

B) از  vuetify برای ui استفاده میکنیم که بصورت Material Design و دارای کامپوننت‌های غنی می‌باشد؛ ضمن اینکه RTL را هم پشتیبانی میکند.

برای نصب آن در Terminal دستور زیر را اجرا میکنیم:

vue add vuetify

سپس جهت تست و صحت افزوده شدن و کانفیگ درست، با دستور زیر برنامه را اجرا میکنیم:

npm run serve

بعد از اجرای دستور فوق، روی گزینه زیر ctrl+click میکنیم تا نتیجه کار در مرورگر قابل رویت باشد:

نمایش صفحه زیر نشان دهنده‌ی درستی انجام کار تا اینجا است:


نکته: جهت استفاده از امکان RTL کافیست در فایل vuetify.js واقع در پوشه‌ی plugins، تغییرات زیر را انجام دهیم. در مثال جاری بدلیل اینکه اطلاعات انگلیسی می‌باشند، از نسخه LTR آن استفاده میکنیم؛ هر چند یکسری api فارسی نیز موجود می‌باشد که میتوان از آنها استفاده نمود.

import Vue from 'vue'
import Vuetify from 'vuetify/lib'
import 'vuetify/src/stylus/app.styl'

Vue.use(Vuetify, {
  iconfont: 'md',
  rtl: true
})


C) نصب  vue-router : جهت انجام routeهای تودرتو ، مپ کردن کامپوننت ها با آدرسی مشخص، کار با پارامتر و  HTML5 History API  مورد استفاده قرار میگیرد. برای نصب آن، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install vue-router

برای نوشتن routeهای مورد نیاز، یک فولدر را با نام router، در پوشه src برنامه ایجاد میکنیم و یک فایل جاوا اسکریپتی را در آن با نام index.js، میسازیم (این ساختار برای مدیریت بهتر پروژه می‌باشد):

درون فایل  index.js، محتویات زیر را طبق مستندات آن قرار میدهیم:

import Vue from 'vue'
import VueRouter from 'vue-router'

Vue.use(VueRouter)

جهت استفاده از این router، نیاز است تا در نمونه‌ی وهله سازی شده‌ی vue برنامه بکار گرفته شود. فایل  main.js  را باز کنید و خط زیر را در قسمت بالای برنامه وارد کنید:

import router from './router'

اکنون محتویات فایل  main.js بشکل زیر می‌باشد:

import Vue from 'vue'
import './plugins/vuetify'
import App from './App.vue'
import router from './router'

Vue.config.productionTip = false

new Vue({
  render: h => h(App),
  router
}).$mount('#app')


D) نصب axios : برای انجام  درخواستهای  HTTP  و عملیات ا‌ی‌جکس در vue.js  ترجیحا بهتر است از axios که یک کتابخانه‌ی محبوب می‌باشد و کار با آن ساده است، استفاده شود. برای نصب آن، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install axios


E) نصب vuex : کتابخانه‌ای جهت مدیریت حالت (state management) برای  vue.js میباشد و مشابه آن Flux و Redux برای React می‌باشند. برای  نصب، دستور زیر را اجرا میکنیم:

npm install vuex


برای بکارگیری آن یک فولدر را با نام store در پوشه‌ی src برنامه ایجاد میکنیم و یک فایل جاوا اسکریپتی را در آن با نام index.js میسازیم (این ساختار برای مدیریت بهتر پروژه می‌باشد). درون فایل  index.js، محتویات زیر را طبق مستندات آن و ^ قرار میدهیم. 

import Vue from 'vue'
import Vuex from 'vuex'

Vue.use(Vuex)

export const store = new Vuex.Store()

برای استفاده و کانفیگ آن، محتویات فایل  main.js را بشکل زیر تغییر دهید:

import Vue from 'vue'
import './plugins/vuetify'
import App from './App.vue'
import router from './router'
import {store} from './store'

Vue.config.productionTip = false

new Vue({
  render: h => h(App),
  store,
  router
}).$mount('#app')



دریافت کد قسمت اول 

نکته: برای اجرای برنامه و دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید:

npm install
اشتراک‌ها
آینده VB و #C
Join Principal Program Managers Dustin Campbell and Mads Torgersen as they give you the inside scoop on the future of VB and CS 
آینده VB و #C
نظرات مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دهم
تفاوتی نمی‌کنه. همان AddMappingsFromAssembly و FluentMappings.AddFromAssembly از قسمت چهارم به بعد است. اساس کار آن هم reflection است. در این حالت چه این تعاریف در خود پروژه باشد یا در هر پروژه‌ی دیگری که ارجاعی از آن در برنامه وجود دارد، دسترسی به آن از طریق reflection است و نه parse مستقیم کلاس‌های cs یا vb شما.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها
تکمیل نکته‌ی «نکته‌ای مهم در مورد تزریق وابستگی‌ها در کلاس ویژه‌ی آغازین برنامه » که در بالا عنوان شد

در ASP.NET Core 2.0 در صورت عدم رعایت این نکته و عدم ایجاد یک scope جدید، ممکن است خطای ذیل را دریافت کنید:
Unhandled Exception: System.InvalidOperationException: Cannot resolve scoped service from root provider.
تنظیم این بررسی در فایل program.cs صورت می‌گیرد:
namespace ASPNETCoreIdentitySample
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            var host = new WebHostBuilder()
               // ...
                .UseDefaultServiceProvider((context, options) =>
                {
                    options.ValidateScopes = context.HostingEnvironment.IsDevelopment();
                })
               // ...

            host.Run();
        }
    }
}
در اینجا اگر ValidateScopes را false کنید این استثناء را دریافت نخواهید کرد. اما بهتر است این تنظیم وجود داشته باشد تا مشکلاتی از این دست پیش از ارائه‌ی نهایی برنامه مشخص شوند. راه حل صحیح آن هم ایجاد یک scope جدید توسط scopeFactory.CreateScope است که به آن اشاره شد.
مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت ششم - فارسی سازی پیام‌ها
هرچند ASP.NET Core Identity تمام پیام‌های خطایی را که ارائه می‌دهد از یک فایل resx دریافت می‌کند، اما این فایل در نگارش 1.1 آن حداقل قابلیت چندزبانی شدن را ندارد و اگر فایل resx فارسی آن‌را تهیه کنیم، توسط این فریم ورک استفاده نخواهد شد. در ادامه ابتدا نگاهی خواهیم داشت به زیرساخت استفاده شده‌ی در این فریم ورک برای بومی سازی پیام‌های داخلی آن و سپس نحوه‌ی فارسی کردن آن‌را بررسی می‌کنیم.


ASP.NET Core Identity 1.1 چگونه پیام‌های خطای خود را تامین می‌کند؟

نگارش 1.1 این فریم ورک به همراه یک فایل Resources.resx است که تمام پیام‌های خطاهای ارائه شده‌ی توسط متدهای مختلف آن‌را به همراه دارد. این فایل توسط کلاس IdentityErrorDescriber به نحو ذیل استفاده می‌شود:
    public class IdentityErrorDescriber
    {
        public virtual IdentityError DefaultError()
        {
            return new IdentityError
            {
                Code = nameof(DefaultError),
                Description = Resources.DefaultError
            };
        }
برای مثال برای نمایش یک پیام خطای عمومی، به کلاس Resources معادل فایل resx یاد شده مراجعه کرده و خاصیت DefaultError آن‌را ارائه می‌دهد و به همین نحو برای سایر خطاها و اخطارها.
سپس کلاس IdentityErrorDescriber به سیستم تزریق وابستگی‌های آن اضافه شده و هرجائیکه نیاز به نمایش پیامی را داشته، از آن استفاده می‌کند.
بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس Resources آن ثابت است و قابل تغییر نیست. به همین جهت اگر معادل فارسی این فایل را تهیه کنیم، توسط این فریم ورک به صورت خودکار استفاده نخواهد شد.


فارسی سازی IdentityErrorDescriber

بهترین راه فارسی سازی کلاس IdentityErrorDescriber، ارث بری از آن و بازنویسی متدهای virtual آن است که اینکار در کلاس CustomIdentityErrorDescriber انجام شده‌است:
    public class CustomIdentityErrorDescriber : IdentityErrorDescriber
    {
        public override IdentityError DefaultError()
        {
            return new IdentityError
            {
                Code = nameof(DefaultError),
                Description = "خطایی رخ داده‌است."
            };
        }
پس از بازنویسی کامل این کلاس، اکنون نوبت به جایگزینی آن با IdentityErrorDescriber پیش‌فرض است:
services.AddScoped<IdentityErrorDescriber, CustomIdentityErrorDescriber>();

services.AddIdentity<User, Role>(identityOptions =>
            {
            }).AddUserStore<ApplicationUserStore>()
               // the rest of the setting …
              .AddErrorDescriber<CustomIdentityErrorDescriber>()
               // the rest of the setting …
معرفی CustomIdentityErrorDescriber، در دو قسمت معرفی عمومی آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها و همچنین متد AddErrorDescriber زنجیره‌ی AddIdentity کلاس IdentityServicesRegistry انجام شده‌است.
به این ترتیب این فریم ورک هرزمانیکه نیاز به وهله‌ای از نوع IdentityErrorDescriber را داشته باشد، از وهله‌ی فارسی سازی شده‌ی ما استفاده می‌کند.


مشکل! هنوز پس از جایگزینی سرویس IdentityServicesRegistry اصلی، تعدادی از خطاها فارسی نیستند!

اگر به کلاس PasswordValidator آن مراجعه کنید، در سازنده‌ی کلاس یک چنین تعریفی را می‌توان مشاهده کرد:
    public class PasswordValidator<TUser> : IPasswordValidator<TUser> where TUser : class
    {
        public PasswordValidator(IdentityErrorDescriber errors = null)
        {
            Describer = errors ?? new IdentityErrorDescriber();
        }
یعنی اگر ما این کلاس PasswordValidator را سفارشی سازی کردیم و فراموش کردیم که سازنده‌ی آن‌را هم بازنویسی کنیم، پارامتر errors آن نال خواهد بود (چون از مقدار پیش‌فرض پارامترها استفاده کرده‌اند). یعنی از new IdentityErrorDescriber اصلی (بدون مراجعه‌ی به سیستم تزریق وابستگی‌ها و استفاده‌ی از نسخه‌ی سفارشی سازی شده‌ی ما) استفاده می‌کند. بنابراین در هر دو کلاس سفارشی سازی شده‌ی اعتبارسنجی کاربران و کلمات عبور آن‌ها، ذکر سازنده‌ی پیش‌فرض این کلاس‌ها و ذکر پارامتر IdentityErrorDescriber آن، اجباری است:
    public class CustomPasswordValidator : PasswordValidator<User>
    {
        private readonly IUsedPasswordsService _usedPasswordsService;
        private readonly ISet<string> _passwordsBanList;

        public CustomPasswordValidator(
            IdentityErrorDescriber errors,// How to use CustomIdentityErrorDescriber
            IOptionsSnapshot<SiteSettings> configurationRoot,
            IUsedPasswordsService usedPasswordsService) : base(errors)



    public class CustomUserValidator : UserValidator<User>
    {
        private readonly ISet<string> _emailsBanList;

        public CustomUserValidator(
            IdentityErrorDescriber errors,// How to use CustomIdentityErrorDescriber
            IOptionsSnapshot<SiteSettings> configurationRoot
            ) : base(errors)
به این ترتیب، زمانیکه این کلاس‌ها توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها وهله سازی می‌شوند، IdentityErrorDescriber آن دقیقا همان کلاس فارسی سازی شده‌ی ما خواهد بود و دیگر شرط ()errors ?? new IdentityErrorDescriber در کلاس پایه محقق نمی‌شود تا بازهم به همان تامین کننده‌ی پیش فرض خطاها مراجعه کند؛ چون  base(errors) آن با کلاس جدید ما مقدار دهی شده‌است.

یک نکته: اگر کلاس‌های زیر را سفارشی سازی کردید، تمامشان از حالت ()errors ?? new IdentityErrorDescriber در سازنده‌ی کلاس خود استفاده می‌کنند. بنابراین ذکر مجدد و بازنویسی سازنده‌ی آن‌ها را فراموش نکنید (در حد ذکر مجدد سازنده‌ی کلاس پایه کفایت می‌کند و مابقی آن توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها مدیریت خواهد شد):
- PasswordValidator
- RoleManager
- RoleStore
- UserStore
- UserValidator
- RoleValidator


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
مطالب
Serialization #2

مطابق آنچه در قسمت قبل  گفته شد برای آن‌که بتوان از مدل News برای سریالی‌کردن استفاده کرد، باید آن را به شکل ذیل پیاده‌سازی کرد:

[DataContract]
public class News
{
     [DataMember] public int Id;
     [DataMember] public string Body;
     [DataMember] public DateTime NewsDate;
}

با Override  کردن  [DataContract]به صورت [("DataContract(Name=”MyCustomNews] می‌توان نام ریشه XML فایل را به MyCustomNews  تغییر داد. همچنین با Override  کردن [DataMember]  بصورت [("DataMember(Name=”MyCustomFieldName]  می‌شود به هر فیلدی عنوان دلخواهی داد و همچنین  با تعیین عبارت  NameSpace به صورت [("DataContract(Name = "MyCustomNews", Namespace = "http://www.my.com] می‌شود فضای نام را تغییر داد که با این تغییرات، خروجی زیر حاصل می‌شود: 

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<MyCustomNews xmlns:i="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance" xmlns="http://www.my.com">
  <Body>NewsBody</Body>
  <MyCustomFieldName>111</MyCustomFieldName>
  <NewsDate>2012-10-04T00:00:00</NewsDate>
</MyCustomNews>


ویژگی [DataMember] هم ازفیلدها و هم از propertyها، پشتیبانی می‌کند، خواه عمومی باشند یا خصوصی و  نوع فیلد یا Property  می‌تواند به یکی از اشکال زیر باشد:

  1. انواع اولیه .
  2. انواع DateTime ،TimeSpan، Guid ،Uri و انواع Enum
  3. انواع پوچ پذیر هر کدام از موارد بالا
  4. نوع byte[]
  5. انواع تعریف شده توسط کاربر که توسط صفت [DataContract] محصور شده‌اند.
  6. هر نوع IEnumerable
  7. هر نوعی که با صفت [Serializable] محصور شود و یا اینترفیس ISerializable را پیاده سازی کند.
  8. هر نوعی که اینترفیس IXmlSerializble را پیاده سازی نماید.

تعیین فرمت باینری برای سریالی‌کردن:

برای سریالی کننده‌های  DataContractSerializer و NetDataContractSerializer می‌توان به روش زیر  فرمت خروجی را به شکل فرمت باینری درآورد که خروجی آن تاحد زیادی کوچک‌تر و کم حجم‌تر می‌شود:

var s = new MemoryStream();
using (XmlDictionaryWriter w=XmlDictionaryWriter.CreateBinaryWriter(s))
{
         ds.WriteObject(w,news);
}

و برای Deserialize کردن آن به شیوه زیر عمل می‌کنیم:

var s2 = new MemoryStream(s.ToArray());
News deserializednews;
using (XmlDictionaryReader r=XmlDictionaryReader.CreateBinaryReader(s2,XmlDictionaryReaderQuotas.Max))
{
     deserializednews = (News)ds.ReadObject(r);
}

که در آن از ویژگی Max  کلاس XmlDictionaryReaderQuotas  برای به دست آوردن حداکثر سهمیه فضای دیسک مربوط به  XmlDictionaryReaders  استفاده می‌شود. 

مطالب دوره‌ها
ایندکس‌ها در RavenDB
RavenDB یک Document database است و در این نوع بانک‌های اطلاعاتی، اسکیما و ساختار مشخصی وجود ندارد. شاید اینطور به نظر برسد، زمانیکه با دات نت کلاینت RavenDB کار می‌کنیم، یک سری کلاس مشخص دات نتی داشته و این‌ها ساختار اصلی کار را مشخص می‌کنند. اما در عمل RavenDB چیزی از این کلاس‌ها و خواص نمی‌داند و این کلاس‌های دات نتی صرفا کمکی هستند جهت سهولت اعمال Serialization و Deserialization اطلاعات. زمانیکه اطلاعاتی را در RavenDB ذخیره می‌کنیم، هیچ نوع قیدی در مورد ساختار نوع سندی که در حال ذخیره است، اعمال نمی‌شود.
خوب؛ اکنون این سؤال مطرح می‌شود که RavenDB چگونه اطلاعاتی را در این اسناد بدون اسکیما جستجو می‌کند؟ اینجا است که مفهوم و کاربرد ایندکس‌ها مطرح می‌شوند. ما در قسمت قبل که کوئری نویسی مقدماتی را بررسی کردیم، عملا ایندکس خاصی را به صورت دستی جهت انجام جستجو‌ها ایجاد نکردیم؛ از این جهت که خود RavenDB به کمک امکانات dynamic indexing آن، پیشتر اینکار را انجام داده است. برای نمونه به سطر ارسال کوئری به سرور، که در قسمت قبل ارائه شد، دقت کنید. در اینجا ارسال کوئری به indexes/dynamic کاملا مشخص است:
Request #   2: GET     - 3,818 ms - <system>   - 200 - /indexes/dynamic/Questions?&query=Title%3ARaven*&pageSize=128

Dynamic Indexes یا ایندکس‌های پویا

ایندکس‌های پویا زمانی ایجاد خواهند شد که ایندکس صریحی توسط برنامه نویس تعریف نگردد. برای مثال زمانیکه یک کوئری LINQ را صادر می‌کنیم، RavenDB بر این اساس و برای مثال فیلدهای قسمت Where آن، ایندکس پویایی را تولید خواهد کرد. ایجاد ایندکس‌ها در RavenDB از اصل عاقبت یک دست شدن پیروی می‌کنند. یعنی مدتی طول خواهد کشید تا کل اطلاعات بر اساس ایندکس جدیدی که در حال تهیه است، ایندکس شوند. بنابراین تولید ایندکس‌های پویا در زمان اولین بار اجرای کوئری، کوئری اول را اندکی کند جلوه خواهند داد؛ اما کوئری‌های بعدی که بر روی یک ایندکس آماده اجرا می‌شوند، بسیار سریع خواهند بود.


Static indexes یا ایندکس‌های ایستا

ایندکس‌های پویا به دلیل وقفه ابتدایی که برای تولید آن‌ها وجود خواهد داشت، شاید آنچنان مطلوب به نظر نرسند. اینجا است که مفهوم ایندکس‌های ایستا مطرح می‌شوند. در این حالت ما به RavenDB خواهیم گفت که چه چیزی را ایندکس کند. برای تولید ایندکس‌های ایستا، از مفاهیم Map/Reduce که در پیشنیازهای دوره جاری در مورد آن بحث شد، استفاده می‌گردد. خوشبختانه تهیه Map/Reduceها در RavenDB پیچیده نبوده و کل عملیات آن توسط کوئری‌های LINQ قابل پیاده سازی است.
تهیه ایندکس‌های پویا نیز در تردهای پس‌زمینه انجام می‌شوند. از آنجائیکه RavenDB برای اعمال Read، بهینه سازی شده است، با ارسال یک کوئری به آن، این بانک اطلاعاتی، کلیه اطلاعات آماده را در اختیار شما قرار خواهد داد؛ صرفنظر از اینکه کار تهیه ایندکس تمام شده است یا خیر.


چگونه یک ایندکس ایستا را ایجاد کنیم؟

اگر به کنسول مدیریتی سیلورلایت RavenDB مراجعه کنیم، حاصل کوئری‌های LINQ قسمت قبل را در برگه‌ی ایندکس‌های آن می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا بر روی دکمه Edit کلیک نمائید، تا با نحوه تهیه این ایندکس پویا آشنا شویم:


این ایندکس، یک نام داشته به همراه قسمت Map از پروسه Map/Reduce که توسط یک کوئری LINQ تهیه شده است. کاری که در اینجا انجام شده، ایندکس کردن کلیه سؤالات، بر اساس خاصیت عنوان آن‌ها است.
اکنون اگر بخواهیم همین کار را با کدنویسی انجام دهیم، به صورت زیر می‌توان عمل کرد:
using System;
using System.Linq;
using Raven.Client.Document;
using RavenDBSample01.Models;
using Raven.Client;
using Raven.Client.Linq;
using Raven.Client.Indexes;

namespace RavenDBSample01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                store.DatabaseCommands.PutIndex(
                name: "Questions/ByTitle",
                indexDef: new IndexDefinitionBuilder<Question>
                {
                    Map = questions => questions.Select(question => new { Title = question.Title } )
                });
            }
        }
    }
}
کار با شیء DatabaseCommands یک DocumentStore شروع می‌شود. سپس توسط متد PutIndex آن می‌توان یک ایندکس جدید را تعریف کرد. این متد نیاز به نام ایندکس ایجاد شده و همچنین حداقل، متد Map آن‌را دارد. برای این منظور از شیء IndexDefinitionBuilder برای تعریف نحوه جمع آوری اطلاعات ایندکس کمک خواهیم گرفت. در اینجا خاصیت Map آن‌را باید توسط یک کوئری LINQ که فیلدهای مدنظر را بازگشت می‌دهد، مقدار دهی کنیم.
برنامه را اجرا کرده و سپس به کنسول مدیریتی تحت وب RavenDB، قسمت ایندکس‌های آن مراجعه کنید. در اینجا می‌توان ایندکس جدید ایجاد شده را مشاهده کرد:


هرچند همین اعمال را در کنسول مدیریتی نیز می‌توان انجام داد، اما مزیت آن در سمت کدها، دسترسی به intellisense و نوشتن کوئری‌های strongly typed است.

روش استفاده از store.DatabaseCommands.PutIndex اولین روش تولید Index در RavenDB با کدنویسی است. روش دوم، بر اساس ارث بری از کلاس AbstractIndexCreationTask شروع می‌شود و مناسب است برای حالتیکه نمی‌خواهید کدهای تولید ایندکس، با کدهای سایر قسمت‌های برنامه مخلوط شوند:
    public class QuestionsByTitle : AbstractIndexCreationTask<Question>
    {
        public QuestionsByTitle()
        {
            Map = questions => questions.Select(question => new { Title = question.Title });
        }
    }
در اینجا با ایجاد یک کلاس جدید و ارث بری از کلاس AbstractIndexCreationTask کار شروع می‌شود. سپس در سازنده این کلاس، خاصیت Map را مقدار دهی می‌کنیم. مقدار آن نیز یک کوئری LINQ است که کار Select فیلدهای شرکت دهنده در کار تهیه ایندکس را انجام می‌دهد.
اکنون برای معرفی آن به برنامه باید از متد IndexCreation.CreateIndexes استفاده کرد. این متد، نیاز به دریافت اسمبلی محل تعریف کلاس‌های تولید ایندکس را دارد. به این ترتیب تمام کلاس‌های مشتق شده از AbstractIndexCreationTask را یافته و ایندکس‌های متناظری را تولید می‌کند.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                IndexCreation.CreateIndexes(typeof(QuestionsByTitle).Assembly, store);
            }
این روش، قابلیت نگهداری و نظم بهتری دارد.


استفاده از ایندکس‌های ایستای ایجاد شده

تا اینجا موفق شدیم ایندکس‌های ایستای خود را با کد نویسی ایجاد کنیم. در ادامه قصد داریم از این ایندکس‌ها در کوئری‌های خود استفاده نمائیم.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var questions = session.Query<Question>(indexName: "QuestionsByTitle")
                                           .Where(x => x.Title.StartsWith("Raven")).Take(128);
                    foreach (var question in questions)
                    {
                        Console.WriteLine(question.Title);
                    }
                }
            }
استفاده از ایندکس تعریف شده نیز بسیار ساده می‌باشد. تنها کافی است نام آن‌را به متد Query ارسال نمائیم. اینبار اگر به خروجی کنسول سرور RavenDB دقت کنیم، از ایندکس indexes/QuestionsByTitle بجای ایندکس‌های پویا استفاده کرده است:
Request # 147: GET     -    58 ms - <system>   - 200 - /indexes/QuestionsByTitle?&query=Title%3ARaven*&pageSize=128
        Query: Title:Raven*
        Time: 7 ms
        Index: QuestionsByTitle
        Results: 2 returned out of 2 total.
روش مشخص سازی نام ایندکس با استفاده از رشته‌ها، با هر دو روش store.DatabaseCommands.PutIndex و استفاده از AbstractIndexCreationTask سازگار است. اما اگر ایندکس‌های خود را با ارث بری از AbstractIndexCreationTask ایجاد کرده‌ایم، می‌توان نام کلاس مشتق شده را به صورت یک آرگومان جنریک دوم به متد Query به شکل زیر ارسال کرد تا از مزایای تعریف strongly typed آن نیز بهره‌مند شویم:
                    var questions = session.Query<Question, QuestionsByTitle>()
                                           .Where(x => x.Title.StartsWith("Raven")).Take(128);

ایجاد ایندکس‌های پیشرفته با پیاده سازی Map/Reduce

حالتی را در نظر بگیرید که در آن قصد داریم تعداد عنوان‌های سؤالات مانند هم را بیابیم (یا تعداد مطالب گروه‌های مختلف یک وبلاگ را محاسبه کنیم). برای انجام اینکار با سرعت بسیار بالا، می‌توانیم از ایندکس‌هایی با قابلیت محاسباتی در RavenDB استفاده کنیم. کار با ارث بری از کلاس AbstractIndexCreationTask شروع می‌شود. آرگومان جنریک اول آن، نام کلاسی است که در تهیه ایندکس شرکت خواهد داشت و آرگومان دوم (و اختیاری) ذکر شده، نتیجه عملیات Reduce است:
    public class QuestionsCountByTitleReduceResult
    {
        public string Title { set; get; }
        public int Count { set; get; }
    }

    public class QuestionsCountByTitle : AbstractIndexCreationTask<Question, QuestionsCountByTitleReduceResult>
    {
        public QuestionsCountByTitle()
        {
            Map = questions => questions.Select(question =>
                                                    new
                                                    {
                                                        Title = question.Title,
                                                        Count = 1
                                                    });
            Reduce = results => results.GroupBy(x => x.Title)
                                       .Select(g =>
                                                   new
                                                   {
                                                       Title = g.Key,
                                                       Count = g.Sum(x => x.Count)
                                                   });
        }
    }
در اینجا یک ایندکس پیشرفته را تعریف کرده‌ایم که در آن در قسمت Map، کار ایندکس کردن تک تک عنوان‌ها انجام خواهد شد. به همین جهت مقدار Count در این حالت، عدد یک است. در قسمت Reduce، بر روی نتیجه قسمت Map کوئری LINQ دیگری نوشته شده و تعداد عنوان‌های همانند، با گروه بندی اطلاعات، شمارش گردیده است.
اکنون برای استفاده از این ایندکس، ابتدا توسط متد IndexCreation.CreateIndexes، کار معرفی آن به RavenDB صورت گرفته و سپس متد Query سشن باز شده، دو آرگومان جنریگ را خواهد پذیرفت. اولین آرگومان، همان نتیجه Map/Reduce است و دومین آرگومان نام کلاس ایندکس جدید تعریف شده می‌باشد:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                IndexCreation.CreateIndexes(typeof(QuestionsCountByTitle).Assembly, store);

                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var result = session.Query<QuestionsCountByTitleReduceResult, QuestionsCountByTitle>()
                                         .FirstOrDefault(x => x.Title == "Raven") ?? new QuestionsCountByTitleReduceResult();
                    Console.WriteLine(result.Count);
                }
            }
در کوئری فوق چون عملیات بر روی نتیجه نهایی باید صورت گیرد از FirstOrDefault استفاده شده است. این کوئری در حقیقت بر روی قسمت Reduce پیشتر محاسبه شده، اجرا می‌شود.