مطالب
تعیین شمای جداول بانکی در EF Code First
کلاس‌های زیر را در نظر بگیرید:
public class Customer
{
   public virtual string Id { get; set; }
   public virtual string Name { get; set; }
   public virtual DateTime HireDate { get; set; }
}
و Context ی که کلاس فوق به آن اضافه میشود:
public class MyContext : DbContext
{
    public DbSet<Customer> Customers{ set; get; }
}
حالا زمان ایجاد جدول، با توجه به دسترسی کاربر بانک داده، جداول ایجاد میشوند:
CREATE TABLE Customers (
    [Id] [int] NOT NULL IDENTITY,
    [Name] [nvarchar](max),
    [HireDate] datetime,
    CONSTRAINT [PK_Product] PRIMARY KEY ([Id])
)
ولی به محض ارسال درخواست و عدم دسترسی و نیز اقدام به ایجاد دوباره جداول در صورت نبود آن، به مشکل زیر بر میخوریم:
Invalid object name 'dbo.Customers'.
lشکال در شمای پیش فرض Entityframework است که در زمان درخواست بصورت پیش فرض از dbo استفاده میکند، برای حل مشکل در هنکام نگاشت دو راه موجود است:
راه حل اول(مزین کردن کلاس):
[Table("Customers", Schema = "dbSchemaUser")]
public class Customer
{
    ...
راه حل دوم(استفاده از نگاشت کننده در context):
protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Customer>().ToTable(tableName: "Customers", schemaName: "dbSchemaUser");
   ...
که نتیجه کار بصورت عبارات sql زیر می‌باشد:
CREATE TABLE dbSchemaUser.Customers (
    [Id] [int] NOT NULL IDENTITY,
    [Name] [nvarchar](max),
    [HireDate] datetime,
    CONSTRAINT [PK_Product] PRIMARY KEY ([Id])
)




پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
خطای هم نامی خواص راهبری
public interface IFoo
{
        IPerson Person
        {
            get;
        }

        ICompany Company
        {
            get;
        }

        DateTime Date
        {
            get;
        }

        long NormalShareCount
        {
            get;
        }
}

public interface IPerson
{
    string Name{get;}
}

public interface ICompany
{
   string Name{get;}
}
مطالب
تهیه‌ی گزارش از آخرین ارائه‌های یک پروژه در GitHub
چندی قبل مطلب «اطلاع از بروز رسانی نرم افزار ساخته شده» را در سایت جاری مطالعه کردید. در این روش بسیار متداول، شماره نگارش‌های جدید برنامه در یک فایل XML و مانند آن قرار می‌گیرند و برنامه هربار این فایل را جهت یافتن شماره‌های مندرج در آن اسکن می‌کند. اگر پروژه‌ی شما سورس باز است و در GitHub هاست شده، روش دیگری نیز برای یافتن این اطلاعات وجود دارد. در GitHub می‌توان از طریق آدرسی به شکل https://api.github.com/repos/user_name/project_name/releases به اطلاعات آخرین ارائه‌های یک پروژه (قرار گرفته در برگه‌ی releases آن) با فرمت JSON دسترسی یافت (یک مثال). در ادامه قصد داریم روش استفاده‌ی از آن‌را بررسی کنیم.


ساختار JSON ارائه‌های یک پروژه در GitHub

ساختار کلی اطلاعات ارائه‌های یک پروژه در GitHub چنین شکلی را دارد:
[
  {
    release_info,
    "assets": [
      {
      }
    ]
  }
]
در اینجا آرایه‌ای از اطلاعات ارائه‌ی یک پروژه ارسال می‌شود. هر ارائه نیز دارای دو قسمت است: لینکی به صفحه‌ی اصلی release در GitHub و سپس آرایه‌ای به نام assets که در آن اطلاعات فایل‌های پیوستی مانند نام فایل، آدرس، اندازه و امثال آن قرار گرفته‌اند.



تهیه‌ی کلاس‌های معادل فرمت JSON ارائه‌های برنامه در GitHub

اگر بخواهیم قسمت‌های مهم خروجی JSON فوق را تبدیل به کلاس‌های معادل دات نتی کنیم، به دو کلاس ذیل خواهیم رسید:
using Newtonsoft.Json;
using System;

namespace ApplicationAnnouncements
{
    public class GitHubProjectRelease
    {
        [JsonProperty(PropertyName = "url")]
        public string Url { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "assets_url")]
        public string AssetsUrl { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "upload_url")]
        public string UploadUrl { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "html_url")]
        public string HtmlUrl { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "id")]
        public int Id { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "tag_name")]
        public string TagName { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "target_commitish")]
        public string TargetCommitish { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "name")]
        public string Name { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "body")]
        public string Body { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "draft")]
        public bool Draft { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "prerelease")]
        public bool PreRelease { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "created_at")]
        public DateTime CreatedAt { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "published_at")]
        public DateTime PublishedAt { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "assets")]
        public Asset[] Assets { get; set; }
    }

    public class Asset
    {
        [JsonProperty(PropertyName = "url")]
        public string Url { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "id")]
        public int Id { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "name")]
        public string Name { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "label")]
        public string Label { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "content_type")]
        public string ContentType { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "state")]
        public string State { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "size")]
        public int Size { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "download_count")]
        public int DownloadCount { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "created_at")]
        public DateTime CreatedAt { get; set; }

        [JsonProperty(PropertyName = "updated_at")]
        public DateTime UpdatedAt { get; set; }
    }
}
در اینجا از ویژگی JsonProperty جهت معرفی نام‌های واقعی خواص ارائه شده‌ی توسط GitHub استفاده کرده‌ایم.
پس از تشکیل این کلاس‌ها، مرحله‌ی بعد، دریافت اطلاعات JSON از آدرس API ارائه‌های پروژه در GitHub و سپس نگاشت آن‌ها می‌باشد:
using (var webClient = new WebClient())
{
    webClient.Headers.Add("user-agent", "DNTProfiler");
    var jsonData = webClient.DownloadString(url);
    var gitHubProjectReleases = JsonConvert.DeserializeObject<GitHubProjectRelease[]>(jsonData);

    foreach (var release in gitHubProjectReleases)
    {
       foreach (var asset in release.Assets)
       {
           // …
       }
    }
}
حین کار با WebClient یا هر روش دیگری که برای دریافت اطلاعات از وب استفاده می‌کنید، حتما نیاز است user-agent را ذکر کرد. در غیر اینصورت GitHub درخواست شما را برگشت خواهد زد. پس از دریافت اطلاعات JSON، با استفاده از متد JsonConvert.DeserializeObject کتابخانه‌ی JSON.NET، می‌توان آن‌ها را تبدیل به آرایه‌ای از GitHubProjectRelease کرد.

یک نکته: اگر به صفحه‌ی اصلی ارائه‌های یک پروژه در GitHub دقت کنید، شماره‌ی تعداد بار دریافت یک ارائه مشخص نشده‌است. در این API، عدد DownloadCount، بیانگر تعداد بار دریافت پروژه‌ی شما است.
نظرات مطالب
طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت سوم
من در قسمت کلاس اهراز هویت به کمی مشکل برخوردم .
کلاس زیر رو دارم که البته در پلاگینی جدا نوشته شده  :
    public class CmsUser : IdentityUser
    {
        public string DisplayName { get; set; }

    }
هر پست باید دارای یک نویسنده باشد که می‌خوام از CmsUser  استفاده کنم .
این وابستگی و ارتباط باید کجا نوشته شود ؟ 
 public class Post
    {

        private IList<string> _tags = new List<string>();
        public int id { get; set; }
        public string name { get; set; }
        public string slug { get; set; }
        public string description { get; set; }
        public DateTime? publishTime { get; set; }
        public string content { get; set; }
        public IList<string> tags
        {

            get { return _tags; }
            set { _tags = value; }
        }
        public string CombineTags
        {
            get { return string.Join(",", _tags); }
            set { _tags = value.Split(',').Select(x => x.Trim()).ToList(); }
        }

        public string AuthorID { get; set; }

      //  [ForeignKey("AuthorID")]
      //  public CmsUser Author { get; set; }
    }
هرجا می‌نویسم برای کلید‌های خارجیش اخطار میده  و این که زیاد نمی‌خوام پلاگین پست از وجود CmsUser  با خبر باشه
مطالب
اضافه کردن OData به پروژه‌های ASP.NET Core 3.1 با اضافه کردن فقط 20 کلمه به کد!
به مناسبت ارائه‌ی نسخه 7.4 از Microsoft.AspNetCore.OData که دیروز صورت پذیرفت، تصمیم گرفتم آموزش استفاده از OData را در پروژه‌های ASP.NET Core 3.1 به بالا که دارای endpoint routing هستند (روش توصیه شده)، تهیه کنم تا در آن، پروژه کمترین تغییر ممکن را برای اضافه شدن OData داشته باشد و ببینیم که استفاده از آن در نسخه‌های جدید، به چه میزان آسان شده است.

ابتدا با dotnet --version و یا dotnet --info و یا هر روش دیگری، از نصب بودن dot net core 3.1 sdk مطمئن می‌شویم. سپس دستور
dotnet new webapi -o SampleApi
را می‌زنیم.

در ویژوال استودیو، این دستور معادل ساخت پروژه‌ای جدید از نوع ASP.NET Core Web Application است که در دیالوگ بعدی، از بین گزینه‌های Empty، Api و Web Application و ... ما گزینه‌ی Api را انتخاب می‌کنیم.
این یک پروژه‌ی Web Api و با استفاده از endpoint routing است. در این پروژه یک WeatherForecast وجود دارد که نقش مدل را ایفا می‌کند و یک WeatherForecastController که در Get خود، تعدادی از WeatherForecastها را ساخته و باز می‌گرداند. این پروژه فاقد دیتابیس است.

حال چه کنیم که این پروژه OData enabled شود؟
1- دو Package زیر را نصب می‌کنیم:
<PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Mvc.NewtonsoftJson" Version="3.1.3" />
<PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.OData" Version="7.4.0" />

2- در Startup.cs ابتدا
using Microsoft.AspNet.OData.Extensions;
را در بالای فایل اضافه کرده، و کدهای ConfigureServices را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
services.AddControllers().AddNewtonsoftJson(); // Add .AddNewtonsoftJson() to services.AddControllers();
services.AddOData(); // add this new line
همچنین کد app.UseEndpoints را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
app.UseEndpoints(endpoints => // Existing code
{   
    endpoints.MapControllers(); // Existing code
    endpoints.EnableDependencyInjection(); // Add this new line
    endpoints.Select().Expand().Filter().OrderBy().Count().MaxTop(20); // Add this new line
});

سپس در WeatherForecastController و متد Get، کد را به شکل زیر تغییر دهید:
// replace:
[HttpGet] // Existing code  
// with:
[HttpGet, EnableQuery] // new code
برنامه را اجرا کنید و آدرس زیر را بزنید:
وجود orderby=TemperatureC باعث می‌شود که WeatherForcastها، مرتب شده بر اساس درجه سانتیگرادی که دارند، برای کلاینت ارسال شوند.

همانطور که مشاهده کردید، به ساده‌ترین شکل ممکن، OData به پروژه اضافه شد!

به صورت کلی OData امکان فیلتر کردن رکوردهای بازگشتی، Projection، مرتب سازی، Paging، گروه بندی، Aggregation و ... را دارد که در ادامه چند مثالی را با هم می‌بینیم. 
فقط با توجه به اینکه مثال پیش فرض ASP.NET Core، یعنی WeatherForecast کمی گنگ و غیر متداول است، از آن میگذریم و با فرض لیستی از مشتریان با ساختار زیر پیش می‌رویم:
public class Customer
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public Gender Gender { get; set; }

    public AddressInfo Address { get; set; }
}

public class AddressInfo
{
    public int StreetNo { get; set; }

    public string PostalCode { get; set; }
}

public enum Gender
{
    Man, Woman, Other
}  
برای بازگردادن مشتریان خانم، داریم: (آموزش فیلتر بر روی enum)
?$filter=Gender eq 'Woman'
برای مرتب سازی مشتریان خانم بر اساس شماره خیابان آدرس آنها: (آموزش مرتب سازی بر روی Nested Properties و ترکیب orderby و filter)
?$filter=Gender eq 'Woman'&$orderby=Address/StreetNo
برای بازگرداندن مشتریانی که در اسم آنها کلمه‌ی ali وجود دارد:
?$filter=contains(FirstName,'Ali')
برای مشاهده لیست امکانات کوئری گیری و مثال‌های بیشتر می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.

امکان کوئری گیری به صورت مفصل وجود دارد و می‌توانید مواردی چون Any / All را نیز در فیلترهای خود بگنجانید.
به علاوه اگر به جای یک آرایه یا لیست، یک IQueryable از EntityFrameworkCore گرفته و ... بازگردانید، OData کوئری ارسالی را روی IQueryable مربوطه اعمال و paging و orderby و ... تماما روی دیتابیس انجام و فقط دیتای لازم و مورد نیاز از دیتابیس خوانده شده و به کلاینت باز می‌گردد که این مهم در بهبود عملکرد برنامه بسیار موثر است.

نکته مهم این است که در این روش، امنیت برنامه به خطر نمیافتد؛ زیرا اگر شما بر اساس منطق برنامه، یک Where را سمت سرور اعمال کنید، Client فقط میتواند روی دیتایی که حق دارد ببیند Paging و OrderBy و... اعمال کند، نه اینکه دیتای بیشتری را از سرور دریافت کند.
همچنین در این روش، استفاده از Swagger، Routing و ... تماما به روشی است که همین الان آن را بلدید، در کنار رعایت best practiceهایی چون بازگرداندن Dto به جای Entity و ... نیز کاملا امکان پذیر است.
مطالب
EF Code First #7

مدیریت روابط بین جداول در EF Code first به کمک Fluent API

EF Code first بجای اتلاف وقت شما با نوشتن فایل‌های XML تهیه نگاشت‌ها یا تنظیم آن‌ها با کد، رویه Convention over configuration را پیشنهاد می‌دهد. همین رویه، جهت مدیریت روابط بین جداول نیز برقرار است. روابط one-to-one، one-to-many، many-to-many و موارد دیگر را بدون یک سطر تنظیم اضافی، صرفا بر اساس یک سری قراردادهای توکار می‌تواند تشخیص داده و اعمال کند. عموما زمانی نیاز به تنظیمات دستی وجود خواهد داشت که قراردادهای توکار رعایت نشوند و یا برای مثال قرار است با یک بانک اطلاعاتی قدیمی از پیش موجود کار کنیم.


مفاهیمی به نام‌های Principal و Dependent

در EF Code first از یک سری واژه‌های خاص جهت بیان ابتدا و انتهای روابط استفاده شده است که عدم آشنایی با آن‌ها درک خطاهای حاصل را مشکل می‌کند:
الف) Principal : طرفی از رابطه است که ابتدا در بانک اطلاعاتی ذخیره خواهد شد.
ب) Dependent : طرفی از رابطه است که پس از ثبت Principal در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شود.
Principal می‌تواند بدون نیاز به Dependent وجود داشته باشد. وجود Dependent بدون Principal ممکن نیست زیرا ارتباط بین این دو توسط یک کلید خارجی تعریف می‌شود.


کدهای مثال مدیریت روابط بین جداول

در دنیای واقعی، همه‌ی مثال‌ها به مدل بلاگ و مطالب آن ختم نمی‌شوند. به همین جهت نیاز است یک مدل نسبتا پیچیده‌تر را در اینجا بررسی کنیم. در ادامه کدهای کامل مثال جاری را مشاهده خواهید کرد:

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Customer
{
public int Id { set; get; }
public string FirstName { set; get; }
public string LastName { set; get; }

public virtual AlimentaryHabits AlimentaryHabits { set; get; }
public virtual ICollection<CustomerAlias> Aliases { get; set; }
public virtual ICollection<Role> Roles { get; set; }
public virtual Address Address { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample35.Models
{
public class CustomerAlias
{
public int Id { get; set; }
public string Aka { get; set; }

public virtual Customer Customer { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Role
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }

public virtual ICollection<Customer> Customers { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample35.Models
{
public class AlimentaryHabits
{
public int Id { get; set; }
public bool LikesPasta { get; set; }
public bool LikesPizza { get; set; }
public int AverageDailyCalories { get; set; }

public virtual Customer Customer { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Address
{
public int Id { set; get; }
public string City { set; get; }
public string StreetAddress { set; get; }
public string PostalCode { set; get; }

public virtual ICollection<Customer> Customers { set; get; }
}
}



همچنین تعاریف نگاشت‌های برنامه نیز مطابق کد‌های زیر است:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.Mappings
{
public class CustomerAliasConfig : EntityTypeConfiguration<CustomerAlias>
{
public CustomerAliasConfig()
{
// one-to-many
this.HasRequired(x => x.Customer)
.WithMany(x => x.Aliases)
.WillCascadeOnDelete();
}
}
}

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.Mappings
{
public class CustomerConfig : EntityTypeConfiguration<Customer>
{
public CustomerConfig()
{
// one-to-one
this.HasOptional(x => x.AlimentaryHabits)
.WithRequired(x => x.Customer)
.WillCascadeOnDelete();

// many-to-many
this.HasMany(p => p.Roles)
.WithMany(t => t.Customers)
.Map(mc =>
{
mc.ToTable("RolesJoinCustomers");
mc.MapLeftKey("RoleId");
mc.MapRightKey("CustomerId");
});

// many-to-one
this.HasOptional(x => x.Address)
.WithMany(x => x.Customers)
.WillCascadeOnDelete();
}
}
}


به همراه Context زیر:

using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample35.Mappings;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.DataLayer
{
public class Sample35Context : DbContext
{
public DbSet<AlimentaryHabits> AlimentaryHabits { set; get; }
public DbSet<Customer> Customers { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new CustomerConfig());
modelBuilder.Configurations.Add(new CustomerAliasConfig());

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}

public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample35Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample35Context context)
{
base.Seed(context);
}
}
}


که نهایتا منجر به تولید چنین ساختاری در بانک اطلاعاتی می‌گردد:



توضیحات کامل کدهای فوق:

تنظیمات روابط one-to-one و یا one-to-zero

زمانیکه رابطه‌ای 0..1 و یا 1..1 است، مطابق قراردادهای توکار EF Code first تنها کافی است یک navigation property را که بیانگر ارجاعی است به شیء دیگر، تعریف کنیم (در هر دو طرف رابطه).
برای مثال در مدل‌های فوق یک مشتری که در حین ثبت اطلاعات اصلی او، «ممکن است» اطلاعات جانبی دیگری (AlimentaryHabits) نیز از او تنها در طی یک رکورد، دریافت شود. قصد هم نداریم یک ComplexType را تعریف کنیم. نیاز است جدول AlimentaryHabits جداگانه وجود داشته باشد.

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Customer
{
// ...
public virtual AlimentaryHabits AlimentaryHabits { set; get; }
}
}

namespace EF_Sample35.Models
{
public class AlimentaryHabits
{
// ...
public virtual Customer Customer { get; set; }
}
}

در اینجا خواص virtual تعریف شده در دو طرف رابطه، به EF خواهد گفت که رابطه‌ای، 1:1 برقرار است. در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به خطای زیر برخواهیم خورد:

Unable to determine the principal end of an association between 
the types 'EF_Sample35.Models.Customer' and 'EF_Sample35.Models.AlimentaryHabits'.
The principal end of this association must be explicitly configured using either
the relationship fluent API or data annotations.

EF تشخیص داده است که رابطه 1:1 برقرار است؛ اما با قاطعیت نمی‌تواند طرف Principal را تعیین کند. بنابراین باید اندکی به او کمک کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.Mappings
{
public class CustomerConfig : EntityTypeConfiguration<Customer>
{
public CustomerConfig()
{
// one-to-one
this.HasOptional(x => x.AlimentaryHabits)
.WithRequired(x => x.Customer)
.WillCascadeOnDelete();
}
}
}


همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا توسط متد WithRequired طرف Principal و توسط متد HasOptional، طرف Dependent تعیین شده است. به این ترتیب EF می‌توان یک رابطه 1:1 را تشکیل دهید.
توسط متد WillCascadeOnDelete هم مشخص می‌کنیم که اگر Principal حذف شد، لطفا Dependent را به صورت خودکار حذف کن.

توضیحات ساختار جداول تشکیل شده:
هر دو جدول با همان خواص اصلی که در دو کلاس وجود دارند، تشکیل شده‌اند.
فیلد Id جدول AlimentaryHabits اینبار دیگر Identity نیست. اگر به تعریف قید FK_AlimentaryHabits_Customers_Id دقت کنیم، در اینجا مشخص است که فیلد Id جدول AlimentaryHabits، به فیلد Id جدول مشتری‌ها متصل شده است (یعنی در آن واحد هم primary key است و هم foreign key). به همین جهت به این روش one-to-one association with shared primary key هم گفته می‌شود (کلید اصلی جدول مشتری با جدول AlimentaryHabits به اشتراک گذاشته شده است).


تنظیمات روابط one-to-many

برای مثال همان مشتری فوق را درنظر بگیرید که دارای تعدادی نام مستعار است:

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Customer
{
// ...
public virtual ICollection<CustomerAlias> Aliases { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample35.Models
{
public class CustomerAlias
{
// ...
public virtual Customer Customer { get; set; }
}
}

همین میزان تنظیم کفایت می‌کند و نیازی به استفاده از Fluent API برای معرفی روابط نیست.
در طرف Principal، یک مجموعه یا لیستی از Dependent وجود دارد. در Dependent هم یک navigation property معرف طرف Principal اضافه شده است.
جدول CustomerAlias اضافه شده، توسط یک کلید خارجی به جدول مشتری مرتبط می‌شود.

سؤال: اگر در اینجا نیز بخواهیم CascadeOnDelete را اعمال کنیم، چه باید کرد؟
پاسخ: جهت سفارشی سازی نحوه تعاریف روابط حتما نیاز به استفاده از Fluent API به نحو زیر می‌باشد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.Mappings
{
public class CustomerAliasConfig : EntityTypeConfiguration<CustomerAlias>
{
public CustomerAliasConfig()
{
// one-to-many
this.HasRequired(x => x.Customer)
.WithMany(x => x.Aliases)
.WillCascadeOnDelete();
}
}
}

اینکار را باید در کلاس تنظیمات CustomerAlias انجام داد تا بتوان Principal را توسط متد HasRequired به Customer و سپس dependent را به کمک متد WithMany مشخص کرد. در ادامه می‌توان متد WillCascadeOnDelete یا هر تنظیم سفارشی دیگری را نیز اعمال نمود.
متد HasRequired سبب خواهد شد فیلد Customer_Id، به صورت not null در سمت بانک اطلاعاتی تعریف شود؛ متد HasOptional عکس آن است.


تنظیمات روابط many-to-many

برای تنظیم روابط many-to-many تنها کافی است دو سر رابطه ارجاعاتی را به یکدیگر توسط یک لیست یا مجموعه داشته باشند:

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Role
{
// ...
public virtual ICollection<Customer> Customers { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Customer
{
// ...
public virtual ICollection<Role> Roles { get; set; }
}
}

همانطور که مشاهده می‌کنید، یک مشتری می‌تواند چندین نقش داشته باشد و هر نقش می‌تواند به چندین مشتری منتسب شود.
اگر برنامه را به این ترتیب اجرا کنیم، به صورت خودکار یک رابطه many-to-many تشکیل خواهد شد (بدون نیاز به تنظیمات نگاشت‌های آن). نکته جالب آن تشکیل خودکار جدول ارتباط دهنده واسط یا اصطلاحا join-table می‌باشد:

CREATE TABLE [dbo].[RolesJoinCustomers](
[RoleId] [int] NOT NULL,
[CustomerId] [int] NOT NULL,
)

سؤال: نام‌های خودکار استفاده شده را می‌خواهیم تغییر دهیم. چکار باید کرد؟
پاسخ: اگر بانک اطلاعاتی برای بار اول است که توسط این روش تولید می‌شود شاید این پیش فرض‌ها اهمیتی نداشته باشد و نسبتا هم مناسب هستند. اما اگر قرار باشد از یک بانک اطلاعاتی موجود که امکان تغییر نام فیلدها و جداول آن وجود ندارد استفاده کنیم، نیاز به سفارشی سازی تعاریف نگاشت‌ها به کمک Fluent API خواهیم داشت:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.Mappings
{
public class CustomerConfig : EntityTypeConfiguration<Customer>
{
public CustomerConfig()
{
// many-to-many
this.HasMany(p => p.Roles)
.WithMany(t => t.Customers)
.Map(mc =>
{
mc.ToTable("RolesJoinCustomers");
mc.MapLeftKey("RoleId");
mc.MapRightKey("CustomerId");
});
}
}
}


تنظیمات روابط many-to-one

در تکمیل مدل‌های مثال جاری، به دو کلاس زیر خواهیم رسید. در اینجا تنها در کلاس مشتری است که ارجاعی به کلاس آدرس او وجود دارد. در کلاس آدرس، یک navigation property همانند حالت 1:1 تعریف نشده است:

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Address
{
public int Id { set; get; }
public string City { set; get; }
public string StreetAddress { set; get; }
public string PostalCode { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample35.Models
{
public class Customer
{
// …
public virtual Address Address { get; set; }
}
}

این رابطه توسط EF Code first به صورت خودکار به یک رابطه many-to-one تفسیر خواهد شد و نیازی به تنظیمات خاصی ندارد.
زمانیکه جداول برنامه تشکیل شوند، جدول Addresses موجودیتی مستقل خواهد داشت و جدول مشتری با یک فیلد به نام Address_Id به جدول آدرس‌ها متصل می‌گردد. این فیلد نال پذیر است؛ به عبارتی ذکر آدرس مشتری الزامی نیست.
اگر نیاز بود این تعاریف نیز توسط Fluent API سفارشی شوند، باید خاصیت public virtual ICollection<Customer> Customers به کلاس Address نیز اضافه شود تا بتوان رابطه زیر را توسط کدهای برنامه تعریف کرد:

using System.Data.Entity.ModelConfiguration;
using EF_Sample35.Models;

namespace EF_Sample35.Mappings
{
public class CustomerConfig : EntityTypeConfiguration<Customer>
{
public CustomerConfig()
{
// many-to-one
this.HasOptional(x => x.Address)
.WithMany(x => x.Customers)
.WillCascadeOnDelete();
}
}
}

متد HasOptional سبب می‌شود تا فیلد Address_Id اضافه شده به جدول مشتری‌ها، null پذیر شود.

مطالب
SQL Server CE و ثبت متون طولانی در EF Code first
زمانیکه در EF Code first تعریف خاصیتی به نحو زیر باشد
public string Content { get; set; }
در حین کار با SQL Server به صورت خودکار به nvarchar max نگاشت می‌شود. اما همین تعریف در SQL Server CE به nvarchar 4000 نگاشت خواهد شد؛ چون این بانک اطلاعاتی نوع‌های max دار را پشتیبانی نمی‌کند.
بنابراین اگر هدف، ثبت اطلاعات در فیلدی از نوع ntext در این بانک اطلاعاتی باشد باید به یکی از دو روش زیر عمل کرد:
[MaxLength]
public string Content { get; set; }
بله. فقط کافی است یک MaxLength را بالای خاصیت قرار داد (بدون تعیین طول آن) تا به صورت خودکار در SQL Server CE به ntext نگاشت شود و یا می‌توان نوع ستون را صریحا تعیین کرد:
[Column(TypeName = "ntext")]
public string Text { get; set; }
روش اول بهتر است از این جهت که با بانک‌های اطلاعاتی مختلف سازگاری بهتری دارد. برای مثال نوع ntext در SQL Server کامل، منسوخ شده درنظر گرفته می‌شود اما اگر از ویژگی MaxLength در اینجا استفاده گردد به صورت خودکار به nvarchar max نگاشت خواهد شد و در SQL Server CE به ntext .
بنابراین قید MaxLength بر روی خواصی که قرار است حاوی متونی طولانی باشند، می‌تواند به عنوان یک کار مفید جهت سازگاری با بانک‌های مختلف، به شمار آید.
 
مطالب
C# 6 - String Interpolation
تا پیش از C# 6 یکی از روش‌های توصیه شده‌ی جهت اتصال رشته‌ها به هم، استفاده از متدهایی مانند string.Format و StringBuilder.AppendFormat بود:
using System;
 
namespace CS6NewFeatures
{
    class Person
    {
        public string FirstName { set; get; }
        public string LastName { set; get; }
        public int Age { set; get; }
    }
 
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var person = new Person { FirstName = "User 1", LastName = "Last Name 1", Age = 50 };
            var message = string.Format("Hello!  My name is {0} {1} and I am {2} years old.",
                                          person.FirstName, person.LastName, person.Age);
            Console.Write(message);
        }
    }
}
مشکل این روش، کاهش خوانایی آن با بالا رفتن تعداد پارامترهای متد Format است و همچنین گاهی از اوقات فراموش کردن مقدار دهی بعضی از آن‌ها و یا حتی ذکر ایندکس‌هایی غیر معتبر که در زمان اجرا، برنامه را با یک خطا متوقف می‌کنند.
در C# 6 جهت رفع این مشکلات، راه حلی به نام String interpolation ارائه شده‌است و اگر افزونه‌ی ReSharper یا یکی از افزونه‌های Roslyn را نصب کرده باشید، به سادگی امکان تبدیل کدهای قدیمی را به فرمت جدید آن خواهید یافت:


در این حالت کد قدیمی فوق، به کد ذیل تبدیل خواهد شد:
static void Main(string[] args)
{
    var person = new Person { FirstName = "User 1", LastName = "Last Name 1", Age = 50 };
    var message = $"Hello!  My name is {person.FirstName} {person.LastName} and I am {person.Age} years old.";
    Console.Write(message);
}
در اینجا ابتدا یک $ در ابتدای رشته قرار گرفته و سپس هر متغیر به داخل {} انتقال یافته‌است. همچنین دیگر نیازی هم به ذکر string.Format نیست.
عملیاتی که در اینجا توسط کامپایلر صورت خواهد گرفت، تبدیل این کدهای جدید مبتنی بر String interpolation به همان string.Format قدیمی در پشت صحنه‌است. بنابراین این قابلیت جدید C# 6 را به کدهای قدیمی خود نیز می‌توانید اعمال کنید. فقط کافی است VS 2015 را نصب کرده باشید و دیگر شماره‌ی دات نت فریم ورک مورد استفاده مهم نیست.


امکان انجام محاسبات با String interpolation

زمانیکه $ در ابتدای رشته قرار گرفت، عبارات داخل {}‌ها توسط کامپایلر محاسبه و جایگزین می‌شوند. بنابراین می‌توان چنین محاسباتی را نیز انجام داد:
 var message2 = $"{Environment.NewLine}Test {DateTime.Now}, {3*2}";
Console.Write(message2);
بدیهی اگر $ ابتدای رشته فراموش شود، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.


تغییر فرمت عبارات نمایش داده شده توسط String interpolation

همانطور که با string.Format می‌توان نمایش سه رقم جدا کننده‌ی هزارها را فعال کرد و یا تاریخی را به نحوی خاص نمایش داد، در اینجا نیز همان قابلیت‌ها برقرار هستند و باید پس از ذکر یک : عنوان شوند:
 var message3 = $"{Environment.NewLine}{1000000:n0} {DateTime.Now:dd-MM-yyyy}";
Console.Write(message3);
حالت کلی و استاندارد آن در متد string.Format به صورت {index[,alignment][:formatString]} است.


سفارشی سازی String interpolation
 
اگر متغیر رشته‌‌ای معرفی شده‌ی توسط $ را با یک var مشخص کنیم، نوع آن به صورت پیش فرض، از نوع string خواهد بود. برای نمونه در مثال‌های فوق، message و message2 از نوع string تعریف می‌شوند. اما این رشته‌های ویژه را می‌توان از نوع IFormattable و یا FormattableString نیز تعریف کرد.
در حقیقت رشته‌های آغاز شده‌ی با $ از نوع IFormattable هستند و اگر نوع متغیر آن‌ها ذکر نشود، به صورت خودکار به نوع FormattableString که اینترفیس IFormattable را پیاده سازی می‌کند، تبدیل می‌شوند. بنابراین پیاده سازی این اینترفیس، امکان سفارشی سازی خروجی string interpolation را میسر می‌کند. برای نمونه می‌خواهیم در مثال message2، نحوه‌ی نمایش تاریخ را سفارشی سازی کنیم.
class MyDateFormatProvider : IFormatProvider
{
    readonly MyDateFormatter _formatter = new MyDateFormatter();
 
    public object GetFormat(Type formatType)
    {
        return formatType == typeof(ICustomFormatter) ? _formatter : null;
    }
 
    class MyDateFormatter : ICustomFormatter
    {
        public string Format(string format, object arg, IFormatProvider formatProvider)
        {
            if (arg is DateTime)
                return ((DateTime)arg).ToString("MM/dd/yyyy");
            return arg.ToString();
        }
    }
}
در اینجا ابتدا کار با پیاده سازی اینترفیس IFormatProvider شروع می‌شود. متد GetFormat آن همیشه به همین شکل خواهد بود و هر زمانیکه نوع ارسالی به آن ICustomFormatter بود، یعنی یکی از اجزای {} دار در حال آنالیز است و خروجی مدنظر آن همیشه از نوع ICustomFormatter است که نمونه‌ای از پیاده سازی آن‌را جهت سفارشی سازی DateTime ملاحظه می‌کنید.
پس از پیاده سازی این سفارشی کننده‌ی تاریخ، نحوه‌ی استفاده‌ی از آن به صورت ذیل است:
static string formatMyDate(FormattableString formattable)
{
      return formattable.ToString(new MyDateFormatProvider());
}
ابتدا یک متد static را تعریف کنید که ورودی آن از نوع FormattableString باشد؛ از این جهت که رشته‌های شروع شده‌ی با $ نیز از همین نوع هستند. سپس سفارشی سازی پردازش {}‌ها در قسمت ToString آن انجام می‌شود و در اینجا می‌توان یک IFormatProvider جدید را معرفی کرد.
در ادامه برای اعمال این سفارشی سازی، فقط کافی است متد formatMyDate را به رشته‌ی مدنظر اعمال کنیم:
 var message2 = formatMyDate($"{Environment.NewLine}Test {DateTime.Now}, {3*2}");
Console.Write(message2);

و اگر تنها می‌خواهید فرهنگ جاری را عوض کنید، از روش ساده‌ی زیر استفاده نمائید:
public static string faIr(IFormattable formattable)
{
    return formattable.ToString(null, new CultureInfo("fa-Ir"));
}
در اینجا با اعمال متد faIr به عبارت شروع شده‌ی با $، فرهنگ ایران به رشته‌ی جاری اعمال خواهد شد.
نمونه‌ی کاربردی‌تر آن اعمال InvariantCulture به String interpolation است:
 static string invariant(FormattableString formattable)
{
    return formattable.ToString(CultureInfo.InvariantCulture);
}


یک نکته: همانطور که عنوان شد این قابلیت جدید با نگارش‌های قبلی دات نت نیز سازگار است؛ اما این کلاس‌های جدید را در این نگارش‌ها نخواهید یافت. برای رفع این مشکل تنها کافی است این کلاس‌های یاد شده را به صورت دستی در فضای نام اصلی آن‌ها تعریف و اضافه کنید. یک مثال


غیرفعال سازی String interpolation

اگر می‌خواهید در رشته‌ای که با $ شروع شده، بجای محاسبه‌ی عبارتی، دقیقا خود آن‌را نمایش دهید (و { را escape کنید)، از {{}} استفاده کنید:
 var message0 = $"Hello! My name is {person.FirstName} {{person.FirstName}}";
در این مثال اولین {} محاسبه خواهد شد و دومی خیر.


پردازش عبارات شرطی توسط String interpolation

همانطور که عنوان شد، امکان ذکر یک عبارت کامل هم در بین {} وجود دارد (محاسبات، ذکر یک عبارت LINQ، ذکر یک متد و امثال آن). اما در این میان اگر یک عبارت شرطی مدنظر بود، باید بین () قرار گیرد:
 Console.Write($"{(person.Age>50 ? "old": "young")}");
علت اینجا است که کامپایلر سی‌شارپ، : بین {} را به format specifier تفسیر می‌کند. نمونه‌ی آن‌را پیشتر با مثال «تغییر فرمت عبارات نمایش داده شده» ملاحظه کردید. ذکر : در اینجا به معنای شروع مشخص سازی فرمتی است که قرار است به این حاصل اعمال شود. برای تغییر این رفتار پیش فرض، کافی است عبارت مدنظر را بین () ذکر کنیم تا تمام آن به صورت یک عبارت سی‌شارپ تفسیر شود.
مطالب
استفاده از خواص راهبری در Entity framework بجای Join نویسی
یکی از مزایای مهم استفاده از Entity framework، خواص راهبری (navigation properties) آن هستند که امکان تهیه کوئری‌های بین جداول را به سادگی و به نحوی منطقی فراهم می‌کنند.
برای مثال دو جدول شهر‌ها و افراد را درنظر بگیرید. مقصود از تعریف جدول شهر‌ها در اینجا، مشخص سازی محل تولد افراد است:
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        [ForeignKey("BornInCityId")]
        public virtual City BornInCity { get; set; }
        public int BornInCityId { get; set; }
    }

    public class City
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }
    }
در ادامه این کلاس‌ها را در معرض دید EF Code first قرار داده:
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<City> Cities { get; set; }
        public DbSet<Person> People { get; set; }
    }


و همچنین تعدادی رکورد آغازین را نیز به جداول مرتبط اضافه می‌کنیم:
    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var city1 = new City { Name = "city-1" };
            var city2 = new City { Name = "city-2" };
            context.Cities.Add(city1);
            context.Cities.Add(city2);

            var person1 = new Person { Name = "user-1", BornInCity = city1 };
            var person2 = new Person { Name = "user-2", BornInCity = city1 };
            context.People.Add(person1);
            context.People.Add(person2);

            base.Seed(context);
        }
    }
در این حالت برای نمایش لیست نام افراد به همراه محل تولد آن‌ها، بنابر روال سابق SQL نویسی، نوشتن کوئری LINQ زیر بسیار متداول است:
    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var context = new MyContext())
            {
                var peopleAndCitiesList = from person in context.People
                           join city in context.Cities
                           on person.BornInCityId equals city.Id
                           select new
                           {
                              PersonName = person.Name,
                              CityName = city.Name
                           };

                foreach (var item in peopleAndCitiesList)
                {
                    Console.WriteLine("{0}:{1}", item.PersonName, item.CityName);
                }
            }
        }
    }
که حاصل آن اجرای کوئری ذیل بر روی بانک اطلاعاتی خواهد بود:
SELECT 
          [Extent1].[BornInCityId] AS [BornInCityId], 
          [Extent1].[Name] AS [Name], 
          [Extent2].[Name] AS [Name1]
FROM  [dbo].[People] AS [Extent1]
INNER JOIN [dbo].[Cities] AS [Extent2] ON [Extent1].[BornInCityId] = [Extent2].[Id]
این نوع کوئری‌های join دار را به نحو ساده‌تری نیز می‌توان در EF با استفاده از خواص راهبری و بدون join نویسی مستقیم تهیه کرد:
var peopleAndCitiesList = context.People
                                  .Select(person => new
                                                         {
                                                             PersonName = person.Name,
                                                             CityName = person.BornInCity.Name
                                                         });
که دقیقا همان خروجی SQL یاد شده را تولید می‌کند.

مثال دوم:
می‌خواهیم لیست شهرها را بر اساس تعداد کاربر متناظر به صورت نزولی مرتب کنیم:
var citiesList = context.Cities.OrderByDescending(x => x.People.Count());
foreach (var item in citiesList)
{
    Console.WriteLine("{0}", item.Name);
}
همانطور که مشاهده می‌کنید از خواص راهبری در قسمت order by هم می‌شود استفاده کرد. خروجی SQL کوئری فوق به صورت زیر است:
SELECT 
[Project1].[Id] AS [Id], 
[Project1].[Name] AS [Name]
FROM ( SELECT 
        [Extent1].[Id] AS [Id], 
        [Extent1].[Name] AS [Name], 
        (SELECT 
                COUNT(1) AS [A1]
                FROM [dbo].[People] AS [Extent2]
                WHERE [Extent1].[Id] = [Extent2].[BornInCityId]) AS [C1]
        FROM [dbo].[Cities] AS [Extent1]
)  AS [Project1]
ORDER BY [Project1].[C1] DESC

مثال سوم:
در ادامه قصد داریم لیست شهرها را به همراه تعداد نفرات متناظر با آن‌ها نمایش دهیم:
 var peopleAndCitiesList = context.Cities
                                     .Select(city => new
                                                 {
                                                     InUseCount = city.People.Count(),
                                                     CityName = city.Name
                                                 });

foreach (var item in peopleAndCitiesList)
{
     Console.WriteLine("{0}:{1}", item.CityName, item.InUseCount);
}
در اینجا از خاصیت راهبری People برای شمارش تعداد اعضای متناظر با هر شهر استفاده شده است.
خروجی SQL کوئری فوق به نحو ذیل است:
SELECT 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
(SELECT 
        COUNT(1) AS [A1]
        FROM [dbo].[People] AS [Extent2]
        WHERE [Extent1].[Id] = [Extent2].[BornInCityId]) AS [C1], 
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Cities] AS [Extent1]
مطالب
ASP.NET MVC #11

بررسی نکات تکمیلی Model binder در ASP.NET MVC

یک برنامه خالی جدید ASP.NET MVC را شروع کنید و سپس مدل زیر را به پوشه Models آن اضافه نمائید:

using System;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

از این مدل چند مقصود ذیل دنبال می‌شوند:
استفاده از Id به عنوان primary key برای edit و update رکوردها. استفاده از DateTime برای اینکه اگر کاربری اطلاعات بی ربطی را وارد کرد چگونه باید این مشکل را در حالت model binding خودکار تشخیص داد و استفاده از IsAdmin برای یادآوری یک نکته امنیتی بسیار مهم که اگر حین model binding خودکار به آن توجه نشود، سایت را با مشکلات حاد امنیتی مواجه خواهد کرد. سیستم پیشرفته است. می‌تواند به صورت خودکار ورودی‌های کاربر را تبدیل به یک شیء حاضر و آماده کند ... اما باید حین استفاده از این قابلیت دلپذیر به یک سری نکات امنیتی هم دقت داشت تا سایت ما به نحو دلپذیری هک نشود!

در ادامه یک کنترلر جدید به نام UserController را به پوشه کنترلرهای پروژه اضافه نمائید. همچنین نام کنترلر پیش فرض تعریف شده در قسمت مسیریابی فایل Global.asax.cs را هم به User تغییر دهید تا در هربار اجرای برنامه در VS.NET، نیازی به تایپ آدرس‌های مرتبط با UserController نداشته باشیم.
یک منبع داده تشکیل شده در حافظه را هم برای نمایش لیستی از کاربران، به نحو زیر به پروژه اضافه خواهیم کرد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class Users
{
public IList<User> CreateInMemoryDataSource()
{
return new[]
{
new User { Id = 1, Name = "User1", Password = "123", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 2, Name = "User2", Password = "456", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 3, Name = "User3", Password = "789", IsAdmin = true, AddDate = DateTime.Now }
};
}
}
}

در اینجا فعلا هدف آشنایی با زیر ساخت‌های ASP.NET MVC است و درک صحیح نحوه کارکرد آن. مهم نیست از EF استفاده می‌کنید یا NH یا حتی ADO.NET کلاسیک و یا از Micro ORMهایی که پس از ارائه دات نت 4 مرسوم شده‌اند. تهیه یک ToList یا Insert و Update با این فریم ورک‌ها خارج از بحث جاری هستند.

سورس کامل کنترلر User به شرح زیر است:

using System;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication7.Models;

namespace MvcApplication7.Controllers
{
public class UserController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
var usersList = new Users().CreateInMemoryDataSource();
return View(usersList); // Shows the Index view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Details(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Details view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var user = new User { AddDate = DateTime.Now };
return View(user); // Shows the Create view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Add record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Create view again.
}

[HttpGet]
public ActionResult Edit(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Edit view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Edit(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}

[HttpPost]
public ActionResult Delete(int id)
{
// todo: Delete record
return RedirectToAction("Index");
}
}
}

توضیحات:

ایجاد خودکار فرم‌های ورود اطلاعات

در قسمت قبل برای توضیح دادن نحوه ایجاد فرم‌ها در ASP.NET MVC و همچنین نحوه نگاشت اطلاعات آن‌ها به اکشن متدهای کنترلرها، فرم‌های مورد نظر را دستی ایجاد کردیم.
اما باید درنظر داشت که برای ایجاد Viewها می‌توان از ابزار توکار خود VS.NET نیز استفاده کرد و سپس اطلاعات و فرم‌های تولیدی را سفارشی نمود. این سریع‌ترین راه ممکن است زمانیکه مدل مورد استفاده کاملا مشخص است و می‌خواهیم Strongly typed views را ایجاد کنیم.
برای نمونه بر روی متد Index کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا گزینه‌ی create a strongly typed view را انتخاب کرده و سپس از لیست مدل‌ها، User را انتخاب نمائید. Scaffold template را هم بر روی حالت List قرار دهید.
برای متد Details هم به همین نحو عمل نمائید.
برای ایجاد View متناظر با متد Create در حالت HttpGet، تمام مراحل یکی است. فقط Scaffold template انتخابی را بر روی Create قرار دهید تا فرم ورود اطلاعات، به صورت خودکار تولید شود.
متد Create در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد. چون صرفا قرار است اطلاعاتی را از سرور دریافت و ثبت کند.
برای ایجاد View متناظر با متد Edit در حالت HttpGet، باز هم مراحل مانند قبل است با این تفاوت که Scaffold template انتخابی را بر روی گزینه Edit قرار دهید تا فرم ویرایش اطلاعات کاربر به صورت خودکار به پروژه اضافه شود.
متد Edit در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد و کارش تنها دریافت اطلاعات از سرور و به روز رسانی بانک اطلاعاتی است.
به همین ترتیب متد Delete نیز، نیازی به View خاصی ندارد. در اینجا بر اساس primary key دریافتی، می‌توان یک کاربر را یافته و حذف کرد.



سفارشی سازی Viewهای خودکار تولیدی

با کمک امکانات Scaffolding نامبرده شده، حجم قابل توجهی کد را در اندک زمانی می‌توان تولید کرد. بدیهی است حتما نیاز به سفارشی سازی کدهای تولیدی وجود خواهد داشت. مثلا شاید نیازی نباشد فیلد پسود کاربر، در حین نمایش لیست کاربران، نمایش داده شود. می‌شود کلا این ستون را حذف کرد و از این نوع مسایل.
یک مورد دیگر را هم در Viewهای تولیدی حتما نیاز است که ویرایش کنیم. آن هم مرتبط است به لینک حذف اطلاعات یک کاربر در صفحه Index.cshtml:

@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id }

در قسمت قبل هم عنوان شد که اعمال حذف باید بر اساس HttpPost محدود شوند تا بتوان میزان امنیت برنامه را بهبود داد. متد Delete هم در کنترلر فوق تنها به حالت HttpPost محدود شده است. بنابراین ActionLink پیش فرض را حذف کرده و بجای آن فرم و دکمه زیر را قرار می‌دهیم تا اطلاعات به سرور Post شوند:

@using (Html.BeginForm(actionName: "Delete", controllerName: "User", routeValues: new { id = item.Id }))
{
<input type="submit" value="Delete"
onclick="return confirm ('Do you want to delete this record?');" />
}

در اینجا نحوه ایجاد یک فرم، که id رکورد متناظر را به سرور ارسال می‌کند، مشاهده می‌کنید.



علت وجود دو متد، به ازای هر Edit یا Create

به ازای هر کدام از متدهای Edit و Create دو متد HttpGet و HttpPost را ایجاد کرده‌ایم. کار متدهای HttpGet نمایش View‌های متناظر به کاربر هستند. بنابراین وجود آن‌ها ضروری است. در این حالت چون از دو Verb متفاوت استفاده شده، می‌توان متدهای هم نامی را بدون مشکل استفاده کرد. به هر کدام از افعال Get و Post و امثال آن، یک Http Verb گفته می‌شود.



بررسی معتبر بودن اطلاعات دریافتی

کلاس پایه Controller که کنترلرهای برنامه از آن مشتق می‌شوند، شامل یک سری خواص و متدهای توکار نیز هست. برای مثال توسط خاصیت this.ModelState.IsValid می‌توان بررسی کرد که آیا Model دریافتی معتبر است یا خیر. برای بررسی این مورد، یک breakpoint را بر روی سطر this.ModelState.IsValid در متد Create قرار دهید. سپس به صفحه ایجاد کاربر جدید مراجعه کرده و مثلا بجای تاریخ روز، abcd را وارد کنید. سپس فرم را به سرور ارسال نمائید. در این حالت مقدار خاصیت this.ModelState.IsValid مساوی false می‌باشد که حتما باید به آن پیش از ثبت اطلاعات دقت داشت.



شبیه سازی عملکرد ViewState در ASP.NET MVC

در متدهای Create و Edit در حالت Post، اگر اطلاعات Model معتبر نباشند، مجددا شیء User دریافتی، به View بازگشت داده می‌شود. چرا؟
صفحات وب، زمانیکه به سرور ارسال می‌شوند، تمام اطلاعات کنترل‌های خود را از دست خواهد داد (صفحه پاک می‌شود، چون مجددا یک صفحه خالی از سرور دریافت خواهد شد). برای رفع این مشکل در ASP.NET Web forms، از مفهومی به نام ViewState کمک می‌گیرند. کار ViewState ذخیره موقت اطلاعات فرم جاری است برای استفاده مجدد پس از Postback. به این معنا که پس از ارسال فرم به سرور، اگر کاربری در textbox اول مقدار abc را وارد کرده بود، پس از نمایش مجدد فرم، مقدار abc را در همان textbox مشاهده خواهد کرد (شبیه سازی برنامه‌های دسکتاپ در محیط وب). بدیهی است وجود ViewState برای ذخیره سازی این نوع اطلاعات، حجم صفحه را بالا می‌برد (بسته به پیچیدگی صفحه ممکن است به چند صد کیلوبایت هم برسد).
در ASP.NET MVC بجای استفاده از ترفندی به نام ViewState، مجددا اطلاعات همان مدل متناظر با View را بازگشت می‌دهند. در این حالت پس از ارسال صفحه به سرور و نمایش مجدد صفحه ورود اطلاعات، تمام کنترل‌ها با همان مقادیر قبلی وارد شده توسط کاربر قابل مشاهده خواهند بود (مدل مشخص است، View ما هم از نوع strongly typed می‌باشد. در این حالت فریم ورک می‌داند که اطلاعات را چگونه به کنترل‌های قرار گرفته در صفحه نگاشت کند).
در مثال فوق، اگر اطلاعات وارد شده صحیح باشند، کاربر به صفحه Index هدایت خواهد شد. در غیراینصورت مجددا همان View جاری با همان اطلاعات model قبلی که کاربر تکمیل کرده است به او برای تصحیح، نمایش داده می‌شود. این مساله هم جهت بالا بردن سهولت کاربری برنامه بسیار مهم است. تصور کنید که یک فرم خالی با پیغام «تاریخ وارد شده معتبر نیست» مجدا به کاربر نمایش داده شود و از او درخواست کنیم که تمام اطلاعات دیگر را نیز از صفر وارد کند چون اطلاعات صفحه پس از ارسال به سرور پاک شده‌اند؛ که ... اصلا قابل قبول نیست و فوق‌العاده برنامه را غیرحرفه‌ای نمایش می‌دهد.



خطاهای نمایش داده شده به کاربر

به صورت پیش فرض خطایی که به کاربر نمایش داده می‌شود، استثنایی است که توسط فریم ورک صادر شده است. برای مثال نتوانسته است abcd را به یک تاریخ معتبر تبدیل کند. می‌توان توسط this.ModelState.AddModelError خطایی را نیز در اینجا اضافه کرد و پیغام بهتری را به کاربر نمایش داد. یا توسط یک سری data annotations هم کار اعتبار سنجی را سفارشی کرد که بحث آن به صورت جداگانه در یک قسمت مستقل بررسی خواهد شد.
ولی به صورت خلاصه اگر به فرم‌های تولید شده توسط VS.NET دقت کنید، در ابتدای هر فرم داریم:

@Html.ValidationSummary(true)

در اینجا خطاهای عمومی در سطح مدل نمایش داده می‌شوند. برای اضافه کردن این نوع خطاها، در متد AddModelError، مقدار key را خالی وارد کنید:

ModelState.AddModelError(string.Empty, "There is something wrong with model.");

همچنین در این فرم‌ها داریم:
@Html.EditorFor(model => model.AddDate)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.AddDate)

EditorFor سعی می‌کند اندکی هوش به خرج دهد. یعنی اگر خاصیت دریافتی مثلا از نوع bool بود، خودش یک checkbox را در صفحه نمایش می‌دهد. همچنین بر اساس متادیتا یک خاصیت نیز می‌تواند تصمیم گیری را انجام دهد. این متادیتا منظور attributes و data annotations ایی است که به خواص یک مدل اعمال می‌شود. مثلا اگر ویژگی HiddenInput را به یک خاصیت اعمال کنیم، به شکل یک فیلد مخفی در صفحه ظاهر خواهد شد.
یا متد Html.DisplayFor، اطلاعات را به صورت فقط خواندنی نمایش می‌دهد. اصطلاحا به این نوع متدها، Templated Helpers هم گفته می‌شود. بحث بیشتر درباره‌ای این موارد به قسمتی مجزا و مستقل موکول می‌گردد. برای نمونه کل فرم ادیت برنامه را حذف کنید و بجای آن بنویسید Html.EditorForModel و سپس برنامه را اجرا کنید. یک فرم کامل خودکار ویرایش اطلاعات را مشاهده خواهید کرد (و البته نکات سفارشی سازی آن به یک قسمت کامل نیاز دارند).
در اینجا متد ValidationMessageFor کار نمایش خطاهای اعتبارسنجی مرتبط با یک خاصیت مشخص را انجام می‌دهد. بنابراین اگر قصد ارائه خطایی سفارشی و مخصوص یک فیلد مشخص را داشتید، در متد AddModelError، مقدار پارامتر اول یا همان key را مساوی نام خاصیت مورد نظر قرار دهید.


مقابله با مشکل امنیتی Mass Assignment در حین کار با Model binders

استفاده از Model binders بسیار لذت بخش است. یک شیء را به عنوان پارامتر اکشن متد خود معرفی می‌کنیم. فریم ورک هم در ادامه سعی می‌کند تا اطلاعات فرم را به خواص این شیء نگاشت کند. بدیهی است این روش نسبت به روش ASP.NET Web forms که باید به ازای تک تک کنترل‌های موجود در صفحه یکبار کار دریافت اطلاعات و مقدار دهی خواص یک شیء را انجام داد، بسیار ساده‌تر و سریعتر است.
اما اگر همین سیستم پیشرفته جدید ناآگاهانه مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند منشاء حملات ناگواری شود که به نام «Mass Assignment» شهرت یافته‌اند.
همان صفحه ویرایش اطلاعات را درنظر بگیرید. چک باکس IsAdmin قرار است در قسمت مدیریتی برنامه تنظیم شود. اگر کاربری نیاز داشته باشد اطلاعات خودش را ویرایش کند، مثلا پسوردش را تغییر دهد، با یک صفحه ساده کلمه عبور قبلی را وارد کنید و دوبار کلمه عبور جدید را نیز وارد نمائید، مواجه خواهد شد. خوب ... اگر همین کاربر صفحه را جعل کند و فیلد چک باکس IsAdmin را به صفحه اضافه کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بله ... مشکل هم همینجا است. در اینصورت کاربر عادی می‌تواند دسترسی خودش را تا سطح ادمین بالا ببرد، چون model binder اطلاعات IsAdmin را از کاربر دریافت کرده و به صورت خودکار به model ارائه شده، نگاشت کرده است.
برای مقابله با این نوع حملات چندین روش وجود دارند:
الف) ایجاد لیست سفید
به کمک ویژگی Bind می‌توان لیستی از خواص را جهت به روز رسانی به model binder معرفی کرد. مابقی ندید گرفته خواهند شد:

public ActionResult Edit([Bind(Include = "Name, Password")] User user)

در اینجا تنها خواص Name و Password توسط model binder به خواص شیء User نگاشت می‌شوند.
به علاوه همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، متد edit را به شکل زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد. در اینجا متدهای توکار UpdateModel و TryUpdateModel نیز لیست سفید خواص مورد نظر را می‌پذیرند (اعمال دستی model binding):

[HttpPost]
public ActionResult Edit()
{
var user = new User();
if(TryUpdateModel(user, includeProperties: new[] { "Name", "Password" }))
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}


ب) ایجاد لیست سیاه
به همین ترتیب می‌توان تنها خواصی را معرفی کرد که باید صرفنظر شوند:
public ActionResult Edit([Bind(Exclude = "IsAdmin")] User user)

در اینجا از خاصیت IsAdmin صرف نظر گردیده و از مقدار ارسالی آن توسط کاربر استفاده نخواهد شد.
و یا می‌توان پارامتر excludeProperties متد TryUpdateModel را نیز مقدار دهی کرد.

لازم به ذکر است که ویژگی Bind را به کل یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Models
{
[Bind(Exclude = "IsAdmin")]
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

این مورد اثر سراسری داشته و قابل بازنویسی نیست. به عبارتی حتی اگر در متدی خاصیت IsAdmin را مجددا الحاق کنیم، تاثیری نخواهد داشت.
یا می‌توان از ویژگی ReadOnly هم استفاده کرد:
using System;
using System.ComponentModel;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }

[ReadOnly(true)]
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

در این حالت هم خاصیت IsAdmin هیچگاه توسط model binder به روز و مقدار دهی نخواهد شد.

ج) استفاده از ViewModels
این راه حلی است که بیشتر مورد توجه معماران نرم افزار است و البته کسانی که پیشتر با الگوی MVVM کار کرده باشند این نام برایشان آشنا است؛ اما در اینجا مفهوم متفاوتی دارد. در الگوی MVVM، کلاس‌های ViewModel شبیه به کنترلرها در MVC هستند یا به عبارتی همانند رهبر یک اکستر عمل می‌کنند. اما در الگوی MVC خیر. در اینجا فقط مدل یک View هستند و نه بیشتر. هدف هم این است که بین Domain Model و View Model تفاوت قائل شد.
کار View model در الگوی MVC، شکل دادن به چندین domain model و همچنین اطلاعات اضافی دیگری که نیاز هستند، جهت استفاده نهایی توسط یک View می‌باشد. به این ترتیب View با یک شیء سر و کار خواهد داشت و همچنین منطق شکل دهی به اطلاعات مورد نیازش هم از داخل View حذف شده و به خواص View model در زمان تشکیل آن منتقل می‌شود.
مشخصات یک View model خوب به شرح زیر است:
الف) رابطه بین یک View و View model آن، رابطه‌ای یک به یک است. به ازای هر View، بهتر است یک کلاس View model وجود داشته باشد.
ب) View ساختار View model را دیکته می‌کند و نه کنترلر.
ج) View modelها صرفا یک سری کلاس POCO (کلاس‌هایی تشکیل شده از خاصیت، خاصیت، خاصیت ....) هستند که هیچ منطقی در آن‌ها قرار نمی‌گیرد.
د) View model باید حاوی تمام اطلاعاتی باشد که View جهت رندر نیاز دارد و نه بیشتر و الزامی هم ندارد که این اطلاعات مستقیما به domain models مرتبط شوند. برای مثال اگر قرار است firstName+LastName در View نمایش داده شود، کار این جمع زدن باید حین تهیه View Model انجام شود و نه داخل View. یا اگر قرار است اطلاعات عددی با سه رقم جدا کننده به کاربر نمایش داده شوند، وظیفه View Model است که یک خاصیت اضافی را برای تهیه این مورد تدارک ببیند. یا مثلا اگر یک فرم ثبت نام داریم و در این فرم لیستی وجود دارد که تنها Id عنصر انتخابی آن در Model اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد، تهیه اطلاعات این لیست هم کار ViewModel است و نه اینکه مدام به Model اصلی بخواهیم خاصیت اضافه کنیم.

ViewModel چگونه پیاده سازی می‌شود؟
اکثر مقالات را که مطالعه کنید، این روش را توصیه می‌کنند:

public class MyViewModel
{
    public SomeDomainModel1 Model1 { get; set; }
    public SomeDomainModel2 Model2 { get; set; }
    ...
}

یعنی اینکه View ما به اطلاعات مثلا دو Model نیاز دارد. این‌ها را به این شکل محصور و کپسوله می‌کنیم. اگر View، واقعا به تمام فیلدهای این کلاس‌ها نیاز داشته باشد، این روش صحیح است. در غیر اینصورت، این روش نادرست است (و متاسفانه همه جا هم دقیقا به این شکل تبلیغ می‌شود).
ViewModel محصور کننده یک یا چند مدل نیست. در اینجا حس غلط کار کردن با یک ViewModel را داریم. ViewModel فقط باید ارائه کننده اطلاعاتی باشد که یک View نیاز دارد و نه بیشتر و نه تمام خواص تمام کلاس‌های تعریف شده. به عبارتی این نوع تعریف صحیح است:

public class MyViewModel
{
    public string SomeExtraField1 { get; set; }
    public string SomeExtraField2 { get; set; }
public IEnumerable<SelectListItem> StateSelectList { get; set; }
// ...
    public string PersonFullName { set; set; }
}

در اینجا، View متناظری، قرار است نام کامل یک شخص را به علاوه یک سری اطلاعات اضافی که در domain model نیست، نمایش دهد. مثلا نمایش نام استان‌ها که نهایتا Id انتخابی آن قرار است در برنامه استفاده شود.
خلاصه علت وجودی ViewModel این موارد است:
الف) Model برنامه را مستقیما در معرض استفاده قرار ندهیم (عدم رعایت این نکته به مشکلات امنیتی حادی هم حین به روز رسانی اطلاعات ممکن است ختم ‌شود که پیشتر توضیح داده شد).
ب) فیلدهای نمایشی اضافی مورد نیاز یک View را داخل Model برنامه تعریف نکنیم (مثلا تعاریف عناصر یک دراپ داون لیست، جایش اینجا نیست. مدل فقط نیاز به Id عنصر انتخابی آن دارد).

با این توضیحات، اگر View به روز رسانی اطلاعات کلمه عبور کاربر، تنها به اطلاعات id آن کاربر و کلمه عبور او نیاز دارد، فقط باید همین اطلاعات را در اختیار View قرار داد و نه بیشتر:

namespace MvcApplication7.Models
{
public class UserViewModel
{
public int Id { set; get; }
public string Password { set; get; }
}
}

به این ترتیب دیگر خاصیت IsAdming اضافه‌ای وجود ندارد که بخواهد مورد حمله واقع شود.



استفاده از model binding برای آپلود فایل به سرور

برای آپلود فایل به سرور تنها کافی است یک اکشن متد به شکل زیر را تعریف کنیم. HttpPostedFileBase نیز یکی دیگر از model binderهای توکار ASP.NET MVC است:

[HttpGet]
public ActionResult Upload()
{
return View(); // Shows the upload page
}

[HttpPost]
public ActionResult Upload(System.Web.HttpPostedFileBase file)
{
string filename = Server.MapPath("~/files/somename.ext");
file.SaveAs(filename);
return RedirectToAction("Index");
}

View متناظر هم می‌تواند به شکل زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "Upload";
}
<h2>
Upload</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "Upload", controllerName: "User",
method: FormMethod.Post,
htmlAttributes: new { enctype = "multipart/form-data" }))
{
<text>Upload a photo:</text> <input type="file" name="photo" />
<input type="submit" value="Upload" />
}

اگر دقت کرده باشید در طراحی ASP.NET MVC از anonymously typed objects زیاد استفاده می‌شود. در اینجا هم برای معرفی enctype فرم آپلود، مورد استفاده قرار گرفته است. به عبارتی هر جایی که مشخص نبوده چه تعداد ویژگی یا کلا چه ویژگی‌ها و خاصیت‌هایی را می‌توان تنظیم کرد، اجازه تعریف آن‌ها را به صورت anonymously typed objects میسر کرده‌اند. یک نمونه دیگر آن در متد routes.MapRoute فایل Global.asax.cs است که پارامتر سوم دریافت مقدار پیش فرض‌ها نیز anonymously typed object است. یا نمونه دیگر آن‌را در همین قسمت در جایی که لینک delete را به فرم تبدیل کردیم مشاهده نمودید. مقدار routeValues هم یک anonymously typed object معرفی شد.



سفارشی سازی model binder پیش فرض ASP.NET MVC

در همین مثال فرض کنید تاریخ را به صورت شمسی از کاربر دریافت می‌کنیم. خاصیت تعریف شده هم DateTime میلادی است. به عبارتی model binder حین تبدیل رشته تاریخ شمسی دریافتی به تاریخ میلادی با شکست مواجه شده و نهایتا خاصیت this.ModelState.IsValid مقدارش false خواهد بود. برای حل این مشکل چکار باید کرد؟
برای این منظور باید نحوه پردازش یک نوع خاص را سفارشی کرد. ابتدا با پیاده سازی اینترفیس IModelBinder شروع می‌کنیم. توسط bindingContext.ValueProvider می‌توان به مقداری که کاربر وارد کرده در میانه راه دسترسی یافت. آن‌را تبدیل کرده و نمونه صحیح را بازگشت داد.
نمونه‌ای از این پیاده سازی را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Globalization;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Binders
{
public class PersianDateModelBinder : IModelBinder
{

public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
{
var valueResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
var modelState = new ModelState { Value = valueResult };
object actualValue = null;
try
{
var parts = valueResult.AttemptedValue.Split('/'); //ex. 1391/1/19
if (parts.Length != 3) return null;
int year = int.Parse(parts[0]);
int month = int.Parse(parts[1]);
int day = int.Parse(parts[2]);
actualValue = new DateTime(year, month, day, new PersianCalendar());
}
catch (FormatException e)
{
modelState.Errors.Add(e);
}

bindingContext.ModelState.Add(bindingContext.ModelName, modelState);
return actualValue;
}
}
}

سپس برای معرفی PersianDateModelBinder جدید تنها کافی است سطر زیر را

ModelBinders.Binders.Add(typeof(DateTime), new PersianDateModelBinder());

به متد Application_Start قرار گرفته در فایل Global.asax.cs برنامه اضافه کرد. از این پس کاربران می‌توانند تاریخ‌ها را در برنامه شمسی وارد کنند و model binder بدون مشکل خواهد توانست اطلاعات ورودی را به معادل DateTime میلادی آن تبدیل کند و استفاده نماید.
تعریف مدل بایندر سفارشی در فایل Global.asax.cs آن‌را به صورت سراسری در تمام مدل‌ها و اکشن‌متدها فعال خواهد کرد. اگر نیاز بود تنها یک اکشن متد خاص از این مدل بایندر سفارشی استفاده کند می‌توان به روش زیر عمل کرد:

public ActionResult Create([ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))] User user)

همچنین ویژگی ModelBinder را به یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد:

[ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))]
public class User
{